قطعنامهٔ پلنوم هجدهم کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران دربارهٔ وضع جهان، ایران و وظایف حزب در مرحلهٔ کنونی

Print Friendly, PDF & Email

به نقل از «راه توده»، دورهٔ اول، ویژهنامه، ۲ دی ۱۳۶۲

هجدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران، گزارش درباره مسایل جهان، ایران و وظائف حزب در مرحله کنونی را استماع کرد و پس از بحث پیرامون آن در مورد نکات زیرین موافقت حاصل نمود:

الف ـ نظری به وضع جهان

۱. رویدادهای بینالمللی نشانگر آنست که ماجراجوترین وتجاوزکارترین جناح جنگطلب ایالات متحده آمریکا جهان را به سوی فاجعه جنگ هستهای سوق میدهد.محافل امپریالیستی، ناگزیری تقدیرآمیز جنگ، امکان جنگ محدود وحتی بلندمدت هستهای و پیروزی در آن را تبلیغ و خود را برای وارد آوردن نخستین ضربه هستهای آماده میکنند. استقرار موشکهای «پرشینگ ـ ۲» و بالدار با برد متوسط در اروپای غربی گام عملی بلندی است که در این راه برداشته میشود.

محتوای سیاست تجاوزکارانه امپریالیسم به سرکردگی امپریالیسم آمریکا در مرحله کنونی، تضعیف مواضع سوسیالیسم در جهان، سرکوب نهضتهای رهاییبخش ملی و جنبشهای ضدامپریالیستی خلقهاست. امپریالیسم میکوشد از سیر تاریخ بهسوی صلح پایدار وهمزیستی مسالمتآمیز در سراسر جهان، آزادی خلقها از اسارت ارتجاع و استقرار جامعه نوین، جامعه فارغ از جنگهای مخرب، فقر، جهل، بیکاری واستثمار جلوگیری کند. سیاست ماجراجویانه امپریالیسم آمریکا و هم پیمانانش در ناتو در عرصه بینالمللی، بر خطر جنگ هستهای میافزاید و موجودیت بشری را به مخاطره میاندازد.

۲. تشدید بحران اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک سرمایهداری، کاهش آهنگ رشد اقتصادی، تورم مزمن، سیر صعودی هزینه زندگی، بیکاری و گسترش فقر، مبارزه طبقاتی و جنبش اعتصابی را در کشورهای رشد یافته صنعتی غرب تشدید میکند و موجبات تزلزل ارکان اجتماعی نظام ستمگر سرمایهداری را فراهم میآورد. تدابیر اقتصادی ـ اجتماعی سرمایهداری انحصاری دولتی قادر به حل تضادهای سرشتی آن نیست. تضاد بین دول امپریالیستی بیش از پیش عمیق میشود.

۳. وضع در خاورمیانه و نزدیک وخیمتر میشود و این معلول سیاست ماجراجویانه و تجاوزکارانه ایالات متحده آمریکا است که میکوشد سیادت خود را بر جهان تأمین کند و از «موضع قدرت» اراده خویش را به دیگر خلقها تحمیل نماید. استقرار ناوگان دریایی عظیم ایالات متحده در آبهای اقیانوس هند و ورود گروهی از آنها به خلیج فارس، تشکیل نیروهای «اقدام سریع» و «ستاد فرماندهی استراتژیک مرکزی»، هدفی جز دخالت آشکار در امور داخلی کشورهای منطقه و مبادرت به عملیات نظامی به قصد بهاصطلاح دفاع از «منافع حیاتی آمریکا»، یعنی سرکوب نهضتهای رهاییبخش ندارد. حضور نظامی آمریکا و ایجاد پایگاههای عدیده نظامی در سراسر منطقه، استقلال میهن ما و دیگر کشورها را تهدید میکند. تجاوز نظامی ایالات متحده به گرانادا و لبنان نمونههای بارز این سیاست تجاوزکارانه است.
 
۴. امپریالیسم، مخالف تحولات اجتماعی در کشورهای نواستقلال است. دول امپریالیستی میکوشند راه رشد سرمایهداری وابسته را به کشورهای رشدیابنده تحمیل کنند. خلقهای«جهان سوم» با پیگیری علیه سیاست غارتگرانه انحصارهای امپریالیستی مبارزه میکنند. تضاد بین دول امپریالیستی و کشورهای نواستقلال تشدید مییابد.

۵. سیاست ماجراجویانه و تجاوزکارانه امپریالیسم محکوم به شکست است. دوران ما دوران گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی است. نیروهای صلح و دموکراسی و سوسیالیسم بر نیروی امپریالیسم برتری دارد. جامعه کشورهای سوسیالیستی و پیشاپیش آن اتحاد شوروی به نیروی عظیم مادی و معنوی در جهان تبدیل گردیده و نقش تعیین کننده در نبرد علیه امپریالیسم و در راه آزادی خلقها ایفا میکند.

۶. بر اثر مساعی پیگیرانه و مبتکرانه کشورهای سوسیالیستی و هوشیاری و بیداری دیگر نیروهای صلحطلب، بشریت توانسته طی یک دوران نسبتا طولانی از وقوع جنگ جهانی جلوگیری کند. اتحاد شوروی همراه دیگر کشورهای سوسیالیستی امروز نیز مانند گذشته در راه امر عظیم و حیاتی صلح جهانی و تأمین امنیت خلقها مبارزه میکنند.
حزب توده ایران از پیشنهادات جامعه کشورهای سوسیالیستی در زمینه خلع سلاح هستهای و نیز خلع سلاح همگانی قویا پشتیبانی میکند و آنها را یگانه راه دستیابی به صلح پایدار و نجات بشر از فاجعه جنگ هستهای میشمارد.

۷. گسترش مناسبات دوستانه بین دول، همزیستی مسالمتآمیز کشورهای دارای نظامهای گوناگون اجتماعی، احترام اکید به حق خلقها در تعیین سرنوشت وپیشرفت اجتماعی، اصول لایتغیری است که جامعه کشورهای سوسیالیستی در سیاست خارجی خود از آنها پیروی میکنند.

۸. پلنوم کمیته مرکزی برآنست که مبارزه در راه تحدید سلاحهای هستهای، ایجاد مناطق آزاد از سلاحهای هستهای و از آن جمله در منطقه اقیانوس هند، برچیدن پایگاههای نظامیآمریکا، خاموش کردن کانونهای جنگ که احتمال فرارویی آنها به جنگ جهانی حتمیاست، یکی از عرصههای عمده مبارزه انقلابی ضدامپریالیستی است.

۹. پلنوم، سیاست ماجراجویانه و تجاوزکارانه امپریالیسم آمریکا را در منطقه خاورمیانه و نزدیک و آمریکای مرکزی و دیگر نقاط جهان شدیدا محکوم میکند و معتقد است که باید با تمام قوا علیه آن مبارزه کرد.

۱۰. پلنوم همبستگی عمیق خود را با مبارزه عادلانه مردم برادر افغانستان به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان در راه ایجاد کشوری آزاد، آباد و مستقل ابراز میدارد و جنگ اعلام نشده امپریالیسم آمریکا و ایادی آن را در افغانستان محکوم میکند.

۱۱. نهضتهای رهاییبخش وضدامپریالیستی خلقها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به نیروی پرتوان انقلاب جهانی تبدیل شده است. اتحاد سه نیروی اساسی انقلابی عصر ما، سیستم جهانی سوسیالیسم، جنبش کمونیستی ـ کارگری کشورهای سرمایهداری و نهضت رهاییبخش ملی در مقیاس جهانی شرط پیروزی است.

ب ـ درباره وضع ایران

۱. در پلنوم، پیرامون گزارش عمومی ومسایل انقلاب و وظایف حزب در زمینه مبارزه علیه ارتجاع حاکم بر کشور و به سود استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی، بحث جدی انجام گرفت. پلنوم معتقد است که انقلاب بهمن ۵۷ مردم میهن ما انقلابی بود ضدامپریالیستی، ضدسلطنتی، ضداستبدادی و مردمی. پلنوم تاکید میکند که علیرغم کوشش نیروهای انقلابی و میهنپرست، انقلاب نتوانست به آماجهای اجتماعی ـ اقتصادی خود نائل آید.

۲. با پیروزی انقلاب، هیأت حاکمه جدید با پایگاه طبقاتی نوین زمام امور کشور را به دست گرفت، ولی این هیأت حاکمه از دیدگاه وابستگی طبقاتی بکدست نبود. حاکمیت نوین با آنکه تحت تأثیر جو انقلابی اقداماتی را در زمینه واژگونی دستگاه دولتی به ارث رسیده از رژیم گذشته آغاز نمود، ولی این اقدامات به زودی متوقف شد و در مجموع دستگاه دولتی تقریبا دست نخورده باقی ماند. حال آنکه بدون تبدیل دولت به عامل پیشرفت اجتماعی ـ اقتصادی و بدون دموکراتیزه کردن دستگاه دولتی تداوم انقلاب امکانپذیر نبود.

۳. روحانیون حاکم، ترکیبی از جناحهای گوناگون را تشکیل میدهند. جناحی مظهر سیاسی و نماینده کلان سرمایهداران و بزرگ مالکان و بورژوازی متوسط و جناح دیگر حامی«عدالت اسلامی» در جامعهاند. اگر جناح نخست، خواهان اشکال محدودتر تسلط سیاسی، در عین حفظ تسلط کامل نظام سرمایهداری وابسته است، جناح دوم حفظ تسلط انحصارگرانه سیاسی و اقتصادی را برای پیاده کردن آنچه به نام «عدالت اسلامی» مینامد، در جامعه ضرور میداند. کوشش هر یک از جناحها برای تأمین فرمانروایی خویش و فرمانبرداری طرف دیگر، عقب نشینی در مقابل یورش یک جناح و در پیش گرفتن طریق مماشات، عمل مشترک همه جناحها در برابر خواستاران تحولات عمیق اجتماعی به قصد دفاع از منافع خود به مثابه یک قشر، از مختصات هیأت حاکمه جدید به شمار میرود.  پلنوم بر آنست که روحانیت حاکم، نه نماینده یک قشر معین از طبقه معین، بلکه نماینده قشرهای گوناگون طبقات و لایههای مختلف جامعه از کلان سرمایهداران و بزرگ مالکان گرفته تا بورژوازی متوسط و کوچک و خرده بورژوازی است.
در چنین زمینه ای است که روحانیت حاکم خود را مافوق تناقضات طبقاتی معرفی میکند که گویا همراه با دیگر اقشار جامعه در مجموع «مردم» را تشکیل میدهند و از منافع مردم دفاع میکنند.

۴. اگر در دوران رژیم مخلوع گروههای صنعتی، یعنی قشر فوقانی سرمایهداران و مالکان بزرگ در پشت نام شاه فرمانروایی میکردند، با ایجاد جمهوری اسلامی و حذف گروههای صنعتی اینک کلان سرمایهداران و بهویژه بورژوازی تجاری و نیز مالکان بزرگ در مجموع خود در پوشش «موازین شرعی» و به نام «امت مسلمان» حکمرانی میکنند و جامعه به جای آنکه محتوای نوین کسب کند، برای حفظ منافع آنان به سوی کهنهترین شکل سنتی ـ مذهبی سوق داده میشود. مشخصه عمده وضع موجود را میتوان سیاست مانور میان طبقات و اقشار و « استمداد» عوامفریبانه از تمام قشرها و طبقات جامعه برای پردهپوشی دفاع از منافع طبقه استثمارگر دانست.

۵. تودههای زحمتکش و بهویژه پرولتاریای صنعتی ایران در جریان جنبش انقلابی، خواستهای صریح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را مطرح کردند. روند جنبش انقلابی نشان داد که تودههای میلیونی شرکت کننده در انقلاب فقط برای تغییر روبنای سیاسی مبارزه نکردند، بلکه خواستار دگرگونی زیربنا هم بودند. ولی هیأت حاکمه نتوانست و نخواست مسولیت سیاسی ـ اجتماعی که در برابر تودههای زحمتکش به عهده گرفته بود، اجرا کند. انقلاب، علیرغم کوشش پیگیر حزب توده ایران و دیگر نیروهای مدافع آرمانهای تودههای محروم، در مرحله سیاسی متوقف شد و نتوانست به انقلاب اجتماعی فراروید. انقلاب ضدامپریالیستی، ضداستبدادی و دموکراتیک به استبداد قرون وسطایی برای احیای نظام سرمایهداری وابسته انجامید.

۶. با برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری، در واقع رهبری سیاسی انقلاب بهطور عمده در اختیار آیتالله خمینی و طرفداران او در حاکمیت قرار گرفت. در این شرایط با درنظر داشت اختلافات گذشته در حاکمیت سیاسی و توقف روند تعمیق انقلاب، امید میرفت گامهای اساسی در جهت حل مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی جامعه به نفع تودههای زحمتکش برداشته شود. این امید به تحقق نپیوست و این روند نه تنها آغاز نگشت، بلکه سیاست رژیم تغییر کیفی یافت و بیش از پیش به راست گرایید.

۷. چرخش هیأت حاکمه به راست در زمینه  سیاست داخلی و خارجی که به شکل احیاء نظام منحط سرمایهداری وابسته، تقویت بنیه مالی بورژوازی تجاری، احیاء مواضع اقتصادی و مآلا سیاسی امپریالیسم وهمسانی و همسویی هر چه بیشتر با دول امپریالیستی تظاهر میکند، جامعه را با بحرانهای اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی روبرو ساخته است.
تورم فزاینده، گرانی سرسامآور، افزایش سریع هزینه زندگی، بیکاری فراگیر، ادامه مهاجرت روستاییان از هستی ساقط شده به شهرها، گسترش فساد، اختلاس، غارت بیسابقه «تروریستهای اقتصادی» تحت حمایت هیأت حاکمه، تشدید وابستگی صنعتی، افزایش سریع واردات کالاهای مصرفی و محصولات کشاورزی در عین کاهش بیوقفه صادرات و بالاخره تکیه مطلق بر درآمد نفت برای ادامه حیات اقتصادی کشور، نشانه بارز تعمیق بحران در جمهوری اسلامیاست.

۸. پایان دادن به جنگ خانمانسوز ایران وعراق خواست اکثریت قاطع زحمتکشان است، که بار سنگین آن را بر دوش میکشند. «جنگ جنگ تا پیروزی» که سران جمهوری اسلامی تبلیغ میکنند و تاکنون صدها هزار کشته و زخمی وعلیل بر جای گذارده وخسارات عظیم بر اقتصاد کشور وارد آورده، مغایرت آشکار با اهداف انقلاب مردم کشور ما دارد. ادامه جنگ به نفع امپریالیسم است. امپریالیسم آمریکا از ادامه جنگ که فاجعه بزرگی برای مردم هر دو کشور همسایه است، در جهت تحکیم مواضع سیاسی ـ نظامی و اقتصادی خود در منطقه خلیج فارس و خاور نزدیک بهره میبرد. ما برآنیم که ترک مخاصمه و انعقاد صلح با شرایط عادلانه به نفع خلقهای دو کشور و به زیان امپریالیسم است و هر چه زودتر باید عملی گردد.
مبارزه در راه پایان دادن به جنگ بین ایران و عراق، وظیفه عاجل مدافعان مصالح ملی کشور است.

۹. هجدهمین پلنوم کمیته مرکزی، ادامه جنگ برادرکشی در کردستان را، که به خلق کرد تحمیل شده محکوم میکند و خواهان پایان دادن به بمباران شهرها و روستاهای منطقه و کشتار جمعی کودکان و زنان و پیرمردان است. پلنوم خواهان بهرسمیت شناختن حق خودمختاری برای همه خلقهای ساکن کشور در چارچوب تمامیت ارضی ایران است.

۱۰. امپریالیسم آمریکا دشمن شماره یک خلقهای میهن ما است. در جهان دو جبهه رو در روی هم قرار دارند؛ جبهه نیروهای ضدامپریالیستی، مبارزین راه آزادی و استقلال و پیشرفت اجتماعی و بر رأس آن اتحاد شوروی از سویی و جبهه نیروهای امپریالیستی و ارتجاعی، دشمنان سوگند خورده خلقهای مظلوم و ستمدیده به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از سوی دیگر. مبارزه ضدامپریالیستی در مقیاس جهانی جدا از جبهه نیروهای ضدامپریالیستی امکانپذیر نیست.
ما معتقدیم که متحدان طبیعی خلقهای محروم میهن ما عبارتند از: در درجه اول اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی. امپریالیسم در تلاش خود برای صدور ضدانقلاب همیشه کوشیده و میکوشد که جنبشهای رهاییبخش را از دوستان جهانی خود جدا ساخته و بدینسان زمینه را برای تحکیم مواضع داخلی عمال امپریالیسم و نیروهای واپسگرا فراهم سازد. هم اکنون ما شاهد این روند در میهن خود هستیم. تجربه تاریخی مؤید آنست که هر جا امپریالیسم موفق به تحقق این سیاست گردیده، جنبش انقلابی در آن کشور سرکوب و سلطه امپریالیسم حاکم شده است. پلنوم، سیاست سران جمهوری اسلامی را برای احیاء مواضع امپریالیسم در کشور زیر پوشش شعار به اصطلاح « نه شرقی، نه عربی» که عملا به سیاست نه شرقی، فقط غربی تبدیل شده و نیز اوج هیستری ضد شوروی را سیاستی عمیقا ضد ملی و مغایر مصالح عالیه خلقهای میهن ما میداند.

۱۱. سران جمهوری اسلامیسیاست سرکوب و ترور نیروهای ضدامپریالیستی و انقلابی را با شدت بسط میدهند.
خصلت عمده این مرحله از سیاست رژیم حاکم عبارت است از توسل هر چه بیشتر به شیوههای قرون وسطایی و مذموم تفتیش عقاید، حبس و شکنجه و قتل دگراندیشان، ایجاد جو عدم اعتماد عمومی، تشویق ساکنین کشور به جاسوسی و خبرچینی علیه یکدیگر، بهرهبرداری از تز استعماری « تفرقه بیانداز و حکومت کن»، گسترش دامنه تودهای ستیزی، تحمیل ایدئولوژی رسمی وعقاید هیأت حاکمه بهعنوان تنها گرایش سیاسی جامعه. رایجترین وسیله در اجرای این سیاست ضد انسانی بهرهگیری از ارگانهای سرکوبگر و اطلاعاتی است که شبکه آن سراسر کشور را فراگرفته است.
پلنوم برآنست که تأمین آزادیهای و حقوق دموکراتیک، شرط قطعی حرکت جامعه به پیش و تضمین تحولات اجتماعی بوده و خواهد بود.

۱۲. یورش سبعانه رژیم به حزب توده ایران، زندانی کردن هزاران نفر از اعضاء آن و غیرقانونی اعلام نمون فعالیت حزب ما کوچکترین ارتباطی با اتهامات سخیف ساخته و پرداخته ارگانهای اطلاعاتی رژیم نداشته و ندارد. یگانه علت را باید در حقانیت واصالت جهانبینی حزب ما، در جذابیت آن، در باور روزافزون زحمتکشان و روشنفکران میهندوست به نظرات، پیشنهادات و برنامههای عملی و علمیارائه شده از جانب حزب توده ایران پیکاوی کرد.
حزب توده ایران که از ژرفای نیاز طبقاتی جامعه برخاسته و امید و پناهگاه تودههای تحت ستم و سنگر زحمتکشان برای مقابله با دشمنان خلق است، راه عملی برونرفت از فقر، محو ستم طبقاتی، حل مسأله ملی، راه دستیابی سریع و ممکن به رشد اجتماعی ـ اقتصادی واقعی منطبق با ویژگیهای جامعه و بالاخره طریق دستیابی به استقلال واقعی سیاسی  واقتصادی را به تودههای مردم نشان داده و میدهد.
توسل رژیم در مبارزه ایدئولوژیک به ترور  واختناق و شیوههای کثیف پروندهسازی نشانگر ضعف ایدئولوژی آن است.

۱۳. تعدادی از رفقای ما تاکنون تحت شکنجههای وحشیانه به شهادت رسیدهاند وعدهای نیز که همانند آنها ایثارگرانه از آرمانهای حزب خود دفاع کردهاند بدون محاکمه به جوخههای اعدام سپرده شدهاند. ولی در عینحال منظره دیگری هم در سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شده است.
تحریف بیبندوبار تاریخ مبارزات حزب، تکذیب وجود شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی، نفی بدیهیات علمی و فلسفی، توجیه جنگ بی سرانجام ویرانگر، خودآزاری و نفی هستی و شخصیت خویش، موید شکستن و مسخ عدهای از قربانیان توطئه ضد انسانی سران جمهوری اسلامی در زیر شکنجههای وحشیانه است. آنچه در این رابطه در فراموشخانهها و شکنجه گاههای ایران میگذرد، به هیچوجه با تاریخ پر افتخار و فعالیت حزب توده ایران ارتباطی نداشته و ندارد.
پلنوم کمیته مرکزی اعلام میکند آن گروه از اعضای رهبری که در بندند تا زمانی که در اسارت و زیر شکنجه هستند، دارای هیچ مسئولیتی در حزب نیستند. وضع حزبی آنان پس از روشن شدن موقعیت جداگانه هر یک از زندانهای رژیم مورد بررسی وتصمیمگیری قرار خواهد گرفت.

۱۴. پلنوم از همه احزاب برادر کمونیستی و کارگری در سراسر جهان و در رتبه اول از حزب کمونیست اتحاد شوروی، از همه سازمانها  وجمعیتها و شخصیتهای مترقی که در این لحظات دشوار  وحساس در تاریخ حزب ما در کنار ما قرار گرفتند و صدای اعتراض خود را علیه بیدادگریهای رژیم بلند کردند صمیمانه تشکر میکند.
هیچ نیرویی قادر نخواهد بود حزب توده ایران را از خانواده عظیم احزاب برادر کمونیستی و کارگری جدا سازد و حزب توده ایران در آینده نیز مانند گذشته پرچم پرافتخار انترناسیونالیستی پرولتری، همبستگی با احزاب کمونیستی و کارگری، دوستی با کشورهای سوسیالیستی و بهویژه با همسایه دیوار به دیوار و دوست بزرگ خلقهای میهن ما، اتحاد شوروی را برافراشته نگهداشته و با پدیدههای ناسیونالیستی و روشهای تفرقهجویانه در نهضت کمونیستی و کارگری مبارزه خواهد کرد.

ج ـ وظایف حزب در مرحله کنونی

وظایف سازمانی

۱. مهمترین و عاجلترین و مرکزیترین وظیفهای که در حال حاضر در برابر حزب ما قرار دارد احیای سازمانهای خود در کشور است. بدین منظور مراتب زیر باید در نظر گرفته شود:
ـ مراعات اصول چهارگانه عدم تمرکز، ترجیح کیفیت بر کمیت، تلفیق کارعلنی و مخفی و حفظ اسرار حزبی؛
ـ ایجاد شاخههای و هستههای مجزا واستوار؛
ـ اجتناب از پیوستن شاخهها وهستهها به یکدیگر و حفظ استقلال هستههای کوچک و رعایت بدون قید وشرط انضباط حزبی؛
ـ مسدود ساختن طرق اشاعه هر گونه اطلاعات حزبی و موظف ساختن تک تک افراد حزب به حفظ سریت؛
ـ مسدود ساختن راههای رخنه دشمن به درون حزب؛ اتخاذ تدابیر عاجل از جانب هیأت سیاسی در این زمینه.

۲. ارگانهای رهبری حزب باید با در نظرگرفتن شرایط مخفی، اصل کار جمعی با مسئولیت فردی را مبنای کار خود قرار دهند و از بهکار بردن شیوههای فرماندهی و اداری احتراز کنند.

۳. سازمانهای حزبی باید عرصه کار و فعالیت طبقه کارگر را به اشاعه نظرات حزب مبدل کنند، برنامه حزب را در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به میان تودههای زحمتکش، جوانان، دانشجویان، دانش آموزان، زنان و روشنفکران ببرند. از لحاظ اهمیت خاص مبارزه دهقانان علیه بزرگ مالکان و با در نظر گرفتن امتناع رژیم از اصلاحات ارضی رادیکال، باید به کار میان دهقانان توجه خاص مبذول گردد.

۴. تجدید سازمان حزب در کشور مهمترین، حادترین و مرکزیترین مسأله ما در حال حاضر است. بدون حل این مسأله مهم و حیاتی، حل دیگر مسایل ممکن نیست. احیاء و تحکیم سازمانهای حزبی کارآ و منضبط و منسجم در کشور ما کاریست دشوار، که تنها در صورت احتراز از کار عجولانه، در صورت انتخاب صحیح افراد متناسب از نظر صداقت به جهانبینی حزب و مقاومت در برابر دشمنان و مراعات کامل حرکت سنجیده ممکن است. کار حزبی باید بهنحوی که ثمرش بیشتر و ضربهپذیری آن کمتر باشد و با بهکار بردن حداکثر هوشیاری انقلابی برای جلوگیری از نفوذ دشمن در حزب، سازمان داده شود.

وظایف تبلیغی و ترویجی

۵. پلنوم متذکر میشود که باید دقت زیادی به فعالیت تبلیغی و ایدئولوژیک حزب مبذول گردد. فعالیت تبلیغی و ترویجی حزب باید در جهت توضیح استراتژی و تاکتیک حزب، استراتژی و تاکتیک جنبش جهانی و کمونیستی و کارگری، و تجهیز ایدهای مردم ایران با روح علاقه به صلح، دموکراسی، پیشرفت اجتماعی و سوسیالیسم، دوستی با کشورهای سوسیالیستی  ونهضتهای آزادیبخش و روح پیکار علیه امپریالیسم و ارتجاع باشد.

۶. در مرحله کنونی فعالیت تبلیغی و ترویجی باید نکات زیرین مورد توجه قرار گیرد:
ـ تجدید سازمان فعالیت مطبوعات حزبی بر اساس خط مشی مصوب پلنوم به قصد جلوگیری از نوسانات در عرصه نظرات حزب؛
ـ کوشش در راه ایجاد همآهنگی فکری در نوشتهها؛ مضمون تبلیغات حزبی باید منطقی، قانع کننده، مستند و تهییج کننده باشد؛
ـ انعکاس خواستهای مترقی و مطالبات عاجل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تودههای زحمتکش در مطبوعات  ونشریات و دیگر ارگانهای تبلیغاتی حزب،
ـ حمایت از کلیه مجاهدات و مساعی سازمانها و گروههای مترقی و انقلابی و ضدامپریالیستی اپوزیسیون که در خیر و صلاح عمومی و در جهت اتحاد این نیروها است در فعالیت تبلیغی و ترویجی حزب؛
ـ تعرض ایدئولوژیک وسیع بهمنظور عقیم ساختن تبلیغات سوء گروههای ضد تودهای و ضد کمونیستی، اشاعه سیاست صلح و همزیستی مسالمتآمیز در میان تودهها و تبیین پیوند ناگسستنی این سیاست با مبارزه انقلابی و بهویژه مبارزه ضدامپریالیستی و دموکراتیک خلقهای میهن ما؛
ـ محکوم کردن هر گونه بازداشت ومحاکمات غیرقانونی، هر نوع شکنجه، بدون در نظر گرفتن وابستگی سازمانی؛
ـ افشاء سیاست ماجراجویانه و تجاوزکارانه امپریالیسم به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و توضیح سیاست صلحطلبانه جامعه کشورهای سوسیالیستی و پیشاپیش آن اتحاد شوروی؛
ـ افشاء همه جانبه امپریالیسم، صهیونیسم، نژادپرستی و آپارتاید؛
ـ پشتیبانی همه جانبه از جنبشهای آزادیبخش ملی در سراسر جهان.

ضرورت اتحاد نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی

۱. رویدادهای کشور بار دیگر این حقیقت را عیان میسازد که بدون اتحاد عمل نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی مبارزه علیه ارتجاع حاکم و امپریالیسم نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد.
حزب توده ایران از بدو تاسیس خود کوشش فراوانی برای اتحاد نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی بهعمل آورده است. حزب ما بهویژه به همکاری تاریخی نیروهایی که زیر پرچم مبارزه برای استقلال ملی، آزادی، پیشرفت اجتماعی و زندگی بهتر برای زحمتکشان مبارزه میکنند، اهمیت زیادی قایل است.

۲. محافل ارتجاعی مسلط در حاکمیت با تمام قوا میکوشند از ایجاد تفرقه در میان نیروهای سیاسی مترقی و انقلابیون مذهبی به سود تثبیت موقعیت خود و احیاء مواضع امپریالیسم، کلان سرمایهداران و بزرگ مالکان استفاده کنند. در چنین شرایطی اتحاد نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی اعم از سیاسی و مذهبی در جبهه متحد خلق، عامل تعیین کننده و وثیقه اساسی پیروزی در نبردی است که اکنون میان نیروهای انحصارطلب و قشری از یک سو و نیروهای خلق از سوی دیگر در جریان است.

۳. پلنوم بر آنست که وجود اختلاف بین نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی در عرصه ایدئولوژیک و نیز پیرامون چگونگی تداوم انقلاب و هدفهای دورتر جامعه ایران امری است طبیعی. آنچه حائز اهمیت است وجود نکات مشترک پیرامون هدف عمده مبارزه در مرحله کنونی میان حزب ما و دیگر جریانهای سیاسی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی است که شرایط عینی برای مذاکره و یافتن زبان مشترک درباره برنامه و مشی سیاسی را بهوجود میآورد.

۴. پلنوم کمیته مرکزی یادآور میشود که برخی سوءتفاهمات و نیز تندرویها در روابط متقابل حزب توده ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران مشکلاتی را پیش آورد که در مجموع به زیان نهضت ضدامپریالیستی مردم میهن ما تمام شد. پلنوم خواهان تجدید نظر مثبت در این روابط است و به هیأت سیاسی توصیه میکند در راه ایجاد روابط سالم و سازنده با سازمان مجاهدین خلق ایران بهمثابه یکی از نیروهای ضدامپریالیستی و مردمیدر جهت اتحاد همه نیروهای انقلابی و میهنپرست کوشش نماید.

۵. حزب توده ایران کوششهای لازم را برای ایجاد تفاهم وتماس نزدیک با سازمانها و نیروهای مترقی انقلابی خلق کرد به عمل خواهد آورد. پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران از مبارزه برحق خلق کرد در راه خودمختاری در چارچوب ایرانی مستقل و آزاد پشتیبانی میکند

۶. مسلمانان مبارزی که در شهر و روستا نقش مهمیدر پیروزی انقلاب داشتند و همچنان در پی دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی هستند، بدون تردید جایشان در اتحاد بزرگ نیروهای انقلابی خواستار تحقق این آرزو است. این اصل در مورد دیگر نیروهای ضدامپریالیستی نیز صادق است.

۷. رویدادهای اخیر ایران هشداری است به تمام طرفداران آرمانهای مردمی و ضدامپریالیستی انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷. حزب توده ایران اعتقاد دارد که در این لحطات تاریخی یگانه راه تحقق آماجهای انقلاب بهمن ، تشکیل جبهه متحد خلق از تمام هواداران انقلاب با هر گرایش فکری وعقیدتی است.
انقلاب بهمن ۵۷ یک واقعیت انکارناپذیر تاریخی است. مبارزه در راه تحقق آماجهای اولیه انقلاب، که از فردای روز پیروزی آغاز شد، ادامه دارد. زحمتکشان کشور و همه نیروهای ملی و مترقی خواهان تداوم انقلاباند. تردید نیست که این خواست برحق تودههای میلیونی برآورده خواهد شد.

۸. در مرحله کنونی، اهداف عمده مبارزه مردم میهن ما عبارت است از مبارزه پیگیر علیه نیروهای ارتجاعی در حاکمیت، که در صدد احیاء مواضع سیاسی و اقتصادی کلان سرمایهداران و بزرگ مالکان و امپریالیسم در کشورند و دفاع از آزادیها و حقوق دموکراتیک. بر این اساس، حزب توده ایران برنامه پیشنهادی زیرین را بهمثابه زمینهای برای برنامه مشترک جبهه متحد خلق مطرح میسازد و در عینحال آمادگی خود را برای مذاکره پیرامون هر برنامه مشابه دیگر نیروهای انقلابی، دموکراتیک و ضدامپریالیستی اعلام میدارد.

در زمینه حقوق و آزادیهای سیاسی فردی و اجتماعی

۱. تأمین شرکت آزاد و کارآی همه خلقهای ایران در زندگی سیاسی و اجتماعی و احترام متقابل به مذاهب، آداب و رسوم، فرهنگ ملی و زبان همه خلقها و اقلیتهای ملی.

۲. حل مسئله ملی از طریق پایان دادن به محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تأمین حق خودمختاری خلقهای ساکن ایران بهمثابه ضامن تمامیت ارضی و بهمنظور تحقق وحدت ملی و حفظ استقلال کشور.

۳. تأمین حقوق و آزادیهای دمکراتیک برای همه احزاب و سازمانهای اجتماعی و سیاسی  وصنفی ملی و مترقی، بدون هیچگونه محدودیت و تبعیض و ایجاد شرایط جهت فعالیت آزاد برای نشر و تبلیغ نظریات و پایان دادن به هرگونه انحصارطلبی و اعمال فشار و تحمیل نظریات و تبعیض از سوی هر مقام و فردی.
حصول این مقصود مستلزم آنست که :
ـ کلیه قوانین و مقرارت و فرامین منافی با حقوق دموکراتیک ملغی شود،
ـ آزادی عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات احزاب، تظاهرات و آزادی دفاع در محاکم تأمین گردد؛
ـ حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آزاد برای شهروندان کشور، صرفنظر از ملیت، جنس، تعلقات مذهبی و سواد در کلیه مؤسسات انتخابی تأمین شود؛
ـ حق کامل تشکیل سازمانهای صنفی برای همه کارگران و زحمتکشان شهر و ده بهرسمیت شناخته شود؛
ـ کلیه زحمتکشان شهر و ده از حق اعتصاب برخوردار باشند؛
ـ زن و مرد در جامعه برابری حقوق واقعی داشته باشند،
ـ همه زندانیان سیاسی، مبارزین راه تداوم انقلاب بیدرنگ آزاد شوند، کلیه پروندهها و احکام علیه زندانیان و قربانیان راه تداوم انقلاب بیدرنگ بیاعتبار اعلان شده و از همه آنان اعاده حیثیت گردد؛
ـ برچیدن ارگانها و نهادهای اطلاعاتی و سرکوبگر.

در زمینه سیاست خارجی

۱. تأمین و تحکیم استقلال سیاسی و اقتصادی کشور؛

۲. برقراری روابط دوستانه با دولتهایی که به حق حاکمیت ایران احترام میگذارند و حاضرند مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را بر مبنای برابری حقوق و سود متقابل و خودداری از مداخله در امور داخلی کشور برقرار سازند.

۳. پشتیبانی وحمایت همه جانبه از جنبشهای واقعا انقلابی و رهاییبخش و ضدامپریالیستی در سراسر جهان.

۴. همکاری و اتحاد با همه نیروهای ضدامپریالیستی در مقیاس جهانی.

۵. دفاع از صلح جهانی و امنیت خلقها و مبارزه علیه جنگافروزان به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و اجرای پیگیر اصول همزیستی مسالمتآمیز.

۶. پایان دادن به جنگ ایران وعراق از طریق صلح عادلانه و امتناع از هر گونه مداخله در امور داخلی کشورهای همسایه.

در زمینه اقتصادی

۱. تعیین نظام اقتصادی کشور بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با اولویت دو بخش نخست به قصد ایجاد چنان ساختار سیاسی و اجتماعی که مانع تمرکز تولید و سرمایه در دست اقلیت محدود شود.

۲. رهایی کامل از سلطه امپریالیسم و نواستعمار بر شئون اقتصادی و سیاسی از طریق اجرای ملی کردن کلیه موسسات صنعتی متعلق به انحصارها و دولتهای امپریالیستی، الغای قانون جلب و حمایت سرمایههای خارجی.

۳. الغای کلیه قراردادهای پرهزینه و تجملی که سران جمهوری اسلامی در صدد احیای آنها هستند.

۴. کاربرد برنامهریزی علمی در کلیه شئون اقتصادی کشور.

۵. صنعتی کردن واقعی بهوسیله ایجاد صنایع سنگین و کلیدی با توجه به نیازهای عاجل کشور، استفاده معقول از درآمد نفت برای سرمایه گذاریهای تولیدی.

۶. انتقال صنایع و زمین و دیگر اموال متعلق و غیرمنقول ملی شده به دولت، تمرکز رشتههای اساسی صنعت، بانکداری و بیمه در دست دولت، دموکراتیزه کردن بخش دولتی و قرار دادن آن در خدمت خلق.

۷. اجرای اصلاحات ارضی بنیادی از طریق مصادره زمینهای متعلق به زمینداران بزرگ و دایر کردن زمینهای بایر به منظور تأمین زمین کافی برای دهقانان بیزمین وکمزمین و کشاورزانی که به عنوان کارگر در مزارع  کار میکنند و تضمین مالکیت دهقانی.

۸. بسط همه جانبه بازرگانی داخلی و تحکیم بازار داخلی، پایان دادن به سیاست تکیه به بازار کشورهای امپریالیستی برای تأمین مصرف داخلی.

۹. تجدید نظر در توزیع درآمد ملی بر مبنای تنظیم بودجه متعادل و از طریق وضع مالیات بیشتر بر درآمد سرمایهداران بزرگ و کاهش مالیات بر درآمد زحمتکشان و نیز تجدید نظر در مالیاتهای غیرمستقیم بهنفع تودههای محروم جامعه.

در زمینه بهبود زندگی

۱. کارگران

ـ تأمین شرکت مؤثر کارگران درامور کارخانهها و خدمات از طریق اتحادیهها وسندیکاها.
ـ تنظیم و تصویب و اجرای قانون کار و قانون بیمههای اجتماعی بر مبنای دموکراتیک.
ـ از میان بردن بیکاری آشکار و پنهان در شهر و روستا و تأمین حق اشتغال بهمثابه حق مسلم شهروندان.
ـ افزایش دستمزدها، متناسب با کار و نیازمندیهای درجه اول مادی و معنوی زحمتکشان و خانوادههای آنها، با توجه به نوسانات هزینه زندگی.
ـ تأمین مسکن مناسب برای کارگران.
ـ تجدید نظر در طبقه بندی مشاغل.
ـ افزایش مستمری کارگران بازنشسته.

۲. روستاییان

ـ واگذاری اعتبارات دولتی، بذر، کود و کمکهای فنی به دهقانان.
ـ ایجاد و تقویت تعاونیهای تولیدی، توزیع، و مصرف روستایی با تأمین شرکت فعال کشاورزان در اداره امور آنها.
ـ حل مسأله آب بهسود دهقانان.
ـ بهسازی تولید کشاورزی و بازسازی روستاها، تأمین خدمات زیر بنایی و بالا بردن سطح عمومی بهداشت و آموزش و پرورش در روستاها.

۳. زنان

ـ تأمین حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی  وفرهنگی برابر با مردان برای زنان و پایان دادن به همه بیعدالتیهایی که به محرومیت زنان انجامیده و آنان را از حقوق متساوی در جامعه و خانواده محروم داشته است.
ـ الغای کلیه قوانینی که مانع بروز شخصیت زنان در جامعه میشود.

۴. کارمندان

ـ تجدید نظر در قوانین استخدامی بر مبنای دمکراتیک بهمنظور احقاق حقوق کارکنان بخشهای دولتی و خصوصی.
ـ پایان دادن به تفتیش عقاید در ادرات و اخراج دگراندیشان.
 ـ تأمین مسکن برای کارمندان کم درآمد.
ـ شناسایی حق تشکیل سازمانهای صنفی برای همه کارمندان موسسات و ادارات دولتی وخصوصی.

۵. پیشهوران و سرمایهداران کوچک و متوسط

ـ واگذاری اعتبارات دولتی برای پیشرفت کار در رشتههای گوناگون پیشهوری.
ـ تشکیل اتحادیههای ویژه پیشهوری برای دفاع از خواستها و منافع صنفی پیشهوران.
ـ تشویق کارهای دستی هنری ملی.
ـ ایجاد شرایط لازم برای تأمین فعالیت سودمند سرمایهداران کوچک و متوسط و دفاع از منافع آنها در قبال انحصارهای امپریالیستی.

۶. فرهنگ و آموزش و پرورش

ـ ریشه کن ساختن همه آثار فرهنگ استعماری و قرون وسطایی از زندگی روزمره مردم.
ـ توجه خاص به ترقی فرهنگ مناطق عقب نگاهداشته.
ـ تجدید نظر بنیادی در نظام آموزشی از دبستان تا دانشگاه.
ـ ریشهکن کردن کامل بیسوادی.
ـ ایجاد فرهنگستان علوم ایران و تشکیل شبکه وسیع پژوهشگاههای علمی  وفراهم کردن شرایط لازم برای کارخلاق و ثمربخش دانشمندان.
ـ الغای کلیه قوانین و فرامین مانع رشد ادبیات و هنر و موسیقی و تئاتر و تأمین شرایط لازم برای پیشرفت آفرینش هنری.
ـ تأمین آزادی برای نویسندگان و هنرمندان بر پایه خواستهای حقه سازمانهای صنفی مترقی آنها.

چنین است رئوس برنامهای که بهنظر حزب توده ایران میتواند همه نیروهای مدافع انقلاب بهمن ۵۷ را در یک جبهه واحد  ومتحد گرد آورد. جبههای که میتواند تسلط ارتجاع داخلی و امپریالیسم را در کلیه شئون براندازد و به سود خلق گام بردارد. چنین جبههای با برنامه مشترک مورد قبول همه نیروهای شرکت کننده میتواند وثیقه مطمئنی در مبارزه در راه تشکیل یک دولت ائتلاف ملی برای تحقق آرمانهای انقلاب باشد.

پلنوم هجدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران اعتقاد راسخ دارد، همه کسانی که خواهان پایان دادن به سیطره ارتجاع در حاکمیت و تشکیل یک دولت ائتلاف ملیاند، میتوانند با هم زبان مشترک بیابند و با تدوین برنامه جامع مورد توافق، فعالانه در راه تحقق آن مبارزه کنند. برحلاف تصور ضدانقلاب، انقلاب هنوز سرد نشده و نیروهای انقلابی و مترقی و ضدامپریالیستی سیاسی و مذهبی، دارای پایگاه وسیع مادی و معنوی در جامعهاند و میتوانند با اتحاد و عمل مشترک، همه طبقات و اقشار زحمتکش را که از هیأت حاکمه ارتجاعی روی برمیگردانند به صفوف خود جلب کنند.دستیابی به این هدف ضرور، نیاز به شهامت انقلابی  وتفاهم دارد. حزب توده ایران بهنوبه خود همه مساعی لازم را در تحقق این مهم بهکار خواهد بود.

پلنوم هجدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران

 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *