اغلب قراردادهای خارجی دولت روحانی تحمیلی است
احسان انصاری: هنگامی كه درخواست گفتوگو را با وی در میان گذاشتم، پذیرفت. من را به منزلش دعوت كرد تا در یك فضای صمیمی و به دور از هیاهو و جنجال به گفتوگو بپردازیم. با ورود به منزلش نخستین چیزی كه توجهم را جلب كرد عكس بزرگ زندهیاد دكتر مصدق بر دیوار بود. بسیار صمیمی و بیپیرایش بود و بیشتر از آنكه از جنس مردان قدرت باشد، از جنس تودههای مردم بهنظر میرسید. خودش میگفت: «حاضرم برای دفاع از حقوق مردم هر مشقتی را به جان بخرم». اندكی كه از گفتوگو گذشت متوجه شدم تحلیلهایی كه ارائه میكند متفاوت است؛ نكتهای كه از دانش بسیار گستردهاش حكایت میكرد. دكتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان و چهره مطرح دانشگاهی كشور در گفتوگو با «آرمان» از تسامح و مدارا با چالشهای سیاسی و اقتصادی جامعه خودداری كرد و مانند یك منتقد با صراحت به بیان نظریات خود پرداخت. در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با دكتر فریبرز رئیس دانا دانشآموخته مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن را از نظر میگذرانید:
آقای روحانی تلاش كرد ابتدا موانع خارجی اقتصاد ایران را كه با تحریمها بهوجود آمده بود برطرف كند و سپس به ساماندهی اقتصاد داخلی بپردازد. بهنظر شما این استراتژی صحیح انتخاب شد؟ دولت آقای روحانی در این زمینه به چه میزان موفق عمل كرده است؟
آقای روحانی در انتخاب استراتژی، هدفگذاری و ساختار اقتصادی كه برای خود تدوین كرده روش صحیحی را در پیش نگرفته و از استراتژی مناسبی استفاده نكرده است. همین مسأله كه دولت آقای روحانی دوران پس از توافق هستهای را بهنام «دوران پسا برجام» نامگذاری كرده به معنای این است كه ایشان برجام را نقطه عطف تاریخ قلمداد میكند. آقای روحانی گمان میكند با پیروزی برجام اقتصاد ایران شكوفا خواهد شد. بهنظر من این دیدگاه صحیح نیست و دارای پشتوانه علمی و كارشناسی نیست. مشكلات اقتصادی ایران تنها بهدلیل تحریمهای بینالمللی بهوجود نیامده كه با برداشتهشدن تحریمها از بین برود. ساختار اقتصادی و شاكله اقتصادی ایران دارای مشكل و نقصان است و هیچ ارتباطی به تحریمهای بینالمللی ندارد. ساخت قدرت و توزیع ثروت در بین طبقات مختلف اجتماعی در ایران بهشكلی است كه اقتصاد ایران را دچار «فروبستگی تورمی» كرده است. تحریمها مشكلات ساختاری اقتصاد ایران را تشدید كرد و روی بدنه معیوب اقتصاد ایران سوار شد. تحریمها ضربههای زیادی به اقتصاد ایران وارد كرد و نتایج ناخوشایندی برای اقتصاد ایران در پی داشت. یكی از نتایج تحریمها این بود كه تودههای مردم را محروم كرد و سبب شد تودههای محروم جامعه نسبت به این مسأله واكنشهای اجتماعی و سیاسی نشان بدهند. نكته دیگر اینكه بسیاری از موسسات دولتی و نیمهدولتی داخلی در ایران بهدلیل اینكه در دوران تحریمها مواد اولیه به آنها تعلق نمیگرفت دچار آسیبهای جدی شدند. همه این مشكلات اقتصادی از درون به دولت فشار وارد میكرد كه بهسمت حل كردن مسأله تحریمها حركت كند. با این وجود برداشته شدن تحریمها به منزله بهبود وضعیت اقتصاد ایران نیست. برداشتن شدن تحریمها نمیتواند مشكلات ساختاری ایران را از بین ببرد. ازسوی دیگر مسأله تحریمها هنوز حل نشده و ایالات متحده آمریكا به شكلهای مختلف در حال كارشكنی و بدرفتاری در این زمینه است.
شاید آقای روحانی تا قبل از توافق هستهای گمان نمیكرد مشكلات دوران پسابرجام عمیقتر ازآن چیزی كه از قبل فكر میكرده است. این در حالی است كه مخالفان و همچنین دشمنان منطقهای نیز دولت آقای روحانی را تحت فشار قرار دادهاند. بهنظر شما در چنین شرایطی آقای روحانی چه استراتژی را باید در دستور كار خود قرار بدهد؟
متاسفانه هنوز دقیقا مشخص نیست در مسأله برجام چه بده و بستانی صورت گرفته و چه اتفاقی رخ داده است. بهنظر من آقای روحانی در حال «ایرانیزه كردن» اقتصاد نئولیبرالی است و از یكی از شیوههای نادرست علم اقتصاد یعنی كمك فرستادن سرمایه دولتی به بازار استفاده میكند. در شرایط كنونی دولت آقای روحانی نقش «سرمایهدار» را برای بازار بازی میكند. این در حالی است كه نه سرمایهگذار است و نه از شیوه دولت رفاهی استفاده میكند. بههمین دلیل در فضای بازار قدرت مانور بالایی ندارد. دولت آقای روحانی گمان میكند اگر با كشورهای غربی ارتباط برقرار كند مشكلات اقتصادی ایران از بین میرود و اگر توافق هستهای صورت بگیرد سیلی از خوشبختی وارد اقتصاد ایران میشود. بهنظر من برخی از اقتصاددانان كه با دولت همكاری دارند نیز این مسأله را از نظر علمی به آقای روحانی گوشزد كرده بودند كه چنین روشی صحیح نیست؛ اما روش نئولیبرالی آقای روحانی مانع از پذیرفتن این واقعیت اقتصادی و سیاسی شده است. آقای روحانی گمان میكند با صادرات میتواند وضعیت اقتصاد كشور را بهبود ببخشد. بههمین دلیل هم تلاش میكند صادرات ایران را افزایش دهد. این در حالی است كه تا زمانی كه ساختارهای اقتصادی ایران درست نشود و شكل علمی و منطقی بهخود نگیرد نمیتوان صادرات مطلوب و استاندارد به بازارهای جهانی ارسال كرد. بهعنوان مثال ایران در سالهای اخیر قصد داشته خودروهای خود را به كشورهای دیگر صادر كند. با این وجود بهدلیل عدم علاقه كشورهای خارجی به خودروهای ایران، دولت مجبور شده خودروهای تولید شده را به بازارهای داخلی منتقل كند. بهنظر من بسیاری از آلودگیها و مرگ و میر در تصادفات رانندگی نیز بههمین دلیل بوده است. آقای روحانی گرایش زیادی به غرب دارد و گمان میكند میتواند بدعت گذار ارتباط پایدار ایران با كشورهای غربی باشد. توافق هستهای كه در دولت آقای روحانی به نتیجه رسید دستاورد خوبی بود اما باید از پایه و زیرساختها شروع میشد. همه دولتهای پس از انقلاب به شكلهای مختلف در مسأله هستهای نقش داشتهاند و با سیاستهای باز یا بسته خود در سرنوشت پرونده هستهای ایران تاثیرگذار بودهاند. با این وجود آقای روحانی تلاش كرد سایه جنگ را كه احمدینژاد بهوجود آورده بود از سر مردم ایران بردارد. این حركت آقای روحانی صحیح و مثبت بوده و هیچ بحثی درباره آن وجود ندارد. با این وجود من معتقدم سایه جنگ هنوز به طور كامل از سر مردم ایران برداشته نشده است. جغد جنگ از این كنگره بلند شده و در كنگره دیگر نشسته است. دولت آقای روحانی هنوز ماهیت دولت ایالات متحده آمریكا را نشناخته است. شاید هم شناخته و گمان میكند تنها راهکار همین است. باراك اوباما در جایی عنوان كرد داراییهای بلوكه شده ایران در كشورهای خارجی رقمی بالغ بر۱۵۰میلیارد دلار است. این در حالی است كه ترامپ در میتینگهای انتخاباتی خود عنوان میكند۱۳۰میلیارد دلار بوده است. برخی از مقامات دیگر ایران و آمریكا نیز رقمهای دیگری را در این زمینه عنوان میكنند. سوال من اینجاست كه چطور سیستمهای بانكی و مالی ما هنوز نمیتواند رقم دقیق داراییهای ایران را در بانكهای خارجی محاسبه كنند و به اطلاع افكار عمومی برساند. دولت آقای روحانی باید نخستین اولویت اقتصادی خود را پیدا كردن راهحل برای ۷/۵میلیون تحصیلکرده بیكار در جامعه قرار میداد. بنده با ایجاد ارتباط با كشورهای خارجی مخالف نیستم و معتقدم ممكن است دستاوردهای خوبی برای اقتصاد كشور بههمراه داشته باشد. با این وجود معتقدم نباید اجازه داد عاملان تحریمها و كسانی كه باعث بهوجود آمدن تحریمها شدند دوباره در ایران به قدرت برسند.
