نارضایتی ماکرون از آمریکا؛ تغییراتی برای روابط ترانس آتلانتیک؟

Print Friendly, PDF & Email

تضاد بین فرانسه و آمریکا، یا بین اروپا و آمریکا، بیشتر یک تضاد در اردوگاه غرب و نتیجه توزیع نابرابر قدرت و منافع است. با این حال، ناامیدی فرانسه از ایالات متحده تأثیر محدودی دارد. نه ساختار تسلط ــ تبعیت بین آمریکا و اروپا را تغییر خواهد داد و نه ضربه‌ای اساسی به نظام هژمونیک آمریکا وارد خواهد کرد. برای فرانسه نیز غیرممکن است که از ذینفع بودن در سود نهادی غرب چشم‌پوشی کند. اما نارضایتی ماکرون از ایالات متحده کم و بیش متغیرهایی را در روابط ترانس آتلانتیک به‌همراه خواهد داشت.
 

 

 

 اخیرا امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در موارد متعدد نارضایتی خود را از ایالات متحده ابراز کرده است. در اوایل این ماه، مکرون از ایالات متحده به دلیل فروش انرژی و گاز به اروپا با چهار برابر قیمتی که ایالات متحده در بازارهای خود می‌فروشد، انتقاد کرد. مکرون گفت: «این دقیقاً به‌معنای دوستی نیست». او سپس به جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا یادآوری کرد که هنگام اظهارنظر در مورد خطر درگیری هسته‌ای «با احتیاط صحبت کند». مکرون در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از اجلاس سران اتحادیه اروپا در بروکسل، بار دیگر از «استانداردهای دوگانه» آمریکا در مورد فروش گاز به اروپا با قیمت‌هایی سه تا چهار برابر بیشتر از آنچه در بازارهای داخلی آمریکا فروخته می‌شود، انتقاد کرد. 

در حالی که غرب تلاش زیادی می‌کند تا وحدت خود را در بحبوحه درگیری روسیه و اوکراین به تصویر کشد، فرانسه ظاهراً از اعتبار ایالات متحده محافظت نمی‌کند. این امر نشان‌دهنده تناقضات عمیقی در روابط فراآتلانتیکی است. 

از یک‌سو، منافع عملی اروپا و ایالات متحده در تضاد فزاینده است. به‌دلیل درگیری روسیه و اوکراین، قیمت جهانی انرژی به‌شدت در حال افزایش است. واردات پُرهزینه انرژی منطقه یورو را به‌سمت کسری تجاری فزاینده سوق داده است. بدتر از آن، فدرال رزرو ایالات متحده همچنان به افزایش نرخ بهره ادامه می‌دهد و فشار زیادی را به بانک مرکزی اروپا در هنگام تنظیم سیاست‌های پولی وارد می‌کند. یورو به زیر برابری دلار سقوط کرده است و به پایین‌ترین سطح خود در ۲۰ سال گذشته رسیده و نرخ مبادله یک به یک با واحد پول آمریکا را پایان داده است. 

از سوی دیگر، اهداف استراتژیک اتحادیه اروپا و آمریکا یکسان نیست. ایالات متحده برای حفظ هژمونی خود نیازمند حمایت جمعی متحدان خود است. این جاه‌طلبی اتحادیه اروپا نیست. دومی‌ مایل است سیاست خارجی خود را بر اساس منافع خود شکل دهد، نه اینکه مجبور شود در رقابت قدرت‌های بزرگ از یکی طرفداری کند. این نیروی محرکه اصلی مکرون است که بارها و بارها بر استقلال استراتژیک اروپا تأکید کرده است. 

با این حال، با طولانی شدن درگیری اوکراین، اروپا به‌سمت افزایش اتکای خود به ناتو به رهبری ایالات متحده سوق داده می‌شود و باید منافع اقتصادی خود را در ازای تضمین‌های امنیتی قربانی کند. به‌نظر می‌رسد اروپا راه دیگری ندارد جز اینکه به ایالات متحده اجازه دهد تا به‌طور مستمر هزینه درگیری اوکراین را بر آن تحمیل کند؛ طوری که استقلال استراتژیک آن به‌شدت به خطر افتاده است. 

به‌ویژه، ایالات متحده بی‌وقفه با تحریک بحران اوکراین، آن را تشدید می‌کند، تا نه‌تنها روسیه را تضعیف، بلکه کنترل ایالات متحده بر اروپا را نیز تقویت کند. این امر اروپا را در مشکلات اقتصادی بزرگ‌تر و همچنین در آستانه یک جنگ خطرناک‌تر قرار داده است. در پس هشدار ماکرون به آمریکا، نه‌تنها نگرانی‌های بزرگ در مورد تشدید بحران‌های آینده وجود دارد، بلکه ناتوانی در کنترل سرنوشت فرانسه و درخواست اکید از اروپا برای تقویت وحدت وجود دارد. 

البته فرانسه برای ایفای نقش به‌عنوان یک «جنگنده ضدِ آمریکایی» دلایل خاص خود را دارد. فرانسه سنت خودمختاری قدرت‌های بزرگ را حفظ کرده است. همیشه چشم‌اندازی جهانی دارد که نمی‌توان از اهمیت آن چشم‌پوشی کرد. شارل دوگل، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، طرفدار این بود که فرانسه باید به یک سیاست خارجی مستقل پایبند باشد و نباید به‌طور کامل توسط اردوگاه غرب به رهبری ایالات متحده محدود شود. به همین دلیل، فرانسه زمانی تصمیم گرفت تا از فرماندهی نظامی‌ یکپارچه ناتو خارج شود و اولین قدرت بزرگ غربی بود که با جمهوری خلق چین روابط دیپلماتیک برقرار کرد. 

علاوه بر این، فرانسه مدافع ادغام اروپا بوده است. افزایش قدرت آلمان و همچنین بحران بدهی اروپا، زمانی به آلمان این فرصت را داد که اروپا را رهبری کند. پس از خروج آنگلا مرکل صدراعظم سابق آلمان از سیاست، فرانسه این فرصت را یافت تا تلاش کند بر سیاست‌های داخلی و خارجی اروپا مسلط گردد. 

علاوه بر این، مکرون نیازهای سیاسی خود را دارد که باید به آنها رسیدگی کند. ماکرون احیای فرانسه را به‌عنوان مسئولیت خود، ترویج اصلاحات در داخل و تلاش برای موقعیت فرانسه به‌عنوان یک قدرت بزرگ در خارج می‌داند. در انتخابات ریاست جمهوری امسال، او مجدداً انتخاب شد، اما نتوانست برتری مطلق را در مجلس کسب کند. دستور کار اصلاحات داخلی با مانع‌تراشی مخالفان محدود شد. بنابراین، مکرون برای تقویت حاکمیت خود نیاز به پیشرفت‌هایی در یکپارچگی اروپایی و سایر مسائل دیپلماتیک دارد. 

تضاد بین فرانسه و آمریکا، یا بین اروپا و آمریکا، بیشتر یک تضاد در اردوگاه غرب و نتیجه توزیع نابرابر قدرت و منافع است. با این حال، ناامیدی فرانسه از ایالات متحده تأثیر محدودی دارد. نه ساختار تسلط ــ تبعیت بین آمریکا و اروپا را تغییر خواهد داد و نه ضربه‌ای اساسی به نظام هژمونیک آمریکا وارد خواهد کرد. برای فرانسه نیز غیرممکن است که از ذینفع بودن در سود نهادی غرب چشم‌پوشی کند. اما نارضایتی ماکرون از ایالات متحده کم و بیش متغیرهایی را در روابط ترانس آتلانتیک به‌همراه خواهد داشت. 

به‌عنوان مثال، هنگامی ‌که نشست شورای فناوری تجارت ایالات متحده و اتحادیه اروپا (TTC) در ماه دسامبر برگزار می‌شود، دو طرف برای هماهنگی با یکدیگر شرایطی دشوارتر خواهند داشت. علاوه بر این، زمانی که اروپا و آمریکا در زمینه خودروهای الکتریکی درگیری تجاری داشته باشند، آلمان قطعاً در کنار فرانسه خواهد ایستاد. این بدان معنی است که اختلافات عمیق بین فرانسه و آلمان پلی خواهد شد تا اروپا در قبال ایالات متحده، موضع سخت‌تری اتخاذ کند. 

مشکلاتی که به‌نظر می‌رسد تنها مشکلات بین ایالات متحده و اروپا باشد، همچنین می‌تواند باعث ایجاد ابهاماتی در روابط پیچیده کنونی بین قدرت‌های بزرگ شود.

* https://www.globaltimes.cn/page/202210/1277904.shtml

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *