صبح فتح
تقدیم به رحمان هاتفی
برخیزید همرزمان!
برخیزید!
همرزمان!
زمان آبستن نبردی تازه است.
سپاه فتح
جوشن کهنه از تن خستهٔ خویش میدرد
و یراق آینده بر دوش میاندازد.
آن سردار پیر،
که میدانست «چه باید کرد»،
باز شمشیر از نیام برکشیده است
و شما را بهحضور خویش فرا میخواند.
سپاهیان خستهٔ فتحهای پیشین،
که دروازههای امروز را گشودند،
زنگار از شمشیرهای خویش میشویند
و آنها را در نیامهایی از عقیق سرخ
به سواران تازه نفس میسپارند.
دروازهها گشودهاند
و افق از سرخی دیگری لبریز است.
و سپاهیان فتح
در انتظار کاوهای دیگرند
که شمشیر سردار پیر در دست گیرد
و این لشگر هزاران ساله را
به سرخی فتحی تازه رهنمون شود.
زمان آبستن نبردی تازه است،
برخیزید همرزمان!
برخیزید!
پ. کاوه