یادماندههایی چند از سالیان خاموشی
۱- زندان کمیته مشترک: خرداد ۶۲ چند هفتهای میشد که در راهروی بند ٢ زندان کمیته مشترک در چند قدمی دستشوئیها روی پتوئی که در سطح زمین قرار گرفته بود و با چشمبندی که ۲۴ ساعته بر چشمانم بسته بودند، رو به انتهای راهرو دراز کشیده بودم. من آخرین نفر بودم و درک درستی از آنچه در پشت سرم میگذشت، […]
ادامهٔ مطلب