شماره ۲۹۱ ــ دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

کلنگ‌های زود پرواز

نویسنده: 
چنگیز آیتماتوف
مترجم: م. رستمی
وی از مادری ترکمن و پدری قرقیزی متولد شد. او از شخصیت‌های شاخص سیاسی است که در مسکو تحصیل کرد و به همین سبب، از کودکی با زبان روسی آشنا شد.
کودک کنجکاو و باهوش که علاقه زیادی به داستان‌های عامه داشت، همواره از خانواده‌ و به‌خصوص مادربزگش درخواست می‌‌کرد که برایش داستان تعریف کنند و به همین سبب، در ادبیات فولکلور و داستان‌سرایی مهارت یافت. وقتی در کودکی بابت ترجمه‌ی متون روسی به قرقیزی جایزه گرفت، برای نوشتن به زبان روسی انگیزه‌بیشتری یافت.

مهم‌ترین ویژگی‌های چنگیز آیتماتف را می‌‌توان به‌شکل زیر فهرست کرد:

او یکی از نخستین نویسندگان دوره آزادی‌های گلاسنوس زمان گورباچف بود که به مسائل جدیدی مانند اعتیاد، رشد دین، محیط زیست، شکار غیرقانونی و غیره پرداخت.

داستان و رمان‌های او میان افسانه و واقعگرایی در نوسان هستند. داستایوسکی، بولگاکف و همینگوی را می‌‌توان از جمله آموزگاران ادبی او به شمار آورد. او غیر از زبان قیرقیزی، غالب آثارش را به زبان روسی نوشت تا شاید به کمک ترجمه آن‌ها، وارد ادبیات جهانی شود.

او درآثارش به برخورد فرهنگ آسیایی و فرهنگ اروپایی، یا فرهنگ عشایری و فرهنگ صنعتی مدرن سوسیالیستی می‌‌پردازد و در پایان با کمک مارکسیسم، وحدتی دیالکلیتکی بین آن‌‌ها برقرار می‌کند.

احساسات، افکار، زندگی، آداب، رسوم، عناصر فولکلوریک، حساسیت زبانی، روان‌شناسی مردمی، سرنوشت، عقاید و فرهنگ آسیایی، مناظر زیبای وطن، اسطوره، افسانه، زورگویی و خودسری‌های بوروکراتیک استالینستی نیز در آثار او جایگاه مهمی دارند.

آیتماتف به‌طور کلی یک نویسنده نوگرا است و طرح برخی از موضوعات و مسائل در آثارش تازه و بی‌سابقه‌است؛ به‌طور مثال در داستان «روبه‌رو شویم»، اگرچه نویسنده شرایط سختی را برای قهرمان داستان تبیین کرد ، اما به‌طور کلی موضوع فرار از جبهه در آن زمان (شوروی) آن‌قدر بی‌سابقه‌ بود که با مخالفت‌هایی نیز روبه‌رو شد؛ چون مستقیما علیه سیستم شوروی کاربرد پیدا می‌‌کرد.

در آثار آیتماتف، فطرت، احساسات و اخلاق انسانی جایگاه ویژه‌ای دارد و اشاره‌به موضوعاتی نظیر جنگ و... برای تبیین همین اصول بوده‌است. او شخصیتی نوع‌پرست و انسان‌دوست دارد و از این‌که نسبت به انسان ظلم روا داشته می‌شود، شدیدا ابراز نگرانی می‌کند.

یکی از تناقضاتی که‌ آیتماتف مطرح می‌کند این است که انسان با آن‌که خردمندترین موجود عالم است و برای دیگر موجودات چاره‌جویی می‌کند، برای مشکلات خود (انحطاط فرهنگ و اخلاق) نمی‌تواند چاره‌ای بیندیشد؛ از این‌رو معتقد است که از نظر فرهنگی نیز باید انسان‌دوست بود، یک انسان فرهنگی انسان‌دوست. در پاسخ به‌این سؤال که ریشه‌‌ی این ناتوانی چیست، آیتماتف معتقد است که انسان یک موجود اجتماعی است. او در کتاب «روزی درازتر از یک قرن» جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن از بی‌عدالتی و رقابت برای حکومت خبری نیست. در این کتاب، کمونیسم و سرمایه‌داری را با آنچه واقعا باید باشد، مقایسه می‌کند و در جهت حل معضلات بشری، از انسان‌ها می‌خواهد به‌جای سوسیالیسم و کمونیسم، به آرمان‌های مشترک انسانی مانند استفاده متعادل از ذخایر انرژی و رفع خطرات و بلایای انسانی بیندیشند. وی معتقد است رسالت بشر ایجاد نسلی سالم و عاری از فساد و تباهی است. این سیر اندیشه در رمان«رستاخیز» نیز پیگیری می‌شود.

آیتماتف در خصوص تهاجمات فرهنگی معتقد است، فقر اقتصادی مانع رشد بخش فرهنگ خواهد شد و بشر پس از گسترش و رشد در بخش تکنولوژی و صنعت باید در جهت ارتقاء رفتارهای پسندیده‌ی انسانی نیز گامی بردارد.

او موضوعات و مشکلات عملی کردن سوسیالیسم در جمهوری‌های آسیایی شوروی سابق را نیز در آثارش به نقد می‌‌کشد و به معرفی اسطوره‌ها و افسانه‌هایی می‌‌پردازد که همچون نیرویی مذهبی یا سیاسی، برای ایدئولوژی مارکسیسم ایجاد دردسر می‌کند. در داستان معروفش، جمیله، دختر قرقیزی جوانی است که علیه اخلاق و فرهنگ سنتی به مبارزه می‌‌پردازد. در داستان گلزری، بر اساس خوش‌بینی رئالیسم سوسیالیستی، خواننده باید با «آخر خوش شاهنامه» روبه‌رو شود.

در هر حال این فعالیت‌های ادبی آیتماتف بود که موجب شهرتش شد؛ آن‌ هم به‌ عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان غیر‌روسِ روسی‌‌زبان. نخستین نوشته‌های او تصویری از آینده‌ای جادوئی بود. چشم‌اندازها و شیوه زندگی روستایی جامعه سنتی قرقیزستان به‌صورت فیلم درآمدند و تبدیل به آثار کلاسیک سینمای قرقیزستان شدند. آیتماتف نخستین نویسنده‌ی قرقیز بود که درک فرهنگ مردمی ‌‌و سنتی قرقیزستان را تا سطح تحلیل‌های روان‌شناختی ارتقا داد.

قهرمانان آثار آیتماتف مردم عادی شوروی هستند؛ مردمی که به آینده‌ی روشنی که با کار و تلاش خود می‌سازند باوری استوتر دارند؛ افرادی پاک و صادق، با قلبی گشوده برای تمامی خوبی‌های دنیا؛ انسان‌هایی پاسخ‌گو و تعالی‌جو، با رفتار و گفتاری بی‌ریا در روابطشان با دیگر انسان‌ها... . قهرمانان داستان‌ها بسیار زنده هستند و گویی گفتار صریح و بی‌آلایش آنان است که سبک نگارش را پراحساس، کمی متعالی، پرتنش، صادقانه و گاه اعتراف‌گونه می‌سازد.

آیتماتف از همان ابتدای راه، نویسنده‌ای بود که مسائل بغرنج هستی را مطرح می‌کرد و وضع تاسف‌بار انسان‌های قوی، پاک و صادق را در مقابله با دشمنانی به همان اندازه توانمند به تصویرمی‌کشید. این دشمنان کسانی نیستند جز محافظان و پیروان رسوم و اندیشه‌های کهن؛ افرادی خونخوار، قدرت‌طلب و بورکرات‌هایی پولادین.

آیتماتف با این‌که می‌کوشد به نهانی‌ترین اسرار هستی نقب بزند، اما از طرح مسائل و مشکلات سده‌ی بیستم نیز دریغ نمی‌ورزد. او همواره به وقایعی چشم دارد که به گستردگی کره زمین است. اگر در داستان «نخستین آموزگار» بیشتر به زندگی، فرهنگ و احساس مردم قرقیزستان توجه می‌کند، در «روزی به درازای یک قرن» خود را شهروند تمام کره زمین معرفی می‌کند.

عناصر فولکلوریک نیز در آثار او تقویت می‌شود؛ به‌گونه‌ای که اگر در آثار اولیه بیشتر از ترانه‌های مردمی استفاده می‌کند، در آثار متأخرتر، به‌گونه‌‌ای گسترده‌تر و آزادتر افسانه‌های مردمی را در تار و پود داستان‌ها می‌تند.

او به خاطر علاقه‌ای که به ایده‌های عظیم جهانی دارد، در عرصه‌های غیرادبی نیز در برنامه‌های بزرگ شرکت می‌جوید و گاه خود سازنده‌ی چنین برنامه‌هایی است؛ برای مثال در سال ۱۹۸۳ همراه چند تن دیگر، به آندرپف،که در آن زمان دبیر اول حزب کمونیست شوروی بود، پیشنهاد تأسیس کمیته‌ی هزاره سوم را ارائه داد. این پیشنهاد از طرف آندرپف پذیرفته شد. آیتماتف نیز به‌تدریج تشکل‌های پیشرو جهان را جذب کرد و در سال ۱۹۸۶ همایش ایسیک‌کول را با حضور نمایندگان یونسکو، نویسندگان، نقاشان و آینده‌شناسان ترتیب داد. پرورش تفکر جدید جهانی برای جلوگیری از فجایع بزرگ و خانمان‌سوز نظامی، زیست‌محیطی و اقتصادی، مهم‌ترین زمینه کاری این همایش بود.

موضوع کتاب: 

تازه‌ها در کتابخانه مهر

هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
حسن قزلچی
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by WeebPal.