دنیایی پر از شعله‌های آتش می‌خواهید؟

Print Friendly, PDF & Email

روز شنبه نفس در سینۀ جهان حبس شد. «یِوگنی پریگوژین»، رهبر گروه نظامی واگنر، برای «پیشروی به‌سوی مسکو» فراخوان داد و تا با مذاکره راه‌حلی پیدا شود و در آخرین لحظات به رویارویی نیروهای واگنر و ارتش منظم روسیه در دروازه‌های مسکو پایان دهد. پاسی از غروب گذشته بود. اگر کسی در روزهای آخر هفته رسانه‌های آلمان را پیگیری می‌کرد، با آمیزه‌ای از شعف آشکار و شادی نهان روبرو می‌شد. ظاهراً امید ساده‌لوحانۀ «تغییر رژیم» در مسکو آن‌چنان ذهن رسانه‌ها را تسخیر کرده بود که حتی در آرزوی هرج و مرج و جنگ داخلی در کشوری بودند که بزرگ‌‌‌ترین قدرت اتمی جهان است. آدم با دیدن توانایی ذهنی نخبگان‌مان به‌حق دچار ترس و وحشت می‌شود.

«من بوی جنگ داخلی صبحگاهان را دوست دارم.» این جملات از توئیتی است که پروفسور ارتش آلمان «کارلو ماسالا» در ساعات اولیۀ صبح دربارۀ شورش «پریگوژین» منتشر کرد. رسانه‌ها این متخصص علوم سیاسی را به‌نوعی تبدیل به متخصص جنگ اوکراین کرده‌اند، درست مانند «کریستیان دروستن» که متخصص کووید‌ ـ ۱۹ بود. او در میزگردهای بیشمار و مصاحبه با رسانه‌ها، دیدگاه‌های خود در مسألۀ اوکراین را تبیین می‌کند؛ او طرفدار پروپاقرص آن‌سوی اقیانوس، جنگ‌طلب و حامی اوکراین است. هیچ شکی نیست که «کارلو ماسالا» تندرویی تمام‌عیار است. اگر او را خیلی در رسانه‌ها نمی بینیم به این دلیل است که رسانه‌ها نه به همۀ نظرات، بلکه فقط به تندروها تریبون می‌دهند، و در میان ارکستر تندروها، «کارلو ماسالا» یکی از سازهاست.

این که رسانه‌ها چگونه این روّیه را به‌کار می‌گیرند، در میزگرد شب یکشنبه (۲۵ ژوئن)، با اجرایِ مجری تلویزیون «آنه ویل»، به‌خوبی نشان داده شد. معمولاً در چنین میزگردهایی حداقل یک نفر دعوت می‌شود که وظیفۀ آن بینوا ارائۀ نظراتی مخالف با بقیۀ شرکت‌کنندگان و ظاهر شدن در نقش «نادان و ابله» در خیمه شب بازی رسانه ایست. این روّیه نقش تربیتی هم دارد، زیرا آن بخش از مردم که مانند آن بینوا نظری انتقادی دارند به‌عینه می‌بینند که چقدر صاحبان چنین نظراتی تنها و منزوی هستند و چقدر نظراتشان غلط است. ولی دیشب ظاهراً حتی کسی جرأت نکرده بود اجازه دهد ساز مخالفی در این ارکستر هماهنگ نواخته شود. به غیر از «کارلو ماسالا»، دیگر شرکت کنندگان عبارت بودند از روزنامه‌نگار روس‌هراس «سابینه آدلر»، لابی‌گر فراآتلانتیکی «رودریش کیزه وتر»، و دبیر اول حزب سوسیال دموکرات و نزدیک به مجتمع صنعتی ـ نظامی «لارس گلینگ بایل». بدین‌ترتیب دیشب، در دنیای موازی «آنه ویل»، باید افق دیدی بسیار محدود ولی بسیار پرقدرت ارائه می‌شد. بسیار عالی!

