افسانه غرامت‌های جنگی آلمان

Print Friendly, PDF & Email

ما همه در مدرسه آموخته بودیم که یکی از دلایل صعود نازیسم بین دو جنگ جهانی، مبلغ گزاف غرامت‌هایی بود که در پی پیمان ورسای (۱) از آلمان مطالبه شده بود. میزان این غرامت در سال ۱۹۲۱ در لندن به ۱۳۲ میلیارد مارک طلا، که با شش ماه درآمد ملی آلمان مطابقت داشت، تعیین گردید. اما سرمایه آمریکا در آلمان شکست خورده در جنگ جهانی اول، موقعیتی را می‌دید که بتواند جای پای خود را در اروپا محکم کند و اندکی از اشتهای انتقام‌گیرنده بریتانیا و فرانسه بکاهد.

به همان‌گونه که «آنی لاکروا ریز» (۲) یادآوری می‌کند، ۱۴ محور در اظهارات ویلسون (اشاره به سخنرانی پرزیدنت ویلسون در ژانویه ۱۹۱۸ که برخلاف آنچه به این نکات نسبت داده می‌شود، رگه‌ای از ایده‌آلیسم در رئوس اظهارات وی مشاهده نمی‌گردد) از لحاظ سیاسی استراتژی فوق را بیان می‌کند که رو‌در‌‌رو با سرمایه فرانسه قرار می‌گرفت. سرمایه‌ای که تصور می‌کرد موفق شود آلمانی‌ها را نابود کند و تمام بازار‌ها و حق و حقوق اختراعاتش را به‌ویژه در زمینه شیمی‌ و ذوب‌آهن، از آن خود کند. از سال ۱۹۲۴ به این‌سو، شاهد سرمایه‌گذاری‌های گسترده ایالات متحده که عمدتاً در آلمان صورت می‌گرفت، بودیم. امپریالیسم آمریکایی، امپریالیسم آلمانی را به‌عنوان شریک برمی‌گزیند و سرمایه فرانسه به رده دوم رانده می‌شود. در سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ وام آلمان عظیم است و برلین یک وام‌گیرنده بسیار بزرگ و در نتیجه مشتری بسیار مهمی‌است که به‌هیچ‌وجه نباید او را ناراضی نمود. در نهایت، از مبالغ اولیه، تنها ۱۳درصد آن بازپرداخت می‌شود. مقداری که تناسبی با بازپرداخت «غرامت‌های گزاف» ندارد.

با وجود این، به‌علت بحران وحشتناک اضافه تولید در سال ۱۹۳۱، که نزدیک بود باعث فروپاشی نظام گردد، رهبران آلمان رو‌در‌رو با رقابت دهشتناک بین ایالات متحده و اروپا قرار می‌گیرند که در نتیجه آن شاهد بسته شدن چندین بازار بر روی آنان هستند. «آنی لاکروا ریز» تأکید می‌کند که همان محافل در نظر گرفته بودند آن بازار‌ها را دوباره از طریق جنگ به‌دست آورند. صعود نازیسم این سمت‌گیری سیاست آلمان را بیان می‌کند. آلمان دوباره مسلح می‌شود و هر آنچه را که اراده می‌کند می‌تواند بخرد: فرآورده‌های نساجی، آهن، بوکسیت و غیره. آلمان که طبقه کارگرش را تقریباً به سطح برده‌ها رسانده بود (۱۶ ساعت کار در روز، دستمزدهای بلوکه شده، نبود حق اعتصاب، …) نیرومند می‌شود و آماده نبردی است که در پیشِ رو دارد.

بیست سال پس از آن، بیشتر گرایش دارم بگویم همان نیروها را در دست می‌گیریم و از نو آغاز می‌کنیم. پس از جنگ دوم جهانی که شاهد تخریب اروپا توسط ارتش رایش سوم و غارت روشمند سرمایه‌ها و منابع کشورهای فتح شده بودیم، رایش سوم هم‌چنین به بانک‌های مرکزی کشورهای اشغال شده «وام»‌هایی را به‌عنوان سهمیه شراکت در جنگ تحمیل کرد. این «وام»‌ها هرگز از سوی آنان بازپرداخت نشدند به این دلیل ساده که در پیمان سال ۱۹۵۳ لندن که مبلغ وام‌های خارجی آلمان را بین سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۴۵معین می‌کرد، از این وام‌ها سخنی به‌میان نیامده بود. در واقع، رو‌در‌رو با «تهدید» کمونیسم، رعایت این هم‌پیمان جدید غرب در اولویت قرار می‌گرفت. ایالات متحده پذیرفت که نیمی‌ از وام آلمان را حذف نماید. از قربانیان اشغال خواسته شد که درخواست اخذ غرامت را فراموش کنند. هدف استراتژیک متحدین این بود که یک آلمان مقتدر و آرام ولی هم‌چنین دارای تمیزترین نمای ممکن برای دنیای سرمایه‌داری را در برابر کشورهای سوسیالیستی علم کنند. از آن لحظه به بعد، در حالی که باقی اروپا سرگرم بستن زخم‌های بی‌شمار حاصل از جنگ اشغال‌گرانه آلمان بود، این کشور در صفای کامل زندگی می‌کرد.

در مقابل این تطابق عجیب زمانه‌ها، فقط می‌توان از بازنویسی کتاب‌های درسی در راستایی که فقط حافظ منافع طبقه حاکمان باشد، شگفت‌زده شد. هم‌چنین می‌توان تحسین کرد که بهانه پیروزمندان (در دو جنگ جهانی) همواره بهترین است. (۳)

 

*”http://les-tribulations-de-l-ecocolo-ecoconome.over-blog.com/2015/06/le-mythe-des-reparations-allemandes.html” \t “_blank”

(۱) پیمان ورسای در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ در تالار آینه قصر ورسای در نزدیکی‌های پاریس به امضاء رسید. بر اساس پیمان نامبرده مستعمره‌های آلمان، بخشی از حقوق نظامی‌اش و قسمتی از سرزمین‌اش از این کشور گرفته شد و به پرداخت غرامت‌های گزافی محکوم گردید.

(۲) Annie Lacroix Riz. استاد برجسته تاریخ در دانشگاه پاریس

(۳) اشاره به حکایت گرگ و بره لافونتن که در آن گرگ که از بره بسیار نیرومندتر است همواره بهترین بهانه‌ها را برای خوردن بره ارائه می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *