مذاکرات آتش بس در قطر و مصر

Print Friendly, PDF & Email

نویسنده: سیروس کمال ــ

از همان روز اول اعلام طرح آتش بس سه مرحله‏‌ای بایدن از زبان نتانیاهو به شیوه‎ای موهوم، صاحب‎نظران سیاسی پیش‌بینی کردند که این جنین از همان مرحله نخست، محکوم به سقط است؛ وهدف مجرم نشان دادن حماس در رد آن، و موجه جلوه دادن گسترش جنگ از طرف اسرائیل است.

اینک با نزدیک شدن انتخابات در آمریکا، جو بایدن برای به‌‏اصطلاح حفظ حیثیت خود در تاریخ، و خرید اعتبار برای حزب دموکرات و خانم هریس، در‎صدد است که این طرح را با فوریت هرچه تمام‌تر، به امضا برساند. گویی با به امضا رسیدن این طرح تمام مسائل خاورمیانه وجنایات اسرائیل خاتمه می‌یابند، و مصایب و رنج‎های ملت فلسطین، التیام می‏‌گیرند.در این قرار‎دادِ به‌‏اصطلاح آتش‌‏بس از هر مقوله‌‏ای سخن به‌‏میان آمده جز خلق فلسطین و حقوق حقهٔ آنها.

در مرحلهٔ اول، سؤال محوری اینست: چرا سرنوشت یک ملت، پس از ۷۶ سال ظلم و ستم و محرومیت، باید به انتخابات آمریکا یا به‌‏اصطلاح موقعیت نخست‌وزیر اسرائیل در طی محاکمات آتی وی گره خورده باشد؟ گویی هفت میلیون فلسطینی ساکن مناطق اشغالی نوار غزه و کرانهٔ غربی رود اردن جزو اصغار هستند و حقی در تعیین سرنوشت خود ندارند.

آیا گنجاندن چند بند غیر‏قابل قبول دیگر از طرف اسرائیل در این طرح، چون حضور نظامی اسرائیل در غزه و کنترل کریدور فیلادلفی و رفح و …، و تحریکات دیگر، جهت به‏ تعویق انداختن آتش‌بس و خریدن وقت برای جابه‌جایی نیروها و ناوگان‌های آمریکایی نیست؟ آیا این‌گونه سنگ‌اندازی‏‌ها و ترفندها، ابزاری برای ایجاد رعب و تهدید و جنگ روانی علیه ایران و جلوگیری از حملۀ جمهوری اسلامی نیست؟

تمام کوشش و دست و پا زدن آمریکا و شرکای غربی‌اش برای امضای قرار‏داد آتش‌بس، در جهت جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه و رویارویی مستقیم ایران و آمریکا است. اما این به‌معنای مخالفت آمریکا و اروپا با بمباران‎های وحشیانهٔ نوار غزه وجنوب لبنان نیست.

این قرار‏داد آتش‌بس، با مواردی که از طرف اسرائیل به آن افزوده شده است، حامل هیچ پیامی نبوده و هیچ‌گونه مرهمی برای زخم‌های خلق فلسطین و منطقه در ‎بر ندارد.

چگونه است که طرف اصلی و ضامن به‌اصطلاح واقعی این آتش‌بس آمریکا است؟ دولتی که نه فقط در ۷۶ سال گذشته، بلکه طی ۱۰ ماه اخیر، حامی  قاطع دولت اسرائیل و ارسال کنندهٔ تمام سلاح‏‌های کشتار جمعی به اسرائیل بوده، و افزون بر این، قرار است ۲۰ میلیارد دلار دیگر در طی چند سال آینده به اسرائیل کمک کند.

چه ضمانتی وجود دارد که در صورت وقوع آتش‌بس، اسرائیل به عملیات خود در خارج از  نوارغزه ، یعنی یمن، عراق، لبنان، و ایران ادامه ندهد؟ چه نهاد بین‌المللی و چه ابرقدرتی در جهان می‏‌تواند اسرائیل را از ارتکاب این جنایت‎ها برحذر دارد؟ 

اما تشت رسوایی چنان از بام فرو افتاده که سیاست یک بام و دو هوای دموکراسی غربی دیگر هیچ محلی از اعراب ندارد و هیچ عقل سالمی برای آن تره خرد نمی‏کند.

از آغاز جنگ در نوار غزه، هدف اصلی و محوری دولت اسرائیل نابود کردن «گروه تروریستی» حماس بود. اما اینک نمایندگان دموکراسی غربی سازمان حماس را به‌عنوان نمایندهٔ خلق فلسطین در برابر خود دانسته و از او می‏‌خواهند که قرار داد آتش‌بس را امضا کند.

آیا سازمان «تروریستی» حماس به‌عنوان نمایندهٔ یک ملت ارتقا مقام پیدا کرده؟ یا کل دموکراسی غرب، از جمله دولت غاصب اسرائیل، به سطح مست‎هایی جنایتکار تقلیل مرتبه پیدا کرده‌اند؟

