شماره ۲۹۱ ــ دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

بیانیهٔ گروه «۱۰ مهر»

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

چگونه «نامه مردم»، در همسویی با غرب جمعی، روز تاریخی پیروزی بر فاشیسم را به فراموشی می‌سپارد!

نویسنده: 
تحریریهٔ گروه «۱۰ مهر»

به‌جای پیروزی‌های آسان و غنایم سرشاری که هیتلر و اردوی او در غرب بدست آوردند، در روسیه، امّا، آنها فقط شکست و ناکامی را تجربه کردند. در هر کوی و برزن کوس رسوایی جنایات باورنکردنی و ناشناخته آنان زده شد، و شمار زیادی از سربازان آلمان از دست رفتند. در گسترهٔ پوشیده از برف روسیه، تنها چیزی که نصیب آنان شد، باد‌های سرد و خشک بود.  این همان چیزی است که در نهایت امر ...  تعیین کننده اوضاع جهان می باشد و آن پیروزی را ممکن می‌سازد که قبلاً ممکن به نظر نمی‌رسید.[۱]

 

لهستان در ۲۸ روز توسط نازی‌ها فتح شد، در حالی که در استالینگراد، در ظرف ۲۸ روز نازی‌ها توانستند فقط چند خانه را فتح کنند. دانمارک دقیقاً فقط یک روز مقاومت کرد، و تمام اروپا پس از سه ماه تسلیم نازی‌ها شد. این سربازان شوروی بودند که به‌بهای دادن بیش از یک میلیون کشته، توانستند قاره اروپا را آزاد سازند و اروپایی‌ها را از شر فاشیسم رهایی بخشند. ولی امروز اروپا تصمیم گرفته است تا آن را فراموش کند! امّا ما آن را فراموش نمی‌کنیم.[۲]

چگونه می‌توان باور کرد حزبی که در ۱۰ مهرماه ۱۳۲۰، در گرماگرم جنگ جهانی دوم زاده شد و از همان بدو تولد پرچم مبارزه با تمامی مظاهر فاشیسم و نازیسم را در میهن ما برافراشت، و ارگانی که به نام این حزب پرافتخار نشر می‌یابد، در هفتاد و هشتمین سالروز پیروزی متفقین علیه آلمان فاشیستی، که به‌بهای جان میلیون‌ها انسان، به‌ویژه مردم قهرمان اتحاد جماهیر شوروی، به‌دست آمد، این‌چنین سکوت کند و به‌رغم سنّت دیرینهٔ حزب تودهٔ ایران، که هرساله در این روز، با یادآوری خطر فاشیسم و جنایات هولناک آن علیه بشریت، روز پیروزی بر فاشیسم را گرامی می‌داشت، آن را از حافظه مردم و تمامی نسل‌ها بزداید، و عمداً به فراموش بسپارد؟

چطور می‌توان فداکاری‌های بی‌دریغ خلق قهرمان اتحاد جماهیر شوروی را، که با دادن قریب ۲۷ میلیون کشته، انسانیت را از شرّ اژدهای هفت‌سری چون رژیم خونخوار هیتلر و هم پیمانانش در ایتالیا و ژاپن رهانیدند، نادیده گرفت و علناً و عامداً در کنار آنانی ایستاد که با تخریب یادبودها و تندیس‌ها، و پاک کردن تمامی آثار و نشانه‌های پیروزی ارتش سرخ بر فاشیسم، در حال بازنویسی رویزیونیستی تاریخ و هموار ساختن راه برای نئوفاشیست‌هایی با ماسک‌های ظاهرفریب و عناوین دهن پُرکن دیگر هستند؟  

چگونه یک توده‌ای می‌تواند مرگ جانسوز میلیون‌ها زن و مرد و کودک، از یهودی گرفته تا کمونیست، را در کوره‌های آدم‌سوزی، در اردوگاه‌های کار اجباری، و یا در زیر شکنجه‌های حیوانی «اس‌اس»ها، فراموش کند؟ چگونه می‌توان فداکاری و پیکار جهانی احزاب کمونیست و کارگری، از جمله حزب تودهٔ ایران، را علیه فاشیسم و برای در هم شکستن آن نادیده گرفت و بر این صفحهٔ درخشان از مبارزهٔ انسانی علیه دشمنان بشریت چشم بست؟

چگونه ممکن است توده‌ای‌هایی که در دامان این حزب مردمی، با فرهنگِ به‌غایت انسانی، ضدامپریالیستی و ضدفاشیستی آن پرورش یافته‌اند، اجازه دهند این روز پرافتخار، یعنی روز شکست خون‌آشام‌ترین رژیم فاشیستی در تاریخ بشریت، توسط عده‌ای که اکنون زمام امور ارگان پرافتخار حزب تودهٔ ایران را در دست گرفته‌اند و به‌نام این حزب علیه ریشه‌های تاریخی موجودیت آن قلم می‌زنند، به‌دست فراموشی سپرده شود؟

آیا نباید علت اصلی کم بها دادن به یک چنین روز بزرگ و به‌فراموشی سپردن عامدانهٔ آن را از گردانندگان امروزین «نامهٔ مردم» سؤال کرد؟ آیا جز این است که یادآوری این روز تاریخی پیروزی بر فاشیسم، با روسیه‌ستیزی سیاست‌گذاران کنونی حزب، و مواضع اتخاذ شده از سوی آنان در مورد جنگ اوکراین ـــ که آنان را عملاً در کنار ناتو و غرب جمعی قرار داده است ـــ در تناقض قرار می‌گرفت و آنان ناچار بوده‌اند میان این دو یکی را انتخاب کنند؟

وقتی مواضع ضدامپریالیستی حزب تودهٔ ایران مخدوش می‌شود، طبیعی است که مبارزه علیه فاشیسم و  یادآوری جنایات آن هم به‌محاق می‌رود. هم ‌این مخدوش شدن مواضع ضد‌امپریالیستی بوده است که در عرصهٔ داخلی نیز گردانندگان «نامهٔ مردم» را امروز در کنار انواع رنگارنگ به‌اصطلاح اپوزیسیون برانداز و تجزیه‌طلب خارج‌نشین مورد حمایت امپریالیسم قرار داده است.

برای حزب تودهٔ ایران، مبارزه با انواع سرکوب نژادی و ملی و گونه‌های متفاوت فاشیسم همواره مبارزه‌ای وجودی بوده است. در کوتاه‌مدت می‌توان در پناه هیاهوی تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب علیه نیروهای راستین چپ، حزب توده‌ها، حزب شهدا، حزب کارگران و زحمت‌کشان میهن ما را به بیراههٔ ناکجاآباد کشاند. اما چنین کاری در درازمدت غیرممکن است. در گذشته نیز بسیاری کوشیدند که چنین کنند، اما نتوانستند و نمی‌توانند چراغ راهنمای ضدامپریالیستی و ضدفاشیستی حزب تودهٔ ایران را خاموش سازند.

حزب توده ایران هر بار ققنوس‌وار از خاکستر خود برخاسته است و برمی‌خیزد، چرا که ریشه در قلب‌های امیدوار هزاران هزار ایرانی میهن‌دوست و زحمت‌کشی دارد که می‌کوشند با گام‌های استوار و پرطنین خود، بذر استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی را در میهن خود بکارند.

صد بار اگر به خاک کشندم،
صد بار اگر که استخوان شکنندم،
گاهِ نیاز باز،
آن هیمه‌ام که شعله برانگیزد،
آن ریشه‌ام که جنگل از آن خیزد.
        ــ‌ـ بخشی از شعر «ریشه و جنگل» زنده‌یاد سیاوش کسرایی

ــــــــــــ
۱. از سخنرانی رادیویی وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا در گرماگرم نبرد پیروزمندانهٔ استالینگراد در ۱۵ فوریه ۱۹۴۳.
۲. واسیلی لاناوی کارگردان و بازیگر روس.

تازه‌ها در کتابخانه مهر

هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
حسن قزلچی
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by WeebPal.