کمونیستهای روسیه برای قبول مسئولیت بیشتر آماده میشوند ـ ۲
ما برای گفتگوی شرافتمندانه و شفاف آمادهایم. اما خیلی جدی وسازمانیافته، علیه غارت رأی مردم، مقاومت خواهیم کرد. زیرا این غارت، غارت ثبات، و غارت زندگی به قاعده و شایسته مردم است. این جنایتکاران که فقط داغ ننگ بر چهرهشان نیست، از آشفتگی سالهای ۹۰ و تراژدی اوکراین، نتیجهگیری نکردهاند. آنها کشور را بههمان سمت میکشانند. ما باید همگی علیه چنین نظمی قیام کنیم. من مطمئن هستم که ما از عهده چنین فراخوانی برخواهیم آمد.
مصاحبهگر: این روزها دیمتری مدویدف نخستوزیر روسیه با بیان عبارت «پول نیست اما تحمل کنید» خود را بر سر زبانها انداخته است. واکنش جامعه البته به اندازه کافی تند و شدید بوده است. در هر کشور دیگری پس از اشتباهی چنین، دولت استعفا میدهد. بهویژه که این سخنان در برابر ساکنان کریمه ابراز شده است. کسانی که امید خود به آینده را با روسیه پیوند زدهاند. نگاه این چنینی دولت به مسائل چه خطرهایی برای کشور دارد؟
زوگانف: مخاطبان نخستوزیر در اصل همه مردم روسیه هستند. آشکارا میگویم، این که میگویند در کشور پول نیست دروغ بزرگی است که دولت همه جا میپراکند. برعکس در کشور پول خیلی زیاد است، اما آنها نزد الیگارشیها جمع شدهاند، نزد کسانی که حتی نمیخواهند مالیات معمولی خود را بپردازند. این الیگارشیها آنچه را در جریان است نمیفهمند. آن ها تاریخ نمیدانند. آنها حس نمیکنند که این روند ممکن است به چه بیانجامد. در کشور ۷۲ درصد اهالی (این آمار رسمی است) با دریافتی ۱۵۰۰۰ روبل و کمتر از آن زندگی میکنند. حتی حقوق بازنشستگی فرزندان جنگ بهطور متوسط ۱۲ـ۱۰ هزار روبل است.
آقای مدویدف باید چنین میگفت: این نحوه مدیریت ما بود که باعث شد روبل ارزش خود را تا صد و اندی درصد از دست بدهد. فقط در کشور ما بود که پول ملی در سال گذشته دو برابر سقوط کرد و دیگر هیچ جا. از ۱۶ کشور که بودجه آنها وابسته به نفت است در هیچ کدام این اتفاق نیفتاده است.
به این ترتیب حقوق ۱۵۰۰۰ هزار روبلی به حقوق ۸ـ۷ هزار روبلی بدل شده است. اگر شما خواسته باشید مالیات خود را تأدیه کنید، هزینه تلفن آب و برق و غیره را بپردازید، باج و خراج تعمیرات اساسی منزل و مخارج رفت و آمد را هم تأمین کنید، صاف و ساده چیزی برای خورد و خوراک شما نخواهد ماند. و اگر یک جوری بتوانید مواد غذایی را هم بخرید آن وقت برای دوا و درمانتان حتماً چیزی نخواهد ماند.
خلاصه مردم را به حال و روزی انداختهاند که قدرت خرید آنها در عمل به صفر نزدیک شده است. تا جایی که حتی خانم گالادتس گفته است: تولید کردن دیگر معنا ندارد مغازهها خالیاند مردم با کمترینها یک جوری سر میکنند. از سوی دیگر ۲۵ سال است که این لیبرالها گلوی خود را میدرانند: «به قفسههای مغازهها نگاه کنید چه پر و پیمانند!». اما نمیگویند که قفسهها فقط برای آنها پر و پیمان هستند. دو سوم شهروندان مجبورند از میان همه آن چیزهای بنجل و بیکیفیتی که از سراسر دنیا به کشور ما آورده میشود بگردند آنچه ارزانتر است را انتخاب کنند.
بنابر همه این ملاحظات است که برنامه انتخاباتی ما با عنوان «ده گام بهسوی زندگی شایسته» از کنترل بر روی جریان امور مالی و سیستم بانکی آغاز میشود. در روسیه ـ ثروتمندترین کشور روی زمین ـ پول فراوان است. ۱۱۰ خانواده تقریبا همه ی ثروت ملی را تصاحب کردهاند. بقیه اهالی در نهایت فقر بسر میبرند. از امکانات عظیم صندوقهای ذخیره استفاده نمیشود. حجم این ذخایر ۳۶ تریلیون روبل است. جمع مبالغ مواد خام فروخته شده (نفت، گاز، طلا و الماس) در سال گذشته ۲۰ تریلیون بوده است. از این مبلغ ۸ تریلیون روبل در بودجه استفاده شده است. ۱۲ تریلیون باقیمانده را الیگارشی ما و پشتیبانان خارجی آنها به جیب زدهاند. این پشتیبانان خارجی در بسیاری از شرکتها و کارخانهها پستهای اساسی را اشغال کردهاند. در شهر تولیاتی (یکی از مراکز اتوموبیلسازی روسیه) یک افسر سوئدی رئیس کارخانه اتوموبیلسازی بود. او این کارخانه را درب و داغان کرد. حالا سر و کله یک فرانسوی پیدا شده است. انگار در کشور ما کسی پیدا نمیشود که بتواند کارخانهای را رهبری کند. اما در دولت نمیخواهند این پولها را بهکار بیاندازند. طبق برآورد کارشناسان اقتصادی در مجموع ۵۸ تریلیون روبل از کنار اقتصاد داخلی میگذرد. اگر شما حداقل ۱/۳ این مبلغ را گرفته در صنایع، در روستاها و در موسسات خلقی سرمایهگذاری کنید، از کودکان و از انسانهای بااستعداد حمایت کنید، خواهید دید که چه نتایج بزرگی بهدست میآید و چگونه تمام مکانیسم بهکار خواهد افتاد.
چندی پیش به ابتکار ما و به دستور رئیسجمهور، شورای دولتی، تشکیل جلسه داد. مسئله مورد بحث، ساختمانسازی و توسعه شهرها بود. در این نشست رئیسجمهور نه یک بار، نه دو بار، چند بار گفت: میتوان برای ساختمانهای مشخص پول چاپ کرد. مسئولیت آن را به فرماندار ایالت و پیمانکار سپرد و گفت: ساختمان مورد نظر را باید در پایان سال تحویل بدهی، سرت در گروی این کار است. آن گاه آنان در ۲ یا ۳ نوبت کار خواهند کرد. روشن است وقتی که ساختمانسازی جریان دارد، این صنعت ۱/۳ آهن کشور را مصرف خواهد کرد. آن وقت همه مجتمعهای متالوژی بهکار خواهند افتاد. ساختمانسازی به تقریب همه سیمان، آجر و سنگ کشور را مصرف خواهد کرد. و به این ترتیب هزاران کارخانه و کارگاه فعالیت خواهند کرد. وجه ممیزه دیگر ساختمانسازی این است که آن را نمیتوان دزدید، نمیتوان آهن و آجر آن را در بانک سوئیس مخفی کرد، به آمریکا قابل انتقال نیست و در نهایت همه اینها مانند مدرسهها، فرهنگسراهای باشکوه و ساختمانهای مسکونی بسیار خوب برای ما میمانند.
حالا ببینیم وضعیت در عمل از چه قرار است. در سال گذشته فعالیت ۹ هزار پروژه ساختمانی متوقف شده است. ارزش این پروژههای ناتمام ۲ تریلیون روبل است. سر صاحبان سهام ساختمانسازیها را شیره مالیدهاند. ۹۰۰ ساختمان رها شده باقیماندهاند. مردم پول خانهها را پرداخت کردهاند. آخرین پساندازهای خود را بر سر این کار گذاشتهاند. اما اکنون سرگردانند و در رفت و آمد. نه از خانهای خبری است و نه میتوانند پول خود را پس بگیرند.
خوب سئوال این است: چه کسی نمیگذارد تا مسئولان دو ـ سه تصمیم مسئولانه بگیرند؟ در این زمینه بند بعدی برنامه ما کاملا مشخص است. در آن جا ما به روشنی توضیح دادهایم که چطور باید از صنایع و کشاورزی حمایت کنیم. چه باید بکنیم، برای اینکه همه این مکانیسم غولآسا بهکار بیفتد.
باز هم بندی دیگر ـ حمایت از موسسههای خلقی. زمانی ما به همراه یوگنی پریماکف و دیگر شخصیتهای دولتی، قوانینی درباره موسسههای خلقی تصویب کردهایم. آن قوانین در نوع خود از بهترینها بودهاند. حتی در شرایط بحرانی کنونی هم کاربرد دارند. در ۱۰ـ۵ سال اخیر بسیاری صنایع از کار بازماندهاند. اما موسسههای خلقی مورد حمایت ما حجم تولیدات خود را دو یا سه برابر کردهاند. این موسسههای خلقی با رهبری کادرهای ورزیده و شریف از بهترینهای کشور هستند.
چندی پیش رهبری یکی از تعاونیهای تولیدی کشاورزی ۳۳ نوع از فراوردههای گوشتی خود را در نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت به نمایش گذاشت. این محصولات برنده ۲۵ مدال طلا، ۶ مدال نقره و ۲ مدال برنز گردیدند. همچنین جام اصلی نمایشگاه را هم از آن خود کردند. گرداننده آلمانی مراسم که نتایج را جمعبندی میکرد، وقتی دانست که برندگان اصلی این نمایشگاه کمونیستها و موسسههای خلقی روسیه هستند چیزی نمانده بود که از هوش برود.
محصولات این کارخانهها عالیترین کیفیت را دارند. همه این فراوردهها با استانداردهای شوروی تولید میشوند. کالباسها واقعا طعم گوشت و کالباس واقعی را دارند. محصولات، دیگر واحدهای تولیدی خلقی نیز با بهترین کیفیت تولید میشوند.
اگر پیشتر سه طرح قانونی ما به تصویب میرسید امروز ما بودجه کاملا متفاوتی داشتیم. من این طرحها را به روشنی توضیح دادهام: اگر از منابع طبیعی ملی به سود مردم استفاده کرده بودیم، بودجه میتوانست تا ۷ تریلیون رشد داشته باشد. و اگر انحصار دولتی بر صنایع مشروبات را برقرار کرده بودیم و مالیات تصاعدی از آن گرفته بودیم، به بودجه ما ۷ تریلیون دیگر هم افزوده میشد. آن گاه بودجه ما میتوانست به ۲۵ تریلیون روبل برسد. بودجهای به این حجم بودجه توسعه خواهد بود، نه بودجه فقر و ویرانی.
حالا بجای حل این مسائل به کریمه میروند و میگویند: بنشینید و زندگی بخور و نمیر خود را تحمل کنید، و این دروغ محض که ما پول نداریم را به خورد مردم میدهند.
و آخرین مورد. اگر آمار رسمی را مطالعه کنید، آه از نهادتان برخواهد آمد. در سال گذشته ثروتمندان روسی ۴۲ در صد بر درآمد خود افزودهاند. و این با احتساب تورم است. بهنظر میرسد بحران فقط برای مردم است. برای آنهایی که زحمت میکشند.
قیمتها جهشوار افزایش مییابند. هزینههای کمونال بالاتر رفته است. علاوه بر اینها مخارج تعمیرات اساسی منزلها را هم به دوش مردم انداختهاند. از سوی دیگر منابع و پولها به سود کلانها و دار و دستههای محدود توزیع میشوند. به سود کسانی که به کشور تعرض میکنند و هیچ تمایلی به خروج صلحآمیز و خیرخواهانه آن از بحران ندارند.
چنانچه به ما امکان داده شود، بیدرنگ، جمعآوری پول برای تعمیرهای اساسی را لغو میکنیم. تحصیل رایگان برای فرزندانمان تا سطح آموزش عالی و ایجاد امکان کار برای آنان را تضمین میکنیم. و همه منابع کشور در خدمت منافع شهروندان قرار خواهد گرفت.
برنامه ما راه خروج از وضعیت بیاندازه دشوار کنونی را پیشنهاد میکند. بههمین خاطر من تأکید میکنم هر کس آن را بخواند و مورد بررسی قرار دهد و بیاندیشد. ما معتقدیم وقتی که این برنامه رئالیزه شود، آن گاه پول وجود خواهد داشت و حقوق، حقوق بازنشستگی و کمک هزینههای مناسب پرداخت خواهد شد.
مصاحبهگر: اخیرا خبرنگاران ما در شهر یکاترین بورگ کار میکردند. برای آنها معلوم شد، بنیادی که در آنجا به نام یلتسین ساخته شده است، در واقع پرورشگاه نخبگان ضدروسیه است. دولت که خود، ساختن این مرکز را سازمان داده است در عین حال از اقدامی چون رژه هنگ بیمرگان در سالروز پیروزی بر فاشیسم حمایت کرده است . این دوگانگی رفتار حلقههای رهبریکننده کشور را چگونه میتوان فهمید؟
زوگانف: اگر من به جای شما بودم به آنها نخبگان نمیگفتم. اینها ریاکاران و خائنان هستند. اینها کسانی هستند که از هر چیز روسی، شوروی و مردمی نفرت دارند. مردم نیز بههمین خاطر آنها را تحقیر میکنند. و بههمین دلیل تعداد نگهبانان این مرکز از تعداد نگهبانان کرملین بیشتر است. مرکز یلتسین اگر چه به لحاظ حجم یک و نیم برابر کاخ زمستانی است اما در ماهیت مکان محقری است. همه تزارهای روسیه در قبر به خود میپیچیدند اگر میدانستند که یک شخص مرتد میخواره نادان به پاداش تجزیه کشور و نابودی کلی رشتههای تولیدی صاحب چنین مرکزی شده است. شرمندگی باور نکردنی!
از سوی دیگر این وصله ناجور، این دمل و این غده چرکین را در وسط روسیه، در اورال نشاندهاند. برای این که آن را به دو نیمه تقسیم کنند. کنسولها و سفرای امریکایی و ضدشورویها مدام در آن جا میچرند. آنها ایدههای تجزیهطلبانه خود را به مراکز آموزشی میبرند تا زمینه تجزیه ی کشور را فراهم کرده ـ سیبری و شرق دور را از هم جدا کنند.
برای من هیچ چیز تازگی ندارد. من این چیزها را دیده و درباره آنها خواندهام. وقتی کتاب «دویست سال آرزوهای امریکایی» را مینوشتم، سیاست آنها را در طول دویست سال بررسی کردم. دورانها گذشتند، رئیسجمهوریها عوض شدند و تکنولوژیها تغییر کردند اما استراتزی توسعهطلبی و پرووکاسیون آنها ذرهای هم تغییر نکرده است. ثروتمند شدن بههر قیمت. و بیش از همه از راه جنگافروزی.
پس از جنگ جهانی اول امریکا ذخیره ارز و طلای خود را دو برابر کرد. در جریان جنگ جهانی دوم آنها به ازای هر قربانی جنگ ۲۰۰ دلار بهدست آوردند. و به این ترتیب ۶۰ درصد ثروت جهان را در دستان خود متمرکز کردند. نظم مالی ـ اقتصادی خود را با سردمداری دلار، به همه دنیا دیکته کردند. و اکنون ۲۵ سال از زمانی میگذرد که کشور ما را هم به جذام دلاری پیوند زدهاند. و حالا این رسوایی ملی را در مرکز یلتسین بهعنوان سرمشق و نمونه، به نمایش گذاشتهاند. لازم به ذکر است که این مرکز را امریکاییها طراحی کردهاند. حتی چگونگی سازمان اجزای درون مرکز را نیز آنها برنامهریزی کردهاند. به عبارت دیگر تاریخ روسیه از دید امریکاییها به نمایش گذاشته شده است. میخواهند به مردم بقبولانند که کشور ما را تنها خونخواران وراهزنان اداره کردهاند.
من طی نامهای سرگشاده با عنوان «بدون میهن، نام و کار ما محکوم به فراموشی است» به همه شهروندان کشور مراجعه کردهام. در آن بهویژه اشاره کردهام که سرزمین ما را نه مغولها، نه ناپلئون و نه هیتلر هیچکدام نتوانستند تسخیر کنند. اما سلاحهای تازهای همچون ناسیونالیسم، روسیههراسی و سیاستهای ضدشوروی در ازهم جدا کردن ما بیشتر کارگر بودهاند. مجموع این سیاستها دارای چنان کارکردی هستند که طی آن، مرزها از بین میروند،ارتش قدرتمند ازهم میپاشد و مردم هر کدام بهسویی پراکنده میشوند. با کمال تأسف بسیاری به موقع خود متوجه اهمیت این امر نشدند. من در سال ۱۹۹۱ به مردم با عنوان سخنی با خلق، مراجعه و از آنها دعوت کردم که به گارباچف و یلتسین گوش ندهند و هشدار دادم که در غیر اینصورت تراژدی بزرگی در راه خواهد بود. من بسیار مشتاق هستم که سخنان امروز ما شنیده شود. بههمین خاطر نامه سرگشاده خود را برای رئیسجمهور، شورای امنیت ملی، همه فرمانداران ایالتها و مجالس قانونگذاری فرستادهام. میخواهم آنان آن را با دقت بخوانند. من همه تاریخ را به دقت، آنچنان که بوده و چرایی آن را توضیح دادهام.
حالا مرحله تازه این بیماری بر زمینه تراژدی اوکراین تکرار میشود. زیرا در اوکراین هم با همین نقشه و طرح شروع کردند. در نتیجه اوکراین به چنگال ماموران سیا و طرفداران فاشیستها افتاد. تا جاییکه دیگر از خارج رهبری میشود. مردم خود را در دنباس تیرباران میکنند و از سوی دیگر گلو میدرانند که در آن جا روسیه دخالت کرده است.
امروز میکوشند تخم این مرض و فساد را در اورال، در مرکز یلتسین بپرورانند و سپس در سراسر کشور بگسترانند. باید بیدرنگ جلوی آن را گرفت و مانع آن شد. باید کمیسیونی مرکب از نمایندگان مجلس دوما و شورای فدراسیون روسیه، همراه با نمایندگان شورای امنیت ملی به آنجا فرستاد. کار این مرکز را باید بررسی کرد و تصمیمهای ضرور اتخاذ کرد. ما موظف هستیم، هر چه از دستمان بر میآید انجام دهیم تا مبادا بیبندوباریهای سالهای ۹۰ تکرار شود.
مصاحبهگر: فراکسیون حزب کمونیست فدراتیو روسیه در مجلس دوما، پیشنهاد کرده است که تاریخ روز استقلال روسیه عوض شود. گنادی آندرهیوویچ، بفرمایید، این پیشنهاد در چه ارتباطی بوده است؟
زوگانف: ۱۲ ژوئن، در روسیه، بهعنوان روز استقلال جشن گرفته میشود. این تاریخ، پس از پذیرش اعلامیه استقلال در سال ۱۹۹۰، تعیین شد. این که عمر استقلال روسیه ۲۶ سال ـ پس از سال ۱۹۹۰ ـ اعلام شده است، یاوهای آشکار است. روسیه بیش از هزار سال است که مستقل است. این استقلال بهوسیله حکمرانان پیشین تأمین شده است. برای این استقلال، کنیازهای بزرگ، تزارهای مسکو، امپراطوران روسیه و دبیران کل شوروی، مبارزه کردهاند. در دنیا بیش از ۲۰۰ کشور وجود دارد. در بین آنها کشورهای با تاریخ هزار ساله، به اندازه انگشتان دست است. ما به این جرگه تعلق داریم. برای شمارش تعداد کشورهایی که در طول تاریخ خود همه انواع خلاقیتهای هنری و علمی ـ تکنیکی را اختراع کردهاند،انگشتان یک دست هم کفایت میکند. ما حتی برای نخستین بار، راهگشای سفر فضایی بودیم. برای نخستین بار، با فضاپیمای اتوماتیک «بوران» به فضا پرواز کردیم که پس از چرخش بهدور زمین، با دقت ۳۰ سانتیمتر در نوار تعیین شده، به زمین نشست. ما این تکنولوژی را اختراع کردیم و توانایی انجام آن را داشتیم.
بهنظر من باید فوراً جشن روز ۱۲ ژوئن را لغو کرد. این روز، به روز جشن، شباهتی ندارد. روز تحقیر روسیه است. روز گسست از مواریث تاریخی آن است. روز بیاحترامی است به سپهسالاران و فرماندهان افسانهای، کسانی که با تمام وجود، از کشور دفاع کردند.
شرافتمندانهترین روزی را که میتوانستیم بهعنوان روز روسیه جشن بگیریم، روز ۲۸ ژوئیه است. این روز، روز بزرگداشت کنیاز کبیر ولادیمیر است. در روسیه قدیم به او خورشید محبوب میگفتند. زیرا او برای اولین بار، همه سرزمینهای روسیه را تحت یک دولت واحد متمرکز جمع کرد. در این کار غسل تعمید روسیه (پذیرش مسیحیت) نقش بزرگی بازی کرد. غسل تعمید روسیه دقیقا در ۲۸ ژوئیه برگزار شد. بنابراین روز یاد و بزرگداشت کنیاز ولادیمیر، روز غسل تعمید روسیه و روز بنیانگذاری دولت متمرکز و قدرتمند روسی، روز واقعی روسیه است.
بهعلاوه این اقدام بهخوبی مورد پذیرش همگانی قرار خواهد گرفت. در آن زمان ما را روسها، اوکراینیها و بلاروسها تقسیم نکرده بودند. ما خلق واحدی بودیم. این کار در عینحال زمینهساز برپایی روابط برابر است. و به آرام کردن اوضاع حتی در همین اوکراین بحرانزده، کمک خواهد کرد. باید در نظر داشت، که این روز را همه خلقهای کشورمان به رسمیت خواهند شناخت. همه ۱۹۰ خلق و ملیت ساکن کشورمان. همچنین همه پیروان مذاهب و اقلیتهای مذهبی آن را بهعنوان روز روسیه خواهند پذیرفت.
انتخاب چنین روزی راهحل قدرتمندی است در چگونگی روابط میان خلقها. زیرا کلیسای ما نقش بزرگی در دنیای ارتدوکس ایفا میکند. اگر همه این موارد در ارتباط با هم و بهطور کلی در نظر بگیریم، آنگاه خواهیم توانست به شایستگی این روز پُرشکوه و خجسته را تجلیل کنیم و بار دیگر، زیر حوادث ناخوشایند سالهای ۹۰ و بیبندوباریهای آن سالها خط پر رنگی بکشیم.
مصاحبهگر: روسیه در آستانه انتخابات مجلس دوما قرار دارد. رهبری کمیسیون مرکزی انتخابات تغییر کرده است. شما چه فکر میکنید، آیا پدیده «چوروف» (رئیس پیشین کمیسیون مرکزی انتخابات) به گذشته تعلق دارد، یا باید همچنان منتظر کاربرد تکنولوژی آلوده باشیم ؟ شما آمادگی حزب را برای شرکت در این انتخابات چگونه ارزیابی میکنید؟
زوگانف: زمانی که حزب روسیه واحد در کنگره خود از زبان مدویدف اعلام کرد که آنها در انتخابات نوبتی پیروز خواهند شد، من پیشنهاد کردم: شما حتی نام یک کشور را به من بگویید که درآن حزب در قدرت توانسته باشد در قدرت بماند، یا بر مدت حکمرواییاش افزوده باشد در صورتی که دولت آن حزب، در تمام عرصهها، شکست و ناکارآمدی خود را نشان داده باشد، هیچ اقدام و یا تدبیری در حمایت از فعالان اقتصادی بهغیر از بانکداران، نکرده باشد، از حمایت «فرزندان جنگ» کسانی که هیتلر کودکیشان را ربود، امتناع کرده باشد و نخواسته باشد که فرزندان ما تحصیل نرمال داشته باشند. چنین دولتی در جهان وجود ندارد. چنین دولتی چه میتواند بکند؟ دزدیدن رأی مردم و دستکاری افکار آنان. اما دیگر دستکاری افکار عمومی کاربرد ندارد، زیرا سفرههای خالی، حقوق و حقوق بازنشستگی پرداخت نشده بر تلویزیون پیروز خواهد شد. مردم دیگر به آخر خط رسیدهاند.
راه خروج وجود دارد. بیایید انتخابات به قاعدهای برگزار کنیم.این راه صلحآمیز و دمکراتیک، رهایی از این وضعیت دشوار است. بیایید بحث و مذاکره را سازمان بدهیم. ما پیشنهاد کردهایم: بیایید بر سر مسائلی چون آموزش، حفظ بهداشت عمومی و توسعه تولید، به مباحثه و مذاکره بپردازیم. شما تیم خود را بیاورید و ما هم تیم خود. مردم میبینند و انتخاب خواهند کرد. در این مجادله راهحل بایسته متولد خواهد شد.
بیایید انتخابات در زمان مناسب برگزار کنیم. تاریخ برگزاری را از دسامبر به سپتامبر منتقل کردهاند، در حالی که در ماه سپتامبر مردم یا هنوز در تعطیلات هستند یا در مزارع و باغچههای خود مشغول جمعآوری محصول.
بیایید هرچه از دستمان برمیآید انجام دهیم تا روزنامهنگاران حق حضور داشته باشند، نه اینکه جایی پشت درهای بسته بنشینند.
میگوییم، بیایید کنترل را بیشتر کنیم تا اعتماد بیشتر شود، میگویند نه لازم نیست. میگوییم، بیایید در کمیسیونهای انتخاباتی، صدر از طرف شما اما معاونان از طرف ما و دیگر احزاب پارلمان، میگویند نه هیچ چیز لازم نیست. تنها یک چیز میماند آن هم دزدی رأیها.
در آن صورت سئوال دیگری پیدا میشود.تصادفی نبود که پوتین در گزارش سالیانه خود گفت، که باید انتخابات را چنان برگزار کرد که مردم به آن باور داشته باشند. انتخاباتی که شهروندان به آن اعتماد نداشته باشند، آبستن چه چیزی خواهد بود؟ آشوبهای خیابانی از نوع کیف، البته با ضریب وسعت کشور و کاراکتر ما. در اوکراین با یک مزرعه کوچک میتوان زنده ماند. اما در روسیه، خیر. ممکن است در کوبان بهنوعی سر کرد، اما در روستف، غیرممکن است. من دیگر، درباره اورال، سیبری و شمال کشور نمیگویم. درکشور ما دولت باید برای مردم شغل و محل کار مناسب را تضمین کند. و سقفی بالای سرشان، و سفرهای قابل قبول (خوراک بخور و نمیر) برایشان فراهم کند.
امروز ما چه وضعیتی داریم؟ دارند روزنامههایی مطلقا کثیف و آشغال منتشر میکنند. مثل، روزنامه «حقیقت مسکو» با مقالهای دروغین و مشمئزکننده با عنوان «خصوصیسازی جدید بهسود حزب کمونیست». جالب اینکه این روزنامه در مسکو منتشر میشود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۶، علیه من روزنامه «خدای نکرده» را در فنلاند چاپ کردند. ۱۵ میلیون نسخه این روزنامه را در جعبههای مخصوص، بستهبندی و به روسیه آوردند. روزنامههای کثیفی که حتی لمس آنها مشمئزکننده بود.
اکنون همین کار را باز هم جلوی چشم ما انجام میدهند. اما، نه پلیس عاملین آن را جستجو میکند ونه کسی در باره آن، بررسی و تحقیقی میکند. کمیسیون مرکزی انتخابات سکوت کرده است و شهرداری واکنشی نشان نداده است. تکنولوژی چگونه خفه کردن ما آماده است. ارزیابی هزینه آن (عمدتا به دلار) انجام شده است. مبلغ عظیمی پول در نظر گرفتهاند، برای اینکه مردم را فریب بدهند و بار دیگر رأی آنها را بقاپند.
اما این اقدام، سیاستی جنایتکارانه و بیاندازه خطرناک است. زیرا اگر شهروندان ببینند که در این انتخابات رأی آنها را میدزدند، آنگاه نتیجه میگیرند که دولت همان خطی را ادامه خواهد داد که آنها را بیکار کرده است، بدون حقوق، بدون رفاه اجتماعی و بدون تأمین پزشکی باقی گذاشته است. و همینها مردم را بهطرف سنگلاخ و شورش میکشاند.
ما حوادث بسیاری از سر گذراندهایم. وقتی دولت متوجه نیست که این کارها عاقبت خوبی ندارد، دولت نیست، بلکه جمعی است از توطئهگران. بنابراین باید از همین امروز خیلی جدی هشدار باش داد و هر مورد را رسیدگی کرد، هرچند به مذاق خیلیها خوش نیاید.
ما اما بهسوی مردم رفتیم تا با انتخابکنندگان کار کنیم. ما با دستان پر بهسوی مردم میرویم، آن هم پذیرش مسئولیت در برابر انتخابکنندگان.
ما برای گفتگوی شرافتمندانه و شفاف آمادهایم. اما خیلی جدی وسازمانیافته، علیه غارت رأی مردم، مقاومت خواهیم کرد. زیرا این غارت، غارت ثبات، و غارت زندگی به قاعده و شایسته مردم است. این جنایتکاران که فقط داغ ننگ بر چهرهشان نیست، از آشفتگی سالهای ۹۰ و تراژدی اوکراین، نتیجهگیری نکردهاند. آنها کشور را بههمان سمت میکشانند. ما باید همگی علیه چنین نظمی قیام کنیم.
من مطمئن هستم که ما از عهده چنین فراخوانی برخواهیم آمد. ما حزب خلق، حزب خوشبینی تاریخی هستیم. به باور ما خلق پیروزمند است. بنابراین با تکیه بر همه جوانب مثبتی که در تاریخ ماست، موظف هستیم، به کشورمان در رهایی از این بحران سنگین، کمک کنیم. ما حزبی هستیم با تاریخ ۱۰۰ ساله، با سازمانگرانی توانمند و کادرهای علمی برجسته. ما در عینحال دارای تجربه منحصر بفردی نیز هستیم. در سالهای پایانی دهه ۹۰ پریماکف و تنی چند از شخصیتهای دولتی، برنامهای با گرایش چپ میانه تهیه کردند وکشور نیمه جان، ورشکسته را از مهلکه بیرون کشیده، زمینه خوبی را برای جهش به جلو فراهم کردند.
بنابراین ما به همه احزاب،مباحثه و مذاکرهای باز و شفاف را پیشنهاد میکنیم. از حزب روسیه واحد هم میخواهیم که به مباحثه با ما رضایت بدهد. ما برای انجام این کار آمادهایم، حتی از همین فردا.
برای شما آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم که همه شهروندان از ما حمایت کنند.آنها احساس کردهاند که بدون عدالت، دوستی خلقها و سوسیالیسم، امکان رهایی کشورمان از بحران وجود ندارد. من مطمئن هستم که ما ازعهده این وظیفه تاریخی برخواهیم آمد.
کمونیستهای روسیه برای قبول مسئولیت بیشتر آماده میشوند ـ بخش اول