بهاران خجسته باد
بهار میشود
یکی دو روزِ دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت، سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیرِ خاک
هر آنچه خفته بود زیرِ برف
جوان و شسته رُفته آشکار میشود
به تاجِ کوه
ز گرمیِ نگاهِ آفتاب
بلورِ برف آب میشود
دهانِ درهها پر از سرودِ چشمهسار میشود
…
زندهیاد سیاوش کسرایی