حزب کمونیست پاکستان: هرچند که گورباچف در خرابکاری عظیمی که منجر به نابودی نظم اجتماعی در اروپای شرقی و پیروزی نئولیبرالیسم شد، نقش محوری ایفا کرد، اما نمیتوان همه تقصیرها را تنها به گردن او انداخت. در اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیست آن کشور ضعفهای ایدئولوژیک و سازمانی قابل توجهی وجود داشت.
اسدالله کشتمند: اینجا هدف توجیه گورباچف که در نهایت منفیترین و کثیفترین نقش را جهت فروپاشی شوروی ایفا نمود، نیست ولی سادهلوحانه هم خواهد بود اگر گفته شود که گورباچف از آغاز به نیت صدمه زدن به سوسیالیزم و دشمنی با آن وارد عمل شد و بعدها اندیشههای گلاسنوست و پرسترویکا را مطرح ساخت.
مسعود امیدی: نباید فراموش کرد که گورباچف در یک ساختار سیاسی و حزبی و مدیریتی در اتحاد شوروی و با رأی و در چارچوب سازوکارهای اساسنامه حزبی و … رشد کرد و به جایگاه رهبری رسید. معنای این سخن این است که این ساختار در مسیری قرار داشت که دیر یا زود اگر گورباچف از آن بیرون نمیآمد، شخصیت دیگری را با ویژگیها و رویکردهای مشابه تولید میکرد. مشکل اساسی را باید در زمینهها و رویکردها و جهتگیریها و سازوکارهایی دید که پتانسیل رشد، پرورش و به رهبری رسیدن امثال گورباچف در آن شکل میگیرد. این نگاه البته گورباچف و گورباچفها را که نقشی خائنانه بازی میکنند، تبرئه نمیکند، اما از دادن آدرس غلط و گمراهکننده و فریب و گمراه کردن مخاطب جلوگیری میکند.
ادامهٔ مطلب