بدرود رفیق یدی / مرد آرام و دوستداشتنی سینما! سفرت بخیر
«پر از دانایی و فرزانهگی و صبوری بود … بزرگ گروه ما بود و چه خوب آداب بزرگی میدانست و چه خوب با گروه جوان ما کار میکرد … در فاصله آمادهسازی صحنهها، بیشتر درباره کتابها و تازهها حرف میزدیم. او بیشتر حرف میزد. آراسته و آرام و بااخلاق. ما با اشتیاق گوش میدادیم. تاریخ معاصر این خاک را چقدر خوب میدانست و میخواند. راز صبوریاش این بود. میدانست کجاست. پایش روی کدام زمین است.»
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
و آنها که همچون رفیق یدی، آتش آتشگاه زندگی را با شعله وجود خویش برمیافروزند، اندک نیستند.
آنها ستارهاند، آتشاند، خورشیدند و همواره گرم و فروزان میدرخشند.
رفیق یدالله نجفی، رفیق تودهای ما از میان ما رفت. اما یاد و خاطره او همیشه با ماست.
رفیق نجفی در سال ۱۳۳۴ در شهر بابلسر، در خانوادهای زحمتکش به دنیا آمد. در رشته صدابرداری تحصیل کرد و در سال ۱۳۵۴ به استخدام رادیو و تلویزیون درآمد.
رفیق پیش از پیروزی انقلاب با حزب توده ایران در ارتباط بود و در سال ۱۳۵۶ به اتفاق دوستان و رفقای دیگر در تلویزیون، از جمله، زندهیادان فرج دادمرزی و نادر مهربان، (از اعضای حزب توده ایران و از قربانیان فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷)، با قبول خطر و تلاش فراوان موفق شدند تا تمامی سخنرانیهای انجام شده در انستیتو گوته را صدابرداری کنند و بدینسان این سخنرانیها را به ثبت تاریخی برسانند.
پس از پیروزی انقلاب از طریق فعالیت در تشکلهای حزبی، در خدمت آرمانهای حزب و زحمتکشان بود. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ در جریان دومین یورش به حزب توده ایران، به اتفاق همسرش و جمع کثیری از رفقای خود در رادیو و تلویزیون، دستگیر شد. این دستگیری منجر به اخراج دائم رفیق از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و محکومیت ۳ ساله وی گردید.
رفیق یدی از چهرههای مقاوم و مبارز زندان بود و پس از خاتمه یافتن محکومیت ۳ ساله، بهدلیل پایداری بر مواضع خود در دفاع از حقانیت حزب توده ایران از زندان آزاد نشد و به گروه کثیر زندانیان مقاوم موسوم به «ملی کش»ها پیوست و یکی از جان بدربردگان کشتار زندانیان سیاسی در جریان فاجعه ملی در سال ۱۳۶۷ بود.
وی پس از آزادی به فعالیت در عرصه هنری پرداخت و به اذعان صاحبنامان سینمای ایران، یکی از استادان رشته صدابرداری بود.
رفیق نجفی، صدابرداری بیش از ۶۰ فیلم سینمایی را بر عهده داشت و پنج بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد.
رفیق نجفی تا واپسین دم زندگانی به آرمانهای سیاسی خود وفادار ماند. آنچه از زبان یاران و همکاران او میشنویم، همگی نشانگر منش و روش تودهای این رفیق است.
از زبان سینماگران بشنویم:
«یدی رفت؟!! کسی که همیشه صبر و بردباریاش، آبی بود بر شرارههای خشم من، کسی که فقط به فکر صدابرداری نبود، بلکه همیشه الگوی اخلاق و رفتار بود …اگر میپذیرفت که همکاری کند، لحظهای تنهایت نمیگذاشت. همدل و همراهی بیمثال بود … یدی عزیز، الگوی انسانی شریف، منصف و بااخلاق بود.»
«واقعاً صد حیف و افسوس از عمو یدی. باورش سخت است و به تعبیر بهتر غیرقابل باور. مهربانی و عشق به کار و اخلاق پسندیدهاش از یاد رفتنی نیست. در کنار او کار در عین سختی با آرامش پیش میرفت. مرد آرام و دوستداشتنی سینما سفرت بخیر.»
«دلم گرفته یدی جان. باورم نمیشود رفتنتان را استاد. چقدر آرامش داشتم وقتی با شما صحبت میکردم. چقدر تجربه و مهربانی پشت نگاهتان بود. دریغ و درد. یگانه و محجوب و بیهمتای سینمای ایران بودید و هستید و خواهید ماند. ممنون که همیشه پشت و پناه سینماگران جوان و نوجو بودید. دلم سخت گرفته همولایتی. چقدر زود بود رفتن.»
«پر از دانایی و فرزانهگی و صبوری بود … بزرگ گروه ما بود و چه خوب آداب بزرگی میدانست و چه خوب با گروه جوان ما کار میکرد … در فاصله آمادهسازی صحنهها، بیشتر درباره کتابها و تازهها حرف میزدیم. او بیشتر حرف میزد. آراسته و آرام و بااخلاق. ما با اشتیاق گوش میدادیم. تاریخ معاصر این خاک را چقدر خوب میدانست و میخواند. راز صبوریاش این بود. میدانست کجاست. پایش روی کدام زمین است.»
در مراسم خاکسپاری و وداع با رفیق نجفی نیز که به ابتکار و همت خانه سینما برگزار شد، تعدادی از سینماگران این چنین از او یاد کردند:
«یدی خیلی آرام رفت. او خیلی مطالعه میکرد، ولی با سوادش فخر نمیفروخت. آنقدر که به فکر مشکلات معیشتی دیگر همکاران بود؛ هیچکس از درد خودش خبر نداشت.»
«در اوج همه تنشها، این عمو یدی بود که در پشت صحنه، من را آرام میکرد. میخواهم به کسری بگویم که پدر تو آدم منحصر به فردی بود. بهخاطر تخصصاش و بهخاطر امنیتی که در پشت صحنه برای ما ایجاد میکرد.»
«آخر تو تنها صدابردار نبودی، رفیق بودی، آدم فرهنگ بودی، به ما حق بده مبهوت و متحیر باشیم از رفتنات. میدانم برای همیشه رفتی، اما یقین دارم همچنان با ما و در کنار مایی، در رفتارت و شاگردانی که تربیت کردی و صداهای ماندگارت.»
«نجفی مرد بزرگی بود و به بزرگی معنا بخشید. او معنای مسئولیت را میدانست. او سمبل آمال و آرزوها در سینما بود و سرافراز از میان ما رفت.»
«او پیش از آنکه صدابردار بزرگی باشد، انسان بزرگی بود و همیشه به مردم کمک میکرد.»
«نجفی صدای وجدان و مهربانی بود.»
«نجفی علاوه بر کار در فعالیتهای صنفی بسیار تلاش میکرد و بهشدت بهدنبال بیمه اعضای صنف بود.»
قلب پُر مهر رفیق سختکوش، آرام، کم ادعا و آرمانخواه ما در روز شنبه، سوم بهمن ماه ۱۳۹۴ از تپش باز ایستاد.
از سوی هیأت تحریریه «تارنگاشت مهر»، در گذشت نابهنگام رفیق یدی را به خانواده وی و رفقای تودهای تسلیت میگوییم.