طرحریزی مراحل مدرنیزاسیون سوسیالیستی چین در ۲۰مین کنگره حزب کمونیست
تحلیلگران چینی توجه را به کار عظیمی که در دوره گزارش پنج ساله در زمینه اصلاح خود حزب کمونیست انجام شده، جلب میکنند. بر اساس تجربه اتحاد جماهیر شوروی، میدانیم که شرط کلیدی و قاطع برای موفقیت الگوی شوروی ــ چین، انسجام سازمانی و ایدئولوژیک حزب کمونیست، توانایی و ظرفیت آن برای پاکسازی خود است. فاجعه اتحاد جماهیر شوروی این بود که حزب کمونیست اتحاد شوروی به دلایل مختلف در مرحله معینی این توانایی و ظرفیت را از دست داد. حزب کمونیست چین کاملاً از حزب کمونیست شوروی درس گرفته است و هدف خود را پشتیبانی مداوم از توانایی اصلاح صفوف حزب قرار داده و مبارزه با ارتشاء، آنطورکه در چین معتقدند ــ این شکل اصلی اصلاح خود است. سخن در مورد این است که «حزب هرگز فاسد و متلاشی نشود، هرگز رنگ و اسلوب خود را تغییر ندهد.»
۱۶ اکتبر، بیستمین کنگره حزب کمونیست چین کار خود را در پکن آغاز کرد و ۲۳۴۰ نماینده که بیش از ۹۶ میلیون عضو حزب کمونیست چین را نمایندگی میکردند، گردهم آورد. گزارش «شی جین پینگ»، دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در نخستین روز کنگره، تصمیمات بلندمدت در سیاست داخلی و خارجی را که هدف آنها حفظ رشد اقتصادی بر اساس توسعه مدل سیاسی چین و ثبات اجتماعی ــ سیاسی در شرایط چالشهای خطرناک از سوی غرب: جنگهای تجاری و اقتصادی، خرابکاری اطلاعاتی، ظهور کانونهای درگیری در نزدیکی مرزهای چین است، طرحریزی کرد. هدف اعلامشده در گزارش به کنگره «تبدیل چین به یک کشور سوسیالیستی بزرگ و مدرن از همه لحاظ» است. دستیابی به این هدف در دو مرحله برنامهریزی شده است. در مرحله نخست ــ از ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۵ ــ مدرنیزاسیون سوسیالیستی باید بهطور کلی انجام شود و از سال ۲۰۳۵ تا ۲۰۴۹، یعنی تا صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین، چین باید به یک کشور سوسیالیستی شکوفا، قدرتمند، دموکراتیک و کاملاً توسعهیافته تبدیل شود.
کارشناسان چینی موافق هستند که «مدرنسازی با ویژگیهای چینی» ــ یک مفهوم کلیدی است که اصل اساسی تکامل جامعه چین را برای، پیش از هر چیز حل وظایف توسعه داخلی نشان میدهد. به عقیده آنها، ویژگی اصلی مدرنیزاسیون چین در این است که از جهانی شدن، ضمن رد «دو فرآورده فرعی نادرست و معیوب مرتبط با شیوههای مدرنیزاسیون غربی ــ هژمونی و استعمار»، بهره میبرد. چین، پس از اتحاد جماهیر شوروی، به دومین کشوری در جهان تبدیل شد که بدون داشتن مستعمرات و بدون توسل به بهرهبرداری از منابع طبیعی و نیروی کار کشورهای فقیر، نوسازی همهجانبه را با موفقیت انجام داده است. «شن یی»، استاد آموزشگاه مناسبات بینالملل و روابط اجتماعی دانشگاه «فودان»، میگوید که «طرح و ایده مدرنسازی چین برای نخستین بار بهعنوان یکی از مهمترین نتیجهگیریهایی مطرح شده بود که حزب کمونیست چین از تجربه گذشته خود گرفته بود».
از گزارش مورد بحث کمیته مرکزی حزب کمونیست چین به کنگره، چنین برمیآید که در توسعه آتی جمهوری خلق چین، نه بر رشد اقتصادی شتابان بههر قیمتی ، بلکه بر رشد کیفی که حفظ محیط زیست را در نظر میگیرد، ایجاد توازن و یکسانسازی در درآمد گروههای مختلف مردم ، نزدیک کردن مناطق روستایی به استانداردهای سبک زندگی شهری تأکید میشود. اساس مدل جدید رشد اقتصادی در چین، صنعتی شدن جدید خواهد بود، یعنی انتقال صنعت و حمل و نقل به منابع انرژی غیر هیدروکربنی ــ انرژی هستهای، هیدروژن، بادی و خورشیدی، و همچنین توسعه شتابان صنعت هوافضا و فضای مجازی.
جهانیسازی اقتصادی اکنون در بحران است. کشورهای غربی ضمن مغلوب شدن در رقابت با مراکز جدید قدرت، سعی میکنند هژمونی جهانی خود را به زور بازگردانند. «شی جین پینگ» اشاره کرد که چین با همه اشکال هژمونیسم و سیاست زور، علیه ذهنیت جنگ سرد، مداخله در امور داخلی سایر کشورها و استانداردهای دوگانه مخالف است. چین از نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین و حقوق بین المللی و بر اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد حمایت میکند.
حضور نمایندگان حزب کمونیست چین از تایوان در کنگره جالب توجه است که سیاست پیگیرانه پکن برای اتحاد مجدد جزیره با سرزمین اصلی را تأیید میکند. در مورد موضوع تایوان، در این گزارش گفته شده که جمهوری خلق چین به «تلاش برای اتحاد مجدد مسالمتآمیز ادامه خواهد داد … اما هرگز تعهد نخواهد داد که استفاده از زور را کنار بگذارد.» سناریوهای سختگیرانه بهویژه برای مداخله نیروهای خارجی و تجزیهطلبان؛ آنطور که «شی جین پینگ» گفت، آنها «بههیچ عنوان علیه هموطنان تایوانی ما نیستند.»
در گزارش شناسایی ضمنی آن فاکتی که «تهدیدهای پنهان جدی درون حزب، کشور و نیروهای مسلح» که دارای جنبههای فساد و ارتشاء بودند، توجه را جلب میکند. مبارزه با فساد در مقیاس بیسابقهای در تاریخ چین وجود داشت؛ برای پاکسازی حزب کمونیست چین از عناصر تباهی و فساد اخلاق تصمیم گرفته شد که «چندین هزار نفر رنجانده شود تا ۱/۴ میلیارد انسان را ناامید و ماًیوس نکنند.»
تحلیلگران چینی توجه را به کار عظیمی که در دوره گزارش پنج ساله در زمینه اصلاح خود حزب کمونیست انجام شده، جلب میکنند. بر اساس تجربه اتحاد جماهیر شوروی، میدانیم که شرط کلیدی و قاطع برای موفقیت الگوی شوروی ــ چین، انسجام سازمانی و ایدئولوژیک حزب کمونیست، توانایی و ظرفیت آن برای پاکسازی خود است. فاجعه اتحاد جماهیر شوروی این بود که حزب کمونیست اتحاد شوروی به دلایل مختلف در مرحله معینی این توانایی و ظرفیت را از دست داد. حزب کمونیست چین کاملاً از حزب کمونیست شوروی درس گرفته است و هدف خود را پشتیبانی مداوم از توانایی اصلاح صفوف حزب قرار داده و مبارزه با ارتشاء، آنطورکه در چین معتقدند ــ این شکل اصلی اصلاح خود است. سخن در مورد این است که «حزب هرگز فاسد و متلاشی نشود، هرگز رنگ و اسلوب خود را تغییر ندهد.»
رسانههای غربی ضمن اظهارنظر در مورد کنگره بیستم حزب کمونیست چین، هیچ تلاشی برای درک ویژگیهای الگوی چینی، طرح و ابعاد مشارکت جامعه چین در دولت نمیکنند. پریمیتیویسم (بدویگرایی) روشنفکری، در درآمیزی با جهتگیریها و اهدافهای تبلیغاتی لیبروئید (دارای تفکرات سیاسی دمکرات و لیبرالی. مترجم)، دستور کار سیاسی واقعی کنگره را از مفسران غربی میپوشانند؛ امکانی برای ارزیابی دموکراتیسم الگوی چینی از نکته نظر استانداردهای داخلی و کارآرایی آن از نظر واکنش به چالشها و مشکلات صرفاً چینی نمیدهد. در غرب، بهطور بیاساسی الگوی چینی را با الگوی غربی، بهعنوان یک معیار، مرتبط میکنند. رسانههای غربی بهجای درک نقش تعیینکننده نهادهای سیاسی جمعی و رهبری سیاسی جمعی در وجود حزب کمونیست چین، در دور تسلسلی از پیشگویی در مورد دوره “سوم” «شی جین پینگ» میچرخند و مراقب «اختیارات ویژه» او هستند و از مقامات فاسد فراری چینی نقل قول میکنند. در ارزیابیهای سیاست خارجی چین، حماقت علنی و آشکار نمایان میشود: «روابط آمریکا و چین قربانی یک رژیم استبدادی جنگطلب برای سالهای آینده خواهد بود»، گویی این چین بود و نه ایالات متحده آمریکا در دوران ترامپ که جنگ تجارت و جدایی اقتصادی دو کشور را آغاز کرد؛ «در برنامههای امپراتور (چنین برچسبی را به «شی جین پینگ» میزنند) بازسازی نظم جهانی بهگونهای که به چین و نظام استبدادی آن خدمت کند، وارد میشود. با این وجود، هم در گزارش کمیته مرکزی حزب کمونیست چین به کنگره بیستم و هم در سیاست واقعی، جمهوری خلق چین به یک موضع اصولی پایبند است ــ این که الگو و ایدئولوژی خود را به کسی وادار نسازد، کشورهای دیگر را به چشمپوشی از خودمختاری خود و تابعیت از هژمونی مجبور نکند.