رابطه درآمد نفت و فساد اقتصادی در دولت احمدینژاد
هر چند حوزه تخصصیاش عدالت اجتماعی است و فقر اما در باب فساد و چرایی وقوع آن نظرات دقیقی دارد. میگوید فساد اقتصادی در ایران محصول پولهای خارج از نظارت است. محصول پولهای حاصل از فروش نفت. او پرونده بابك زنجانی در مورد نفت را چندان قابل اعتنا نمیداند. میگوید هر چند مسأله بسیار مهمی است اما مهمتر این است كه منشا فساد شناسایی شود. اصلاً چطور این فرد توانست به این جایگاه برسد؟ از سوی كدام مدیران حمایت میشد؟ چه موقعیت ویژهای داشت؟ هزاران سوال در این حوزه وجود دارد كه هنوز پاسخی برای آن یافت نشده است. هر زمان پاسخ این سوالات داده شود آن وقت میتوان درجه اهمیت هر پروندهای را سنجید. راغفر معتقد است فساد به خودی خود مهم نیست. آنچه اهمیت دارد چگونگی شكلگیری آن است. اینكه چه عواملی سبب شده است فساد در كشور رونق گیرد به جای آنكه اقتصاد رشد كند موضوع مصاحبه با حسین راغفر، چرایی افزایش فساد اقتصادی در سالهای اخیر بود اما وقتی باب بحث گشوده شد پای نفت به میان آمد. هرجا درباره فساد توضیح میداد از نفت نیز یاد میكرد و كلماتش نشان میداد رابطهای كه در ذهنش میان نفت و فساد وجود دارد مستحكم است و استوار. او با حسرت از گذشتهای یاد كرد كه درآمدهای نفتی در آن سر به فلك زد، تاریخساز شد اما جز حسرت چیزی باقی نگذاشت. هر چند حاضر شد به سوالات ما پاسخ گوید اما جابهجا میپرسید واقعا پول نفت چه شد؟ این سوال را چند باری پرسیدیم تا پاسخی بدان دهد. گفت: هر چه شد خرج اقتصاد نشد. مشروح مصاحبه تازههای انرژی با حسین راغفر در پی ميآید. او تلاش كرد رابطه میان نفت، فساد اقتصادی و تاثیر درآمدهای نفتی بر اقتصاد را تشریح كند.
آقای راغفر امروز كه قیمت نفت كاهش یافته است و به حدود ۴٨ دلار در هر بشكه رسیده است، بسیاری با افسوس از دو سه سال قبل یاد میكنند، وقتی قیمتها حول و حوش صد دلار میچرخید. به نظرتان درآمدهای نفتی هنگفت چند سال گذشته كجاست؟ چرا كمكی به اقتصاد ایران نكرد؟
پاسخ صریح من به این سوال یك جمله است. این درآمدها در حوزه اقتصاد صرف نشد كه كمكی به اقتصاد كند.
این جمله شما را میتوانم اینچنین برداشت كنم كه افزایش پروندههای فساد اقتصادی سبب شد پول حاصل از فروش نفت به كار كشور نیاید؟
افزایش سرسام آور فساد البته در این دوران، یعنی دوران افزایش قیمت نفت كاملا قابل بررسی است. بله، درست میگویید. همزمان با رشد درآمدهای نفتی، پروندههای فساد نیز بزرگ و بزرگتر شدند و كار به جایی رسید كه كشور هنوز درگیر بررسی انبوهی از این پروندههاست و باید هزینه اجتماعی و سیاسی صدور احكام برای این دسته از پروندهها را نیز تقبل كند.
با علم به این موضوعات فكر میكنید اگر درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران صرف نشد، در كجا هزینه شده است؟
خوب من نمیتوانم در این مورد حرفی بزنم. تنها میتوانم حدسهایی بزنم.
پس سوالم را اصلاح میكنم. حدس میزنید درآمدهای نفتی در كجا صرف شد؟
میدانید كه حدس زدن در این خصوص هزینه دارد. اما خوب من مسوولیتی كه احساس میكنم این است كه نسبت به آنچه دربارهاش احساس خطر میكنم صحبت كنم. من فكر میكنم بخشی از این منابع اصلا از مملكت خارج شده است. یعنی ما با فرار گسترده سرمایه روبهرو بودهایم.
امروز بسیاری میگویند كه پولهای حاصل از فروش نفت امكان ورود به كشور را نیافتند والا مشكلی از این بابت وجود نداشت. شما این عبارت را قبول دارید؟ فكر میكنید ماجرا به تحریمها برمیگردد؟
تحریمها در سه سال اخیر، یعنی از سال ۱۳۹۱ به بعد تاثیر خود را نشان داد. مگر درآمدهای نفتی فقط در همین دو سال، افزایش سرسام آوری را تجربه كرد؟ كشور شش سال درآمد فوقالعاده نفت را داشت و هیچ مشكلی هم برای ورود این درآمدها به كشور نبود و تنها در این مدت كمی مشكلات بیشتر شده است. من فكر میكنم باید دنبال سرنخهای دیگری بود. اصلا نباید این موضوع را به تحریم گره زد. تحریمها در همین دو سال طبق اظهارنظر رسمی مقامات سبب شده ١٠٠ میلیارد دلار از پول مملكت در بانكهای خارجی رسوب كند. خب حالا سوال من اینجاست كه چرا در سالهای گذشته این پول در كشور ذخیره نشده است.
به نظر شما چرا درآمدهای نفتی نتوانست در این دوره منشا اثر باشد؟ آیا اقتصاد با بیماری هلندی روبهرو شد؟
بگذارید من یك نكته را اشاره كنم. همیشه وقتی درآمدهای نفتی افزایش مییافت گشایشی در زندگی مردم دیده میشد اینبار اما درآمدهای نفتی بالا رفت و هیچ گشایشی هم حاصل نشد. بیماری هلندی در كل به دلیل اتخاذ سیاستهای اشتباه اقتصادی رخ میدهد. در این دوره اما نه گشایشی اتفاق افتاد و نه اقتصاد رشد عجیب و غریبی را بر پایه نفت شاهد بود. البته حجم واردات افزایش سرسام آوری را شاهد بود چرا كه باید این دلارها جایی خرج میشد. نمیخواستند این دلارها بماند و موتور محركه اقتصاد ایران شود. ترجیح دادند هر چه حاصل شد را هدر بدهند. انگار منافع طبقهای حكم میكند كه ایران درگیر این چرخه معیوب اتخاذ سیاست نادرست و هدررفت منابع و… باشد. به همین دلیل ملت از یك سوراخ بارها و بارها گزیده میشود.
حالا میبینید كه حتی وقتی دولتی بر سر كار است كه میخواهد مشكلات را حل كند و گذشته را جبران كند، نمیتواند چون ابزاری ندارد. نه ذخیرهای مانده و نه پول نفتی به دست میآید. در عین حال كشور با انبوهی مشكلات داخلی و خارجی روبهروست. تحریمهای شدید، اقتصاد كشور را نشانه رفته و كار را مشكل كرده است. همه اینها نگرانكننده است. از سوی دیگر هر روز پرونده فسادی از نقطهای سربرمیآورد. معلوم میشود پولهای نفت كجا رفته و خرج چه حوزهای شده است. حالا شما از من پرسیدید كه پولها كجاست. من هم گفتم در اقتصاد خرج نشده است، اما باید قبول داشت كه بخشی از این پولها، یعنی بخشی از پول حاصل از فروش نفت در این دوران از كشور خارج شده است. این بدان معنی است كه فرار سرمایه بزرگی در این دوره زمانی رخ داده و مانند همین پروندهها كه هر روز سر بر میآورد، بالاخره مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت. این خود یك فساد بزرگ است كه باید در جای خود مورد رسیدگی قرار گیرد.
میتوانید مستندات خود در مورد خروج سرمایهها یا بهتر بگویم بخشی از پول نفت از ایران را مورد اشاره قرار دهید؟
دلیل بسیار سادهای دارم. من فكر میكنم اگر این منابع جذب اقتصاد شده بود ما امروز باید الگوی رشد اقتصادی جهان بودیم. یعنی دقیقا در نقطه مقابل جایی كه ایستادهایم، قرار میگرفتیم. نه اینكه جوانان ما آرزوی فرار از مملكت را داشته باشند و این حجم بیكار روی دست كشور مانده باشد. اصلا همه اینها را كنار بگذارید. اگر این ۷۰۰ میلیارد دلار جذب اقتصاد كشور شده بود، دیگر سیاستهای تحریم اقتصادی غرب جواب نمیداد. اتفاقا سیاستهای تحریم اقتصادی وقتی موفق شد كه ما نتوانستیم سرمایهگذاری درستی داشته باشیم. حالا چه كسی یا كسانی مانع از سرمایهگذاری در اقتصاد و صرف پولهای حاصل از نفت در اقتصاد شدند؟ فكر میكنم باید برای جواب این سوال پرتقال فروش ر ا پیدا كنید. آینده ثابت میكند كه میان عدم توفیق ما در عرصه سرمایهگذاری و اقتصاد و… با توفیق امریكا در اجرای سیاستهایی علیه ما ارتباطی واقعی و جدی وجود دارد.
دولت پیشین دست به عمل میزد. به عنوان مثال هدفمندی یارانهها را اجرایی كرد اما در عمل كشور از این تصمیم منتفع نشد. شما بفرمایید كه آیا همان درآمدهای بالای نفتی عاملی برای اجرای این طرح نبود، شاید دولتمردان به این نتیجه رسیدند كه بخشی از پول نفت را میان مردم توزیع كنند تا این حس ایجاد شود كه مردم هم در پول نفت سهیم هستند؟
خیر. برخی با این حرفها میخواهند چنین عنوان كنند كه مثلا هدفمندی یارانهها برای دولت هزینه داشته است. پرداختهای نقدی یارانهها از دو منبع تامین میشد. آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و درآمدهای نفتی. مردم خودشان پول هدفمندی را تا حد زیادی تامین كردند. بعد هم كه لنگر نرخ ارز دررفت و قیمتها بالا رفت چه كسی متضرر شد؟ این مردم بودند كه با تورمهای بالای ۴۰ درصد روبهرو شدند. اینها مسائلی است كه باید موشكافی شود.
خوب فكر میكنید كه این درآمدها پشتگرمی برای ورود به طرح پرداخت نقدی یارانهها نبود؟
به نظر من این بلندپروازی و جاه طلبی دولت بود كه باعث بروز چنین اتفاقی شد و دولت را وارد بازیای به این خطرناكی كرد. این تصمیم بیشتر جنیه سیاسی داشت نه اقتصادی. در ضمن من باید اشاره كنم كه برنامهای كه دولت اجرا كرد به هیچ عنوان هدفمندی نبود بلكه آزادسازی قیمتها بود. در ضمن این طرح را چه كسی مطرح كرد؟ دولت؟ اتفاقا باید مطلع باشیم كه صندوق بینالمللی پول بود كه در سال ۲۰۰۸ به دولت توصیه كرد كه زمینه اجرای طرح آزادسازی قیمتها را فراهم آورد. طبیعتا اجرای چنین طرحی میتواند با مقاومت جدی اجتماعی روبهرو شود و پرداخت یارانه نقدی طبیعتا ابزاری برای كنترل عواقب اجتماعی اجرای چنین طرحی بود.
اگر بخواهید مشخصات اقتصاد ایران در دوران فعالیت دولت نهم و دهم را جمعبندی كنید، فكر میكنید باید به كدام موارد اشاره كنید؟ كدام ویژگی برای شما اهمیت مییابد؟
اول اینكه حجم درآمدهای نفتی استثنایی بود. ایران با رقم عظیم از درآمدهای نفتی در این سالها روبهرو شد؛ رقمی كه در طول صد سال گذشته بیسابقه بوده است. در سالهای گذشته نیز ایران با افزایش درآمدهای نفتی روبهرو بود امار قم درآمدها هیچگاه به این حد نرسیده بود. چیزی در حدود ۷۰۰ میلیارد دلار از ابتدای سال ۱۳۸۴ تا پایان سال ۱۳۹۲. طبیعتا دولت امكان ویژهای را برای سرمایهگذاری و توسعه در اختیار داشت اما نه تنها از این فرصت استفاده مناسبی نكرد بلكه این بنیانهای اقتصادی را تخریب كرد. با اتخاذ تصمیمات مغشوش و شتابزده و غیركارشناسی اقتصاد را با معضلات فراوانی روبهرو كرد و هزینه سنگینی را به كشور تحمیل كرد كه جبرانش سالهای طولانی زمان میطلبد.
استثنای دوم در مورد فساد است. من معتقدم این موضوع را اصلا نباید نادیده انگاشت. واقعا حجم فساد بالا رفت. در همه سالها هر بار میزان درآمدهای نفتی بالا میرفت شیب فساد اقتصادی نیز رشد ملایمی را تجربه میكرد. این وضعیت نه فقط در ایران كه در بسیاری از كشورهای نفتخیز دیده میشود. در حقیقت در همه این سالها با افزایش درآمدهای نفتی بخشی از این پول از چرخه تولید و اقتصاد خارج و وارد مسیرهایی جز مسیرهای قانونی میشد. من منكر این نیستم كه فساد اقتصادی در گذشته نیز وجود داشت اما معتقدم این دوران استثنایی بود. در این دوره به شكل عجیب فساد اداری نه افزایشی ملایم كه رشدی جهشی را تجربه كرد. ما در این دوره با فساد عمیق و گستردهای روبهرو هستیم كه طی صد سال گذشته بیسابقه بوده است. موضوع مهم این است كه شاید بخشی از فساد در نفت رخ داده باشد، یعنی صنعت نفت درگیر آن بوده باشد اما در كل نقش نفت در بروز این فساد عظیم غیر قابل انكار است. نقش نفتی كه در اختیار دولتی قرار گرفت كه گلوگاهها را محكم نبسته بود. اینچنین بود كه نفت فساد آفرید و باید كشور هزینه سنگین آن را تقبل كند.
اما استثنای سوم؛ در همه سالهایی كه از ورود نفت به اقتصاد ایران میگذرد، هر بار درآمدهای نفتی افزایش یافته است ما شاهد رشد اقتصادی و رونق نسبی فعالیتهای اقتصادی بودهایم. اتفاقی كه در این دوره نیفتاد. در حقیقت این نخستین باری است كه ایران شاهد افزایش درآمدهای نفتی است اما متاسفانه رشد و رونق اقتصادی در ایران پیش نیامد. پس میتوان به استثنائات به این صورت اشاره كرد: ۱- رشد بیسابقه درآمدهای نفتی، ۲- عدم رونق تولید و اقتصاد و ۳- رشد بیسابقه فساد اقتصادی.
با این وصف باید برای مقابله با فساد تدابیری اندیشید. پیشنهاد شما به دولتمردان چیست؟
دولت میخواهد بر وضعیت موجود غلبه كند. قصد دارد مقابل فساد بایستد، اما باید توجه داشته باشید كه فساد طبیعتا به دلیل حضور مفسدانی ایجاد میشود كه قدرت گرفتهاند و حالا مقابله با آنها دیگر چندان راحت و بیدردسر نیست. مبارزه با فساد برای دولت، قوه قضاییه و مردم هزینه خواهد داشت اما این عزم را میبینم كه تصمیماتی جدی و موثر در این حوزه اتخاذ شود و اتفاقات تازهای رخ دهد.