تاریخ و تجربۀ کودتای ۲۸ مرداد

Print Friendly, PDF & Email

بار دیگر در سالگرد ۲۸مرداد شوم ایستاده‌ایم؛ در سالگرد کودتای آمریکا و انگلیس علیه حکومت ملی و قانونی زنده یاد دکتر محمد مصدق؛کودتایی که نه‌تنها هرگز فراموش نخواهد شد، بلکه به‌خاطر اهمیت فوق‌العادهٔ آن و جنایتی که از سوی آمریکا و انگلیس، و نیز خیانت ایادی ریز و درشت آنان در داخل، نسبت به سرنوشت ملت ایران و استقلال کشور صورت پذیرفت، در حافظهٔ تاریخی مردم ایران حک شده است. در دنبالهٔ همین خدمت به بیگانگان و خیانت به مُلک و ملّت است که نسل کاملی از مردم ایران هرگز نتوانستند رژیم کودتا را خودی انگارند و در نهایت نیز با قیام همگانی، آن را در انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷سرنگون ساختند.

زنده‌یاد فرج‌الله میزانی (ف.م. جوانشیر)، عضو هیأت سیاسی و دبیر کمیتهٔ مرکزی حزب تودۀ ایران، که در یورش سبعانهٔ سال ۱۳۶۱ به حزب تودۀ ایران دستگیر و پس از مدتی زندان توأم با شکنجه اعدام شد، در کتاب تجربۀ ۲۸ مرداد ـــ نظری به تاریخ جنبش ملی شدن نفت ایران می‌نویسد:

با تاریخ معاصر نهضت کارگران و زحمتکشان ایران، زیر رهبری حزب تودۀ ایران همان رفته است که با تاریخ همۀ نهضت‌های خلقی و قیام زحمتکشان و ستم دیدگان ایران، از جنبش مزدکی تا به امروز. خداوندان زر و زور هر بار که به ضرب شمشیر و تازیانه و تزویر بر این جنبش‌ها پیروز شده‌اند، مشتی کاتبِ دیوانِ خود فروخته را در کنار جوی خون مبارزان نشانده‌اند تا «فتح نامه» بنویسند، تاریخ را به‌سود ستم‌گران پیروز تحریف کنند و چهرۀ درخشان ستم‌دیدگان به‌پا خاستهٔ تاریخ‌ساز را با دروغ و بهتان بیالایند. در این تاریخ تحریف‌شدهٔ پردروغ، قلتشن دیوانان «عادل» لقب دارند و کوتوله‌های ناقص‌الخلقۀ تاریخ «آریامهر»، ولی مزدک ها، ارانی‌ها و روزبه‌ها به هزار عیب و علت متهم‌اند….

زنده‌یاد جوانشیر در جای دیگری در همین کتاب می‌گوید:

دشمنان جنبش کارگری برای این‌که این جنبش را به لجن بکشند و بورژوازی سازش‌کار و ترسوی ایران را از زیر ضربه بیرون آورند، به‌جای بررسی تاریخ جنبش در مجموع خویش، به‌جای بررسی مناسبات میان طبقات و سازمان‌های مختلف و به‌جای گذاشتن هر حادثه در جای خود و در جمع حوادث دیگر، به‌جای ارائهٔ مشی همهٔ سازمان‌های سیاسی که امکان مقایسه را بدهد، فقط به «بررسی» حزب تودۀ ایران، به «بررسی» فقط و فقط جوانب معینی از فعالیت این حزب، آن هم به‌استناد این یا آن جملۀ گسیخته از متن حوادث و مشی حزب می‌پردازند….

این خلاصه کردن کل جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران در فعالیت‌های‌ حزب تودهٔ ایران، و استفاده از بهانهٔ دروغین «خطر کمونیسم» برای سرکوب این جنبش، ترفندی بود که دولت‌های امپریالیستی نه فقط در مورد ایران، بلکه در مورد جنبش‌های استقلال‌طلبانه در بسیاری کشورهای دیگر نیز به‌کار گرفتند. به‌عبارت دیگر، کمونیسم‌ستیزی تنها پوششی برای برای سرکوب موج گستردهٔ جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ای بود که به‌دنبال پیروزی اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم شکل گرفت، و ایران اولین قربانی آن بود.

رحمان هاتفی (حیدر مهرگان)، که در معرفی کتاب تجربۀ ۲۸ مرداد زنده‌یاد جوانشیر «سیری کوتاه» نوشته است، می‌گوید:« باید اجزای گوناگون شرکت‌کننده در جنبش را هم شناخت و هم معرفی کرد…. چنین بررسی همه‌جانبه‌ای بسیار ضروری است. توشه‌ای است از گذشته برای آینده.» او کُنه مسأله را در این جمله از کتاب می‌بیند، جایی که رفیق جوانشیر می‌نویسد:

جنبش ملّی شدن نفت ایران، جنبشی یکسر «توده‌ای» نیست، جنبشی است که قشرهای وسیعی از طبقات مختلف مردم در آن شرکت کرده‌اند. خلاصه کردن تاریخ این جنبش در تاریخ حزب تودۀ ایران، به هیچ‌وجه پایهٔ علمی و واقعی ندارد. این جنبش را با همۀ بزرگی و اهمیت آن باید شناخت و آن را از زیر آوار کودتای ۲۸ مرداد بیرون کشید.

پروفسور یرواند آبراهامیان نیز، در مصاحبه با روزنامهٔ شرق، ۲۷ مرداد ۱۴۰۱، این نظر را تأیید می‌کند:

درست است که اگر مصدق پیشنهاد توخالی غرب را قبول می‌کرد کودتایی در کار نبود. در واقع، اساساً اگر نفت ملی نمی‌شد، کودتا هم نمی‌شد. با همین استدلال، اگر ایران در ۱۹۱۹ قرارداد انگلیس و ایران را می‌پذیرفت و نقش «مستعمره» انگلیس را قبول می‌کرد، هیچ بحران نفتی بین دو کشور به وجود نمی‌آمد. مفسرانی که هوشمندی مصدق را در مذاکرات زیر سؤال می‌برند، از درک اهمیت ملی‌ شدن نفت و در نتیجه اهمیت مصدق در تاریخ ایران ناتوان‌اند. ملی‌ شدن نفت فقط مربوط به درآمدهای نفتی نبود. بیشتر مسالۀ نیل به استقلال ملی از امپراتوری بریتانیا مطرح بود. مثل هند، پاکستان، برمه و بسیاری از کشورهای دیگر که بعد از جنگ جهانی دوم از اربابان استعماری سابق خود مستقل شدند. مصدق، به‌ عنوان پیشوای نهضت ملی ‌شدن نفت، نه‌‌تنها یک سیاستمدار میهن‌دوست و صادق، بلکه بیشتر یک شخصیت کاریزماتیک ملی بود، قابل قیاس با گاندی، نهرو، ناصر، سوکارنو، نکرومه و لومومبا.

امروز هم کسانی که خلاف منافع ملی، حاکمیت، و استقلال کشور خواهان مماشات با امپریالیسیم تمامیت‌خواه در همهٔ عرصه‌ها به‌ویژه اقتصادی‌اند، در خارج و داخل کشور در تلاشند تا تاریخ را وارونه بنویسند و زنده‌یاد دکتر محمد مصدق را، که با پشتیبانی قاطع مردم و تلاشی پیگیر صنعت نفت کشور را ملی کرد، در جایگاه متهم بنشانند. اینان، که در واقع در دفاع از لیبرالیسیم و منافع سرمایه‌داری غارتگر بی‌پروا در دفاع از کودتا برآمده‌اند، برخی جنبش ملی شدن صنعت نفت و رهبری آن را پوپولیستی می‌نامند و مدعی‌اند که مصدق می‌بایست برابر قوانین مشروطهٔ سلطنتی فرمان خلع خود توسط شاه را می‌پذیرفت و بدین‌ترتیب از کودتا جلوگیری می‌کرد (موسی غنی‌نژاد ـــ نقل به مضمون)، و برخی دیگر ثنا گوی کودتاگران شده‌اند که اگر نبودند و دست به این اقدام نمی زدند، مملکت به دست کمونیست‌ها می‌افتاد (بیژن اشتری ـــ نقل به مضمون)؛ یعنی تکرار همان تبلیغات غرب امپریالیستی و همکاران متحجر آنان در داخل، که توانستند با چنین شیوه‌های کثیف بزرگترین دستاورد جنبش ملی ایران تحت رهبری دکتر محمد مصدق را خنثی کنند و همه‌چیز را به عقب برگردانند.

آقای خامنه‌ای، در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۵، در دیدار جمعی از دانشجویان می‌گوید:

این کسانی که امروز طرفدار گرایش به غربند، به نظر من عقلشان را باخته‌اند، تعقّل نمیکنند. اینهایی که میگویند برای پیشرفت کشور باید به غرب تکیه بکنیم و به غرب پناه ببریم و با آنها رفاقتمان را تشدید بکنیم، به نظر من عاقلانه حرف نمیزنند. خب غرب به ما تجربه‌هایی داده. اوّلین کاری که عقل میکند، باید از تجربه‌ها استفاده کند. رضاخان را غربی‌ها بر ما تحمیل کردند، بیست سال آن استبداد و دیکتاتوری عجیب‌وغریب و بی‌نظیر؛ بعد غربی‌ها محمّدرضا شاه را بر این کشور تحمیل کردند، مردم که نقشی نداشتند، غربی‌ها نشستند و گفتند ایشان به جای پدرش باشد؛ بعد غربی‌ها به او کمک کردند تا بتواند یک حکومت ملّی را سرنگون کند، غربی‌ها خودشان مستقیماً در بیست‌وهشتم مرداد حکومت مصدّق را ـــ که یک حکومت ملّی بود، کاری به اعتقادات مصدّق ندارم، بالاخره حکومت ملّی بود ـــ سرنگون کردند؛ غربی‌ها در این کشور ساواک را راه انداختند [به‌عنوان] وسیله‌ای برای سرکوب عجیب‌وغریب هر فکر مخالف!

و خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا (۲۸ مرداد ۱۴۰۳)، به‌مناسبت هفتاد و یکمین سالگرد این کودتا، می‌نویسد:

برخی تحلیل‌گران معتقدند که کودتای ۲۸ مرداد رویدادی از نوع مداخلهٔ علنی ۲ دولت خارجی برای سرنگون کردن یک دولت ملی بود، این اتفاق به‌دنبال ملی شدن صنعت نفت در ایران اتفاق افتاد، طبیعتاً یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی آمریکا کنترل کشورهای صاحب نفت بود از این رو تلاش می‌کرد تا باعث عدم استقلال کشورها در این حوزه شود.

سیاست‌های ضدایرانی ایالات متحدهٔ آمریکا از همان دوران برای تسلط بر مناطق نفت‌خیز ادامه داشته و طی این‌ سال‌ها به انواع مختلف تلاش کرده تا در امور کشورها دخالت کند.

آمریکا و انگلیس برای این‌که سهمی از نفت ایران داشته باشند هر کاری اعم از تهدید و تحریم را انجام دادند تا ایران مجبور به سازش شود و چون نشد در آخرین اقدام تدارک انجام کودتای ۲۸ مرداد برای سرنگونی دولت ملی را فراهم کردند.

درس گرفتن از تجربهٔ کودتای ۲۸ مرداد از اهمیت بسیاری برخوردار است. چراغی است پرنور از گذشتهٔ نه‌چندان دور، بر سر راه آینده؛ به‌ویژه در شرایط ملتهب کنونی که قدرت یکه‌تاز امپریالیسیم آمریکا رو به افول گذاشته و جهان ما با حرکت به سمت جهانی چند قطبی می‌رود تا به تعادل و توازنی منطقی‌‌تر و عادلانه‌تر برسد، بهره گرفتن از تجربیات گذشته اهمیتی ویژه‌ای می‌یابد.

هشیار باشیم، نباید بگذاریم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و درس‌های آن به فراموشی سپرده شود. نباید اجازه دهیم کسانی که بر اساس مقاصد و منافع شخصی و طبقاتی خود سودای دیگری جز منافع ملی، حفظ استقلال و اعتلای میهن دارند، بتوانند با تحریف تاریخ و تعویض جایگاه دوست و دشمن، بار دیگر میهن ما را در پرتگاه خطرات و آسیب‌های ویرانگر قرار دهند و دستاوردهای گرانبهای انقلاب مردمی بهمن ماه ۱۳۵۷ را تخریب کنند.

و این را نیز فراموش نکنیم که، به شهادت تاریخ، یورش به جنبش‌های مردمی و استقلال‌طلبانه همیشه با حمله به میهن‌دوست‌ترین نیروها، و در رأس آنها کمونیست‌ها، آغاز شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *