برادریِ شکسته: رابطهٔ مشکل میان محمد بن‌سلمان و محمد بن‌زاید

Print Friendly, PDF & Email

افشاگری‌های اخیر توهم روابط مستحکم بین عربستان سعودی و امارات را از بین برد و امارات به‌عنوان رقیب آشکاری برای جاه طلبی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بزرگ ریاض ظاهر شد.

در دو سال گذشته، روابطِ زمانی چشمگیر میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی دچار رکود قابل توجهی شده است.  در حالی که تصمیم محمد بن‌زاید، رئیس جمهور امارات متحدهٔ عربی، مبنی بر عدم شرکت در نشست تاریخی چین و اعراب در ریاض در دسامبر سال گذشته نشانه‌هایی از دوری و بیگانگی را ظاهر ساخت، امّا تنش‌ها سال‌هاست که افزایش یافته است.

غیبت قابل‌توجه دیگر، در اجلاس سران عرب در ماه می‌۲۰۲۳ بود که در جده به‌ریاست سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، برگزار شد. علیرغم اهمیت ژئوپلیتیکی این اجلاس، که در مورد  احیای عضویت سوریه  در اتحادیه عرب بود، محمد بن‌زاید در آن شرکت نکرد.

این غیبت‌های آشکار نشانه‌ای از اختلاف فزاینده میان ابوظبی و ریاض در مورد مسائل منطقه‌ای و شکاف در پویایی رابطهٔ استادی ـ شاگردی میان محمد بن‌زاید، رئیس جمهور امارات، و ولیعهد سعودی، محمد بن‌سلمان است.

پس از نشست جده، روزنامه اسرائیلی هاآرتص این تنش‌ها را به  مسألهٔ حمایت محمد بن‌زاید  از افزایش تولید نفت اوپک نسبت داد، اقدامی که ریاض به‌شدت با آن مخالف است. رئیس جمهور امارات مقاومت عربستان سعودی را حمله به منافع کشورش می‌داند و حتی تهدید به خروج از این سازمان کرده است.

تنظیم مجدد روابط منطقه‌ای

در مطالعه‌ای که توسط «مؤسسهٔ خاورمیانه» در ماه فوریه منتشر شد، نویسنده، جان کالابرز، اشاره می‌کند که «ابوظبی و ریاض عمل‌گرایی مشابهی را در تنظیم مجدد روابط منطقه‌ای خود نشان داده‌اند.» با این حال، به‌نظر نمی‌رسد اقدامات اخیر آن‌ها هماهنگی نزدیک داشته باشد و در برخی موارد حتی ناهماهنگ بوده است.

علی مراد، متخصص لبنانی در امور خلیج فارس،  به ما می‌گوید که تاریخ روابط عربستان و امارات نشان می‌دهد که دو کشور «علیرغم تعارفات و تظاهر به دوستی، هماهنگ نبوده‌اند». به‌گفته مراد، انتشار اسناد ویکی لیکس خصومت ریشه‌دار حاکمان امارات را با خاندان حاکم سعودی، که ناشی از اختلافات تاریخی مرزی پس از کشف نفت است، آشکار کرد. این نارضایتی‌ها در طول دهه‌ها وجود داشته و بر پویایی روابط آنها تأثیر گذاشته است.

علیرغم ظاهرسازی‌ها، امارات متحدهٔ عربی همیشه همسایه بزرگتر و ثروتمندتر خود را به‌عنوان یک تهدید امنیتی تلقی کرده است، که منجر به تنش‌های پنهان در روابط آنها می‌شود. مناقشهٔ مرزی جاری بین دو کشور، تقریباً ۵۰ سال پس از امضای معاهدهٔ جده در سال ۱۹۷۴، نمونهٔ بارز این تنش‌های اساسی است.

آنا جیکوبز، متخصص امور خلیج فارس در گروه بین‌المللی بحران،  به کرادل می‌گوید: «کشورهای کوچک خلیج فارس در طول تاریخ به‌دنبال دستیابی به تعادلی ظریف در روابط منطقه‌ای خود و حفظ روابط با کشورهای بزرگ منطقه مانند عربستان سعودی، ایران و ترکیه بوده‌اند.» جیکوبز تأکید می‌کند که این دولت‌های کوچک‌تر، همزمان با تلاش‌هایشان برای تقویت روابط دوستانه با بزرگترین کشور شبه‌جزیرهٔ عربستان، مدت‌هاست که به‌دنبال راه‌هایی برای اثبات استقلال سیاسی و اقتصادی خود از عربستان سعودی بوده‌اند.

محاصره، مداخلات و رقابت

کالابریز (Calabrese) خاطرنشان می‌کند که با توجه به موج اعتراضاتی که در سال ۲۰۱۱ جهان عرب را فرا گرفت، و بیم آن می‌رفت که این پدیده به مرزهای آنها نیز سرایت کند، عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی با هم همکاری نزدیکی کردند تا تأثیر اعتراضات را بر کشورهای خلیج فارس و متحدان آنها به حداقل برسانند و سعی کردند «مسیر تغییرات را که در جهان عرب در جریان است، کنترل کنند و شکل دهند.» او همچنین اشاره می‌کند که بر اساس روابط شخصی نزدیک میان محمد بن‌سلمان و محمد بن‌زاید: «عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی بهره‌برداری از قدرت مالی و نظامی خود را در خلیج فارس، منطقه وسیع‌تر منا MENA و شاخ آفریقا هماهنگ کردند»

ریاض و ابوظبی فعالانه از پادشاهی‌ها در اردن و بحرین، هم از نظر مالی و هم از لحاظ نظامی، حمایت می‌کنند. علاوه بر این، آنها  نقش مهمی  در حمایت از کودتای ۲۰۱۳ به‌رهبری سرلشکر عبدالفتاح السیسی علیه محمد مُرسی، رئیس جمهور وقت مصر، که به‌صورت دموکراتیک انتخاب شده بود، ایفا کردند.

امارات متحدهٔ عربی و عربستان سعودی مشترکاً قطر را نیز با هدف منزوی کردن این کشور به‌دلیل روابطش با ایران و برنامه سیاست خارجی مستقل آن محاصره کردند. آن‌ها با هم برای جلوگیری از توافق هسته‌ای بین ایران و ایالات متحده فشار آوردند و برای سرنگونی دولت تحت رهبری انصارالله در یمن، مداخلهٔ نظامی ویرانگری را در آن کشور آغاز کردند.

برای ارتقای همکاری‌های نزدیکتر، در سال ۲۰۱۶  «شورای هماهنگی عربستان و امارات»  به‌عنوان بستری برای تشدید همکاری اقتصادی و نظامی بین دو همسایه تأسیس شد. این ابتکار زمینه را برای تدوین «استراتژی حل و فصل»، یک چشم‌انداز مشترک با هدف بهبود مشارکت آنها، فراهم کرد.

با این حال، شکاف میان عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی در سال‌های پس از موسوم به بهار عربی آشکار شد؛ زمانی که دیدگاه‌های منطقه‌ای آن‌ها به‌مراتب بیشتر همسو بود. به‌گفتهٔ جیکوبز، با فرونشستن گرد و غبار بر سر جنگ‌های داخلی مختلف اعراب، رقابت بین سعودی‌ها و اماراتی‌ها در سرمایه‌گذاری خارجی و گردشگری تشدید شد، زیرا هر دو به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود فراتر از نفت بودند.

ژئوپلیتیک در مرکز اختلاف

رقابت سیاسی آن‌ها همچنین بر سر نفوذ در مناطق استراتژیک در امتداد دریای سرخ، مانند یمن، کنترل آبراه‌های کلیدی مانند تنگه باب المندب، و اشغال غیرقانونی  «جزایر  سقطری» توسط امارات تشدید شده است. امارات همچنین روابط سیاسی و اقتصادی قوی در شاخ آفریقا برقرار کرده و سرمایه‌گذاری زیادی در بنادر این منطقه انجام داده است.

در مقابل، عربستان سعودی علاقهٔ فزاینده‌ای به تضمین ثبات سیاسی و امنیت منطقه‌ای، به‌ویژه در مناطق ساحلی دریای سرخ، به‌عنوان بخشی از برنامه‌های چشم‌انداز ۲۰۳۰ خود، از جمله پروژهٔ جاه‌طلبانهٔ «محمد بن‌سلمان نئوم» (NEOM MbZ) نشان داده است.

جیکوبز می گوید که در سال ۲۰۱۸ شاهد اختلافاتی بین دو طرف بود که با ترور جمال خاشقجی، روزنامه نگار سعودی، در جریان بازدید از کنسولگری عربستان در استانبول آغاز شد.  

در سال‌های پس از آن، تصمیم امارات متحدهٔ عربی در سال ۲۰۱۹ برای خروج از سرزمین اصلی یمن، فشار امارات برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل در سال ۲۰۲۰، فشار عربستان برای پایان دادن به محاصرهٔ قطر در سال ۲۰۲۱ (در حالی که آشتی امارات و قطر ادامه داشت)، و اعلام مرکز اداره و نظارت منطقه‌ای از سوی عربستان سعودی، منجر به اختلافاتی در زمینه سیاست‌گذاری نفتی در سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ شد.

مراد خاطرنشان می‌کند که یمن اولین عرصهٔ رقابت بین دو کشور بود.  در سال ۲۰۱۹، نیروهای یمنی وابسته به امارات، به‌رهبری «شورای انتقالی جنوب» (STC)، نیروهای دولت دست‌نشاندهٔ یمن تحت حمایت عربستان و نیروهای مزدور آنها از «حزب اصلاح» را شکست دادند. او همچنین اضافه می‌کند: رقابت بین دو کشور شامل جزایر یمنی در خلیج عدن و نزدیک تنگهٔ باب‌المندب بود که نیروهای اماراتی در آنجا مستقر بودند و بعداً عربستان سعودی سعی کرد کنترل آنها را به‌دست گیرد . با ظهور نشانه‌هایی از یک توافق سیاسی در یمن، عربستان سعودی در صدد برآمد تا در جنوب (به‌ویژه در عدن) نیروهای دیرالوطن را تشکیل و سازمان دهد تا بدینوسیله پیشاپیش توافق «شورای انتقالی جنوب» را با انصارالله تضعیف کند.

امارات به‌عنوان «قطر بعدی»

وال استریت ژورنال این هفته فاش کرد که در بحبوحهٔ اختلافات فزاینده بر سر سطح تولید یمن و اوپک، محمد بن‌سلمان در دسامبر ۲۰۲۲ جلسه‌ای با خبرنگاران تشکیل داد و در آن فاش کرد که «لیستی از خواسته‌ها» را برای امارات ارسال کرده است. بر اساس این گزارش، اگر ابوظبی به این خواسته‌ها عمل نکند، محمد بن‌سلمان «اقدامات تنبیهی» انجام می‌دهد و هشدار می‌دهد که «بدتر از کاری است که من با قطر انجام دادم». ریاض در آن زمان روابط دیپلماتیک خود را برای بیش از سه سال با قطر قطع، و این کشور کوچک خلیج فارس را ـــ البته با کمک ابوظبی ـــ محاصرهٔ اقتصادی کرد.

سودان عرصهٔ دیگری برای رقابت فزاینده میان عربستان سعودی و امارات است.  ابوظبی از محمد حمدان دگالو (همدی)، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع، حمایت می‌کند، در حالی که ریاض حامی نیروهای ارتش به‌رهبری عبدالفتاح البرهان است.  به‌گفتهٔ مراد، «توافقنامه آتش‌بس که دو طرف درگیری در جده منعقد کردند، به‌دلیل تمایل عربستان سعودی برای تسلط بر نیروهای مسلح سودان، با مشکلاتی مواجه است».

در تلاش برای تقویت برتری خود بر دیگری در زمینهٔ اعمال قدرت نرم و گسترش آن، رقابت میان ابوظبی و ریاض همچنین به عرصهٔ جذب نخبگان رسانه‌ای، هنری، فرهنگی و حتی سیاسی نیز کشیده شده است.  مراد این را «ظهور حاکمی در عربستان سعودی می‌داند که می‌خواهد دستاوردهایی را که امارات متحدهٔ عربی در گردشگری، تجارت آزاد و نقش سیاسی خود به‌عنوان نمایندهٔ قدرت‌های بزرگ در طی سال‌ها به‌دست آورده است، از آن بربابد».

علیرغم تلاش‌های محمد بن‌زاید برای مهار محمد بن‌سلمان در فاصلهٔ سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، زمانی که جاه‌طلبی‌های ولیعهد سعودی فراتر از انتظارات حاکمان اماراتی بود، روابط آن‌ها متزلزل شد. به‌گفتهٔ مراد، به‌نظر می‌رسد تا زمانی که محمد بن‌سلمان بر تضعیف نقش و جایگاه امارات متحدهٔ عربی، چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌المللی، اصرار دارد، راه‌حلی برای این مناقشه وجود ندارد.

به‌نظر می‌رسد این رقابت شخصی شده است: دو طرف بقای خود را منوط به خنثی کردن و ربودن قدرت دیگری می‌دانند.  در شرایط ژئوپلیتیک کنونی، که برندگان و بازندگان غرب آسیا در تلاش برای بازگرداندن نفوذ خود هستند، چنین به‌نظر می‌رسد که تنش‌ها میان ریاض و ابوظبی تشدید شود، به‌ویژه با توجه به ظرفیت عربستان سعودی برای اعمال تحریم‌ها و محاصرهٔ امارات، همان‌طور که در دوران محاصرهٔ قطر شاهد بودیم.

منبع: وبلاگ «کرادل»
https://new.thecradle.co/articles/fractured ـ fraternity ـ the ـ troubled ـ relationship ـ between ـ mbs ـ and ـ mbz

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *