کمونیستهای روسیه برای قبول مسئولیت بیشتر آماده میشوند
یادداشت مترجم: انتخابات مجلس دومای روسیه در ماه سپتامبر ۲۰۱۶ برگزار میشود. حزب کمونیست فدراسیون روسیه کارزار پردامنهای را برای حضور مؤثرتر در این انتخابات بهراه انداخته است. حزب کمونیست برنامهای انتخاباتی با عنوان «ده گام بهسوی زندگی شایسته» تدوین و در تیراژ ۲۰ میلیون نسخه منتشر کرده است. در این برنامه اقدامات عملی ضرور برای خروج از بحران همهجانبه کنونی در روسیه بهروشنی برشمرده شده است. در همین ارتباط گنادی زوگانف، صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، طی مصاحبهای مبسوط با کانال تلویزیونی «خط سرخ» به بررسی اوضاع جاری روسیه پرداخته است و مواضع حزب کمونیست را در اینباره توضیح داده است. مطالعه این مصاحبه فرصت مناسبی برای آشنایی دقیقتر از آنچه که در کشور همسایه ما میگذرد، است. در عینحال آشنایی با تجربهها و روشهایی که کمونیستها و نیروهای مترقی، همراه با شرکت فعال در حوادث جاری، تدارک تحولات رادیکالتر و بنیادیتر را میبینند، درسآموز است. ترجمه این مصاحبه در چند قسمت به اطلاع خوانندگان سایت «مهر» میرسد.
مصاحبهگر: گنادی آندریویچ، وضعیت در روسیه پیچیدهتر میشود. آمریکا در مرزهای ما مانورهای نظامی بهراه انداخته است. پایگاههای نظامی جدید میسازند. آلمان، روسیه را تهدید علیه خود نامیده است. بهنوبه خود «کودرین» (۱) و «گِرف» (۲) برای تأمین رشد اقتصادی دولت را به کاهش مقابله با غرب فراخواندهاند. آیا ممکن است این ایده به واقعیت بپیوندد؟ آیا این خطر وجود ندارد که موفقیتها در سیاست خارجی جای خود را به ناکامیهایی بسپارد که ما امروز در سیاست داخلی شاهد آن هستیم؟
زوگانف: بر فراز روسیه تهدیدات چندی، چه داخلی، چه خارجی، افزایش مییابد.
نخست آن که کشور دستخوش لایهبندی اجتماعی شدید و سختی است. زمانی که ثروتمندان ثروتمندتر میشوند و اکثریت مردم فقیرتر.
ثانیاً: آمریکاییها میخواهند ما را در منگنه گذاشته، از اروپا برانند و به آسیا راه ندهند.
البته فقط روسیه نیست که در معرض بحران قرار دارد. بلکه همه جهان دستخوش آن است. این بحران سیستمی سرمایهداری است. و از آن همیشه بوی جنگ میآید.
دو بحران سیستمی پیش از این به دو جنگ جهانی منجر شد و در مرکز این آتشافروزیهای وحشتناک و عظیم، کشور ما قرار داشت. در بحران نخست امپراطوری روسیه سوخت، اما بلشویکها کشور را در قالب اتحاد شوروی احیاء کردند و در ماه مه ۱۹۴۵ بر فاشیسم پیروز شدند. این پیروزی بزرگ به کشورمان امکان داد تا به شایستگی پاسخ دومین بحران سیستمی سرمایهداری را بدهد. سومین بحران، بحران کنونی، مخلوق آمریکاییهاست. این بحران در سالهای ۸ ـ ۲۰۰۷ ترکید و سراسر جهان را فراگرفت. دویست کشور به چالهای که نخبگان سرمایهداری کنده بودند، افتادند.
آمریکاییها خروج از بحران را در راه عدالت اجتماعی جستجو نمیکنند و نه در راه گفتوگوی متقابل. آنها میکوشند رقبای خود را از نیرومندترین بازارها برانند و روسیه فدراتیو را خرد کنند.
یک حقیقت ساده را باید به خاطر سپرد: برای آمریکاییها ما هیچوقت، شریک و همکار نبودهایم و نخواهیم بود. آنها همواره کوشیدهاند ما را پایمال کنند. وودرو ویلسون (۳) برنامهای تهیه کرده بود تا امپراطوری روسیه را به ۲۰ دولت مجزا تقسیم کند. در جریان جنگ سرد آنها همه کاری کردند تا اتحاد شوروی را بپاشانند. و امروز آنها از جمهوری فدراسیون روسیه هم خوششان نمیآید.
همزمان خطر داخلی هم گسترش مییابد. ما همچنان از بحران مالی ـ اقتصادی بیرون نیامدهایم. بله در سیاست خارجی رهبری کشور در خط میهنپرستانه قرار دارد. مردم از آن حمایت میکنند. آنها بازگشت کریمه به آغوش وطن و سیاست دفاع از کشور برادر سوریه را مورد تأیید قرار دادهاند. فعالانه به کارزار راهپیمایی «هنگ بیمرگان» و «سپاه جاویدان» پیوستند. (۴) اما از سوی دیگر دولت درماندگی کامل خود را به نمایش گذاشته است. اقتصاد افت کرده و موقعیت ما همچنان پیچیدهتر میشود. با مشاهده این وضع آمریکاییها همراه با متحدان ناتویی خود بهسادگی جسور شدهاند. بهنظر میرسید که آلمان از گذشته خود درس گرفته است. آنها اکنون همزمان در پری بالتیک و لهستان و جنوب اروپا مانورهای نظامی برگزار میکنند. ده هزار آمریکایی در سرزمینهای پری بالتیک و لهستان، در چند کیلومتری مرز ما مستقر میشوند، طبیعتاً این نمیتواند خوشایند باشد.
ناتو کمربند موشکی جدید میسازد. در آنجا کافی است روزی کُد تغییر کند و فردای آنروز مرکز ما در مسکو، مرکز اداره نیروی موشکی ـ فضایی هدف نشانهروی خواهد بود. اگر آنها جریان برق کشور را قطع کرده و مرکز کنترل ما را از خط خارج کنند، کاملاً بیدفاع خواهیم ماند. تهدیدها واقعاً گسترش مییابند. اما آقایان گِرف و کودرین چه پیشنهاد میکنند؟
آنها پیشنهاد میکنند دستها را بالا ببریم و سیاستی را در پیش بگیریم که در دوران یلتسین و «گایدار» (حیدر) (۵) جریان داشت. آن سیاستی که گلوبالیستهای آمریکایی میپسندیدند و آن را به طرق مختلف تشویق میکردند. و چرا؟ زیرا بازارگرایان، کلی رشتههای صنعتی را به زبالهدان ریختند و ۸۰هزار مؤسسه را نابود کردند. تقریباً همه تعاونیها را از عرصه خارج کردند. بهمحض اینکه به اظهار استقلال پرداختیم، ضربات خود را حواله ما کردند. ضرباتی که هرچه بیشتر در راه خود فراتر برویم، بههمان اندازه بیشتر نصیبمان خواهد شد.
همه ما، چه پیر و چه جوان، مستقل از تعلقات ملی و مذهبی باید به خاطر بسپاریم:
در دنیای امروز، بهجز خودمان کسی به روسیه توانا، عاقل، بافرهنگ و قوی احتیاج ندارد. ما موظفایم همه آنچه لازم است انجام دهیم تا باسواد، تحصیلکرده و بافرهنگ و تندرست باشیم.
اما برای این کار باید سیاست اجتماعی ـ اقتصادی دیگری در پیش بگیریم.
به این منظور به کادرهای اساساً دیگری احتیاج داریم. و از همه مهمتر کشور به جهتگیری تازهای احتیاج دارد که در راستای آن کار کردن، اختراع کردن، آموختن، کشف کردن و جلو رفتن به صرفه باشد و نه میخوارگی و دزدی. در اینجا دو خط با هم تصادم کردهاند. یکی خط دولتی ـ میهنپرستانه و دیگری خط دلالی (کمپرادوری) ـ خائنانه. این خط خائنانه، اتحاد شوروی را به فروپاشی کشاند و رژه بهاصطلاح مستقلها را بهراه انداخت تا جایی که کم مانده بود تا فدراسیون روسیه هم تجزیه شود.
تنها خط دولتی ـ میهنپرستانه میتواند ما را نجات دهد. ما این خط را پیروی میکنیم. ما برنامههای ضرور برای پیشبرد این خط را پیشنهاد میکنیم. ما تیم توانمندی را سازمان دادهایم و آمادهایم در این دوران بغرنج همه کاری بکنیم تا بر فراز کشورمان صلح برقرار باشد، اقتصاد قوی کار کند و مردم کشورمان تندرست و خوب آموزش دیده باشند.
اما یکبار دیگر میخواهم خاطرنشان کنم، به خاطر این باید مبارزه کرد و همگانی مبارزه کرد. در ماه سپتامبر انتخابات است. اهمیت این انتخابات کمتر از ۱۹۴۱ یا ۱۹۹۱ نیست. اگر یکبار دیگر اشتباه کنید، دیگر حق شکایت از کسی را ندارید، زیرا برای کشور توانی برای پایداری نمانده است.
مصاحبهگر: الکسی کودرین به ترکیب رهبری شورای اقتصادی روسیه، داخل شده است.
اعلام شده است که او به تهیه و تدارک استراتژی اقتصادی خواهد پرداخت. کودرین برای انجام این کار یکسال درنظر گرفته است.
بهنظر شما چرا پوتین از این شخص حمایت میکند؟ از این برنامه جدید کودرینی چه انتظاری باید داشته باشیم و چرا قرار است این برنامه پس از انتخابات دوما علنی شود و انتشار یابد؟
زوگانف: من بهطور آشکار میگویم: اگر این شومترین شخصیت فرداروزی در دولت ظاهر شود و پوتین بر سر مسأله دنباس و کوریل عقبنشینی کند، آنگاه محبوبیت و اعتبار او فوراً فرومیپاشد. این محبوبیت ویران میشود، سریعتر از آنکه محبوبیت خروشچف و یلتسین ویران شد.
زیرا وقتی تو بر سر منافع ملی ـ دولتی ایستادگی میکنی، وقتی تو انسانهای بااستعداد را جلو میکشی، یک موضوع است. اما موضوع کاملاً متفاوت دیگر، وقتی دوباره شخصی ظاهر میشود که پیش از این ۱۱ سال وزیر امور مالی و دارایی بود و خدمت اساسی در آن دوران عبارت از این بود که در آن سالهای ابری، زمانی که باران طلایی ارزی بر کشورمان میبارید، پول حاصل از فروش نفت، گاز، طلا، الماس، چوب و فرواردههای آن به آنسوی مرزها فرستاده شد؛ در تولید سرمایهگذاری نشد؛ به توسعه و تکنولوژی نپرداختند؛ کادرهای ورزیده تربیت نگردیدند؛ زمین بایری را دایر نکردند، و بهجای این کارها، پولها را با دو، سه درصد بهره به غرب فرستادند. خودشان دیرتر از غرب با بهره ۵ تا ۷ درصد پول گرفتند و سپس همین پولها را به تولیدکنندگان وام دادند، منتهی با بهره ۲۰ ـ۱۲ درصد تا ۲۵ درصد.
در آمریکا مرتکبین این عملیات را بهعنوان کلاهبرداری در ابعاد بزرگ بر صندلی الکتریکی مینشانند.
اینکه آقای کودرین در غرب بهعنوان بهترین وزیر روسیه شناخته شده بود، تصادفی نبود. لیکن برای کشور خسارات عظیمی بهبار آورد. نسخههای اقتصادی او بینهایت ابتدایی است و به سبک ایگور حیدر عبارت است از: بیایید تا آخرین جزء بفروشیم؛ بیایید برنامههای اجتماعی را محدود کنیم ـ در این زمینه دیگر چیزی را برای محدود کردن نمیبینم ـ و بیایید متدهای لیبرالی اداره را تعمیم دهیم. بازار آزاد گویا خود همه چیز را تنظیم میکند. همه این حرفها به تمامی یاوه است.
من نمیدانم چرا پوتین از کودرین حمایت میکند. شاید میخواهد گلوبالیستها را که از هر سو بر او فشار میآورند، از سر خود باز کند. این کاندیدای مطلقاً شوم و بیسواد هیچ خیری به کشور نمیرساند. نسخههای او دیگر رئالیزه شدهاند. همه آنچه شاهدش هستید، محصول کار اوست. حالا ببینیم ماهیت این محصول چیست؟ ۵ سال پیش انتخابات مجلس دوما برگزار شد. بهنظر میرسید میتوان جهتگیری و سیاست را تغییر داد و کادرهای قویتر و مؤثرتر را جلب کرد. بهویژه برای اجرای سیاستهای مالی ـ اقتصادی و اجتماعی. اما بهجای این گفته که «همه چیز روبراه است و در همان مسیر حرکت میکنیم»، ببینیم چه بدست آوردیم؟ در سال ۲۰۱۲ افزایش تولید کل محصولات ۳/۴ درصد بود. در سال گذشته تولید کل محصولات ۳/۷ درصد رشد منفی داشت و امسال ۲ درصد دیگر هم پایینتر آمده است. این روند یعنی چه؟ یعنی اگر شهروندان در انتخابات گذشته برنامهای مشخص و کادرهایی توانا را برمیگزیدند و از ما حمایت میکردند، ما هیچگاه به چنین روندی اجازه نمیدادیم و اصولاً سیاست دیگری در پیش میگرفتیم.
اتخاذ خطمشی کاملاً دیگرگونهای ضرورت دارد. لازم است همه کار انجام داد تا تکنولوژی معاصر توسعه یابد. چیزی که حالا با دقت تمام برعکس آن انجام میشود. بهنظر من لحظه حقیقت فرارسیده است. اکنون هر کس باید از طریق محل کارش، حقوق و یا حقوق بازنشستگیاش متوجه شده باشد، ادامه خط حیدر ـ کودرین که حزب روسیه واحد در مجلس دوما در پیش گرفته است، بهطور کشندهای برای هر کس، و حتی ازجمله برای کارفرمایان ـ آدمهای اهل کسبوکار ـ خطرناک است. باید فوراً این جهتگیری را عوض کرد.
به این منظور ما از ماه فوریه در فوروم اقتصادی سراسر روسیه در شهر آریول جمع شدیم. برای این نشست برنامه «ده گام بهسوی زندگی شایسته» را تدوین کردیم. این برنامه را در شورای سراسری تعاونیهای زحمتکشان بهتصویب رساندیم.
در ماه مه در شهر اوفا، فوروم خلقهای روسیه هم از این برنامه حمایت کرد. برای این کار ما برنامه خود را در کنگره نمایندگان حزب کمونیست فدراسیون روسیه در تمام سطوح آن مطرح کردیم. اکنون این برنامه با یک تیراژ ۲۰ میلیونی منتشر شده است.
من اصرار دارم که هر کس که توانایی خواندن دارد، هر انسان اندیشمند، با دقت با برنامه آشنا شود. این برنامه راه خروج صلحآمیز و سنجیده از این وضعیت سنگین و پیچیده را از دست داد. نباید برای اداره کشور به اشخاصی مانند کودرین راه داد. در غیراینصورت ورشکستگی و فروپاشی در پیش خواهد بود.
(ادامه دارد …)
توضیحات مترجم:
۱ـ الکسی کودرین، اقتصاددان لیبرال، از حلقه لیبرالهایی که با روی کار آمدن پوتین به قدرت راه یافتهاند. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ وزیر دارایی روسیه بود. اخیراً با حکمی از سوی پوتین به جمع مشاوران اقتصادی او پیوسته است.
۲ـ گرمان گِرف، اقتصاددان لیبرال، از حلقه لیبرالهای اطراف پوتین. او در گذشته از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ وزیر توسعه اقتصادی و بازرگانی روسیه بود.
۳ـ توماس وودرو ویلسون (Woodrow Wilson) (زاده: ۲۸ دسامبر ۱۸۵۶، درگذشته: ۳ فوریه ۱۹۲۴) بیست و هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا از حزب دموکرات بود که از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱ در این مقام باقیماند.
۴ـ امسال در ۹ ماه مه، سالروز پیروزی بر فاشیسم، خانوادههای قربانیان جنگ میهنی با دردست داشتن پلاکاردهای عکس آنان، در سراسر روسیه رژه رفتند و یاد آنان را گرامی داشتند.
۵ـ ایگور گایدار (حیدر) ـ (۲۰۰۲ ـ ۱۹۵۶)
اقتصاددان و مرشد فکری لیبرالهای روسیه بود. او از ژانویه تا دسامبر ۱۹۹۲، بلافاصله پس از انتخاب یلتسین به ریاست جمهوری روسیه، نخستوزیر این کشور شد. گایدار مسئول سوق دادن روسیه بهسوی سیاست آغوش باز بهسوی غرب و تبعات فاجعهبار سیاستهای اقتصادی متعاقب آن بود. شکلگیری اولیگارشی روسی، سیاست خصوصیسازی ضربتی و شوکدرمانی اقتصاد، در دولت او کلید خورد.