چهار نوشته کوتاه از کارل مارکس

۱ــ از: تارنگاشت حزب کمونیست روسیه

صاحبان سرمایه تلاش خواهند کرد طبقه کارگر را به خرید هرچه بیشتر کالاهای گران قیمت ، ساختمان و وسائل تکنیکی و الکتریکی تشویق کنند. و به همین دلیل آن‏ها را تحریک می‏کنند تا هر چه بیشتر وام‏های سنگین بانکی دریافت کنند . تا زمانی که این وام‏ها غیر قابل باز پرداخت می‏گردد . وام‏های غیر قابل باز پرداخت موجب ورشکستگی بانک‏ها خواهد شد و بانک‏ها از طرف دولت ملی خواهند شد، که در نهایت به ظهور کمونیسم خواهد انجامید .

۲ــ از: اقتصاد و فلسفه – پول

«اگر فرد انسان و رابطه اش را با جهان به مثابه رابطه ای انسانی در نظر بگیری فقط می‏توانی عشق را با عشق، اعتماد را با اعتماد و… مبادله کنی. اگر بخواهی از هنر لذت ببری، بایستی از فرهنگ هنری برخوردار باشی؛ اگربخواهی بر آن دیگری برتری داشته باشی، بایستی قادر باشی برای صلاح دیگران عمل کنی و تاثیری برانگیزاننده بر جای بگذاری. هر یک از روابط تو با انسان و طبیعت بایستی گواه مشخصی باشد منطبق با منظور اراده ات و با زندگی واقعی فردی تو. اگر بدون عشق متقابل دوست داشته باشی، اگر عشق تو عشق آن دیگری را بر نیانگیزد، اگر زنده و دلسوز نتوانی محبت دیگران را به‏دست بیاوری، بنا براین عشق تو ناتوان است و این بدبختی بزرگی است.»

۳ــ و عصر انقلاب اجتماعی آغاز می‏شود (برگردان از متن فرانسه، ترجمه موریس هوسون و ژیلبر بادیا- انتشارات سوسیال ١٩٧٧)

کارل مارکس در سال ١٨٥٩ در نوشته خود به نام : «نقد اقتصاد سیاسی» پدیدار شدن عصر انقلاب اجتماعی را با جملات زیر بیان می‏کند:

«انسان‏ها، طی تولید اجتماعی موجودیت‏شان، در مناسباتی با یکدیگر وارد می‏شوند که معین، لازم و مستقل از اراده آن‏ها قرار دارد؛ مناسبات مولده ای که با درجه معینی ازتکامل نیروهای مولده مادی منطبق است. مجموعه این مناسبات تولیدی ساختار اقتصادی جامعه را تشکیل می‏دهد، بنیادی عینی که بر روی آن روبنای قضائی و سیاسی بنا شده است و با اشکال شعور اجتماعی معینی انطباق می‏یابد. شیوه تولید زندگی مادی، در مجموعه خود مشروط بر فرایند زندگی اجتماعی، سیاسی و عقلائی است. این شعور انسان‏ها نیست که وجود اجتماعی آنان را تعیین می‏کند؛ بر عکس، این وجود اجتماعی‏شان است که شعور آنان را تعیین می‏کند.

نیروهای مولده مادی جامعه در مرحله ای ازتکامل‏شان، با مناسبات تولیدی موجود یا آن‏چه که فقط بیان قضائی آن است، با مناسبات مالکیتی که در بطن آن نیروهای نام‏برده تا آن لحظه در حرکت بودند، در تضاد قرار می‏گیرند. این مناسبات از اشکال تکامل نیروهای مولده که بودند، به موانع و قید و بند تبدیل می‏شوند و در آن هنگام است که عصر انقلاب اجتماعی آغاز می‏شود.

تغییرات در بنیاد اقتصادی با شتابی کما بیش، تمام رو بنای عظیم را دگرگون می‏سازد. هنگامی که چنین دگرگونی‏هائی در نظر گرفته می‏شود، همواره باید بین دگرگونی مادی شرایط تولید اقتصادی، که باید با دقت و مو شکافی علوم طبیعه مورد مشاهده قرار گیرد، و اشکال قضائی، سیاسی، مذهبی ، هنری یا فلسفی و خلاصه اشکال ایدئولوژیکی که تحت آن‏ها انسان‏ها نسبت به این نبرد آگاهی می‏یابند و آن را تا پایان ادامه می‏دهند، فرق گذاشته شود.

به همان گونه ای که یک فرد را نباید بر اساس ارزیابی شخصی اش نسبت به خود سنجید، به همان صورت نیز یک چنین دوران دگرگونی را نمی‏توان نسبت به آگاهی از خود ارزیابی کرد. بر عکس، این آگاهی باید از طریق تضادهای زندگی مادی، از طریق نبردی که بین نیروهای مولده اجتماعی و مناسبات تولیدی وجود دارد، بیان شود. یک صورت بندی اجتماعی هرگز تا زمانی که تمامی نیروهای مولده ای که می‏تواند در آن گنجانده شود ناپدید نشده و پیش از آن‏که شرایط وجودی این مناسبات در بطن جامعه کهنه پایان نپذیرفته باشد، با مناسبات تولیدی نوین جای‏گزین نخواهد شد. به همین دلیل است که بشریت همواره مسائلی را در پیش روی خود قرار می‏دهد که بتواند از عهده حل آن‏ها برآید؛ چون اگر از نزدیک‏تر بنگریم، این مسائل زمانی پدیدار می‏شود که شرایط مادی برای حل آن‏ها وجود داشته یا حد اقل در حال به وجود آمدن باشد.»

۴ــ گزیده ای از سخن‏رانی مارکس که در روز ٧ ژانویه ١٨٤٨ در برابر انجمن دموکراتیک بروکسل درباره مبادله آزاد ایراد شد و توسط کتاب‏خانه علوم اجتماعی دانشگاه کبک در کانادا به چاپ رسیده است

حذف قوانین مربوط به غلات در انگلستان بزرگ‏ترین پیروزی ای است که مبادلات آزاد در سده نوزدهم به‏دست آورده است. در تمام کشورهائی که تولید کنندگان در باره مبادلات آزاد سخن می‏گویند، عمدتا نظرشان آزادی واردات غلات و مواد اولیه به طور عام است. بستن حقوق گمرکی حمایت گرایانه به غلات بیگانه شرم آور است، زیرا این به معنای سوداگری در راستای قحطی خلق‏هاست.

نان ارزان قیمت و دستمزدهای افزایش یافته، این تنها هدفی است که بازرگانان آزاد در انگلستان برای آن میلیون‏ها هزینه کرده اند و به همین زودی شور و شعف آن‏ها به برادرانشان در قاره اروپا نیز سرایت کرده است. معمولا هنگامی که خواستار مبادله آزاد می‏شوند، برای سبک کردن فشار زندگی زحمتکشان است.

اما مساله شگفت انگیز این است که خلقی که با تمام قوا می‏خواهند برایش نان ارزان قیمت فراهم کنند، ناسپاس است. خلق در وجود مردان فداکاری مانند جان براونینگ، جان برایت و دار و دسته اش، بزرگ‏ترین، ریاکارترین و وقیح‏ترین دشمنان خلق را می‏بیند.

اگر بخواهیم سخن را کوتاه کنیم، در وضعیت کنونی جامعه، مبادله آزاد به چه معنائی است؟ این امر به معنای آزادی سرمایه است. هنگامی که شما چند مانع ملی را که هنوز می‏تواند حرکت سرمایه را به زنجیر بکشاند از سر راه آن برداشتید، عملش را کاملا آزاد کرده اید. تا زمانی که مناسبات کار دستمزدی را با سرمایه بر جا بگذارید، حتی اگر مبادله کالاها بین یکدیگر در مناسب‏ترین شرایط صورت گیرد، همواره طبقه ای وجود خواهد داشت که طبقه دیگری را استثمار می‏کند.

آقایان! نگذارید به کمک واژه انتزاعی آزادی، این امر را به شما تحمیل کنند. آزادی چه کسی؟ این آزادی یک فرد عادی در حضور فرد دیگری نیست. این آزادی ای است که سرمایه برای له کردن کارگر دارد.

تصور نکنید که با انتقاد از آزادی بازرگانی ما قصد داشته باشیم از نظام حمایت گرایانه دفاع کنیم. خود را دشمن رژیم مشروظه شمردن، الزاما به معنای طرفدار رژیم سابق بودن نیست.

وانگهی، نظام حمایت گرایانه تنها وسیله ای برای ایجاد صنایع سنگین برای یک خلق یا به عبارت دیگر او را به بازار جهانی وابسته کردن است و به محض این‏که به بازار جهانی وابسته گردید، کما بیش به نظام مبادله آزاد وابسته خواهد شد. افزون بر آن، نظام حمایت گرایانه در درون کشور به افزایش آزادی رقابت می‏انجامد. به این خاطر است که ما شاهدیم در کشورهائی مانند آلمان که در آن حمایت‏گری حکم‏فرماست، بورژوازی آغاز به مطرح کردن خود به عنوان طبقه کرده است و تلاش‏های بسیاری می‏کند که حقوق حمایت‏گرایانه را به چنگ آورد. این حقوق برای بورژوازی سلاح‏هائی بر ضد فئودالیته، بر ضد حکومت مطلقه و وسیله ای برای متمرکز کردن نیروهایش در راستای انجام مبادله آزاد در همان کشور است.

اما به طور کلی، در این روزها نظام حمایت‏گرایانه محافظه کار است در حالی که نظام مبادله آزاد مخرب. مبادله آزاد ملیت‏های قدیمی را از بین می‏برد و تضاد بین بورژوازی و پرولتاریا را به نهایت خود می‏رساند. به یک سخن، نظام آزادی بازرگانی انقلاب اجتماعی را جلو می‏اندازد. آقایان! فقط در این معنای انقلابی آن است که من به نفع مبادله آزاد رای می‏دهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *