شماره ۲۸۷ ــ یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
هنگامیکه حزب تودهٔ ایران، حزب طبقهٔ کارگر ایران، به صحنهٔ سیاست ایران گام نهاد، نخستین و مهمترین شعارش این بود: « کارگران، دهقانان، روشنفکران، پیشهوران متحد شوید! برعلیه هر گونه استعمار کشور ایران مبارزه کنید!».
در آستانه ۳۵ سالگی حزب تودهٔ ایران، در برنامهٔ جدید حزب تأکید میشود: «حزب ما مدافع پیگیر و سرسخت منافع واقعی ملی مردم ایران است و دفاع از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و اقتصادی و حاکمیت ملی کشور را وظیفه خود میشمارد.»
۳۵ سال مبارزه حزب تودهٔ ایران در راه اجرای این دو اصل، که از یکسو پیوند ناگسستنی بین مبارزه علیه امپریالیسم و پیکار در راه استقلال ملی را نشان میدهد، و از سوی دیگر بیان کننده خصلت ملی وضد امپریالیستی حزب تودهٔ ایران است، کارنامهای است افتخارآمیز، که بیان تفصیلی آن در این مختصر نمیگنجد. بههمین جهت در اینجا فقط به چند نکته گرهی اشاره میشود، که توضیح آن برای تأیید این حقیقت که حزب تودهٔ ایران پرچمدار مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی در میهن ما بوده و هست، لازم بهنظر میرسد.
امپریالیسم ـ دشمن واقعی واصلی استقلال ملی
امپریالیسم دشمن واقعی و اصلی استقلال ملی مردم ایران است. ولی در تاریخ ۳۵ ساله اخیر ایران، که از زندگی حزب تودهٔ ایران جدایی ناپذیر است، این واقعیت با تمام عمق، وسعت، روشنی و اهمیت آن همواره و بر همه روشن نبوده است.
هنگامیکه حزب تودهٔ ایران به صحنهٔ سیاست ایران گام نهاد، با واقعیت زیرین روبرو بود:
رژیم دیکتاتوری رضا شاه از یکسو کوشیده بود که، با تکیه به استقلال سیاسی ظاهری ایران، کشور ما را برخوردار از استقلال ملی جلوه دهد و از سوی دیگر تلاش کرده بود که، با اتکاء به سیاست ضد کمونیستی خود، اتحاد شوروی را دشمن استقلال ملی ایران وانمود سازد. بدینسان رژیم دیکتاتوری رضا شاه خواسته بود تسلط امپریالیسم را در ایران و چهره امپریالیسم را بهعنوان دشمن واقعی و اصلی استقلال ملی ایران، از مردم میهن ما بپوشاند. ناآگاهی اکثریت مطلق مردم ایران از واقعیت آنچه که در داخل و خارج کشور میگذشت ـ و این خود از جمله نتیجه ترور و اختناق ناشی از رژیم دیکتاتوری بود ـ زمینهٔ عینی مساعدی برای این سیاست گمراه کننده و ضد ملی بود.
در چنین محیطی، حزب تودهٔ ایران بهعنوان نخستین و تنها سازمان سیاسی، با جسارت، صراحت و قاطعیت، اولاً نشان داد که امپریالیسم بنا بر ماهیت و خصلت استثمارگرانه و تجاوزکارانه خود، دشمن واقعی و اصلی استقلال ملی ایران است؛ ثانیاً ثابت کرد که با وجود تسلط امپریالیسم ـ و در آن موقع امپریالیسم انگلستان و فاشیسم هیتلری ـ بر زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران سخنی هم از استقلال ملی واقعی نمیتواند در میان باشد؛ ثالثاً تأکید کرد که مبارزه در راه استقلال ملی از پیکار بر ضد امپریالیسم جدایی ناپذیر است و برای نیل به استقلال ملی واقعی قبل از هر چیز میباید سلطه امپریالیسم را، بههر شکل و در هر زمینهای که باشد، برانداخت؛ رابعاً روشن ساخت که اتحاد شوروی، نخستین و بزرگترین کشور سوسیالیستی جهان، بهترین دوست ومطمئنترین تکیه گاه مردم ایران در مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی است.
اینک پس از ۳۵ سال با اطمینان میتوان گفت که بهطور عمده در نتیجه افشاگری، روشنگری، سازماندهی و پیکار حزب تودهٔ ایران در تمام این زمینهها بود که بزرگترین جنبش ضد امپریالیستی و استقلالطلبانه در تاریخ معاصر ایران بهوجود آمد، که حزب تودهٔ ایران در پیشاپیش آن قرار داشت.
این افشاگری، روشنگری، سازماندهی و پیکار حزب تودهٔ ایران در تمام زمینههای بالا، این نقش پیشاهنگ حزب تودهٔ ایران در مبارزه ضد امپریالیستی و استقلالطلبانه، هنوز هم ادامه دارد. نه فقط به این دلیل که به برکت رژیم دیکتاتوری محمد رضا شاه، تسلط امپریالیسم ـ و اینک تمام دول امپریالیستی ـ در تمام زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی گسترده شده، نه تنها به این جهت که رژیم دیکتاتوری محمد رضا شاه تلاش میکند زیر سرپوش «سیاست مستقل ملی» پیوند خود را با امپریالیسم و چهره امپریالیسم را بهعنوان دشمن واقعی استقلال ملی ایران، از مردم ما بپوشاند و کمونیسم را « دشمن» استقلال ملی جلوه دهد، بلکه به این دلیل که متأسفانه آنتی کمونیسم، بهعنوان سلاح اصلی ایدئولوژیک امپریالیسم، به اشکال گوناگون، از جمله بهصورت تئوری امپریالیستی ـ مائوئیستی «ابر قدرتها» ، حتی در بین بخشی از نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری هم اثرات معینی بجا گذاشته است.
پس از ۳۵ سال مبارزه ضد امپریالیستی، حزب تودهٔ ایران همچنان تنها سازمان سیاسی است که امپریالیسم را بهعنوان دشمن واقعی و اصلی استقلال ملی ایران، بهدرستی میشناسد و میشناساند.
شناخت ماهیت امپریالیسم
امپریالیسم بهعنوان یک سیستم اقتصادی ـ اجتماعی فارغ از خصلت نژادی، ملی و جغرافیایی است. امپریالیسم بهعنوان آخرین مرحله سرمایهداری، در هر جا که باشد و بههر شکل که بروز کند، دارای ماهیت استثمارگرانه و تجاوزگرانه است.
تکلیف محافل حاکمه ایران در این زمینه روشن است: آنها دستیاران و کارگزاران امپریالیسماند، زیرا فقط در پیوند با امپریالیسم است که آنها میتوانند سلطه خود را بر مردم ایران حفظ کنند.
لذا آنها نغعی در شناختن و شناساندن ماهیت امپریالیسم ندارند.
ولی شناخت ماهیت امپریالیسم از جانب برخی از نیروهای میهنپرست و ضد استعمار هم همیشه بهدرستی صورت نگرفته است. در گذشته بسیاری از ناسیونالیستهای ایران، در جستجوی تکیهگاهی برای مبارزه علیه امپریالیسم روسیه تزاری وامپریالیسم انگلستان، چشم امید به آلمان وآمریکا دوخته بودند، بدون اینکه ماهیت امپریالیستی این دو دولت را درک کنند.
این عدم شناخت، در دوران رضا شاه وپس از آن در دوران محمد رضا شاه دوباره بروز کرد.
هنگامیکه حزب تودهٔ ایران به صحنهٔ سیاست ایران گام نهاد، با واقعیت زیرین روبرو بود:
تبلیغات ضد کمونیستی و ضد شوروی رژیم دیکتاتری رضا شاه، تبلیغات فاشیستی عمال هیتلری ـ که از طرف رژیم تقویت و پشتیبانی میشد ـ سابقهٔ ذهنی ناسیونالیستهای ایرانی ـ که آلمان را «نیروی سوم» و «بیطرف» تلقی میکردند ـ و ناآگاهی مردم موجب شده بود که تمایلات خوشبینانهای در قشرهایی از جامعه نسبت به آلمان هیتلری بوجود آید.
در چنین محیط ناسالم وگمراه کنندهای، حزب تودهٔ ایران یک تنه پرچم مبارزه ضد فاشیستی را برافراشت، تمام نیروی خود را برای افشای فاشیسم هیتلری، بهعنوان خشنترین تظاهر امپریالیسم بهکار انداخت، از تهمت، تهدید، و تعرض نیروهای آگاه و ناآگاه هوادار آلمان هیتلری نهراسید و با تکیه به پیکار ضد فاشیستی نخستین دولت سوسیالیستی جهان، این مبارزه را با موفقیت کامل از پیش برد. بدون کمترین تردیدی میتوان گفت که در صحنهٔ مبارزه ضد فاشیستی در جامعه ایران، حزب تودهٔ ایران قهرمان اصلی بود.
اگر افشاء وشکست فاشیسم، پندارهای باطل را دربارهٔ آلمان هیتلری از بین برد و خطری را از مردم ایران دور کرد، امید به آمریکا همچنان در برخی از محافل اجتماعی ایران باقی بود. سابقهٔ «نیک» آمریکا در گذشته، فقدان پایگاه در ایران، دوری از ایران، نداشتن مستعمره، شرکت در ائتلاف ضد هیتلری، زمینهٔ عینی و «استدلالاتی» بود که در این محافل بهسود آمریکا وجود داشت.
کار بدانجا کشید که پایگاههایی که آمریکا بهتدریج و به کمک محافل حاکمه ایران ـ که در وجود آمریکا ارباب جدید را میدیدند ـ در ایران بدست میآورد، مورد تأئید این محافل قرار میگرفت و در جریان جنبش ملی کردن صنایع نفت، این محافل تمام امید و تکیه خود را روی آمریکا گذاشته بودند.
در آنزمان که امپریالیسم تازه نفس آمریکا با «چهره معصوم» وارد صحنهٔ سیاست ایران میشد، حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که ماهیت امپریالیستی آمریکا را افشاء کرد و نقشههای مزورانه و مانورهای عوامفریبانه آنرا فاش ساخت. در جریان جنبش ملی کردن صنایع نفت، حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که نقش موذیانه و خطرناک امپریالیسم آمریکا را آشکار ساخت و خطر امید بستن به آن و تکیه کردن به آنرا گوشزد کرد و میتوان بحق گفت که بهطور عمده در نتیجه فعالیت سیاسی، تبلیغاتی و سازمانی حزب تودهٔ ایران بوده و هست که ماهیت امپریالیستی آمریکا در جامعه ایران شناخته شده و میشود.
شایان ذکر است که بلافاصله پس از سقوط رژیم دیکتاتوری رضا شاه، حتی در مورد امپریالیسم انگلستان هم ـ که مورد نفرت عمیق مردم ایران بود ـ در برخی محافل تزلزلهایی بهوجود آمده بود.
امپریالیسم انگلستان با سوءاستفاده از شرکت در ائتلاف ضد آلمان هیتلری، با تبلیغات مزورانه و عوامفریبانه مبنی بر اینکه گویا انگلستان خصلت امپریالیستی خود را از دست داده است و با مانورهایی که برای نزدیکی به نیروهای ملی و دموکراتیک میکرد، این خطر را بهوجود آورده بود که به ماهیت امپریالیستی انگلستان کم توجهی و بیتوجهی شود و به فعالیت مخرب آن کم بها داده شود.
حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که افکار عمومی را متوجه این خطر ساخت. این واقعیت را که ماهیت امپریالیسم انگلستان تغییری نکرده است، ثابت کرد، از مانورهای مزورانه و عوامفریبانه آن پرده برداشت و کارزار عظیمی را علیه آن سازمان داد.
پس از ۳۵ سال مبارزه برای شناساندن ماهیت امپریالیسم، باید گفت که هنوز هم این بار بهطور عمده بر دوش حزب تودهٔ ایران قرار دارد، زیرا با اینکه ماهیت امپریالیسم، به برکت همین مبارزه ۳۵ ساله، به مقیاس وسیعی در جامعه ایران شناخته شده، ولی هنوز هم برخورد احساساتی و غیر علمی به امپریالیسم، پندارهای باطل درباره این یا آن دولت امپریالیستی و زمینه برای قبول تئوریهایی از قبیل تئوری امپریالیستی ـ مائوئیستی «ابر قدرتها» در برخی محافل اپوزیسیون وجود دارد.
پس از ۳۵ سال مبارزه ضد امپریالیستی، حزب تودهٔ ایران همچنان تنها سازمان سیاسی است که ماهیت امپریالیسم را بهدرستی میشناسد و میشناساند.
شناخت امپریالیسم عمده
در مبارزه ضد امپریالیستی، شناخت ماهیت امپریالیسم لازم است، ولی کافی نیست. میباید در هر مرحله از مبارزه، امپریالیسم عمده را شناخت تا بتوان ضربه اصلی را بر آن وارد ساخت. عدم تشخیص عمده از غیر عمده، موجب پراکندگی نیروها و سرانجام شکست خواهد بود.
هنگامیکه حزب تودهٔ ایران به صحنهٔ سیاست ایران گام نهاد، با واقعیت زیرین روبرو بود:
فاشیسم هیتلری شناخته نبود. امپریالیسم آمریکا شناخته نبود. در مورد امپریالیسم انگلستان از یکسو تزلزلهایی بهوجود آمده بود و از سوی دیگر، بهدنبال سقوط رژیم دیکتاتوری رضا شاه، نفرت عمیق، باسابقه و بحق مردم ایران نسبت به امپریالیسم انگلستان، امکان تظاهر پیدا کرده بود. آمریکا و انگلستان در ائتلاف ضد آلمان هیتلری شرکت داشتند. ایران سرپلی برای کمک به اتحاد شوروی، نیروی اصلی در جنگ ضد فاشیستی بود.
در چنین محیطی، در عین شناساندن امپریالیسم آمریکا و مبارزه علیه آن، در عین مبارزه علیه تزلزلهای موجود نسبت به امپریالیسم انگلستان، میبایست به ائتلاف ضد آلمان هیتلری کمک کرد و فاشیسم هیتلری را بهعنوان خشنترین تظاهر امپریالیسم و امپریالیسم عمده شناخت و شناساند و ضربه اصلی را متوجه آن ساخت.
حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که این وظیفه را ـ که دشوار و بغرنج بود، زیرا نیروهای ناآگاه ضد امپریالیستی در این زمینه دچار گمراهی و سردرگمی بودند و عوامل امپریالیسم هم با مانورهای مزورانه و عوامفریبانه به این گمراهی و سردرگمی دامن میزدند ـ بدرستی انجام داد و موفق شد.
پس از افشاء و شکست فاشیسم هیتلری، دوباره امپریالیسم انگلستان بهصورت امپریالیسم عمده در ایران درآمد، نه فقط به این دلیل که امپریالیسم انگلستان از نظر داشتن پایگاههای اقتصادی و سیاسی همچنان امپریالیسم مسلط در ایران بود، بلکه به این جهت نیز که امپریالیسم انگلستان برای حفط سلطه خود و برای مقابله با جنبش ضد امپریالیستی و دموکراتیک مردم ایران از یکسو و با امپریالیسم آمریکا، که رقیب وی بود و میخواست جانشین وی شود، از سوی دیگر، تمام نیروهای خود را جمع کرد و به تعرض پرداخت.
در این دوران که تا سال ۱۳۲۴ طول کشید، حزب تودهٔ ایران در عین افشاء امپریالیسم آمریکا و مبارزه علیه آن، ضربه اصلی را متوجه امپریالیسم انگلستان، بهعنوان امپریالیسم عمده ساخت و خود در جنبش ضد امپریالیسم انگلستان نیروی عمده بود. بدون تردید عقیم ماندن تعرض امپریالیسم انگلستان و شکست نقشههای آن در این دوران، از جمله در وجود فعالیتهای سید ضیاءالدین طباطبایی، از جمله نتیجه افشاگری، روشنگری، سازماندهی و پیکار حزب تودهٔ ایران بود و این عامل در درون جامعه ما مسلماً عامل عمده شکست توطئه سید ضیاءالدین محسوب میگردد.
امپریالیسم آمریکا، که پس از پایان جنگ جهانی دوم، در صحنه بینالمللی بهصورت امپریالیسم عمده در آمده بود، پس از آنکه با سوءاستفاده از ائتلاف ضد آلمان هیتلری، به صحنهٔ سیاست ایران نیز وارد شد، در نتیجه تضعیف مواضع امپریالیسم انگلستان و با بدست آوردن تدریجی پایگاههای اقتصادی، سیاسی و نظامی در ایران، از سال ۱۳۲۴، در ایران نیز بهصورت امپریالیسم عمده درآمد.
حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که این واقعیت را شناخت و همه نیروی خود را برای شناساندن امپریالیسم آمریکا بهعنوان امپریالیسم عمده و تمام نیروی خلق را برای مبارزه علیه آن تجهیز کرد. در جنبش ضد امپریالیسم آمریکا، تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حزب تودهٔ ایران تنها سازمان سیاسی افشاگر، روشنگر، سازمانده و پیکارگر علیه امپریالیسم آمریکا بود. و اگر اینک نه فقط ماهیت امپریالیسم آمریکا، بلکه عمده بودن آن نیز به مقیاس وسیع شناخته شده، این شناسایی را باید بحق و بهطور عمده مدیون مبارزه اصولی و پیگیر حزب تودهٔ ایران دانست.
اشکال تسلط امپریالیستی
مبارزه علیه امپریالیسم مجرد نیست. تسلط امپریالیسم در زمینههای مشخصی صورت میگیرد و اشکال مشخصی دارد. حزب تودهٔ ایران، پیش از همه و بیش از همه، این زمینههای مشخص و اشکال مشخص تسلط امپریالیستی را شناخت و شناساند و پیکار ضد امپریالیستی مردم ایران را بهطور مشخص سازمان داد.
در زمینهٔ اقتصادی، حزب تودهٔ ایران نشان داد که تسلط اقتصادی امپریالیسم است که زمینه تسلط سیاسی، نظامی، و ایدئولوژیک امپریالیسم را فراهم میکند و لذا مبارزه علیه پایگاه اقتصادی امپریالیسم اهمیت ویژه دارد. در زمینهٔ اقتصادی نیز میباید پایگاه عمده را یافت و ضربهٔ اصلی را بر آن وارد ساخت. از اینجا بود که حزب تودهٔ ایران نخست آتش خود را بهروی شرکت نفت ایران و انگلیس و سپس بانک شاهنشاهی گشود. حزب تودهٔ ایران زمانی خواستار برچیدن این دو مهمترین پایگاه اقتصادی امپریالیسم انگلستان ـ که در آن موقع مهمترین پایگاه اقتصادی امپریالیسم بهطور کلی هم بود ـ شد که نیروهایی که بعداً به این مبارزه پیوستند، هنوز خواستار «استیفای حقوق ملت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس» بودند و در مورد بانک شاهنشاهی هم شعار خاصی نداشتند.
در این جنبشی که سرانجام به ملی کردن صنایع نفت ایران و برچیدن بانک شاهنشاهی منجر شد، حزب تودهٔ ایران افشاگر اصلی تمام توطئهها، نیرنگها و مانورهای امپریالیستهای انگلیسی و آمریکایی و سازمانده اصلی جنبش مردم علیه آنها بود. و از زمانی که به برکت خیانت محافل حاکمه ایران به سرکردگی محمد رضا شاه، نفت ایران مورد غارت استعمار جمعی قرار گرفته است، حزب تودهٔ ایران زیر شعار مبارزه برای «اجرای تمام و کمال قانون ملی شدن صنایع نفت ایران» در پیشاپیش جنبش مردم ایران برای محو تسلط انحصارگران امپریالیستی بر منابع نفت ایران گام بر میدارد.
مختصه نفوذ اقتصادی امپریالیسم در ایران، پس از جنگ جهانی دوم، بهویژه در این بود که امپریالیستها میکوشیدند، غیر از نفت، بر سایر رشتههای اقتصادی ایران نیز تسلط یابند. در اینجا بود که بهویژه سیاست نواستعماری اعمال میشد و میشود. حزب تودهٔ ایران نخستین سازمان سیاسی بود که به این مسئله بهموقع و بهدرستی توجه کرد و از سیاست نواستعماری امپریالیسم پرده برداشت. حزب تودهٔ ایران در مبارزه علیه اشکال گوناگون و نوین نفوذ اقتصادی امپریالیسم، از جمله در مبارزه علیه میسیون میلسپو، مستشاران گوناگون آمریکایی، طرح آمریکایی سازمان برنامه، اصل چهارم ترومن، سیاست درهای باز، قرضههای امپریالیستی، بانکها و شرکتهای مختلط و صنایع مونتاژ همواره پیشگام بوده است.
در زمینهٔ سیاسی، حزب تودهٔ ایران نشان داد که امپریالیسم فقط در شرایط تقویت ارتجاع و سرکوب دموکراسی میتواند به حفظ و ادامه و گسترش نفوذ خود مطمئن باشد. حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که به پیوند ناگسستنی بین مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی و پیکار بر ضد ارتجاع و در راه دموکراسی توجه کرد.
در ۳۵ سال گذشته، دست امپریالسم در دربار، در دولت، در مجلس، در مطبوعات، در احزاب و سازمانهای سیاسی، در ارتش و نیروهای انتظامی در کار بوده است، بدین منظور که ارتجاع را تقویت کند، نیروهای ملی و دموکراتیک را سرکوب سازد و زمینه را برای حفظ و ادامه و گسترش نفوذ خود فراهم آورد. و حزب تودهٔ ایران درست همین دست را قبل از همه، بهموقع و بهدرستی دیده است، نمایانده است و نیروی خلق را برای قطع آن سازمان داده است.
مبارزه حزب تودهٔ ایران در مجلس و در دولت، از راه مطبوعات و تظاهرات تودهای، بوسیله «جبهه آزادی»، «جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری» ، «جبهه موتلفه احزاب آزادیخواه» و سرانجام اینک با مبارزه برای تشکیل «جبهه ضد دیکتاتوری» علیه رژیم استبدادی محمد رضا شاه، بهمنظور افشاء اتحاد نامقدس امپریالیسم و ارتجاع بر ضد خلق و نیروهای ملی و دموکراتیک، افشاء توطئههای امپریالیسم و ارتجاع بر ضد دموکراسی و تجهیز و تشکل همه نیروهای ضد دیکتاتوری، ضد ارتجاعی و ضد امپریالیستی گواهی است بر این واقعیت که حزب تودهٔ ایران در عین پیشگامی در مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی، پرچم پیکار علیه ارتجاع و در راه دموکراسی را نیز بر دوش دارد. اینکه هر یورش امپریالیسم و ارتجاع به دموکراسی همواره و قبل از همه با یورش به حزب تودهٔ ایران آغاز شده است، خود تأئیدی است بر این مدعا.
در زمینه نظامی، هدف امپریالیسم، بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم این بود که با مستقر کردن کارشناسان نظامی خود در ارتش ایران، با فروش اسلحه به ایران و سرانجام با کشاندن ایران به بلوک بندیهای نظامی امپریالیستی، هم تضمینی برای تسلط اقتصادی و سیاسی خود در ایران فراهم آورد و هم از ایران بهعنوان پایگاهی علیه اتحاد شوروی و سایر کشورهای سوسیالیستی و همچنین جنبشهای انقلابی در منطقه استفاده کند.
حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بود که این هدف امپریالیسم را قبل از همه بهموقع و بهدرستی شناخت و نشان داد که هر گونه پیوند نظامی با امپریالیسم، بههر شکل و بههر عنوانی که باشد، منافی استقلال و حاکمیت ملی ایران و مخالف منافع و مصالح ملی مردم ایران و آزادی و استقلال خلقهای منطقه است و خطری برای صلح و امنیت بهشمار میرود. حزب تودهٔ ایران از بیطرفی ایران، بیطرفی نه فقط بهمعنی عدم شرکت در بلوکبندیهای نظامی، بلکه همچنین بهمعنی مخالفت و مبارزه فعال با سیاست جنگطلبانه و تجاوزکارانه امپریالیسم و دفاع فعال از صلح و امنیت سیاسی همزیستی مسالمتآمیز هواداری کرد. حزب تودهٔ ایران در مخالفت و مبارزه با استخدام مستشاران نظامی از کشورهای امپریالیستی برای ارتش و نیروهای انتظامی ایران، خرید اسلحه از کشورهای امپریالیستی، قرارداد نظامی دو جانبه با آمریکا و عضویت ایران در پیمان تجاوزکارانه سنتو(بغداد سابق) همواره پیشگام بوده است. با اطمینان میتوان گفت که اگر امپریالیسم، بسرکردگی امپریالیسم آمریکا تا کودتای ۲۸ مرداد نتوانست رسماً وعلناً بیطرفی ایران را نقض کند، نتیجه جنبشی بود که حزب تودهٔ ایران سازمانده اصلی و نیروی عمده آن بود. و اینک که امپریالیسم فقط با استقرار رژیم دیکتاتوری محمد رضا شاه توانسته است نقشههای استراتژیک خود را در ایران عملی سازد، حزب تودهٔ ایران همچنان پیشگام جنبشی است که خواهان قطع هر گونه پیوند نظامی با امپریالیسم و تبدیل ایران از ژاندارم امپریالیسم به عامل صلح و امنیت در منطقه است.
در زمینه ایدئولوژیک، امپریالیسم میکوشد که با حفظ جهل و گمراهی، با تقویت هر آنچه که در فرهنگ ایران ارتجاعی و عقب مانده است، با تسلط بر نظام آموزشی و وسائل ارتباط جمعی، بهمنظور تبلیغ و رسوخ ایدئولوژی منحط بورژوایی در افکار عمومی مردم ایران، برای تسلط اقتصادی، سیاسی و نظامی خود زمینه فکری فراهم آورد.
یکی از بزرگترین خدمات حزب تودهٔ ایران به جامعه ایران، مبارزه اصولی و پیگیر با این تلاش امپریالیستی است. خدمت حزب تودهٔ ایران در بیداری مردم ایران، در آگاه ساختن مردم ایران به علل عقب ماندگی، به شناختن راه نیل به آزادی و استقلال و پیشرفت، در بحرکت درآوردن مردم به دفاع از حقوق و منافع خود، در مبارزه با ارتجاع فکری و در تبلیغ اندیشه آزاد، مترقی و علمی حتی مورد انکار مخالفان حزب نیز نمیتواند باشد.
حزب تودهٔ ایران نخستین و تنها سازمان سیاسی بوده و هست که با آنتی کمونیسم، این سلاح اصلی ایدئولوژیک امپریالیسم، در تمام مظاهر آن و با تمام اشکال راست و «چپ» آن مبارزه کرده و میکند. در زمانی که حتی برخی از کسانی که خود را «انقلابی»، «کمونیست»، «مارکسیست ـ لنینیست» مینامند، مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر و حتی مبلغ اشکال گوناگون آنتی کمونیسماند، استواری اصولی حزب تودهٔ ایران در مبارزه ایدئولوژیک با امپریالیسم و ارتجاع بیشتر بچشم میخورد.
حزب تودهٔ ایران ـ پرچمدار مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی
در برنامه حزب تودهٔ ایران گفته میشود: «حزب تودهٔ ایران سازمان پیگیرترین میهنپرستان ایران است.»
تجسم این میهنپرستی، پیش از هر چیز و بیش از هر چیز، در مبارزه حزب تودهٔ ایران علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی مشاهده میشود. ۳۵ سال مبارزه حزب ما در این راه که با فداکاریها و قربانیهای فراوان همراه بوده، مؤید این واقعیت است که حزب تودهٔ ایران بحق پرچمدار مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی ایران بوده است. و اگر حزب تودهٔ ایران توانسته است که این نقش پیشاهنگ را ایفا کند، برای آنست که حزب ما به مارکسیسم ـ لنینیسم، این تنها ایدئولوژی علمیوانقلاب عصر ما تکیه دارد، به انترناسیونالیسم پرولتری وفادار است، با خلق، با طبقه کارگر و همه زحمتکشان پیوند ناگسستنی دارد و صادقانه، جسورانه و پیگیرانه از منافع آنها دفاع میکند.
در ۳۵ سالگی حزب تودهٔ ایران، حزب طبقهٔ کارگر ایران، در برابر خلق، طبقه کارگر و همه زحمتکشان ایران تجدید پیمان میکنیم که پرچم مبارزه علیه امپریالیسم و در راه استقلال ملی ایران را همواره برافراشته نگهداریم.
افزودن دیدگاه جدید