تحمیل سیاست‌های جنگ‌افروزانه اسرائیل به ایران

طی چهل و پنج سال اخیر، اسرائیل به ‏هر بهانه‌‏ای جهت رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، اقدام به تضعیف و ایجاد اختلال و نفاق‌افکنی در میان ملت ایران، و لبّ کلام، تجزیهٔ ایران کرده است. از تلاش جهت تحریک جنگ داخلی در غائلهٔ «زن زندگی آزادی» گرفته تا ترور دانشمندان هسته‎ای ایران، از تحریک و تطمیع شیخ‌نشین‎های خلیج فارس جهت ایجاد تنش با ایران، و همکاری‌های نظامی امنیتی و ساخت پایگاه نظامی در کشور همسایهٔ شمالی ایران، جمهوری آذربایجان، گرفته تا نزدیکی و قول‏‌های نظامی امنیتی به عربستان سعودی و برانگیختن خصومت‏‌های شیعی-وهابی، از به‌کارگیری اهرم‏ه‌ای لابی‌گری در آمریکا، با هدف فشار به کنگره و دولت آمریکا جهت تشدید تحریم‌ها علیه ایران گرفته تا ترور اسماعیل هنیه، نمایندۀ حماس، در تهران، و ده‌ها عملیات جاسوسی دیگر، همگی نمونه‌هایی از اقدامات خصمانه و جنایتکارانۀ دولت اسرائیل علیه ایران هستند.

از همان آغاز حملهٔ وحشیانهٔ اسرائیل به نوار غزه در ۷ اکتبر سال گذشته، تمام رسانه‌های غربی فریاد و فغان برآوردند که باید سر افعی را نشان رفت. این همان سیاست گسترش جنگ به تمام نقاط خاورمیانه، از جمله به ایران و لبنان، است.

نخست وزیر اسرائیل، که متهم به نسل‌کشی و ارتکاب جنایات جنگی شده است، در «مهد دموکراسی» جهان، یعنی آمریکا، زیر تشویق بی‎دریغ سناتور‎های آمریکایی، با زبان «دیپلماتیک» و نظامی، جنگ را نعمتی دانست، به ایران اعلام جنگ داد، و به آمریکا و غرب هشدار داد که در صورت مماشات با ایران، این تمدن و دموکراسی غرب است که زیر تهدید قرار خواهد گرفت.

۴٨ ساعت پس از سخنرانی نتانیاهو در کنگرهٔ آمریکا، جواز ترور اسماعیل هنیه در تهران از طرف آمریکا صادر  شد، و آمریکا علناً به‌عنوان مدافع متحد استراتژیک خود با ارسال ناوگان‌های خود به خلیج و منطقه وارد جنگ شد. حجم نیروهای بسیج‌شدهٔ ارتش آمریکا برای دفاع از اسرائیل کمتر از حضور آن‌ها در جنگ کیپور در سال ۱۹۷۳‎ نیست.

ترور اسماعیل هنیه در تهران آخرین ترکش دولت اسرائیل با هدف کشاندن ایران به اتخاذ تصمیمی عجولانه و ورود به جنگ بود، تا بدین‌وسیله اسرائیل تجاوزات وحشیانهٔ خود به ایران و منطقه را توجیه کند.

از همان آغاز ٨ اکتبر سال گذشته، این اسرائیل بوده که هرچه بیشتر به جنگ دامن زده و به تمامیت ارضی ایران، لبنان، غزه، و سوریه تجاوز کرده است، و حال این آمریکا، انگلیس، و فرانسه هستند که به ایران چنگ و دندان نشان داده، و تهدید و هشدار می‏‎دهند که در صورت حملهٔ ایران به خاک اسرائیل، به حملهٔ متقابل سختی دست خواهند زد. زهی کمال بـی‌شرمی!

اما خوشبختانه دولت‌مردان و مسؤولان سیاست خارجی ایران، با تحلیل شرایط جهانی و منطقه‌‏ای، و اتخاذ مواضع عاقلانه و صبورانه، تا به‌حال مانع از دادن بهانه به‌دست آمریکا و متحدانش شده‏‌اند.

نقش ایران برای محقق ساختن تشکیل یک کشور فلسطینی

جمهوری اسلامی ایران نه فقط طی ۱۰ ماه اخیر، بلکه در درازای چهار دههٔ گذشته  نقش قابل ملاحظه‎ای در فلسطین و منطقه بازی کرده، که بسیار حائز اهمیت است. ایران تنها کشور منطقه است که طی این جنگ قاطعانه و با تمام ابزار و اهرم‎های دیپلماتیک، نظامی، امنیتی، و مالی از منافع ملت فلسطین دفاع کرده است. طی چهار دههٔ اخیر، ایران با آموزش شیوهٔ ماهیگیری به نیروهای مختلف منطقه، از جمله حزب‌الله، حماس، و نیروهای مختلف در یمن و عراق، این کشور‏ها را برای دفاع از امنیت و تمامیت ارضی خود تجهیز کرده است.

اسرائیل از هیچ ترفندی برای در‏گیر کردن ایران در جنگ در خاورمیانه روی‏گردان نبوده است. اما خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران در دام نیفتاده، و با سیاست صبر و ارجحیت دادن به عدم گسترش جنگ و در آخرین عکس‌العمل، یعنی شرط برقراری آتش‌بس در ازای عدم پاسخگویی به ترور اسماعیل هنیه در تهران، با محفوظ داشتن گزینهٔ احتمال حمله به اسرائیل، رژیم صهیونبستی و حامیانش را در مقابل معادلات جدیدی قرار داده است.

شاید تا چند روز آینده نشست‏‌های برقراری آتش‌بس در قطر، و پس از آن در قاهره، با شکست روبرو شود و حمله‌‏ای هم از طرف ایران صورت نگیرد، اما این اقدام دلیل اشتباه بودن سیاست‏‌های به‌کار گرفته شده از سوی ایران نیست. رم را یک‌روزه نساختند، و از میوه و سایهٔ درخت گردو، فرزندان و نسل‎های بعدی دهقان بهره خواهند برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *