شماره ۲۸۷ ــ یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
صد سال از تأسیس حزب کمونیست ایران گذشت
نخستین نشست کنگره حزب عدالت ایران در روزهای پایانی خرداد ماه و روزهای آغازین تیر ماه سال ۱۲۹۹/۱۹۲۰ در بندر انزلی برگزار شد و با تغییر نام، حزب کمونیست ایران را بنیاد گذاشت. گرچه حزب کمونیست ایران در اول تیر ماه ۱۲۹۹/۱۹۲۰ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد، اما جنبش سوسیالدمکراسی ایران، پیش از این هم تاریخی آکنده از مبارزه برای تشکل کارگران و زحمتکشان، ترویج اندیشههای مارکسیستی و سوسیالیستی و پیوند سوسیالیسم علمی با جنبش کارگری را در پیشینه خود داشت. نخستین آشنایی مردم ایران با مارکسیسم و سوسیالیسم باز میگردد به مقالهای که روزنامه ایران (شماره ۴۰۲ اسفند ۱۲۵۹/۱۸۸۰) به نقل از روزنامه مترقی اختر (چاپ استانبول) چاپ کرده بود، به مناسبت نهمین سالگرد کمون پاریس (۱۸ مارس ۱۸۷۱/۱۲۵۰). روزنامه علت چاپ مقاله را اینگونه توضیح داده بود: «سوسیالیستها، روزبهروز در ترویج دادن مقاصد خودشان ترقی مینمایند... و الان قریب بیست سال میشود که در جمیع اروپ منتشر شدهاند. در اثنای محاربه پروس و فرانسه، اصحاب این اعتقاد به نام کمونی و انترناسیونال شهرت یافته بودند. پس از شکست کمون پاریس، این گروه از اجرای مقاصد دست نکشیده، آهسته آهسته در اطراف ممالک اروپ منتشر شده، تخم خیالات خودشان را کاشتند و الان در روسِستان بیشتر از همه جا کار میکنند... سوسیالیستها میخواهند فقرا و عمله را در کل اموال مردم مشترک سازند و از این راه معیشت و سعادت کل فقرا و رنجبران را خاطرجمعی دهند و در این خصوص مؤلفین بسیار تألیفات بیشمار نوشتهاند».
زایش دردناک بورژوازی ملی و طبقه کارگر ایران
طبقه کارگر ایران در سالهای پایانی سده سیزده و سالهای آغازین سده چهارده خورشیدی/ سالهای پایانی سده نوزدهم و سالهای آغازین سده بیستم میلادی، پا به پای زوال تدریجی و دردناک مناسبات پوسیده اما جانسخت ارباب-رعیتی۱ و آغاز رویش کُند مناسبات سرمایهداری پا به عرصه هستی نهاد. نظام سرمایهداری، تازه در ایران پا میگرفت که این مناسبات در اروپای غربی، آمریکا و ژاپن وارد عصر امپریالیسم شد. امپریالیسم با ویژگیهای خود؛ انباشت سرمایه و تمرکز تولید، شکلگیری انحصارها در جهان، آمیزش سرمایه صنعتی و سرمایه بانکی، و پیدایش گروهبندیهای انحصاری مالی، و در نتیجه حاکمیت گروه کوچک بانکداران بزرگ بر اقتصاد جهان، صدور کالا و صدور سرمایه و سرانجام سیاستهای استعماری، بر مناسبات در حال گذار ایران از نظام ارباب-رعیتی به سرمایهداری تأثیری دوجانبه باقی گذاشت. از طرفی مناسبات سرمایهداری را در ایران تسریع و از طرف دیگر مسیر رشد طبیعی و عادی سرمایهداری ملی ایران را با سدها و موانع خردکنندهای روبهرو کرد.
