دکتر تقی ارانی، چهرهای درخشان در جنبش کارگری
از سال ۱۳۱۳ که طبق تصمیم کمونیستهای ایران در مهاجرت، مرکزی جهت تقویت و احیای فعالیت سازمان در کشور تشکیل میشود، دکتر ارانی عضو هیأت ۳ نفره این کار میگردد (همراه با رفقا کامبخش و سیامک) و مجله «دنیا» (از شماره ششم) ارگان رسمی حزب کمونیست ایران میشود
تقی ارانی در سال ۱۲۸۱ در تبریز در خانواده یک کارمند جزء وزارت دارایی چشم به جهان گشود. این زمان مصادف بود با تدارک انقلاب مشروطیت ایران (۱۲۸۹ ـ ۱۲۸۴)، که انقلابی بود علیه سلطنت مطلقه فئودالی و تسلط روزافزون امپریالیسم بر ایران.
بهسبب انتقال پدر به تهران، ارانی کوچک در تهران وارد مدرسه ابتدایی میشود. اولین سال تحصیلی او مصادف با اوج انقلاب است که بر اثر مداخلات مستقیم دول امپریالیستی سرکوب میشود و ناتمام میماند. هنگامی که ارانی وارد مدرسه متوسطه میشود، جنگ جهانی اول (۱۲۹۷ ـ ۱۲۹۳)، میهن او را علیرغم اعلان رسمی بیطرفی، به میدان تاخت وتاز ارتشهای «متحدین» و «متفقین» مبدل کرده است. اما تودههای مردم علیه امپریالسم و دولتهای دست نشانده آن مبارزه میکنند.
اولین سالهای جوانی ارانی (ورود به مدرسه متوسطه)، مصادف با پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر است (۱۲۹۶) که دوران نوین تاریخ بشر را گشود. در پی این پیروزی جهانشمول و تحت تأثیر اندیشههای آزادیبخش انقلابی آن، جنبش رهاییبخش ملی ضدامپریالیستی در ایران ( انقلابهای گیلان، آذربایجان، خراسان) در سالهای ۱۳۰۰ ـ ۱۲۹۶ اوج میگیرد. ارانی ۱۸ ساله در تظاهرات و نمایشهای اعتراضی تودههای مردم علیه قرارداد اسارت بار ۱۲۹۸، که وثوقالدوله با انگلستان امضاء کرده بود، شرکت میکند. سال بعد، پس از ختم تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده طب تهران میشود. اوایل تابستان این سال (آخر خرداد ـ اوایل تیر ۱۲۹۹)، در اوج انقلاب گیلان، حزب کمونیست ایران رسماً تأسیس خود را اعلام میکند. در همین سال برای اولین بار در تاریخ ایران، شورای اتحادیههای تهران تشکیل میشود و مبارزه انقلابی طبقه کارگر بهصورتی متشکلتر و آگاهتر گسترش مییابد. ایران در جوشش انقلابی علیه امپریالیسم و حکومتهای دست نشانده آنست.
در سال ۱۳۰۱ به قصد ادامه تحصیلات عالی، ارانی عازم آلمان و سال بعد وارد دانشکده فلسفه دانشگاه برلین شد. در این زمان جنبش انقلابی طبقه کارگر آلمان در حال اوج است. اعتصابات کارگری و تظاهرات تودهای خلق به رهبری کمونیستها گسترش یافته و پیروزیهایی نیز کسب کرده است. ارانی بهسبب وضع نامساعد خانوادگی، برای ادامه تحصیل مجبور به کار کردن میشود. او با شغل مصحح در مطبعه مجله «کاوه» که بهوسیله دموکراتها و سوسیال دموکراتهای مهاجر ایرانی در برلین منتشر میشد، به کار وارد میشود. آشنایی مستقیم با زندگی کارگران تأثیر عمیقی در روح حساس ارانی باقی میگذارد.
در سالهای تحصیل در دانشگاه برلین، ارانی به عضویت «جمعیت مبارزه علیه دیکتاتوری» که بهوسیله ایرانیان مهاجر علیه تدارک دیکتاتوری رضا خان تشکیل شده بود، در میآید و در داخل این جمعیت از جناح مترقی و رادیکال آن دفاع میکند. او جهت پیشرفت و ترقی روند اجتماعی را بهدرستی درک میکند و همواره در این سمت آتیهساز بلاانحراف پیش میرود. سپس ارانی به دفاع از منافع و آرمان زحمتکشان کمر میبندد، به حزب طبقه کارگر ایران میپیوندد و بههمراه خود بسیاری از دموکراتهای انقلابی را به راه انترناسیونالیستی طبقه کارگر میآورد.
هنگامی که دکتر ارانی از رساله دکترای خود در دانش شیمی در دانشگاه برلین دفاع میکرد، چندین کتاب از زیر قلم او بیرون آمده بود که هنوز هم اهمیت علمی خود را از دست ندادهاند. سپس او به استادی در دانشکده خاورشناسی آن دانشگاه مشغول میشود و به نشر آثار ذیقیمتی از گنجینه فرهنگ و ادب ایران (خیام، ناصرخسرو …) میپردازد. در مقدمهای که در سال ۱۳۰۶ به جلد یکم کتاب فیزیک نوشت، ارانی متذکر گردید که «سلسله اصول علوم دقیقه»، مسایل عمده دانشهای فیزیک، شیمی، بیولوژی، پسیکولوژی و اجتماعی را از نقطه نظر ماتریالیسم دیالکتیک بررسی میکند. البته این پدیدهای نو در تاریخ کهنسال و پرمغز علوم در ایران بود. برای اولین بار بود که جهانبینی مارکسیسم ـ لنینیسم در ایران بهصورت یک متدولوژی پژوهشهای علمی در رشته دانشهای طبیعی و اجتماعی بهکار میرفت.
در این سال کنگره دوم حزب کمونیست ایران، که به نام کنگره ارومیه معروف است، توانست مبارزه گروههای داخلی حزب را ترازبندی کرده به فعالیت سازمانی و تبلیغاتی حزب، که پس از سالهای ۱۳۰۲ ـ ۱۳۰۱ رو به تنزل رفته بود، جان تازهای ببخشد. ارانی تا زمان مراجعتش به ایران با روزنامههای «پیکار»، و «نهضت» همکاری داشت. هنگامی ارانی به ایران برگشت که رضا خان، این آلت دست امپریالیسم انگلیس و سپس فاشیسم آلمان، با حملات پی در پی به جنبش کارگری و کمونیستی و تعقیب و ترور رجال و گروههای آزادیخواه، میهندوست و ترقیخواه توانسته بود لطمات جدی به کشور وارد سازد. مجلس شورای ملی را به آلت بیاراده خود مبدل کند و «قانون سیاه» (سال ۱۳۱۰) را بهتصویب رساند.
پس از مراجعت به میهن، ارانی ابتدا به تدریس علوم فیزیک و شیمی در دبیرستانهای تهران پرداخت و از روز نخست محبت قلبی و احترام عمیق دانشآموزان را بهخود جلب کرد. سپس او را به ریاست اداره تعلیمات منصوب کردند که تا روز توقیف در این سمت باقی بود. در عینحال او امتیاز مجله «دنیا» را گرفت و به یاری عدهای از یاران و همرزمانش به انتشار آن پرداخت.
بدین ترتیب تقریباً پس از ده سال که از تعطیل ارگانهای مطبوعاتی حزب کمونیست و اتحادیههای کارگری در ایران میگذشت، برای اولین بار مجلهای علنی برای ترویج جهانبینی علمی انقلابی در تهران منتشر میشد.
دنیا (تا اواسط سال ۱۳۱۴ رویهمرفته ۱۲ شماره منتشر شد) در عینحال به کانون تجمع و مرکز سازمان نیروهای مترقی و انقلابی کشور مبدل گردید.
از سال ۱۳۱۳ که طبق تصمیم کمونیستهای ایران در مهاجرت، مرکزی جهت تقویت و احیای فعالیت سازمان در کشور تشکیل میشود، دکتر ارانی عضو هیأت ۳ نفره این کار میگردد (همراه با رفقا کامبخش و سیامک) و مجله «دنیا» (از شماره ششم) ارگان رسمی حزب کمونیست ایران میشود.
در صفحات این مجله است که آثار پرارزش ارانی نظیر عرفان و اصول مادی، بشر از نظر مادی، ماتریالیسم دیالکتیک، جبر و اختیار، زندگی و روح هم مادیست و غیره به چاپ رسیدند.
در نتیجه فعالیت دکتر ارانی و یارانش در سالهای ۱۳۱۴ ـ ۱۳۱۳ چند اعتصاب در دانشکدههای تهران علیه محیط اختناق و ترور رضا خانی روی داد، که اهمیت خاصی داشت. در سال ۱۳۱۴ وزارت فرهنگ بهقصد ممانعت از انتشار مجله دنیا با یک بخشنامه کارمندان دولت را از حق انتشار مطبوعات محروم کرد. اما فعالیت سیاسی و اجتماعی ارانی و یارانش قطع نشد. پلیس رضا خانی که بر تلاش خود علیه دانشجویان مبارز افزوده بود، اوایل سال ۱۳۱۵ عدهای را دستگیر و زندانی کرد و بالاخره توانست ارانی و یارانش را توقیف و زندانی کند. لیکن آنها در زندان نیز به مبارزات خود ادامه میدادند. رضا خان که میخواست «گروه ۵۳ نفر» را نیز مانند خیلی گروهها و شخصیتهای سیاسی دیگر بدون محاکمه در زندان نگهدارد، مجبور به تشکیل دادگاه شد. لیکن این بیدادگاه که در آبان ماه ۱۳۱۷ تشکیل شد، در حقیقت به دادگاهی علیه رژیم ترور و اختناق پهلوی مبدل گردید. دکتر ارانی در دفاعیه ۶ ساعته، با صداقت و شهامت خاص خود نه تنها داغ ننگ بر رژیم خودکامه و مزدور صفت پهلوی زد، بلکه به دفاع از اندیشههای سوسیالیسم پرداخت.
اما دستگاه حاکمه، مرتکب یکی دیگر از جنایتهایش گردید. ارانی و یارانش را به مدتهای مختلف تا ۱۰ سال به زندان محکوم کردند. ارانی در زندان هم به مقاومت ادامه داد و سرانجام او را به هلاکت رساندند و به خیال خود در گوشهای گمنام به خاکش سپردند. اما ارانی نامی نبود که از قلوب مردم حقشناس ایران زدوده شود. ۳ سال بعد، هنگامی که رضا خان قلدر و مزدور امپریالیسم مجبور به ترک ایران شده بود، در ۱۴ بهمن ۱۳۲۱، آرامگاه ابدی این فرزند انقلابی، اندیشمند و قهرمان مردم ایران غرق دستههای گل بود.