این که گروه کُر فراآتلانتیکی به بهترین نحوی بانگ طرفداری از آن‌سوی اقیانوس را سر دادند، تعجب‌آور نبود. آن‌چه که ترسناک بود، همسانی کم یا زیادِ اشتیاق و آرزوی شرکت‌کنندگان برای هرج و مرج در روسیه بود. و این نمونه معرف کلّ گزارشات رسانه‌ای در آخر هفته بود.

به یکباره، «یوگنی پریگوژین»، الیگارش ملی‌گرای افراطی، که در اصل مجتمع رسانه‌ای ـ سیاسی آلمان باید او را خوار می‌شمرد، تبدیل به «امید ما» و چشم‌انداز جنگ داخلی در روسیه سناریویی کاملاً مطلوب شد. البته کارشناسان شرکت‌کننده در میزگرد خواهان پیروزی «پریگوژین» در این سناریو نبودند، ولی تصور این‌که توان نظامی روسیه نه صرف مقابله با متّحد ما «اوکراین» بلکه صرف جنگ با خودی شود مطلوب آن‌ها بود. این تصور نه‌تنها ساده‌انگارانه بلکه به سه دلیل بسیار احمقانه است:

•    چنین خیالی که در نتیجۀ درگیری میان طبقات حاکمۀ روسیه در نهایت نیروهای طرفدار غرب موفق به گرفتن سکان قدرت خواهند شد، توهمی بی‌ پایه و اساس است. در روسیه نیروهای طرفدار غرب وجود خارجی ندارند و افرادی نظیر محبوب ما «الکسی ناوالنی» در همان حدی بین ارتش، دستگاه دولت و مردم پشتیبان دارد که کودتاچی راست‌گرا «پرنس رویس» در آلمان. و دلیل غرب‌گرا نبودن مردم روسیه، که غرب نقش زیادی در آن دارد، «فروش روسیه در دوران یِلسین» و «سیاست تحریم‌های غرب» است.
•    روسیه بزرگ‌‌‌ترین قدرت اتمی جهان است و نه‌تنها موشک‌های قاره‌پیمای اتمی، بلکه سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در اختیار دارد، که در صورت کودتای نظامی یا جنگ داخلی می‌توانند بلافاصله به دست نیروهای ناسیونالیست افراطی از نوع «پریگوژین» بیفتند. به‌نفع کیست که درست در مرز شرقی اتحادیۀ اروپا مناقشه‌ای نظامی بین جنگ‌سالاران مسلح به سلاح اتمی در گیرد؟ این مناقشه کابوسی دهشتناک برای کلّ جهان است و قطعاً سناریویی مطلوب نیست.

•    اگر نکات فوق‌الذکر برای «روس‌خواران» عرصۀ سیاست و رسانه اهمیتی ندارد، جنگ‌ها موجب کشته شدن انسان‌ها می‌شوند و بیشتر قربانیان در هر جنگی مردم بی‌گناهند. چقدر باید کج‌اندیش بود و آرزوی جنگی را داشت که مردم بی‌گناه قربانی آن خواهند بود؟ این‌ها چه جور انسان‌هایی هستند که چنین چیزی آرزو می‌کنند؟

طبق تعریفی که ما از نخبگان داریم، نخبگان کسانی هستند که با باورهای خود قدرت تأثیرگذاری بر سیاست را دارند. پس، کارشناسانی در حد «کارلوماسالا» جزو نخبگان ما هستند. کشوری که نخبگانش عامدانه، یا حداقل با بی‌احتیاطی محض، خواهان شعله‌ور شدن آتش جنگ در جهان هستند، نه‌تنها برای ما بلکه در این مورد مشخص برای کلّ جهان تهدید به‌حساب می‌آیند.

من اگر کوچک‌‌‌ترین ارتباطی با این نخبگان داشتم، تا مغز استخوان شرمسار می‌بودم. ولی چرا من باید شرمسار باشم! زیرا می‌دانم که این‌گونه نظرات به‌هیچ‌وجه معرّف نظرات هموطنان من نیستند؛ فقط بیانگر این هستند که رسانه‌های ما در چه شرایط اسفباری قرار دارند و این به‌اندازۀ کافی وحشتناک است.

منبع: NachDenkSeiten
https://www.nachdenkseiten.de/?p=۹۹۸۳۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *