آنچه ما در سرمقالهٔ ۲۹ تیرماه گروه «۱۰ مهر» در مورد چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری گفتیم

Print Friendly, PDF & Email

انتخابات ریاست جمهوری ایران پایان یافته و آقای مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس جمهور چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری برگزیده شده است. همهٔ شواهد و قرائن نشان از آن دارد که آقای پزشکیان برای پرکردن شکاف‌ها و پل زدن بین دوقطبی‌های موجود در جامعه کار بسیار دشواری در پیش دارد.

ما به‌عنوان گروهی از پیروان سیاست‌های حزب تودۀ ایران در سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۱، تلاش کردیم در طول برگزاری انتخابات مسایل را از دیدگاه طبقاتی ـ ملی و بر مبنای آنچه در بطن جامعهٔ ما می‌گذرد ببینیم و تحلیل کنیم. ما بر خلاف «دیگران» در هیچ‌کدام از دستگاه‌ها و نهادهای حکومتی «نفوذی» نداریم تا تحلیل‌های خود را بر مبنای خبرهای راست و دروغی که از آن‌ها دریافت می‌کنیم تنظیم کنیم. لذا آنچه که در سرمقالۀ ۲۹ تیرماه ما آمده است، تحلیلی است متکی بر واقعیاتی که ما بر همین پایه بدان رسیده‌ایم.

همان‌طور که در سرمقالۀ «شکست یا پیروزی …» اشاره کردیم، «برگزاری انتخابات چهاردهمین دورهٔ ریاست جمهوری ایران در شرایطی به حکومت تحمیل شد که بر اثر سیاست‌های چهل سال گذشته بیش از نیمی از شهروندان کشور با حکومت و انتخابات قهر بودند…. با تأیید صلاحیت آقای پزشکیان، همهٔ طیف‌های اصلاح‌طلبان و نئولیبرال‌های غرب‌گرا به‌شکلی یکپارچه در پشت او سنگر گرفتند، او را دوره کردند، و کوشیدند هدف‌های خود را به‌نام آقای پزشکیان اما به‌کام خود به‌پیش برند و قدرت از دست رفته را بار دیگر به‌دست آورند.»۱

انتخاب آقای محمدجواد ظریف به‌عنوان رئیس شورای راهبری انتخاب وزرای دولت چهاردهم، و حضور جواد آذری جهرمی، صالحی امیری، و دیگرانی چون حسین مرعشی، الیاس حضرتی، مولاوردی و … در رأس کمیته‌های انتخاب وزرا، نشان می‌دهد که آقای پزشکیان همان‌طور که نتوانست در طول مناظره‌های انتخاباتاتی خود را از دولت روحانی جدا کند، با حضور و رفت و آمد چهره‌های شناخته‌شده در ستاد او، و دستورات و احکامی که تاکنون ابلاغ کرده، شائبهٔ «دولت سوم روحانی» را تقویت و تشدید کرده است.

در همین راستا، بهزاد نبوی که مدت‌ها رهبری اصلاح‌طلبان را عهده دار بوده است در اعتراض به سهم‌خواهی تعدادی از اصلاح‌طلبان می‌گوید: « با مطالعهٔ مطالب دوستان، به‌ نظر می‌رسد شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل شده. از همهٔ اعضای کمیته‌ها عاجزانه استدعا دارم، به‌خاطر ایران و به‌خاطر دکتر پزشکیان بی‌نوا، دست از سهم‌خواهی از این گوشت قربانی بردارند. پیشنهاد می‌کنم رئیس و همهٔ اعضای کمیته‌ها، از داشتن پست و مقام منع شوند، تا بتوانند کمی هم به فکر ایران و آینده آن باشند.»

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان می‌نویسد: «بازنمایی سازوکار انتخاب کابینه به نحوی است که شائبه‌ی اداره رئیس جمهور توسط تیمی دیگر را تشدید می‌کند، ارائه این تصویر به نفع رئیس جمهور منتخب نیست. علاوه بر اینکه تذکرات از جنس سخنان بهزاد نبوی شائبه‌ی سهم‌خواهی را در فرآیند تشدید کرده است.»

نهاد اصلی و پایه در هر سیستم سیاسی، نهاد «دولت» است. دولت ابزار هدایت و رهبری جامعه توسط طبقه یا طبقات حاکمه محسوب می‌شود. به گفتۀ مارکس «فعالیت دولت، هم عرصه‌های عمومی را که در همۀ جوامع مشترک است شامل می‌شود، هم وظایف خاصی را در بر می‌گیرد که حاصل آنتی‌تز میان دولت و توده‌های مردم در هر جامعۀ مشخص است»۲ از همین رو، عملکرد دولت، نه‌تنها انعکاسی از منافع عام طبقه یا طبقات حاکم است، بلکه بیانگر دامنهٔ نفوذ گروه‌ها و اقشار خاصی از این طبقات نیز هست. دولت در جامعۀ سرمایه‌داری امروز، علاوه بر سرکوب دشمنان طبقاتی و حفظ شیوۀ تولید موجود که جزء ذاتی سرمایه‌داری نئولیبرال است، در عین حال مجبور است تا اعمالِ فشار از سوی طبقات محروم جامعه را برای کسب امتیازات اجتماعی و اقتصادی و تصویب قانون‌های مناسب نیز مد نظر قرار دهد.

«آقای پزشکیان، ضمن اعلام صریح موضع طبقاتی خود در راستای منافع بورژوازی بزرگ غرب‌گرا ـــ دفاع قاطع از بازار آزاد و اقتصاد نئولیبرالی، بازگشت به برجام و غرب، حمایت از اتاق بازرگانی، آزاد کردن نرخ ارز، آزاد کردن بهای بنزین و دیگر حامل‌های انرژی، و … ـــ مشخصاً بر مشکلات موجود ناشی از گسل‌های اجتماعی فرهنگی و قومی تکیه کرد، و با عمده کردن محور «دموکراسی» بورژوایی و ضرورت «دخالت مردم» در ادارهٔ امور کشور، بر یکی از حساس‌ترین نقاط ضعف حکومت ـــ که از عمده‌ترین دلایل نارضایتی‌ها بوده است ـــ انگشت گذاشت. او با این کار نه فقط همهٔ لایه‌های سرمایه‌داری بزرگ ایران را در پشت سر خود بسیج کرد، بلکه بخش مهمی از ناراضیان قهر کرده، اما مردد، را نیز به سمت خود کشید.»۳

با نگاهی کوتاه به کارنامه و عملکرد همهٔ آنانی که در تیم راهبردی انتخاب وزرای آقای پزشکیان به‌ریاست آقای محمدجواد ظریف حضور دارند، تشخیص این که دولت آینده در مجموع مدافع منافع طبقات مرفه و نسبتاً مرفه جامعه با ساختار و ایدئولوژی نئولیبرال خواهد بود، دشوار نیست. باید در نظر داشت که «امروز، تضادهای طبقاتی و گسل‌های اجتماعی در میهن ما به‌ جایی رسیده‌اند که دیگر امکان راه‌حل‌های دوگانه برای آ‌ن‌ها وجود ندارد: یا نگاه به‌ جنوب و شرق، یا نگاه به غرب؛ یا عدالت اجتماعی، یا نئولیبرالیسم اقتصادی؛ یا دفاع از آرمان‌های انقلاب، یا تسلیم به سرمایه‌داری فاسد مسلط‌ بر جامعه. در وضعیت بین‌المللی کنونی، و مسیری که جهان امروز طی می‌‌کند، روزنهٔ گریز از این انتخاب حیاتی هر روز تنگ‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، حضور تأثیرگذار نیروهای انقلابی استقلال‌طلب و عدالتخواهی که در این انتخابات به‌میدان آمدند به یک ضرورت عاجل در صحنهٔ سیاسی کشور بدل شده است.»۴

«مسألهٔ مهم در اینجا شخص آقای جلیلی و نقاط قوت و ضعف، یا پیروزی و شکست او نیست. مسألهٔ مهم در اینجا واقعیت شکل‌گیری آن جریان طبقاتی ـ اجتماعی در راستای منافع کارگران و دیگر زحمتکشان است که حول کاندیداتوری آقای جلیلی شکل گرفت و نیروی اجتماعی آن به‌طور فعال در این انتخابات متبلور شد. جدا از این‌که آقای جلیلی پس از انتخابات چه سیاستی را پیش بگیرد و توان خود را در چه جهتی به حرکت آورد، این جریان طبقاتی ـ اجتماعی اکنون به یک نیروی تعیین‌کننده در سطح جامعه بدل شده است و چه با آقای جلیلی و چه بدون او، مسیر بالندهٔ خود را طی خواهد کرد.»۵

چنین به نظر می‌رسد که این آگاهی برای رفتن به‌سوی ایجاد تشکل‌ها و بودن در صحنه برای پیشبرد مبارزه در راستای منافع توده‌های محروم و زحمتکش و فشار از پائین، حول آقای دکتر جلیلی و همفکران‌شان هم شکل گرفته است. آقای جلیلی در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود در شهر یاسوج می‌گوید:

«درست است که شخصی که رأی آورده و پیروز انتخابت شده و هم اینک هم مسئولیت اجرایی با او و همراهان وی است اما این به معنای شانه خالی کردن از زیر بارمسئولیت برای طرف رقیب که رأی کمتری آورده است نیست. دولت سایه که برخی‌ها ایردهایی هم از کارکرد و رویکرد آن گرفته‌اند و البته ما این را با قوت و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد، در حقیقت یک گفتمان است و مسیری است که آغاز شده و البته قوی‌تر از گذشته دنبال خواهد شد. جالب است کسانی که ادعای آزادی و اندیشه ورزی دارند و یا مدعی کثرت گرایی هستند ظرف این روزها با غوغاسالاری به دنبال این هستند که بتوانند به این «دولت سایه» که ما مطرح کردیم ایراد بگیرند و ما را محکوم به دخالت در امور کنند. این در حالی است که رویکرد و گفتمان دولت سایه بر کمک و همراهی با دولت‌ها چه یک دولت رقیب و یا دولت همراه باشد، استوار بوده است و بارها تأکید کردیم که دولت سایه یک دکان نیست بلکه یک گفتمان  است.»

جامعهٔ ما سال‌هاست در اثر سیاست‌های خانه خراب کن سرمایه‌داری نئولیبرال، از نبود آزادی‌های دمکراتیک رنج می‌برد. در غیاب احزاب رسمی و شناسنامه‌دار، علاوه بر این که سیاست‌مدارانی با دانش لازم و تجربه و روحیه‌ای ملّی تربیت نمی‌شوند تا برای خدمت در پست‌های ملی و دولتی خدمتگزار باشند، پدیدهٔ مخرب فردگرایی، قوم و خویش بازی، و حرکت رفاقتی شکل گرفته که در اثر استفاده از افراد غیرمتخصص و ناآگاه در پست‌های مختلف، نه‌تنها مشکلات و مسایل مردم و میهن حل نمی‌شود، بلکه منجر به فساد و رانت‌خواری شدید و نارضایتی توده‌های مردم نیز شده است.

همین مسأله در مورد تشکل‌های صنفی و کارگری نیز صادق است. سالیان درازی است اطاق بازرگانی و لابی‌های قدرتمند سرمایه‌داری نئولیبرال، علی‌رغم نص صریح قانون اساسی و قانون کار، از ایجاد تشکل‌های کارگری و سندیکاها، که بتوانند مدافع حقوق حقهٔ کارگران و زحمتکشان باشند، به انواع لطایف‌الحیل جلوگیری کرده و می‌کنند. ما امیدواریم که برای حل مشکل زحمتکشان و شکوفایی جامعه، این نوع مشکلات در دولت آقای پزشکیان از سر راه برداشته شود، امّا با روند آغاز شده که بوی «دولت سوم روحانی» را با خود دارد، بدون اِعمال فشار از پائین، نمی‌توان امید چندانی بدان داشت. سرمقالۀ ۲۹ تیرماه ما دربارۀ «درس‌هایی از انتخابات …» به‌درستی متذکر می‌شود:

«تضادهای کهنهٔ طبقاتی و اجتماعی جامعه اکنون به سطح آمده‌اند و دیگر امکان سرپوش‌گذاری بر آن‌ها وجود ندارد. و ما تردیدی نداریم که پس از این انتخابات، نبرد «که بر که» در درون حاکمیت، و نبردهای طبقاتی و اجتماعی در سطح جامعه، برخلاف وعده‌های آقای پزشکیان، بیش از پیش شدت خواهد گرفت. شدت این نبرد نیز بستگی به این خواهد داشت که رئیس‌جمهور پزشکیان تا چه حد قادر خواهد بود استقلال فردی خویش را از جمع سرمایه‌داران فاجعه‌ساز پشت سر خود حفظ کند و به وعده‌های به‌شدت متناقضی که در طی انتخابات به مردم و نظام داد عمل نماید.

آنچه از هم‌اکنون روشن است این است که طبقهٔ کارگر و دیگر لایه‌های زحمتکش و محروم جامعه نمی‌توانند دست روی دست بگذارند و سرنوشت آیندهٔ خود را به تصمیمات آقای پزشکیان و تیم نئولیبرال‌های هدایت‌کنندهٔ او واگذار کنند. پیام اخیر آقای پزشکیان ـــ بخوان آقای ظریف ـــ به جهانیان، و برنامهٔ اقتصادی صادر شده از سوی شورای راهبردی او، بسیار نگران‌کننده است و سازمان‌دهی هرچه سریع‌تر نیروهای انقلاب را ضرور می‌سازد. باید هرچه زودتر گام‌های لازم را در این راستا برداشت.»(۶)

از هم اکنون رسانه‌های پرقدرت سرمایه داری نئولیبرال و اطاق بازرگانی به‌منظور جلوگیری از سازمان‌یابی نیروهای عدالتخواه و همهٔ آنانی که به اهداف انقلاب مردمی بهمن ماه ۱۳۵۷ باور دارند، وارد میدان شده‌اند تا از این و آن منتقد یا رقیب احتمالی در جامعه هیولاسازی کنند. باید هشیار بود و در دام این نوع ترفندها نیفتاد.

ما بارها بر ضرورت تشکیل یک حزب عدالتخواه با انگیزهٔ ترویج و گسترش ایده‌های مردمی و عدالت‌خواهانه در جامعه، که حامی واقعی توده‌های زحمت باشد و بتواند دفاع از حقوق حقهٔ آنان را نمایندگی کند، تأکید کرده‌ایم. امّا با توجه به آنچه که در این انتخابات گذشت و آشکار شدن تضادهای طبقاتی و اجتماعی، و مهم‌تر از همه، گرد آمدن قریب ۱۴ میلیون نفر برای گفتن نه به ادامهٔ سیاست‌های ویرانگر سرمایه‌داری غربگرا، آن شرایطی فراهم آمده است که می‌توان و ‌باید با تمام توان حرکتی را سازماندهی کرد که به تشکیل یک حزب مردمی عدالتخواه ختم گردد. تنها در این صورت است که می‌توان مطمئن‌تر و مصمم‌تر در راه بهبود شرایط کار و زندگی زحمتکشان و بهروزی آنان گام برداشت. غفلت در این زمینه، بزرگترین اشتباه تاریخی خواهد بود.

ـــــــــــــــــ
۲، کارل مارکس، کاپیتال، جلد ۳، مسکو، ۱۹۷۱، ص ۳۸۴
۶،۵،۴،۳،۱ از سرمقالۀ ۲۹ تیرماه سایت گروه «۱۰مهر»، شکست یا پیروزی؟ درس‌هایی از انتخابات چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *