نگاه به شرق، الزامات حرکت راهبردی ایران به‌سمت شریک شرقی

Print Friendly, PDF & Email

هرچند تحریم‌ها سبب اختلال در روابط ایران و چین شده است با این حال تهران نیز هنوز آماده‌ی حرکت راهبردی به سمت شریک شرقی خود نیست.

فراز و فرودهای روابط میان ایران و چین مانند هر کشور دیگری در طول تاریخ و سالیان اخیر حاوی درس‌هایی برای هرکدام از این کشورهاست. اما در ده سال گذشته. یعنی از سالیان نزدیک به توافق جامع مشترک میان ایران و گروه ۵+۱ تا امروز، نقاط عطفی وجود دارد که بازخوانی آن حائز اهمیت می‌شود.

هرچند به‌دلیل وجود تحریم‌های ظالمانه‌ی کشورهای غربی و به‌وجود آمدن بسیاری از محدودیت‌های سیاسی، اقتصادی و تجاری رابطه‌ی تهران و پکن با موانع عمیقی مواجه است، اما در چنین شرایطی برخی از رفتارها از جانب جمهوری اسلامی ایران سبب شده تا طرف چینی نیز کمتر اشتیاقی برای افزایش روابط داشته باشد. در ادامه به مهم‌‌‌ترین استدلال‌ها در این حوزه پرداخته می‌شود.

عدم توجیه بدنهٔ‌ کارشناسی و بوروکرات‌ها:


واقعیت آن است که هرچند چین امروز قدرت مهم بین‌المللی است اما نسبت به رقبای غربی خود، سابقه‌ی کمتری در تأثیرگذاری و بازیگری دارد. به همین دلیل، دولت ایران و کارگزارانش طبق تجربه‌ی تاریخی خود نسبت به شرکت‌ها، مقامات، و دستگاه‌های غربی «شناخت بیشتری»‌ دارند و این شناخت در میان مردم نیز سابقه‌ی دیرینه دارد. به‌ همین دلیل، هنگام مواجهه در میان دو طرح که یکی از آن شرقی و دیگری غربی باشد، عموما نگاه غربی برگزیده می‌شود.

به دیگر سخن، هنوز تغییرات ژرفی که میان جمهوری اسلامی ایران و غرب رخ داده است و رقابت بزرگی که میان چین و اتحادیه اروپا و آمریکا در جریان است در بدنه‌ی کارگزاران دولتی به‌درستی فهم نشده و نگاهی راهبردی در میان کارشناسان این حوزه برای تصمیم‌گیری «بجا و هوشمندانه» در خصوص واگذاری پروژه‌ها و ظرفیت‌های کشور به شرق و غرب وجود ندارد.

انتصابات دولتی و حاکمیتی در روابط دو جانبه:

انتصابات و اعزام‌های مقامات دولتی یکی از انواع ارسال پیام دیپلماتیک به کشورهاست. در سالیان اخیر اعزام سفرای متعدد میان ایران و چین و در رأس آن‌ها قراردادن مسؤول پرونده مدیریت روابط توسط طرفین، از مهم‌‌‌ترین انتصاب آنها بوده است.

در ده سال گذشته، سفرای جمهوری اسلامی ایران در پکن به‌ترتیب مهدی صفری، علی اصغر خاجی، عبدالناصر همتی، محمد کشاورززاده و محسن بختیاری بوده‌اند. اما در دیگر سو، پانگ سن، چانگ هوآ و اخیرا زونگ پی وو به سفارت پکن در تهران منصوب شدند.

فارغ از اینکه دو سفیر اخیر چینی‌ها با سابقه‌ی بسیار بالا به سفارت در ایران برای ماموریت اعزام شده‌اند؛ نشان از اهتمام چین به مسائل مرتبط به غرب آسیا و خصوصا ایران است. اما انتصابات ایران در پکن نشان از کم‌توجهی به وزن چین در معادلات بین‌المللی است.

به‌نظر می‌رسد بایست شأن شریک اول تجاری و یکی از مهم‌‌‌ترین همکاران سیاسی جمهوری اسلامی ایران در سپهر بین‌المللی را با مجرب‌‌‌ترین دیپلمات‌های ایرانی  قدر شناخت. با آن‌که دیپلمات‌هایی که به چین اعزام شده‌اند «پس از بازگشت از مأموریت» مسؤولیت‌های مهمی را برعهده گرفته‌اند، برخلاف رویه‌ای که مثلاً در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن یا نمایندگی سازمان ملل در نیویورک دیده می‌شود که معاونین و دستیاران وزیر در بالاترین مراتب اعزام می‌شوند.

فقدان چشم‌انداز کلان:

از جمله مسائلی که در حکمرانی کلان مسائل کشور، از جمله مسائل اقتصادی، مشاهده می‌شود، فقدان اجماع نخبگانی حول مسائل اساسی است. در خصوص روابط با چین نیز کارگزاران و شبکه‌ی نخبگانی کشور در «دو سر طیف و به‌صورت کاملاً قطبی» موضع‌گیری کرده‌اند. به‌عنوان مثال، از مهم‌‌‌ترین پرونده‌های مشترک میان تهران و پکن، توسعه‌ی سواحل مکران و یا سرمایه‌گذاری در بالادست و پایین‌دست صنعت نفت و گاز کشور است. در هرکدام از این موارد اختلافات داخلی به‌قدری زیاد است که در نهایت مشخص نیست که سهم چین از اقتصاد ایران حداکثر چقدر است یا کف آن کجاست؟ و کرانه‌ی حضور و ظهور سرمایه‌گذاری شرقی در کشور تا کجاست؟

اگر با فرهنگ  و روحیه‌ی چینی‌ها، که به‌شدت نسبت به ثبات و اطمینان  محل تردد اش حساس است، آشنایی پیدا شود، به‌وضوح مشخص است که در چنین شرایطی که چشم‌انداز مشخصی از روابط وجود ندارد، نمی‌توان شاهد رابطه‌ای راهبردی باشیم، حتی با وجود آن‌که تفاهم‌نامه‌ی ۲۵ ساله راهبردی میان این دو کشور به امضاء رسیده است.

تفاهم ۲۵ ساله میان ایران و چین به‌قدری وسعت دارد که شاید تمام آرزوهای طرفین را دربر بگیرد، در نتیجه نمی‌تواند زمینه‌ای برای «تمرکز روابط بر روی پرونده‌های حیاتی» را ایفاء ‌کند.

جمع‌بندی:

این یادداشت تلاش دارد تا با کمک بر شمردن اصلی‌‌‌ترین عوامل داخلی نشان دهد هرچند تحریم‌ها سبب اختلال شدید در روابط ایران و چین شده است، با این حال تهران نیز هنوز آماده‌ی حرکت راهبردی به‌سمت شریک شرقی خود نیست. تهران بایست در شرایط سخت کنونی توانمندی‌های خود را در سطوح مختلف افزایش دهد، از جمله طراحی چشم‌اندازی که هم در ابعاد داخلی و هم ابعاد بین‌المللی افق‌های جدید و البته مشخصی را برای بازیگران ترسیم کند. به دیگر سخن، علاوه بر ایجاد اجماع داخلی بتواند برای شرکاء‌ راهبردی خود در منطقه و سایر قدرت‌ها، نقش خود را تعیین کند.

ثانیاً، با شایسته‌سالاری و دقت‌نظر به اعزام نمایندگانی با جایگاهی رفیع به کشورهای حساسی همچون چین مبادرت ورزد، که این مسأله را در انتخاب مسؤول پرونده، سفیر و یا نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در اجلاس‌های بین‌المللی می‌توان ملاحظه کرد.

و در نهایت، بدنه‌ی کارشناسی و افکار عمومی را نسبت کمینه و بیشینه‌ی رابطه با چین آگاه سازد، یعنی جایگاهی که ایران در منظومه فکر چینی ایفاء می‌کند و همچنین نقشی که چین در سپهر بین‌المللی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران دارد  در رسانه‌ها و مواضع  مسؤولین بلندپایه به کرات گفته شود.

منبع: خبرگزاری تسنیم، ۸ خرداد ۱۴۰۳ 
https://tn.ai/۳۰۸۹۵۸۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *