نگاهی بر مصاحبه اخیر رفیق خاوری با «نامه مردم»
هفتاد و چهارمین سالگرد بنیادگذاری حزبمان را در شرایطی پشت سر مینهیم که مردم میهنمان در تمامی عرصهها با دشواریهای فراوان دست و پنجه نرم میکنند.
همزمان شاهد تشدید و گسترش روند فاجعهباری هستیم که از سالها پیش تا به امروز، در خاورمیانه و در کشورهای همجوار با میهنمان در جریان است. بهنظر میآید که کل منطقه بر روی بشکهای از باروت قرار گرفته است.
با توجه به شرایط بحرانی حاکم در منطقه و نیز مسائل مبرم و چالشهای پیشِ رو در داخل کشور که مبارزهای مسئولانه، پیگیر و خستگیناپذیر را ناگزیر میسازد، پراکندگی موجود در جمع تودهایها از سویی، و فقدان رویکردهای وحدتطلبانه و تلاشهای سازنده در راه تأمین یکپارچگی حزب ارانی از سوی دیگر، دردناک و تأسفبرانگیز است.
با کمال تأسف، مسئولین و مدعیان دفاع از حیثیت و صیانت تاریخی حزب توده ایران، بهجای تلاش هرچه بیشتر در راه انسجام و یکپارچگی حزب، فائق آمدن بر پراکندگی نیروهای دلسوز حزبی و یافتن عقلانیترین راه در حل مسائل و مشکلات عدیده پیشِ رو، نفت بر آن آتشی میریزند که دود آن به چشم مبارزین راه رهایی زحمتکشان میرود و موجب پراکندگی بیش از پیش نیروهای هوادار حزب و خشنودی دشمنان آن میگردد.
رفیق خاوری که در یکی از بحرانیترین و بغرنجترین مراحل تاریخ حزب ما، مسئولیت خطیر سازماندهی و پیشبرد ادامه کار آن را بهعهده داشته است، بهرغم حاکم بودن چنین شرایط دشوار و خطیری، آنگاه که به گفتگو با «نامه مردم» ارگان مرکزی حزب مینشیند، نه تنها هیچ کلامی از ضرورت تخطیناپذیر وحدت و یکپارچگی جمع پراکنده تودهایها به زبان نمیآورد، بلکه همچنان بر کوک ناساز تفرقه و پراکندگی مینوازد.
و این در حالی است که نشریه «راه توده» بهرغم همه ادعایهای خود، بهجای برخوردی رفیقانه، اصولی و بهدور از جنجال، با زیرپا گذاشتن حداقل نرمهای پذیرفته شده، در واکنشی عصبی، تحریکآمیز و خصمانه به استقبال مصاحبه صدر حزب میرود.
ما نگارندگان این نوشتار، رویکرد نشریه «راه توده» در واکنش به مصاحبه رفیق خاوری را غیراصولی و غیررفیقانه میدانیم. چرا که معتقدیم نمیتوان تودهای بود، سخن از مشی تودهای راند، اما برخلاف منش تودهای، با به سخره گرفتن دیگران، برخوردهای توهینآمیز و از موضع بالا به پاسخگویی مسائل پرداخت.
روشن است که تودهایها، چه آنانی که حول ارگان مرکزی حزب گرد آمدهاند، و چه آنانی که در سالهای پس از یورش، بهرغم پایداری بر هویت تودهای خود، بهعلل گوناگون از سازمان رسمی حزب حذف و یا طرد گردیدهاند، و یا خود بهدلایل سیاسی و یا تشکیلاتی از بخش رسمی فاصله گرفتهاند، و همچنین رفقای تودهای در داخل کشور، در انتظار شنیدن پیامهایی از این دست نیستند.
در جریان انجام چنین گفتگوهایی، بایسته آن است تا مسئولین حزبی با ارائه تحلیل مشخص از شرایط داخلی و وضعیت بینالمللی، به ارائه راهکارهای مناسب جهت برونرفت از چالشهای پیشِ رو بپردازند و تمامی آنانی را که خود را تودهای میدانند و به آرمانهای حزب وفادارند، بهمنظور برونرفت از شرایط تأسفبار کنونی فرابخوانند، تا با گسترش روحیه بحث و گفتوگوی رفیقانه و سازنده گردهم آمده و در راه انسجام و یکپارچگی صفوف حزب تلاش کنند.
با مروری بر مصاحبه اخیر رفیق خاوری متوجه میشویم که با کمال تأسف این بار نیز این انتطار کماکان برآورده نمیشود.
چرا که رفیق خاوری در ادامه همان رویه زیانباری که در کنگره ششم در پیش گرفته شد، در مصاحبه مورد اشاره نیز همچنان اتهام و انگزنی را جایگزین برخورد نظری و سیاسی میسازد.
رفیق خاوری میگوید که تلاش دستگاههای امنیتی رژیم پس از یورش به حزب در راستای «دامن زدن به جو بیاعتمادی و بدبینی در درون حزب، بیاعتبار کردن سیاستها و رهبری آن، تلاش در جا دادن عناصر نفوذی خود در درون حزب و خلاصه جلوگیری از سازمانیافتگی مجدد تودهایها» بوده است و «رژیم تلاشهای زیادی را برای از هم پاشاندن سازمانهای حزبی در خارج از کشور و زیر ضربه قرار دادن رهبری آن انجام داد. ششمین کنگره حزب ما اخیراً سند جامعی در این زمینه منتشر کرده است که گوشههای مختلفی از این توطئهها را روشن مینماید.»
آیا بهراستی دلیل عمده و اصلی عدم حضور تعدادی چشمگیر از منتخبین نشستهای حزبی در صفوف کنونی حزب را میتوان ناشی از تلاش دستگاههای امنیتی رژیم دانست؟
برای دست یافتن به پاسخی که بتواند ما را برای رسیدن به حقیقت رهنمون سازد، بهتر است تا مروری داشته باشیم بر سرنوشت رفقایی که در «کنفرانس ملی» بهعنوان اعضای کمیته مرکزی حزب انتخاب شدند.
این نشست عالی حزبی در خرداد ماه ۱۳۶۵ برگزار شد. در این نشست، ۶۲ تن بهعنوان اعضای اصلی و مشاور کمیته مرکزی برگزیده شدند.
در حال حاضر از برگزیدگان کنفرانس ملی تنها ۴ رفیق در صفوف سازمان رسمی کنونی حزب حضور دارند.
گفتنی است که ازاین ۴ تن نیز تنها رفیق خاوری در زمان برگزاری کنفرانس ملی، عضو اصلی کمیته مرکزی بوده است.
۱۰ تن از رفقای عضو کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی که از میان ما رفتهاند، زندهیادان، رفقا ایراندخت ابراهیمی، شمسالدین بدیع تبریزی، غنی بلوریان، محمدامین سراجی، اکبر شاندرمنی، حمید فام نریمان، حبیبالله فروغیان، سیاوش کسرایی، حسین نظری و حسین نعمتی، یا از ترکیب کمیته مرکزی کنار گذاشته شدند و یا خود به حالت اعتراضی سازمان رسمی حزب را ترک کردند.
بنابر دانستههای نگارندگان این نوشتار، ۲۰ تن از اعضای اصلی و مشاور کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی که در حال حاضر در سازمان رسمی حزب حضور ندارند، کماکان خود را تودهای میدانند و همچنان بر هویت تودهای خود پایدار ماندهاند.
بنابراین و بر پایه شواهد موجود، میباید به ذکر دلایل واقعی پرداخت و دلیل عدم حضور ۲۰ تن از اعضای اصلی و مشاور کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی در صفوف کنونی سازمان رسمی حزب را به تلاش دستگاههای امنیتی رژیم مرتبط نساخت.
