۱- تکنولوژی پزشکی «سیا» در خدمت جمهوری اسلامی ایران
در هفتهٔ گذشته، مطالبی در ارتباط با مقالهٔ «شیوههای ضدمردمی سیا و موساد نمیتواند مردم ایران و افکار عمومی جهان را فریب دهد» ـــ چاپ شده در «راه توده» شماره ۴۰ بهدست ما رسید. هیأت تحریریهٔ «راه توده» دو مقاله را از این میان انتخاب نموده که مقالهٔ اول وسیلهٔ یک هیأت متخصص در رشتهٔ داروسازی پزشکی، بدون دیدن فیلم «اعترافات»، در رابطه با اثرات انواع و اقسام داروهایی که سازمان مخوف «سیا» جهت تهیهٔ آن مبالغ زیادی پول و مقدار زیادی انرژی و نیروی «علمی» صرف کرده تهیه گردید. مقالهٔ دوم وسیلهٔ هیأت دیگری، متخصص در امور صحنه و فیلمبرداری، تهیه گردیده است.
هیأت تحریریهٔ «راه توده» این دو مقاله را بهصورت یک مقاله در دو بخش بهچاپ میرساند تا خواننده خود در مورد چگونگی این بهاصطلاح اعترافات قضاوت کند.
۱. چگونه از انقلابیون در زندانها «اقرار» گرفته میشود؟
سالیان متمادی است که جباران و استعمارگران از حربهٔ شکنجه و فشار برای گرفتن «اطلاعات» و «اقاریر» از مبارزان خلقی استفاده میکنند. این بهاصطلاح «اطلاعات» و «اقاریر» برعلیه جنبشهای تودهای و در جهت لطمه زدن به حیثیت رهبران انقلابی و بیاعتبار کردن آنان بهکار گرفته میشود.
مردم انقلابی کشور ما هنوز خاطرهٔ سالهای سیاه تسلط پهلوی ـ ساواک را بهیاد دارند. طی سالیان دراز، جلادان و شکنجهگران ساواک، انقلابیون جانبرکف میهنمان را در سیاهچالها با توسل به انواع و اقسام تکنیکهای «سیا» و «موساد» ساخته، تحت شکنجه قرار دادند تا بدینوسیله این قهرمانان را «بهزانو درآورده» و از آنان «اقرار» بگیرند. بسیاری از این جانبرکفان، با مقاومتهای خود حماسه آفریده و قهرمانانه شربت شهادت نوشیدند.
مردم انقلابی کشور ما، قهرمانانی چون روزبهها، وارطانها، سیامکها، حکمتجوها، تیزابیها، گلسرخیها و صدها شهید دیگر را که در دفاع از آرمانهای خلقی خود، در چنگال جلادان جان باختهاند، هرگز فراموش نخواهد کرد. لاکن درست بهخاطر مقاومتهای حماسهآفرین قهرمانان و شکست و سرافکندگی جلادان در گرفتن «اطلاعات» و «اقاریر» است که دشمن حتی یک لحظه از تلاش در جهت دستیابی به تکنولوژی جدیدتر و وسایل مدرنتر برای درهمشکستن مقاومت این قهرمانان فروننشسته است.
از طرف دولتهای امپریالیستی و بهویژه آمریکا، بهمنظور انجام تحقیقات جهت یافتن راههای مدرنتر و تکنولوژی پیشرفتهتر برای شکنجه و بازجویی زندانیان، میلیونها دلار در اختیار سازمانهای جهنمی جاسوسی و اطلاعاتی «سیا»، «موساد»، اینتلیجنت سرویس و غیره قرار داده میشود. بسیاری از مراکز مهم علمی و دانشگاهی کشورهای امپریالیستی بهطور مستقیم مشغول انجام تحقیقات در این زمینه هستند. دشمن بهخوبی آگاه است که با رشد جنبش انقلابی در سراسر جهان، تکنیکهای خام و خشنی از قبیل آپولو، شوک الکتریکی، کشیدن ناخن و غیره، بهتدریج کارآیی خود را در مقابل ارادهٔ آهنین انقلابیون و مبارزین راه خلق از دست داده است. بنابراین باید چارهٔ دیگری بیاندیشد و شیوههای دیگری اختراع و کشف کند.
امپریالیسم ـــ این دشمن خلقهای جهان ـــ اکنون به آخرین تکنولوژی و مدرنترین وسایل برای شکنجه و بازجویی مسلح شده است. یکی از نمونههای دهشتبار این پیشرفت تکنولوژیِ اختناق و شکنجه، «موفقیت»هایی است که «سیا» در چند دههٔ اخیر، در آزمایش و استفاده از داروهای شیمیایی بهدست آورده است. سازمانهای امنیتی آمریکا، با بهخدمت گرفتن بخش عظیمی از مؤسسات تحقیقاتی پزشکی، موفق به کشف داروهایی شدهاند که میتوانند با مختل کردن سیستم عصبی زندانیان، آنان را بهصورت بردههای بیاراده در اختیار زندانبانان قرار دهند. این قبیل زندانیان، بنا به ارادهٔ زندانبانان، حاضر به انجام هرکاری هستند. همانطور که در جریان «اقرار»های اخیر رفقای تودهای اتفاق افتاده، آنها را وادار به برزبان آوردن کلماتی میکنند که نهتنها به آن اعتقاد ندارند، بلکه طی سالیان متمادی، بهقیمت بهخطر انداختن جان خود، برعلیه آنها مبارزه کردهاند.
مرکز تحقیقات و تهیهٔ اینگونه داروهای شیمیایی، که بهنام نورولپتیک (Neuroleptique) شناخته شدهاند، در دو کشور آمریکا و سوئیس قرار دارد. شرکتهای دارویی این دو کشور، بخشی از امکانات تحقیقاتی و تولیدی خود را برای تهیه و تولید این قبیل داروها، در اختیار «سیا» قرار میدهند. داروهای نورولپتیک انواع و اقسام دارد، که هریک در ضمن داشتن خاصیت عمومی ایجاد اختلال در سیستم عصبی، بهنوعی بر روی قربانی خود تأثیر میگذارد. شکنجهگران، با توجه این خواص مختلف مصرفی داروهای نورولپتیک، در موارد مختلفی از آنها استفاده میکنند. یکی از قدیمیترین انواع داروهای نورولپتیک که چندین دهه مورد استعمال داشته است، دارویی است بهنام پنوتول (Penothol). پنوتول طی سی سال اخیر از طرف شکنجهگران مورد استفادهٔ وسیعی قرار گرفته است. علت مصرف وسیع این دارو، سهلالوصول و ارزانقیمت بودن آن است. علاوه بر آن، کنترل عوارض ظاهری منفی آن بر روی قربانیان سادهتر است. با وجود این، پنوتول از محدودیت خاصی نیز برخوردار است. استفاده از این دارو بایستی حتماً همراه با شکنجههای روحی و جسمی باشد تا تأثیرات لازم را برجای نهد. علیرغم قدمت و کهنگی، پنوتول دارویی است که هنوز هم در سطح وسیعی از سوی شکنجهگران، بهویژه از طرف شکنجهگران در «کشورهای جهان سوم»، مورد استفاده قرار میگیرد.
از آنجا که پنوتول از امکانات محدودتری برخوردار بود، کوششهایی در سالهای ۱۹۶۰ جهت دستیابی به داروهایی که تأثیرات مشابهی داشته باشند، بهعمل آمد. «سیا»، پس از تحقیقات وسیع و صرف هزینههای هنگفت، بالاخره موفق شد به داروهای جدیدی دست یابد. از میان داروهای نورولپتیک، سه نوع آن بیش از دیگر داروها مورد توجه و استفاده قرار گرفته که نام آنها بهترتیب Imtile ،Prolyxim و Hadol هستند. این سه نوع دارو از نظر کیفی کاملاً مشابه، ولیکن دارای تأثیرات کمی متفاوتاند. Imtile در فاصلهٔ چند ثانیه پس از تزریق، تأثیر خود را بخشیده و اعصاب قربانی را مختل میکند. لاکن بعد از نیمساعت این تأثیر زایل میشود. تأثیر Hadol، که پس از چند دقیقه ظاهر میشود، سه تا شش ساعت دوام مییابد. از همه مؤثرتر Prolyxim است که حدود دو ساعت بعدا از تزریق، شروع به مختل کردن اعصاب قربانی میکند و زمان تأثیر مداوم آن ۷ تا ۱۰ روز طول میکشد. قربانی، طی مدت اثربخشی دارو، چون بردهای بیاراده و مطیع، تابع ارادهٔ شکنجهگران است.
سه داروی فوقالذکر، علیرغم محسنات برشمرده، دارای معایب بزرگی نیز هستند: عوارض ناشی از تزریق این داروها، با کمی دقت برای هر بینندهای قابل تشخیص است. از این علایم، سه عارضهٔ مهم را میتوان ذکر کرد: اول اینکه، تزریق این داروها ترشح بزاق دهان قربانی را بهنحو شدیدی افزایش میدهد، بهنحوی که قربانی کنترل آب دهان خود را از دست میدهد. بدینترتیب، بزاق از دهان قربانی همواره جاری است. ثانیاً، قربانیان این داروها، بههنگام راه رفتن، پاهای خود را بهزمین میکشند و زانوهای خود را نیز خم نمیکنند. ثالثاً، قربانی دائماً با انگشت شست خود حرکتی انجام میدهد که گویی مشغول گلوله کردن یک تکه خمیر یا گرداندن یک گلوله در دست خود است.
آنچه که موجب تشدید عوارض ناشی از تزریق این قبیل داروها میشود، حساسیت آنها است، بدین معنی که کم یا زیاد شدن مقدار داروی تزریقی، در نتیجهٔ حاصله تأثیر بهسزایی دارد؛ تزریق کمتر از مقدار لازم تأثیر دارو را خنثی میکند و تزریق بیشتر از اندازهٔ لازم، عوارض و علایم ظاهری را بهنحو غیرقابلکنترل افزایش میدهد.
شکنجهگران تنها در صورتی میتوانند از عدم بروز عوارض ناشیه مطمئن باشند که داروی مزبور بهمقدار و میزان لازم تزریق شود. لاکن تعیین مقدار دقیق دارو کاری است بس دشوار، که مستلزم آزمایشها و تجربههای مکرر بر روی قربانی است. اندازهٔ لازم دارو برای هر فرد با توجه به مشخصات بدنی وی متفاوت است. درست بههمین خاطر است که سازمانهای امنیتی جهت اجرای موفقیتآمیز چنین جنایاتی به چند چیز نیازمندند: اولاً بودجه و امکانات کافی برای بهدست آوردن تجربیات وسیع در زمینهٔ استعمال این داروها، بهمنظور کنترل کامل تأثیرات و عوارض ناشی از آن. بههمین خاطر در حال حاضر تیمهای پزشکی «سیا» در بسیاری از زندانهای آمریکا مشغول آزمایش این داروها بر روی زندانیان محکوم به حبس ابد و یا اعدام هستند.
سه مرکز عمدهٔ این آزمایشات بهترتیب زیرند: یکی زندان فدرال شهر ماریون [در ایالت] ایلینوی است که اکثر زندانیان سیاسی آن را رهبران سرخپوستان، سیاهپوستان و اتباع پورتوریکو تشکیل میدهند. دیگری زندان ایالتی آلاباما است، و سومی زندان ایالتی اورگان. در چند سال اخیر، وکلای مترقی و مبارز آمریکا موفق شدند تا از آزمایش این داروها بر روی زندانیان ایالتی اورگان ممانعت کرده، جلوی جنایات جلادان «سیا» را بگیرند. لاکن مبارزه در جهت متوقف کردن جنایات «سیا» در دیگر زندانها همچنان ادامه دارد.
فاکتور دیگری که جلادان «امنیتی» بدان نیاز دارند، وقتِ کافی است. هدفِ استفادهٔ علنی از گفتار و کردار قربانیان در دادگاهها و وسایل ارتباط جمعی ایجاب میکند که شکنجهگران و بازجویان، جهت آزمایش و تعیین مقدار و اندازهٔ لازم داروی تزریقی، وقت کافی در اختیار داشته باشند. بههمین دلیل است که قربانیان این داروها پس از دستگیری، دو سه ماه در محلهای نامعلومی تحت کنترل و آزمایش قرار میگیرند. در طول این مدت، بههمراه شکنجههای جسمی و روانی، مقدار لازم داروهای تزریقی نیز تعیین میگردد. بدینترتیب و پس از طی مراحل فوق است که قربانیان از هر جهت برای «اعتراف» آماده میشوند!
این روندی است که بلااستثناء همهٔ قربانیان آن را بالاجبار طی کردهاند. رهبران قربانی شدهٔ حزب تودهٔ ایران نیز از این قاعده مستثنی نشدهاند.
بالاخره، آخرین عاملی که برای صحنهپردازیهای «موفقیتآمیز» این جنایات لازم است، استفاده از آن بخش از رفتار قربانیان است که میتواند بهنحو مؤثری در جهت اهداف پلید شکنجهگران بهکار گرفته شود. بهعبارت دیگر، لازم است که هرگونه عوارض ظاهری این داروها از نظر بیننده مخفی نگهداشته شود. در اینجا است که تکنولوژی پیشرفتهٔ فیلم و تلویزیون بهکار گرفته میشود. در وهلهٔ اول، هر یک از «اقاریر» چندین بار تمرین و فیلمبرداری میشود، تا بهترین آنها برگزیده شود. در صورت لزوم، قیچی کارگردان هر آن آماده است تا قسمتهایی از فیلم را که نشاندهندهٔ برخی از عوارض این داروها است، از برنامه حذف کند. فیلمبردار نیز در تعیین کادر نقش بسیار مهمی ایفا میکند. معمولاً در اینگونه برنامهها، قربانیان تنها بهصورت نشسته و بیحرکت نشان داده میشوند. در چنین حالاتی، برای جلوگیری از حرکات افشاکنندهٔ دستها و ثبت آنها در صحنهٔ تصویر، سعی کافی بهعمل میآید تا دستهای قربانیان بیرون از کادر نگاهداشته شوند.
جهتِ انعکاس نور، برای تهیهٔ فیلمِ این بهاصطلاح «اعترافات» نیز مهم است. برای اینکه بینندگان این نمایشنامه نتوانند چشم «معترف» و حرکات آن را ببینند، نور را برخلاف معمول که برای فیلمبرداری اصولاً از روبرو بایستی پخش شود، از بالا پخش میکنند که در نتیجه سایهٔ ابرو روی چشم و مردمک آن را میپوشاند. جهت نور را میتوان از روی سایهٔ دستها و سایر قسمتهای بدن قربانی تشخیص داد.
دوربین فیلمبرداری معمولاً بیحرکت بر روی صورت آنان ثابت میماند. در فاصلههای زمانی لازم، دوربین به تصاویر روی دیوار، پوسترها و غیره متوجه میشود تا فرصت پاک کردن آب دهان قربانیان، به مأمورین داده شود.…
میبینیم که «گرفتن اقرار» از انقلابیون به چه تکنولوژی پیشرفته و چه برنامهریزی دقیقی نیازمند است. صحنهپردازیهای چنین جنایتی نیاز به کار حرفهای یک تیم هماهنگ از شکنجهگران، بازجویان، پزشکان، مقامات زندان، فیلمبرداران، کارگردانان و غیره دارد. با توجه به شیوههای غیرانسانی یادشده، این سؤال مطرح میشود: چه کسانی بهخود جرأت و اجازه دادهاند تا چنین جنایت هولناکی را در حق رهبران آزمایششده و جانبرکف حزب تودهٔ ایران مرتکب شوند؟ چه کسانی بهجز جلادان برجایماندهٔ ساواک شاه معدوم، که مورد استعمال چنین تکنولوژی و کاربرد چنین شیوههایی را در کلاسهای جنایتپرور «امنیتی» سیا و موساد و اینتلیجنت سرویس آموخته و آن را بارها و بارها بر روی فرزندان خلق ما تمرین کردهاند؟…
۲. بررسی اجمالی نمایش جنایتبار و مسخرهٔ «اعترافات»
توطئهای که در آستانهٔ سالگرد انقلاب با دستگیری گروهی از رهبران حزب و از جمله رفیق نورالدین کیانوری دبیر اول آن عملی گشت، با هدف درهم شکستن کل حزب در اول ماه مه، روز جهانی کارگر، به مرحلهٔ جدیدی وارد شد. امپریالیسم و مدافعان نظام غارتگرانهٔ سرمایهداری، با هدف از میان بردن کل حزب دست به تدارک توطئهٔ بهمراتب جنایتبارتر از دستگیری این شخصیتهای برجستهٔ حزب و میهنمان زدند. آنها کوشیدند نمایشی از بهاصطلاح «اعتراف» سوسیالیسم و هواداران راستین آن به خیانت، در ایران ترتیب دهند. از قبل روشن بود که این اسطورههای مقاومت و وفاداری نهتنها قاطعانه بهدفاع از حزب و انقلاب برخواهند خاست، بلکه از این فرصت نیز برای افشای این توطئهٔ بزرگ امپریالیسم و دوستان و مدافعان نظام غارتگرانهٔ سرمایهداری سود خواهند جست. دشمنان سوگندخوردهٔ استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی که در حساسترین مقامات دستگاه پیگرد بر ضد حزب تودهٔ ایران لانه کردهاند، میدانستند که باقی ماندن اراده و ذهن آبدیده و انقلابی این رفقا تهدیدی جدی برای توطئهٔ جنایتبارشان است. از این رو، دشمن از طریق استفاده از کالبد بیارادهٔ این اسطورههای مقاومت و وفاداری، توطئهٔ خود را پیاده میکند.
امپریالیسم و طرفداران سرمایهداری بیبندوبار در نهادهای جمهوری اسلامی ایران، در نهایت زبونی، در برابر اراده و تعهد طبقاتی این رفقا، به کثیفترین نوع توطئه متوسل شدهاند. دشمن، که با آبدیدگان کورهٔ شکنجه و زندان روبرو شده بود، راهی جز استفاده از داروهای شیمیایی و مواد مخدر و تکنیکهای پیچیدهٔ تحت تأثیر قرار دادن مغز و اعصاب، در پیش روی خود نیافت.
امپریالیسم جهانی نهتنها به حق مسلم فعالیت آزادانهٔ سیاسی حزب ما، که بهوسیلهٔ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تضمین شده بود، تجاوز کرد و همهٔ ارزشهای حقوقی و بشری را زیر پا گذاشت و آنان را بهزیر شکنجه کشید، بلکه وحشیانه و زبونانه حتی بدن و صدای آنها را بهبازیچه گرفت تا نیات ننگین خود را بهاجرا گذارد. نظری به این نمایش جنایتبار، از بسیاری حقایق پرده برمیدارد.
این نمایش با مقدمهای سراسر فحاشی شروع میگردد. سپس رفیق بهآذین، در کنار دیواری که با چند پوستر و شعار پوشیده شده است، بر پردهٔ تلویزیون ظاهر میشود. این صحنه و دیوارِ پوشیده از شعار و پوستر، که در پشت یک میز و صندلی قرار دارد، برای همهٔ مصاحبهکنندگان مورد استفاده قرار میگیرد. میکروفونی در روی میز قرار دارد و دوربین هیچگاه پایینتر از لبهٔ میز را نشان نمیدهد. همهٔ فیلمها مصاحبهکنندگان را بهصورت نشسته نشان میدهند. در هیچ موردی، هیچیک از مصاحبهکنندگان حتی برای لحظهای از روی صندلی بلند نمیشوند و حتی جای خود را عوض نمیکنند. یک تابلوی نسبتاً بزرگ حاوی نام مصاحبهکننده طوری در روی میز قرار گرفته است که دستهای آنان و صفحات کاغذ روی میز را از نظر پنهان میسازد. کیفیت تصویر همهٔ فیلمها بهوضوح بدتر از صحنههای عدای تلویزیون است و روشن است که آگاهانه از وضوح تصویر جلوگیری شده است، و یا از امکانات و دستگاههای استودیو استفاده نشده است و فیلمبرداری در محلهای مخفی در زندانهای سرّی انجام گرفته است.
بهآذین بهصورت کج و متمایل بهسمت راست روی صندلی نشسته است و به دست راستش که روی میز است تکیه داده است. در ابتدا بهصورت عصبی میکروفونِ خاموشِ روی میز را روشن میکند. چهرهٔ او رنگپریده است. صدایش بریده است و کلماتش بهحالت مقطع و ازهمگسسته ادا میشود. نفسنفس زدنِ او بهخوبی در صدایش منعکس است. از روی یادداشت یا نوشته میخواند. صدای عوض کردن یا جابهجا کردن صفحهٔ کاغذ در چند مقطع بهگوش میرسد. بهحالت یکنواخت و ماشینوار بریدهبریده صحبت میکند. در حالتی که بدترین اتهامات به حزب و جنبش کمونیستی از زبانش جاری میشود، مطلقاً هیچ حالتی در صورتش ظاهر نمیشود، حتی یکبار هم ابروهای خود را درهم نمیکشد. چهرهاش هیچ حالتی بهخود نمیگیرد. نه اثری از احساس نفرت و ضدیت با حزب و نه ذرهای احساس خجالت و نگرانی و تشویش میکند. ادامهٔ جملات را گاهی گم میکند. هرچندگاه یکبار دوربین از روی صورت او کنار میرود و متوجه پوسترها و شعارهای روی دیوار میشود. در این مقاطع شخص مصاحبهکننده کاملاً خارج از کادر تصویر است. در اواخر نوار دو بار دوربین روی دیوار میگردد و صدای او عوض یا قطع میشود و گویا چیزی مثل دست در مقابل دهان گوینده قرار میگیرد. در تمام این مدت او حتی یک لحظه در روی صندلی خود جابهجا نمیشود. مصاحبه بدن هیچ حالتی در چهره و بهطور نشسته پایان مییابد.
نفر بعدی رفیق کیانوری است. ظاهری بسیار آشفته دارد. ریش خود را نتراشیده است و موهایش تا حدی ژولیده است. سر او روی میز خم شده اس و روبرو را نگاه میکند. فیلمبرداری بهصورت نشسته شروع میشد. زیر چشمها و بهخصوص زیر چشم چپش متورم و بادآلود است. چشمهایش گود افتاده است، پلک میزند ولی هیچ حالتی در چهرهٔ خود ندارد و ابروهایش اصلاً تکان نمیخورند. دستهایش روی میز است ولی در کادر فیلم دیده نمیشود. صدایش بریدهبریده است و کلماتش مقطع ادا میشود. لحن او سنگین و خفه است و مثل آدمهای خوابآلود صحبت میکند. هیچ احساسی در هنگام صحبت کردن در چهرهاش دیده نمیشود. سر او عموماً یک سیر مثلثی را طی میکند و روی میز، توی دروبین و سمت مقابل راست خود را نگاه میکند و این عمل مرتباً تکرار میشود. از روی یادداشت یا نوشته صحبت میکند و برخی مواقع نوشته یا ادامهٔ صحبت را گم میکند. در گوشهٔ سمت چپ دهان و روی لب پایین او بزاق سفیدرنگی جمع شده است. فیلمبرداری در حالت نشسته پایان مییابد.
نفر سوم رفیق قائمپناه است. فیلمبرداری در حالت نشسته شروع میشود. ظاهراً او بسیار آشفته است و ریش بلندی دارد. دستهایش را در میان بدن خود و لبهٔ میز گذاشته است. از روی یادداشت یا نوشته میخواند. با دست راست آب دهان خود را پاک میکند. دوربین حتیالامکان دستهایش را نشان نمیدهد. در یک لحظه دستان خود را بالا میآورد و در کادر دوربین، دست چپ خود را مشت میکند و به دست راست خود تکیه میدهد و شست دست چپ را روی کف دست راست فشار میدهد. بعد دست چپ را باز میکند و با سر انگشتان دست راست کف دست چپ را ماساژ میدهد و بعد نوک انگشتان دو دست را فشار میدهد و دوباره دستانش را پایین میآورد. ناگهان حرف خود را قطع میکند و به سمت راست، بهطرف مصاحبهکننده یا شخصی که در آن نقطهٔ اطاق است خیره و مات نگاه میکند. چندثانیهای همین وضع طول میکشد و بعد یکمرتبه سر خود را بهشکل سنگینی به پایین میاندازد و شروع میکند. بقیهٔ مطالب را از روی یادداشت یا نوشته ادامه میدهد. هیچ نوع احساسی در صورت و ابروهایش دیده نمیشود، ولی سرش مرتباً به پایین و بالا حرکت میکند. خیلی زیاد روی میز خم میشود، گویا نمیتواند یادداشت یا نوشته را بخواند. مصاحبه بهصورت نشسته تمام میشود.
نفر بعد رفیق رفعت محمدزده است که تنها برای چند لحظه بر پردهٔ تلویزیون ظاهر میشود. سر او پایین و روی میز خم شده است.
سپس نوبت به رفیق احمدعلی رصدی میرسد. او مرتباً آب دهانش را با زبانش جمع میکند و کوتاه صحبت میکند.
نفر بعدی رفیق آوانسیان است. ظاهر ژولیده و آشفتهای دارد. روی صندلی نشسته است و نیمتنهٔ خود را روی میز خم کرده است و به دستانش تکیه داده است. دستهایش روی میز قرار دارد و آنها را در هم فروبرده و در هر صورت خود دست دیگرش را فشار میدهد. صدای او مقطع و سنگین و خفه است. صحبتش کوتاه است.
بالاخره نوبت به رفیق زرشناس میرسد. تنها از شانه بهبالای بدنش نشان داده میشود. مرتب آب دهان خود را قورت میدهد و مثل آدمهای مات و بهکلی گیج و مسخ است. کلمهبهکلمه و بریدهبریده حرف میزند. مرتباً پلک میزند. اصلاً سر و بدن خود را تکان نمیدهد. از روی یادداشت یا نوشته نگاه میکند. حالت تخدیری بهاندازهای در او واضح است که شبیه آدمهای سحر و جادو شده است. او بیشتر به یک مجسمه و ماشین متکلم شبیه است.
در آخر نوبت به رفیق عموئی میرسد. صحبت او بهکلی از روی یادداشت یا نوشته است و لحن او اصلاً حالت محاورهای ندارد. صفحات نوشته را پس از اتمام کنار میگذارد. دستهایش دیده نمیشوند. چشمهایش بسیار گود افتادهاند. نفس او موقع صحبت کردن تحلیل میرود. مرتباً لبهای خود را پس از هر چند کلمه میمکد و آب دهان خود را قورت میدهد. در متن فیلم صحبت او، لحظاتی دو خط افقی دیده میشود که میتواند نشانهٔ ادیت کردن فیلم باشد. فیلم در حالت نشسته تمام میشود.
اگرچه دشمنان سوگندخوردهٔ استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی با این امید این صحنهها را آفریده و سرهم کردهاند که بتوانند فیلمی از «اعتراف» کمونیستهای صدیق ایرانی مبنی بر بهاصطلاح «خیانت» پدید آورند، لیکن مضمون صحبتهایی که برای این فیلمها نوشته و سرهمبندی شده است حاوی نکات متعدد باارزش از اهداف و برنامههای امپریالیسم در قبال انقلاب و حزب تودهٔ ایران است. روی دوم این فیلم چیزی جز اعتراف امپریالیسم به نقشههای توطئهگرانه و جنایتکارانهٔ خود نیست. بررسی دقیق مضمون صحبتهای آماده شده برای این فیلمها، بدون شک راهنمای همهٔ انقلابیون صدیق میهن و مسلمانان انقلابی برای پیبردن به شگردهای تبلیغاتی امپریالیسم بهمنظور خرابکاری در روند تشکیل جبههٔ متحد خلق و ادامهٔ انقلاب است.
[ادامه دارد]