ورود سوسیالدموکراسی به ایران و سازمانهای آن
نخستین تجربه سوسیالیستی بشر که کمون پاریس (۱۸۷۱/۱۲۵۰) خوانده میشود، همزمان شد با کشف نخستین چاه نفت باکو. باید در نظر داشت که نخستین چاه نفت ایران ۳۷ سال بعد (۱۲۸۷/۱۹۰۸) در مسجدسلیمان کشف شد. چاههای نفت باکو بهزودی گسترش یافت و در فاصله ۳۰ سال به ۱۷۰۰ حلقه رسید. در این زمان باکو شهری مهم با ۱۱۲هزار نفر جمعیت بود. در نتیجه، دهقانان فقیر ایران از سراسر نوار مرزی، بهویژه آذربایجان ایران روانه باکو شدند تا نان خود را از چاههای سیاه نفت و دیگر مراکز کشاورزی و صنعتی قفقاز به دست آورند. شرایط کار وحشتناک بود و کنسولگری ایران هم که از ورود و خروج غیرقانونی کارگران آگاه بود، آنها را میدوشید. با این وجود کارگران و دهقانان ایران دسته دسته به سوی قفقاز، بهویژه باکو روانه بودند. کار به آنجا کشید که سالانه ۳۰۰ هزار نفر از نقاط مختلف ایران (گیلان، آذربایجان و خراسان) راهی روسیه میشدند. کارگران ایرانی ۵ درصد مجموع کارگران صنایع ماوراءقفقاز و ۵۰ درصد کارگران نفت باکو را تشکیل میدادند. در فاصله سالهای بین ۱۹۰۱-۱۹۰۴/۱۲۸۰- ۱۲۸۳ حزب سوسیالدموکرات روسیه رهبری اعتصابهای متعدد کارگری در باکو، تفلیس و باتومی را بر عهده داشت. کارگران ایرانی با شرکت در این اعتصابها، نخستین تجربههای مبارزاتی خود را کسب کردند.
نخستین کنفرانس حزب عدالت
سوم خرداد ۱۲۹۹/۱۹۲۰ نخستین کنفرانس حزب عدالت در شرایط اخراج نیروهای انگلیسی و حضور ارتش سرخ، در بندر انزلی برگزار شد. در این کنفرانس که ۴۸ نماینده شرکت داشتند، حیدرخان عمواوغلی گزارش سیاسی را قرائت کرد اما در مسائل سازمانی تصمیمی اتخاذ نشد. اواخر خرداد و اوایل تیرماه ۱۲۹۹/۱۹۲۰ کنگره حزب عدالت به ریاست افتخاری و. ا. لنین و نریمان نریمانف در بندر انزلی افتتاح شد. در این زمان تعداد کارگرانی که در صنایع نفت جنوب کار میکردند به ۵۰ هزار نفر میرسید. ۲۰۰ هزار نفر در صنایع مربوط به فرش فعال بودند. دهها هزار ایرانی هم در صنایع کشورهای حوزه قفقاز بهویژه در صنایع نفت باکو به کار مشغول بودند. بسیاری از اینان با رشد جنبش اجتماعی در ایران به میهن بازگشتند. همه این عوامل شرایط را برای بنیانگذاری حزب کمونیست ایران فراهم میآورد. کامران آقازاده کنگره را افتتاح کرد. کنگره نام حزب عدالت را به حزب کمونیست ایران (عدالت) که آن موقع فرقه کمونیست ایران خوانده میشد، تغییر داد. بعدها واژه عدالت از عنوان حذف شد. کنگره با یک دقیقه سکوت یاد اسدالله غفارزاده و همرزمان شهیدش را گرامی داشت. نماینده حزب سوسیالدموکرات روسیه و حزب کمونیست آذربایجان تشکیل کنگره را شادباش گفتند. کنگره اعلام کرد حکومت شاه در ایران مأمور امپریالیستهای انگلیسی است. وظیفه ضروری حزب کمونیست ایران بیرونراندن انگلیسیها از ایران، سرنگونی حکومت شاه و ریشهکنی فئودالیسم است. دورکردن بورژوازی ملی ایران از مبارزه انقلابی، نادرست است و شرایط ایران برای انقلاب سوسیالیستی مناسب نیست. مرامنامه و نظامنامه حزب که به تصویب کمیته مرکزی رسیده بود، مورد توجه طبقه کارگر و مردم قرار گرفت. در مرامنامه آمده بود: «حزب کمونیست ایران که شعبه کوچکی از بینالملل سوم و بخشی از اردوی بینالخلایق پرولتاریای دنیا است، با جسارتی شایسته به خاطر سعادت زحمتکشان دنیا و برای محو جهانگیران غرب، به میدان مبارزه داخل شده است».
سه دوره فعالیت حزب کمونیست ایران
فعالیت حزب کمونیست ایران را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
۱. از تأسیس حزب و تشکیل نخستین کنگره آن در انزلی ۱۲۹۹/ ۱۹۲۰ تا تشکیل دومین کنگره حزب در ارومیه ۱۳۰۶/۱۹۲۷
۲. از تشکیل کنگره دوم در ارومیه ۱۳۰۶/۱۹۲۷ تا سرکوب تمام سازمانهای حزب با توسل به قانون سیاه ضد اشتراکی رضاشاهی، خرداد ۱۳۱۰/ ۱۹۳۱
۳. از سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳، احیای حزب و رهبری آن، با یاری سازمان جوانان حزب در اروپا، کمینترن، حزب کمونیست اتحاد شوروی و حزب کمونیست آلمان، تا ۱۴ بهمن ۱۳۱۸/۱۹۳۹ و قتل دکتر تقی ارانی در زندان رضاشاه و آغاز جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹/۱۳۱۸-۱۹۴۵/۱۳۲۴). در دهه نخست سپتامبر ۱۹۲۰/ شهریور و مهر ۱۲۹۹، نخستین کنگره خلقهای خاور در باکو تشکیل شد. حزب کمونیست ایران به ریاست حیدرخان عمواغلی در این کنگره شرکت نمود و از طرف رهبری حزب، محمد آخوندزاده با و.ا.لنین ملاقات کرد. کنگره ضمن مخالفت با نظریه اول که توسط سلطانزاده در کنگره حزب کمونیست ایران مطرح شده بود، موافقت بیشتر خود را از نظریه دوم که حیدرخان ارائه کرده بود، اعلام داشت. یک ماه بعد، حزب کمونیست ایران در یک گردهمایی سراسری، کمیته مرکزی جدید را انتخاب و حیدرخان عمواوغلو را به جای سلطانزاده، به عنوان دبیر اول برگزید. حزب اعلام کرد تأکید نظریه حیدرخان بر نقش بورژوازی ملی و موقعیت خاص دهقانان در تحولات ایران مورد تأیید حزب کمونیست ایران و کنگره خلقهای خاور است. با این وجود متأسفانه به علت اختلاف نظر، دو کمیته مرکزی به طور همزمان به فعالیت خود ادامه دادند.
روی کار آمدن رضاخان و سرکوب حزب کمونیست ایران
در این شرایط رضاخان افسر چهلودوساله، که به فرماندهی بریگاد قزاق در قزوین رسیده بود، با حدود ۳۰۰۰ نظامی زیردست خود به سوی تهران حرکت کرد. او پیش از حرکت، کودتای خود را با افسران انگلیسی، بهویژه ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی، هماهنگ کرده و برای نیروهای خود، مهمات، آذوقه و پول گرفته بود. رضاخان هنگامی که به نزدیکی تهران رسید با افسران ارشد ژاندارمری و سیدضیا طباطبایی به صورت پنهانی ملاقات کرد. سیدضیاء مورد اعتماد مأموران انگلستان و مغز متفکر کودتا بود. رضاخان با پشتیبانی افسران ژاندارمری و مشاوران نظامی انگلیس، در شب سوم اسفند۱۲۹۹ به تهران رسید. حدود ۶۰ تن از سیاستمداران سرشناس را دستگیر کرد، به احمد شاه (۱۲۸۸-۱۳۰۴/۱۹۰۹-۱۹۲۵) اطمینان داد که کودتا برای نجات سلطنت از خطر انقلاب و بلشویسم است.
احمد شاه به دستور وزیر مختار انگلیس سید ضیاء را به نخستوزیری و رضا خان را به عنوان سردار سپه منصوب کرد. آنان قرارداد ننگین استعماری ۱۹۱۹/۱۲۹۸ با انگلستان را- که به قدر کافی رسوا شده بود- لغو و پیمان دوستی با اتحاد شوروی را منعقد کردند. مطابق پیمان دوستی میان ایران و شوروی، که نخستین قرارداد متساویالحقوق در تاریخ معاصر ایران بود، مطالبات رژیم تزاری فسخ، تقریبا همه امتیازات واگذارشده به روسیه در سده نوزدهم ملغا و با گرفتن تضمینی مبنی بر اینکه سرزمین ایران به پایگاهی برای حمله به اتحاد شوروی تبدیل نشود، مقدمات خروج ارتش شوروی که در تعقیب نیروهای انگلیسی و گاردهای سفید و اسآرها وارد گیلان شده بود، فراهم آمد. رضاخان و سیدضیاء در عین لغو قرارداد ایران و انگلیس، از مستشاران انگلیسی خواستند تا برای سازماندهی دوباره ارتش و نظام اداری در ایران باقی بمانند. خود سیدضیا به وزیر مختار انگلیس گفت که برای اغفال بلشویکها و ناراضیان داخلی و امکان ایجاد دولت مرکزی قدرتمند که بتواند مانع از پیشروی بلشویسم و نیروهای داخلی مخالف انگلستان شود، باید قرارداد آبروباخته ۱۹۱۹/۱۲۹۸ لغو میشد. رضاخان هم آهسته ولی بیوقفه به رضا شاه تبدیل میشد. وی در اسفند ۱۲۹۹/۱۹۲۰ با عنوان جدید سردار سپه وارد کابینه شد و در اردیبهشت ۱۳۰۰/۱۹۲۱، وزارت جنگ را در اختیار گرفت.
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی حزب کمونیست ایران
حزب کمونیست ایران پس از کنگره به فعالیتهای گستردهای دست زد، جمعیتهای گوناگونی پدید آورد و نشریات مختلفی را منتشر کرد. این جمعیتها عبارتند از: جمعیت فرهنگ رشت (۱۲۹۹-۱۳۰۰/۱۹۲۰-۱۹۲۱)؛ جمعیت فرهیخته انزلی به عنوان شاخهای از انجمن فرهنگ رشت؛ انجمن فرهنگ قزوین (۱۳۰۳/۱۹۲۴)؛ پیک سعادت نسوان (۱۳۰۱-۱۹۲۲/۱۳۰۲-۱۹۲۳). این جمعیت که شاخهای از جمعیت فرهنگ رشت بود، برای نخستین بار ۸ مارس/۱۷ اسفند روز جهانی زن را در ایران برگزار کرد و جمعیت بیداری زنان (۱۳۰۵-۱۳۰۸/۱۹۲۶-۱۹۲۹.) نشریات حزب هم عبارت بودند از: کمونیست ایران ارگان حزب کمونیست ایران به سردبیری محمدجواد پیشهوری و همکاری کامران آقازاده و نعمت بصیر، که در گیلان منتشر میشد؛ روزنامه حقیقت (نخستین شماره ۹ دی ماه ۱۳۰۰) به سردبیری سیدمحمد دهگان، به خاطر محدودیتهای حزب کمونیست، این روزنامه ابتدا به عنوان ارگان مرکزی اتحادیههای کارگری منتشر میشد، اما بعد به ارگان مرکزی حزب تبدیل شد-؛ کار و پیکار (۱۲۹۹-۱۳۰۲/۱۹۲۱-۱۹۲۳)؛ هفتهنامه خلق و مجله تئوریک جرقه. مجله جرقه گر چه دو شماره بیشتر منتشر نشد، اما آن را باید پیشگام مجله دنیا دانست که در سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳ به سردبیری دکتر تقی ارانی منتشر شد؛ پیک رشت که در سراسر ایران پخش میشد؛ نصیحت قزوین به سردبیری میرزا یحیی واعظ قزوینی؛ روزنامه عدالت به مدیریت حسن ضیا، یکی از اعضای برجسته حزب کمونیست ایران؛ انقلاب سرخ به مدیریت ابوالقاسم ذره شاعر معروف؛ لوای سرخ ارگان جمهوری شورایی ایران به سردبیری عبدالحسین حسابی عضو حزب کمونیست ایران و ایران سرخ، به سردبیری لادبن اسفندیاری. شاخه آذربایجان حزب کمونیست ایران در تبریز هم این نشریات را منتشر میکرد: تکامل ارگان اتحادیههای کارگری تبریز، به سردبیری علیاکبر سراج از اعضای حزب کمونیست ایران؛ کارگر در خوی به سردبیری میرمهدی عضو حزب کمونیست ایران، شخصیتی محترم و مؤسس مدرسه دخترانه این شهر.
دور دوم فعالیت حزب کمونیست ایران
پس از کنگره، حزب فعالیت خود را زیر حاکمیت سرکوبگر رضا شاهی تشدید کرد. در سال ۱۳۰۶/۱۹۲۷، با رهبری سازمان جوانان حزب، اعتصاب ۱۳ روزه دانشجویان دارالفنون آغاز شد و اتحادیه محصلین بهوجود آمد. در سال ۱۳۰۷/۱۹۲۸ به مناسبت اول ماه مي، با سازماندهی حزب، اعتصاباتی در واحدهای تولیدی صورت گرفت. در سال ۱۳۰۸/۱۹۲۹ به مناسبت روز جهانی کارگر، ۱۱ هزار نفر از کارگران صنعت نفت برای دستمزد بالاتر، هشت ساعت کار روزانه، پرداخت حقوق تعطیلات سالانه، خانههای سازمانی و به رسمیت شناختن اتحادیهها دست به اعتصاب زدند. اگرچه شرکت نفت دستمزدها را افزایش داد، اما اعتصاب آرام نگرفت و نیروی دریایی بریتانیا یکی از قایقهای توپدار خود را به بصره فرستاد و مقامات ایران هم بیش از ۵۰۰ کارگر را دستگیر و اعتصاب را سرکوب کردند. وزیر خارجه انگلستان، به خاطر «حل و فصل سریع و مؤثر قضیه» رسما از رضا شاه قدردانی کرد. پنج تن از رهبران اعتصاب هم تا سال ۱۳۲۰/۱۹۴۱ در زندان باقی ماندند. در سال ۱۳۱۰/۱۹۳۱ پانصد نفر از کارگران کارخانه نساجی وطن در اصفهان برای دستمزد بیشتر، هشت ساعت کار روزانه و پرداخت حقوق یک روز تعطیل در هفته دست از کار کشیدند. در اواخر ۱۳۱۰/۱۹۳۱ دو سال پس از تکمیل نخستین قطعه خط آهن، ۸۰۰ کارگر راهآهن در مازندران برای دستمزد بیشتر به اعتصاب موفقیتآمیز هشتروزهای دست زدند. سازماندهندگان اعتصاب تا سال ۱۳۲۰/۱۹۴۱ در زندان ماندند. روشنفکران جوان هم کمکم مخالفت خود را آغاز کردند. در سال ۱۳۰۹/۱۹۳۰ دانشجویان مخالف مقیم اروپا، با تشکیل کنگرهای در کلن آلمان، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند و رضا شاه را «آلت دست امپریالیسم انگلستان» خواندند. در سال بعد گروهی از دانشجویان مقیم مونیخ که با اعضای حزب کمونیست ایران همکاری نزدیک داشتند، نشریه جدیدی به نام «پیکار» منتشر کردند.رضا شاه هم که دیگر چهره واقعی خود را آشکار کرده بود، دست به اقدامات متقابل زد. بین سالهای ۱۳۰۵-۱۳۱۱/۱۹۲۷-۱۹۳۳، ۱۵۶ تن از سازماندهندگان جنبش کارگری را دستگیر کرد. ۴۰ نفر در آبادان، ۳۰ نفر در مشهد، ۱۰ نفر در اصفهان، ۲۰ نفر در تبریز، ۳۲ نفر در تهران و ۲۴ نفر از اعضای انجمن آموزشی قزوین دستگیر و به شهرهای دور از زادگاه خود تبعید شدند.
قانون سیاه رضاشاهی و سرکوب خونین حزب کمونیست ایران
در دهم خرداد ۱۳۱۰/۱۹۳۱ رضا شاه به مجلس دستور داد تا قانونی برای حفظ امنیت ملی تصویب کند. بر اساس این قانون، اعضای سازمانهایی که پادشاهی مشروطه را به خطر میانداختند یا مرام اشتراکی را تبلیغ میکردند، به ده سال زندان محکوم میشدند. در این قانون از عبارت مبهم و قدیمی «اشتراکی» استفاده شد تا مخالفان را از هر جهانبینی یا گرایش سیاسی، سرکوب کنند. به نام این قانون، حمله به حزب کمونیست ایران تشدید شد. در همین سال پلیس به سازمان حزب کمونیست ایران دست یافت و دستگیرشدگان، روانه زندان و شکنجهگاهها شدند. بعضی از زندانیان تا سال ۱۳۲۰/۱۹۴۱ در زندان ماندند. عدهای از کادرهای حزب از جمله حجازی، علی شرقی، سیدمحمد تنها، انزابی، غلامحسین نجار، یرواند یغیکیان و پوررحمتی در زندان به دست دژخیمان کشته شدند. به این ترتیب دوره دوم فعالیت حزب کمونیست ایران که در سال ۱۳۰۶/۱۹۲۷ آغاز شده بود در سال ۱۳۱۰/۱۹۳۱ پایان یافت.
دوره سوم فعالیت حزب کمونیست ایران
پس از این سرکوب شدید، فعالیت حزب کمونیست ایران، تقریبا دو سال از ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۲/۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ دچار رکود شد. در اوایل سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳ کمینترن با اعزام پیک مخصوص و انتخاب نمایندهای برای ایران مقدمات احیای حزب و رهبری آن را فراهم آورد. بنا بر این تصمیم دکتر تقی ارانی، سرهنگ عزتاله سیامک و عبدالصمد کامبخش وظیفه احیای سازمان حزب کمونیست ایران را به عهده گرفتند. علاوه بر کمینترن، حزب کمونیست اتحاد شوروی و حزب کمونیست آلمان، نقش ویژهای در آغاز فعالیتهای حزب ایفا کردند. اول بهمن ۱۳۱۲/۱۹۳۳ نخستین شماره مجله دنیا به سردبیری دکتر تقی ارانی منتشر شد. انتشار دنیا در ایران مصادف بود با قدرتگیری فاشیسم در آلمان. انتشار مجله دنیا به معنای آغاز سومین دوره فعالیت حزب کمونیست ایران بود. بنا بر تصمیم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران از این تاریخ، مجله دنیا به عنوان ارگان مرکزی حزب تعیین شد. دکتر تقی ارانی، عبدالصمد کامبخش، دکتر محمد بهرامی، محمد شورشیان و علی صادقپور اعضای رهبری مجله دنیا را تشکیل میدادند. قرار بود این مجله ماهانه منتشر شود، اما پس از ۶ شماره منظم، شماره ۷ در شهریور ۱۳۱۳/۱۹۳۴ و شماره هشتم در آذر ماه همین سال و سرانجام آخرین شماره آن که سه شماره ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ را یکجا در برمیگرفت در ۹۶صفحه در خرداد ۱۳۱۴/۱۹۳۵ منتشر شد. دلیل اصلی قطع انتشار دنیا، سازماندهی مخفی حزب و مسئولیت دکتر ارانی و دیگر مدیران مجله در تشکیلات جدید حزب کمونیست ایران بود.در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۶/۱۹۳۷ به دنبال پخش اعلامیه روز جهانی کارگر در دانشگاه تهران، پلیس رضا شاهی دستگیری گروه روشنفکری ۵۳ نفر، تحت رهبری دکتر ارانی را آغاز کرد. در آبان ۱۳۱۷/۱۹۳۸ و پس از یک سال و نیم زندان و شکنجه، محاکمه گروه ۵۳ نفر آغاز شد. ارانی در دادگاه، محاکمه خود را با دادگاههای پوشالی نازیها مقایسه کرد، پلیس را به شکنجه متهم ساخت و اعلام کرد که قانون ۱۳۱۰/۱۹۳۱ حق آزادی بیان موجود در قانون اساسی را نقض میکند و ثابت میکند که هیچ قانونی نمیتواند از اشاعه اجتنابناپذیر سوسیالیسم و کمونیسم جلوگیری کند. با آنکه دکتر ارانی به اشد مجازات یعنی ۱۰ سال زندان محکوم شد، اما در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸/۱۹۳۹ در زندان به قتل رسید. ارانی در ۳۶ سالگی در حالی در زندان قصر تهران کشته شد که در اروپا فاشیسم آلمان آتش جنگ جهانی دوم را شعلهور کرد. با جان باختن دکتر ارانی در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸/۱۹۳۹ سومین دوره فعالیت حزب کمونیست ایران خاتمه یافت.
افزودن دیدگاه جدید