رفیق خاوری در مصاحبه اخیر خود با «نامه مردم» ضمن برشمردن موارد اختلافِ نظرِ زندهیاد اسکندری با اکثریت رهبری حزب در دوران انقلاب، متذکر میشود که «… این نگرانی برای من و عدهای دیگر از رفقا هم وجود داشت». با توجه به نقلوقول مورد اشاره، این نتیجهگیری دور از واقعیت بهنظر نمیرسد که این تفاوتِ نگاه و نظر میتواند در حاملین آن پس از یورش سبعانه به حزب و به بند کشیده شدن رهبری آن و آنچه که در سیاهچالهای رژیم گذشت، بهنوعی تأیید و تقویت هم شده باشد. در این حالت طبیعی مینماید که تضادِ مابین فعالین و کادرهایی که رهبری و خط مشی حزب در دوران انقلاب را پذیرفته و به حقانیت آن باور داشتند از یکسو، و رفیق خاوری و آن عده دیگری که در «این نگرانی» با وی شریک بودند و بعد از یورشها سکان رهبری حزب را در دست گرفتند از سوی دیگر، هرچه بیشتر تعمیق گردد.
حال میتوان پرسید که آیا این تضاد رو به تعمیق در کنار سیاستهای نادرست تشکیلاتی و اداره غیردموکراتیک سازمانها و ارگانهای حزبی، یکی از دلایل عمده بروز نارضایی و اختلاف در درون حزب در مهاجرت و برخی از اخراجها و گسستهای پیدرپی نبوده است؟ گسستهایی که ناخواسته و بالاجبار به رفقا تحمیل میشد.
همچنین میتوان پرسید که آیا خط مشی سیاسی زندهیاد ایرج اسکندری، و نیز «نگرانی رفیق خاوری و عدهای دیگر از رفقا» از جمله رفیق حمید صفری، با خط مشی سیاسی حزب در دوران انقلاب مطابقت داشته است؟
آیا بهدلیل وجود این تفاوتها در رهبری گذشته حزب، به این رفقا انگ قدرتطلبی و یا نفوذی دستگاههای امنیتی زدند؟ آیا آنان را اخراج کردند؟
مگر جز این است که وجود دیدگاهها و نظرات متفاوت در یک حزب سیاسی، نشانه قدرت، بلوغ، پویایی و زنده بودن آن است؟
نگاه کنیم به طیف تودهایهایی که پس از یورش به حزب و در زمانی که رفیق خاوری مسئولیت اصلی اداره حزب را بر عهده داشته است، از حزب اخراج شدهاند و یا خود عطای حضور در بخش رسمی آن را به لقایش بخشیدهاند. مشاهده خواهیم کرد که اکثر این رفقا همانند منتخبین «کنفرانس ملی» که پیش از این به آن اشاره شد، بهرغم تمام نارواییها کماکان خود را تودهای میدانند و تودهای هم ماندهاند.
آیا علتالعلل همه این گسستها، ترفندهای دستگاههای امنیتیست؟
بیاییم تا دیر نشده بهجای ادامه و گسترش غیرمسئولانه جو بیاعتمادی و سوءظن که زیانهای جبرانناپذیر بسیاری در پی خواهد داشت، فضایی سازنده و رفیقانه را برای بحث و گفتگو سازمان دهیم تا بتوانیم از این طریق با کمرنگ کردن اختلافات، گامهای ضرور را برای نزدیکی هرچه بیشتر برداریم. فرصتها بهسرعت از دست میرود. ضرورت انکارناپذیر وحدت و یکپارچگی همه تودهایها باید در دستور کار قرار گیرد. با توجه به اینکه در شرایط کنونی زندگی حزب، رفیق خاوری در جایگاهی حساس و ویژه قرار دارد، میتواند و باید نقش تاریخی خود را ایفا نماید.
به تاریخ حزبمان رجوع کنیم و مروری داشته باشیم بر کتاب «اسناد و دیدگاهها».
در گزارشی تحت عنوان «روند و ریشههای انشعاب ـ گزارش به دومین کنگره درباره انشعاب» (ص ۱۱۸ ـ ۹۶)، چگونگی مواجهه با بحرانی که ۶۸ سال پیش بر اثر شکست حکومت ملی آذربایجان در درون حزب ایجاد شده بود، شرح داده شده است.
در این گزارش میخوانیم که چگونه با سعه صدر، برخوردهای رفیقانه و دموکراتیک، صرف انرژی فوقالعاده از طریق برگزاری جلسات فعالین (از جمله با شرکت ناراضیان)، انتشار یک نشریه هفتگی درون حزبی و نیز ۳ کتاب جداگانه که نظرات معترضین هم در آنها انعکاس مییافت، عدم سلب مسئولیتهای معترضین و اتحاذ راهکارهای مشابه دیگر، بهگونهای عمل شد که نخستین انشعاب در حزب توده ایران با حداقل گسستها همراه باشد.
اگر فرهنگ جامعه فئودالی آن روز ایران و نازل بودن میزان رشد روابط دموکراتیک در چنین جامعهای را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که برخورد دموکراتیک حزب در آن مقطع زمانی، پس از گذشت هفت دهه، هنوز تا چه میزان نمونهوار، قابل ستایش و نشانگر سنن پُرافتخار حزب تودهای ماست.
آیا برخوردی این چنین دموکراتیک را میتوان با برخوردهای رهبری حزب در مهاجرت کنونی در قبال اعضا و کادرهای منتقد و معترض قابل قیاس دانست؟
آیا برخوردی که در کنگره ششم مورد اشاره رفیق خاوری با منتقدین و معترضین درون حزبی صورت گرفته است، سر سوزنی با رویکرد نزدیک به هفت دهه گذشته تاریخ حزب وجه تشابهی دارد؟
رفیق خاوری در بخشی از مصاحبه اخیر خود «یکی از دستآوردهای بزرگ حزب در این سالهای دشوار سرکوب و مهاجرت ناخواسته را تمرکز خللناپذیر بر امر رهبری جمعی و تلاش واحد برای حل مشکلات پُرشمار حزب» میداند و اشاره میکند که «از همین روست که امروز ولی فقیه حکومت، فرمان یورش تازهای بر ضد حزب ما صادر کرده است».
با توجه به تأکیدات این رفیق، این پرسش به ذهن میرسد که آیا انجام چنین مصاحبهای در شرایط کنونی و با چنین محتوایی، و نیز واکنش غیررفیقانه و خصمانه «راه توده» به آن، عملی است در راستای تأمین منافع حزب، یا خوشایند مسببین و دستاندرکاران اختناق و سرکوب در میهن ما؟ آیا برخوردهایی از این دست مورد استقبال تودهایها قرار میگیرد، یا آن نیروهایی که در پی نابودی و محو حزبمان بوده و هستند!؟
آیا جز این است که وظیفه تمامی آنانی که خود را تودهای میدانند، عبارت از آن است که تمامی هم و غم و استعداد و ابتکار خود را بر آن متمرکز سازند تا بتوان تفاوت دیدگاههای متنوع در درون خانواده بزرگ تودهایها را بهنفع وحدت و یکپارچگی آن، هرچه بیشتر بههم نزدیک و نزدیکتر ساخت.
چنانچه ما در مهاجرت (که در قیاس با رفقایمان در داخل کشور، در شرایط بهمراتب آرامتر و امنتری قرار داریم)، نتوانیم به تلاشهایمان سمتوسویی سازنده، تأثیرگذار و وحدتگرایانه بدهیم، علاوه بر دلسرد کردن رفقایمان در داخل کشور، قادر به برداشتن گامی مثبت در راستای تأمین منافع زحمتکشان میهنمان نیز نخواهیم بود.
اگر پرسش این است که از کجا میتوان آغاز کرد، پاسخ روشن است:
سر دادن هر ندای تفرقهافکنانهای برخلاف سنن والا و پرافتخار حزب ماست.
بیاییم تا دیر نشده بهجای ادامه و گسترش غیرمسئولانه جو بیاعتمادی و سوءظن که زیانهای جبرانناپذیر بسیاری در پی خواهد داشت، فضایی سازنده و رفیقانه را برای بحث و گفتگو سازمان دهیم تا بتوانیم از این طریق با کمرنگ کردن اختلافات، گامهای ضرور را برای نزدیکی هرچه بیشتر برداریم. فرصتها بهسرعت از دست میرود. ضرورت انکارناپذیر وحدت و یکپارچگی همه تودهایها باید در دستور کار قرار گیرد. با توجه به اینکه در شرایط کنونی زندگی حزب، رفیق خاوری در جایگاهی حساس و ویژه قرار دارد، میتواند و باید نقش تاریخی خود را ایفا نماید.
۱۶ آذر ماه ۱۳۹۴
نگاهی بر مصاحبه اخیر رفیق خاوری
بهنظر من رفقای نشریه ده مهر بسیار دقیق تحلیل کردند و اصلیترین موضوع، وحدت و همدل بودن تمام رفقا میباشد. غیر از این تنها دشمنان حزب هستند که بهرهبرداری خواهند کرد به امید پیروزی.
خللناپذیر و مستحکمتر باد
خللناپذیر و مستحکمتر باد صفوف رزمندگان تودهای با پایبندی عملی به هفتادواندی سال، سنت تودهای و الگوی بیبدیل رفتار و منش رهبران فقید و شهید حزب توده ایران.
مصاحبه خاوری
این تحلیل است یا تعارفات بوروکراتیک؟ نویسندگان خیلی خوش خیالند که فکر میکنند با پند و اندرز میتوانند اپورتونیسم حاکم بر تشکیلات را متقاعد کنند که با راه دادن مخالفان دست به خودکشی سیاسی بزند. نان قرض دادن به خاوری و امیدوار به شیوه فرهاد عاصمی به هیچوجه تغییرات مثبتی در تشکیلات ایجاد نمیکند و پراکندگی نیرو که زمینه عینی دارد را نیز از میان نخواهد برد. اصلاً وحدت و یکپارچگی براساس چه و برای کدام برنامه سیاسی؟؟ شما میخواهید با گروه امیدوار و علی خدایی حول چه چیزی وحدت کنید؟ آندو در بهترین حالت به حزب چپ متمایلند اگرچه روشن اذعان نمیکنند.
روشن نیست چرا نباید از خاوری پرسید که چرا دغدغه امنیتی یا دستکم ایدئولوژیک در مورد انگلیس نشینان ندارد؟ و اگر چشم افعی را در رفسنجانی دیده بود چرا در حداقل ۱۶ سال گذشته پشتیبان برنامه سیاسی او در ایران بوده است و …
پاسخ به رفیق آرمان
رفیق گرامی، چند نکته را به اطلاعتان میرسانم: ۱ــ مطلب بالا در حدود ۴/۵ سال پیش منتشر شده است و ارتباطی با مصاحبه اخیر رفیق خاوری با «نامه مردم» بهمناسبت صدمین سالگرد بنیانگذاری حزب کمونیست ایران ندارد. ۲ــ مواضع سایت «۱۰ مهر» درباره نشریه «راه توده»، هم از نظر مشی سیاسی این نشریه و هم از لحاظ دیدگاه ایدئولوژیک «راه توده»، روشن است و تاکنون چند مقاله تحلیلی در این زمینه در سایت «۱۰ مهر» منتشر شده است. ۳ــ شما پاسخ برخی از پرسشهای خود را در نامه دوم رفقای امضاکننده با نام «درباره مسأله وحدت تودهایها» که بیش از یکماه پس از انتشار نامه اول منتشر شد، مییابید. با احترام