ایالات متحده آمریكا به تازگی مبلغ ۲/۸میلیارد دلار از پولهای بلوكه شده ایران را مصادره كرده است. آیا آمریكا با توسل به چنین اقداماتی در اندیشه گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است یا اینكه برای ساكت كردن مخالفان داخلی خود در مسأله برجام دست به چنین اقدامی زده است؟
ایالات متحده آمریكا براساس ماهیت نظام امپریالیستی خود دست به چنین اقداماتی زده است. نمیتوان نام چنین اقداماتی را كارشكنی، سنگاندازی یا فشار برای گرفتن امتیاز بیشتر گذاشت. با ماهیت امپریالیسم باید با خرد اقتصاد سیاسی و خرد دیپلماسی نوین جهانی برخورد كرد. نوشتن قرارداد و امضا كردن آن سیاست آمریكا بوده است. آمریكاییها از ابتدا میدانستند پرونده هستهای ایران برای آنها چه فواید و مضراتی دارد. در نتیجه با سیاست و برنامهریزی با ایران توافق كردند. ماهیت ایالات متحده آمریكا سلطهجویانه و متكبرانه است. بیل كلینتون رئیسجمهور سابق آمریكا و همسر هیلاری كلینتون سالها قبل بهصراحت عنوان كرد «آمریكا بدون سلطه جهانی نمیتواند به حیات خود ادامه بدهد». كلینتون در یكی از نطقهای خود در یكی از دانشگاههای آمریكا و در بین دانشجویان آن عنوان كرد: «ما نمیتوانیم مانند یك كشور عادی در جهان زندگی كنیم. ما باید سروری داشته باشیم». در نتیجه اقدام اخیر آمریكا در مصادره پولهای بلوكه شده ایران چوب لای چرخ گذاشتن نیست و بلكه از قبل قابل پیشبینی بود. دولت آقای روحانی باید فكر چنین روزهایی را میكرد كه ممكن است آمریكا دبه كند و مسیری به جز مسیر توافق شده را طی كند. من تعجب میكنم چگونه فردی مانند حسن روحانی كه سالها در عرصه سیاسی ایران فعالیت كرده و به شكلهای مختلف بدقولی و بدعهدی ایالات متحده را به چشم دیده حاضر شده با این كشور پای میز مذاكره بنشیند.
آقای روحانی مدعی است با توافق هستهای دست كسانی را كه از دور زدن تحریمها به ثروتهای افسانهای دست پیدا كرده بودند از بیتالمال كوتاه كرده است. آیا این مسأله در واقعیت رخ داده است؟
این مسأله كه كسانی از دور زدن تحریمها به ثروتهای هنگفتی دست پیدا كردند و منافع بیشماری بهدست آوردند صحیح است و در واقعیت رخ داده است. با این وجود وضعیت بهشكلی نبود كه تنها محافظهكاران و منتقدان جریان اصلاحات از تحریمها سود میبردند. بدون شك محافظهكاران نیز از وجود تحریمها ضرر می كردند. تحریمها به بسیاری از كارگاهها و كارخانههای محافظهكاران و نهادهای سنتی قدرت ضربه جدی وارد كرده بود. بههمین دلیل هم بود كه برخی از مسئولان سنتی قدرت از جمله نخستین افرادی بودند كه به آقای روحانی برای توافق هستهای تبریك گفتند. در عین حال برخی جریانهای سیاسی و اقتصادی از شرایط تحریمها نهایت استفاده را به سود خود و نزدیكان خود كردند و به ثروتهای بادآورده دست پیدا كردند. در مسأله تحریمها نباید خط كشی سیاسی وجود داشته باشد كه مثلا فلان جریان سیاسی از تحریمها سود میبرده و فلان جریان سیاسی مخالف ایجاد تحریمها بوده و از ابتدا علیه قطعنامههای سازمان ملل موضعگیری كرده است.
بسیاری از محافظهكاران با حمایت از احمدینژاد در سالهای۸۴ و ۸۸ در بهوجود آوردن تحریمها دخالت داشتند. در نتیجه چگونه ممكن است محافظهكاران هم در بهوجود آودن تحریمها نقش داشته باشند و هم اینكه از تحریمها ضرر كرده باشند؟
محمود احمدینژاد محصول ساختارهای معیوب اقتصاد ایران است، اما نباید تمام مشكلات اقتصادی ایران را به گردن دولت احمدینژاد انداخت. احمدینژاد آسیبهای زیادی به اقتصاد ایران زده است. با این وجود بسیاری از مشكلات مهم اقتصاد ایران از گذشته به او به ارث رسیده است؛ همچنان كه به حسن روحانی نیز به ارث رسیده است. دلیل اصلی تحریمها پافشاری ایران بر اجرایی كردن پرونده هستهای بود. مسأله مهم اینكه احمدینژاد در این پافشاری تنها نبود و بسیاری از نهادهای قدرت با وی همراهی میكردند. این وضعیت برای آقای روحانی نیز وجود داشت و وی به تنهایی نمیتوانست با كشورهای ۱+۵ به توافق برسد. در نتیجه بسیاری از نهادهای قدرت با این رویكرد موافق بودند و حسن روحانی را حمایت میكردند. در سالهای گذشته احمدینژاد بارها تلاش كرد با كشورهای غربی به توافق برسد. وی حتی به دنبال ایجاد ارتباط با ایالات متحده آمریكا نیز رفت. با این وجود بهدلیل برخی اقدامات رادیكال احمدینژاد در فضای بینالمللی، كشورهای غربی به وی اعتماد نمیكردند و حاضر نبودند با وی بر سر یك میز مذاكره بنشینند. احمدینژاد قصد داشت با گفتمان خود پای میز مذاكره با آمریكا بنشیند اما آمریكاییها حاضر نبودند با چنین گفتمانی مذاكره كنند و چنین گفتمانی برای آنها قابل اعتماد نبود.
دولت آقای روحانی در دوسال گذشته تلاش كرده با سیاست درهای باز اقتصادی با كشورهای پیشرفته غربی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا و كشورهای جنوب شرقی آسیا مانند ژاپن و كره جنوبی قراردادهای تجاری مهم و بزرگی منعقد كند. این مراودات تجاری و قراردادهای سنگین چه فرصتها و چالشهایی را پیش روی اقتصاد ایران قرار میدهد؟
این قراردادها هیچگونه تأثیر درازمدت و عمیق بر اقتصاد كشور نخواهد گذاشت. نمونه بارز این قراردادها خرید هواپیماهای ایرباس از فرانسه بود. بهنظر من این قرارداد یكی از ضعیفترین سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی بود. آقای روحانی نباید این هزینه گزاف را صرف خرید هواپیماهای خارجی میكرد و بلكه باید به اولویتهای داخلی مانند بیكاری جوانان اختصاص میداد. نكته دیگر اینكه پرداخت حقوق هزاران كارگر داخلی ماههاست صورت نگرفته و به بهانههای مختلف به تعویق میافتد. دولت آقای روحانی میتوانست این پول را به حقوق معوقه كارگران داخلی اختصاص بدهد. دولت همچنین میتوانست از كشورهای آسیای شرقی مانند مالزی هواپیماهای رده دوم تضمین شده خریداری كند كه همین كاركرد ایرباسها را نیز برای مردم ایران داشت. بهنظر من اغلب قراردادهای خارجی دولت آقای روحانی به صورت تحمیلی بسته شده است. كشورهای غربی بهصورت غریزی همواره در حال صدور سرمایه هستند. در نتیجه اغلب قراردادهای كشورهای غربی با ایران بهصورت برنامهریزی و برای سود بیشتر شركتهای غربی صورت گرفته است.
دولت در دو سال گذشته تلاش كرده اقتصاد ایران از حالت بیثباتی گذشته خارج شود و در یك فضای آرام در مسیر خود حركت كند. آیا این استراتژی در مقطع زمانی مناسب و بهشكل مناسبی صورت گرفته است؟
نوسان قیمتهای كالاهای اساسی در دو سال آخر دولت احمدینژاد رخ داد كه عمدتاً بهدلیل تحریمهای بینالمللی علیه ایران صورت گرفت. دولت احمدینژاد با سیاستهای نادرست خود ضربات اساسی و بسیار سنگین به اقتصاد ایران وارد كرد. دولت احمدینژاد عدالت اجتماعی را در ایران از بین برد. این دولت برای ساختن مسكن مهر به شیوههای غیرعلمی و غیركارشناسانه متوسل شد كه هزینه بسیار زیادی برای كشور در پی داشت. با این وجود دولت آقای روحانی بهشكل دیگری در حال تكرار همان اشتباه گذشته است. دولت تدبیر و امید قصد دارد مسكن مهر را به بازار واگذار كند. در شرایط كنونی ۲میلیون مسكن خالی در كشور وجود دارد. این در حالی است كه بسیاری از مردم با مشكل جدی مسكن مواجه هستند و بسیاری از جوانان كه قصد ازدواج دارند از اجاره كردن مسكن ناتوان هستند. متأسفانه برخی از اقتصاددانان كه بهشكل های مختلف با دولت آقای روحانی در ارتباط هستند به احمدینژاد مارك سوسیالیستی میزنند و وی را «چپ» معرفی میكنند. این در حالی است كه تاكنون هیچ دولتی به راستگرایی احمدینژاد بر سر كار نیامده است. سوسیالیسم بهمعنای حذف قدرت و سلطه سرمایه بر مردم و دموكراتیزه كردن تصمیمگیری برای مردم است. روح دولت احمدینژاد با این مسائل بیگانه بود و وی بههیچ عنوان بهدنبال حذف سلطه سرمایهداری بر مردم ودموكراتیزه كردن جامعه نبود. احمدینژاد سیاست اقتصادی درهای باز را بهمراتب بیشتر از حسن روحانی دنبال میكرد. احمدینژاد دوبار از طرف صندوق بینالمللی پول مورد تشویق قرار گرفت. این در حالی است كه صندوق بینالمللی پول قلب تپنده سرمایهداری جهانی است.
آقای روحانی در هنگام تحویل لایحه بودجه ۹۵ به مجلس شورای اسلامی عنوان كردند که ایران در دوران پسا برجام بهدنبال رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصد است. بهنظر شما برای اقتصاد نابسامان ایران این رقم بلندپروازانه نیست؟ چه اتفاق مهمی در دوران پسا برجام قرار است اتفاق بیفتد كه ما باید منتظر رشد۸ درصدی در اقتصاد كشور باشیم؟
دولت آقای روحانی برای رسیدن به رشد اقتصادی۸ درصدی به سرمایهگذاری خارجی احتیاج دارد. این در حالی است كه فضای داخلی بههیچ عنوان برای سرمایهگذاری خارجی مهیا نیست. در شرایط كنونی طبقه متوسط ایران بهدلیل تورم موجود در كشور باید تمام داراییهای خود را صرف امور روزمره خود كند. ممكن است آقای روحانی قصد داشته باشد برای رسیدن به چنین نرخ رشدی از بانك مركزی وام بگیرد كه این اقدام نیز تورم موجود در اقتصاد ملی را تشدید میكند و سبب مشكلات بیشتری برای اقشار مختلف مردم میشود. دولت باید بهجای چنین شعارهای بزرگی به راهحل ساده رشد از طریق بازتولید یكسان درآمد و سرمایه در بین طبقات مختلف اجتماعی بیندیشد. بنده پیشنهاد میكنم دولت آقای روحانی سرمایههای هنگفتی كه در اختیار سرمایهداران بخش خصوصی قرار دارد را بهصورت یكسان در جامعه بازتولید كند. بسیاری ازسرمایهداران بخش خصوصی از راههای نامشروع به ثروتهای هنگفت رسیدهاند و به بیتالمال دستاندازی كردهاند. براساس آمار یكی از سازمانهای اقتصادی جهانی سالانه مبلغی بالغ بر۷میلیارد دلار از ایران سرمایه خارج میشود. آقای روحانی اگر واقعاً قصد دارد اوضاع اقتصادی را بهبود ببخشد در مرحله اول باید مانع از خروج این سرمایه هنگفت از كشور شود. بابك زنجانی محصول كدام سیاست اشتباه اقتصادی است؟ آقای روحانی متوجه این مسأله نیست كه بابك زنجانیها در حال تكرار شدن هستند و اقتصاد ایران به یك دور تسلسل فساد افتاده كه مشخص نیست در نهایت به چه شرایطی منجر خواهد شد. هنگامی كه مردم قدرت خرید داخلی نداشته باشند تقاضا برای سرمایهگذاری خارجی وجود نخواهد داشت. در نتیجه هنگامی كه سرمایهگذاری خارجی وجود نداشته باشد رشد اقتصادی صورت نمیگیرد كه آقای روحانی وعده رشد ۸ درصدی داده است. متاسفانه دولت آقای روحانی نیز مانند دولت احمدینژاد برای اقتصاد ایران برنامهریزی علمی و منطقی نكرده و قصد دارد بدون آینده نگری مسیر پیشِ رو را طی كند. در شرایط كنونی نزدیك به ۱۳میلیون كارگر در كشور وجود دارد، اما یك نماینده نیز در مجلس شورای اسلامی به مطالبات كارگران بهصورت جدی توجه نمیكند. چرا كارگران نباید در مجلس نماینده داشته باشند كه مطالبات خود را بهصورت علنی به گوش مسئولان و مردم برسانند. تنها آقای محجوب بهعنوان نماینده طبقه كارگر در مجلس حضور دارد كه هر زمان عنوان میكنیم چرا كارگران نماینده ندارند ایشان را مثال میزنند كه پیگیر مطالبات كارگران جامعه است. آیا یك نماینده میتواند درد ۱۳میلیون كارگر جامعه را تشخیص دهد و مداوا كند. كارگران حتماً باید دارای نماینده كارگری در مجلس باشند.
دولت احمدینژاد در طول هشت سال در حدود۷۵۰ میلیارد دلار از فروش نفت درآمد كسب كرد. بهنظر شما در دوران احمدینژاد این پولها در چه راهی خرج شد؟
سرنوشت بخش زیادی از این پولها مشخص است. در حدود۶۰۰ یا۶۵۰ میلیارد دلار از این پولها صرف واردات كالاهای مختلف شده است. دولت احمدینژاد پولهای زیادی از كشور را صرف خرید كالاهای نامرغوب كشورهای خارجی میكرد. بهعنوان مثال وی از كشور شیلی انگور وارد میكرد یا اینكه از برخی كشورها عطر و ادكلن خریداری میكرد. با این وجود مقداری از این پولها نیز به قولی سر از ناكجا آباد درآورده است. در برخی از سالهای گذشته اقتصاد ایران در حدود۱۱۰میلیارد دلار واردات داشته است. اتفاقاً این رقم در چند سال بهصورت مرتب تكرار شده و امری مرسوم تلقی میشده است. احمدینژاد خواسته یا ناخواسته بازی خطرناكی با اقتصاد ایران كرد كه تا مدتها عواقب آن در اقتصاد ایران برجای خواهد ماند.