گرامی باد خاطره زندهیاد ناخدا افضلی و یارانش
مدت زیادی از تصویبِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامی نگذشته بود که برای انجام کاری به دفترِ ناخدا افضلی رفتم. خندان از جا بلند شد و دفترچهای را از روی میز برداشت و به این سوی میز بهطرف من آمد و گفت: متنِ قانونِ اساسی جدید را که تصویب شده است خواندهای؟ و ادامه داد که منظورش بیشتر فصل سوم قانون […]
ادامهٔ مطلب