شماره ۲۸۷ ــ یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
درجنبش چپ و کمونیستی
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
ليگاچف در مقابل تجزيۀ کشور قاطعانه موضع گرفت از وارد شدن به ميدان مبارزه با ويرانگران نھراسيد. مقابلۀ سياسی شديد ليگاچف با میخائیل گارباچوف و باريس يلتسين به مھمترين حادثۀ دورۀ «نوسازی» تبديل گرديد. این گفتۀ او: «باريس، حق با تو نيست!»، مانند پیام «رفتیم!» یوری گاگارین هنگام نخستین پرواز به کیهان، جهانی و ماندگار شد. ليگاچف عواقب شوم نوسازی باند یاکوولییف ــ گارباچوف ــ یلتسین را پيامبرگونه پيشبينی کرد.
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
کنگرۀ هجدهم حزب کمونیست فدراسیون روسیه بر اساس ضرورت حل فوری مشکلات انباشته شده حرکت میکند. برای حل مشکل توسعۀ تدریجی کشور، تشکیل یک دولت اعتماد ملی لازم است. تیم مدیریت قدیمی در رأس دولت فعلی آشکارا توان انجام این مهم را ندارد. برای خارج کردن روسیه از بحران، کشور باید توسط افراد جدید با دیدگاهها و رویکردهای جدید و براساس یک برنامۀ واقعی اداره شود.
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
اما معضلی وجود دارد یا دست کم غرب معضلی دارد از نوع بسیار جدی آن. ما چین را نمیفهمیم! در مخمان نمیرود! ما سعی داریم چین را با قواعد خودمان بفهمیم: با قواعد غرب. ولی شما نمیتوانید چین را با قواعد غرب درک کنید! البته چین با ما اشتراکات و پیوستگیهایی دارد. ولی بهطور بنیادی، چین بسیار فرق دارد با غرب. همیشه متفاوت بوده، هنوز هست و همیشه خواهد بود! مشکل، به گمانم، شیوه تفکر غربی است. ببینید، برای دو قرن، در آغاز با اروپاییها و بعدها با ایالات متحده، غرب مسلط بوده است و در عمل دنیا را کنترل کرده است. پس آنچه ما از مدرنیته میفهمیم، مدرنیته غربی است: فقط یک شکل از مدرنیته وجود دارد و آنهم مدرنیته غربی است. ولی خیلی ساده، این حقیقت ندارد. ما مدرنیته چینی داریم که در حال حاضر بهسرعت متکامل میشود؛ برای مثال، مدرنیته ژاپنی را داریم؛ و بسیاری دیگر را میبینیم و خواهیم دید. خیلی ساده این حقیقت ندارد که فقط یک نوع از مدرنیته وجود دارد: مدرنیته غربی. همین حالا مدرنیتههای متعددی در جهان هست. پس در این زمینه، این ایده که هر کسی مجبور است مثل ما باشد، خطاست. بهعبارت دیگر، میبایست چین را با قواعد خودش درک کنیم! ما نمیتوانیم چین را با قواعد غرب درک کنیم. این چالش بزرگی است. بههرحال، با این شیوه تفکر است که نمیتوانیم چین را هضم کنیم. این است دلیل به خطا گرفتن چین.
۰۷ فروردین ۱۴۰۰
از توسعۀ پویای چین در طول چند دهه همه اطلاع دارند. چین از لحاظ تولید ناخالص داخلی در سال ٢٠٠٩ به صورت اسمی، به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل گردید. و در سال ٢٠١۴، تولید ناخالص داخلی چین در محاسبه با قدرت خرید یوان در برابر دلار بیش از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بود. چین به اقتصاد اول جهان تبدیل شد. بنابه دادههای اولیۀ صندوق بینالمللی پول، در سال ٢٠٢٠، تولید ناخالص داخلی چین، بر حسب قدرت خرید، به ١۶/ ٢۴ تریلیون دلار و تولید ناخالص داخلی آمریکا به ٨١/ ٢٠ تریلیون دلار رسید.
۲۴ بهمن ۱۳۹۹
این کنگره اهداف راهبردی را به ترتیب آتی تصویب کرد: ویتنام تا سال ٢٠٢۵ به یک کشور در حال توسعه و دارای صنایع نوین با سطح درآمد فراتر از سطح متوسط جهانی؛ تا سال ٢٠٣٠ به یک کشور در حال توسعه و دارای صنایع نوین و درآمد بالای متوسط؛ تا سال ٢٠۴۵، به یک کشور توسعه یافته با درآمد بالا تبدیل شود. انتظار میرود رشد اقتصادی بر پایۀ دستاوردهای علم و فنآوری، نوآوری و رقومیسازی (دیجیتالی) گسترده تضمین شود.
صفحهها
تازهها در کتابخانه مهر
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by
WeebPal.