با آرزوی بهروزی برای مردم ایران
من به باغ گل سرخ
همره قافله رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خاک به گل
رقص رنگین شکفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار.
من به باغ گل سرخ
زیر آن ساقهتر
عطر را زمزمه کردم تا صبح.
من به باغ گل سرخ
در تمام شب سرد
روشنائی را خواندم با آب
و سحر را
به گل و سبزه
بشارت دادم.
ــ (ه.ا.سایه)
نوروز روایتی است نو از روزگاران گذشته؛ داستان سفر سحر انگیز سنّتی است پُر رَمز و راز از دل تاریخ و از دیوار مرزها و مانعها. همزاد بهار است و هر سال همین موقعها دست در دست بهار میآید و با هم، زمین و ما را نو میکنند. نوروز نیز همچون همزادش بهار شاداب و زنده میآید و زندگیبخش و زاینده است. عطر و بوی دلانگیز بهار را باخود دارد، میآید و مینشیند روی پوستمان و یادمان میآورد آن چیزی که دائمیست، جریان زندگی است.
نوروز در راه درازی که از دل تاریخ پیموده ، تلخیها و رنجهای فراوان دیده است، اما هنوز مبشر شادی و امید است. از جامههای رنگارنگی که پوشیده، یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است.
نوروز داستان آفرینندگی و نو شدن زندگی انسانهاست؛ داستان زندگی مردم زحمتکشی است که در طول قرون و اعصار و در سختترین شرایط، با جویش و پویش، و در تلاشی خستگیناپذیر، با جان خویش در کورهٔ زندگی میدمند تا جوانههای امید به زندگی را پرورش دهند و چشمها را بر روی افقهای روشن و تازهتری بگشایند. انسانهای کار و زحمتی که مصداق همان هیمهای هستند که در حماسهٔ جاودانه «آرش کمانگیرِ» زندهیاد سیاوش کسرایی، روشنی افروز شعلههای زندگانیاند:
«زندگانی شعله میخواهد صدا سر داد عمو نوروز،
شعلهها را هیمه باید روشنی افروز»
نوروز هر سال همین موقع و در پایان زمستان و با بهار میآید. میآید و از ما میخواهد تا دلهایمان را نو کنیم؛ کینهها و کدورتها را دور بریزیم و در جادوی فرحبخش زایش و رویش، بهروی هم لبخند بزنیم. میآید تا همبستگی انسانی را بیادمان آورد و چشمانمان را بروی ناهنجاریها و نامردمیهایی که نباید باشد، اما متأسفانه فراوان هم هست، بگشاید تا پیرامونمان را بهتر و دقیقتر ببینیم و در دفع و رفع این خطرات سر راه انسان و انسانیت رهگشا باشیم.
نوروز امّا امروز در وطن، علیرغم همۀ جلوههای دلفریبش، همۀ شکوه و زیباییهای شورانگیزش، با همۀ شادیها و صفایش، بههیچوجه نمیتواند نمودهای آشکار دیگری را که در این روزهای نوروزی دل را میخراشد، از چشمها پنهان کند؛ روزهای حسرت و ناداری پسران و دخترکانی که در شب سال نو، رختهای کهنه و رنگ و رو رفتهشان امکان نو شدن ندارد؛ روزهای دشوار نوروزی پدران و مادران کم درآمد و یا بیکاری که در مقابل فرزندان خردسالشان و احیاناً در پیش در و همسایه در شب سال نو سرافکنده و شرمسارند.
متأسفانه داستان فقر و نداری در جامعهٔ ما داستانی است بهقدمت نوروز و حتی فراتر از آن. زندهیاد اشرفالدین حسینی قزوینی (نسیم شمال)، شاعر دوران مشروطه، این وجه نوروز را در شعر مردمی «عید آمد و ما قبا نداریم»، شعری که تا بهامروز چند نسل و در روایتهای متفاوت آن را تکرار کرده و میکنند، خیلی خوب بهتصویر کشیده است. یکی از این روایتها که هر سال همین موقعها زیاد تکرار میشود میگوید:
«عید آمد و ما لختیم، رفتیم به بابا گفتیم، گفتش که بابا بی خود، تند تند نکنید قد قد، من پولی ندارم خُب، شبِ آخر سال است خُب، هرساله همهساله، جیب منِ بیچاره، تیغیده شده والّا، والّا به خدا بلّا، عیدی که ندادن هیچ، در این همه پیچِ واپیچ، از کار شدم بیکار، بی کارم الان، بیعار…»
از دردهای پیدا و پنهان وطن که بگذریم، نوروز امسال دشواری بزرگ دیگری هم دارد که علیرغم حلاوت و شادمانیهایش، دلهای بسیاری را میافشارد. یکبار دیگر پس از فاجعه جنگ دوم جهانی، دستهای سلطهجو و سودپرستی در کار حمایت و تقویت نازیسیم و آپارتاید برآمدهاند. از یک طرف توانستهاند پس از کودتای میدان در سال ۲۰۱۴، با پرورش و بسیج نازیسیم در اوکراین و دامن زدن به روسستیزی دیوانهوار، دو ملت برادر اوکراین و روس را در جنگی بیهوده به جان هم اندازند؛ جنگی که از سال ۲۰۱۴ علیه مردم روستبار اوکراین آغاز شده بود، در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۲، با آغاز عملیات ویژهٔ روسیه وارد مرحله تازهای شد و کمی بیش از دو سال است که ادامه دارد و با وجود خسارات جانی و مالی فراوان، هنوز چشماندازی بر پایان آن متصور نیست.
از طرف دیگر، نسلکشی وحشتناک رژیم فاشیستی و آپارتاید صیهونیسم در اسرائیل است که برای پاکسازی قومی و اشغال سرزمین غزه در منطقۀ غرب آسیا، قریب به شش ماه است بر سر مردم غیرنظامی و بیگناه آن از زمین و هوا انواع بمبهای سنگین و گلولههای خوشهای میریزد. در این مدت، علاوه بر آنانی که برای همیشه زیر آوارها مدفون شدهاند و هنوز تعدادشان مشخص نیست، برابر آمار رسمی بیش از ۳۱ هزار نفر که بیشترشان را زنان و کودکان تشکیل میدهند، کشته و بیش از ۶۰ هزار نفر مصدوم و معیوب شدهاند.
در چرخش این بار سال خورشیدی هم هنوز علیرغم وعده و وعیدهای هرساله، بخش بزرگی از جامعهٔ ما دست به گریبان معضلات و مشکلات کار و معیشتی است. یقیناً در نوروز امسال، یکی از آرزوهای زمان تحویل سال در کشورهای منطقه، بهویژه در کشور ما ایران، علاوه بر آرزوی گشایشی در کار و بهبود شرایط زندگی، پایان جنگها، برقراری صلح و آتشبس و خاموشی نفیر بمب و گلوله است.
ما هم در گروه «۱۰ مهر» با داشتن همین آرزو، آغاز سال ۱۴۰۳ خورشیدی و نوروز باستانی را به همۀ مردم ایران و مردم کشورهایی که نوروز را با ما جشن میگیرند، تبریک میگوئیم. ما خود را در غم و شادی مردم میهن و منطقه شریک میدانیم و برای همگان صلح و آرامش، سلامت و سعادت، و پیروزی در کار و زندگی آرزو میکنیم. امید که در سال نو با تقویت جبههٔ مردمی در برابر غارتگران مردم و مملکت، برای بهبود شرایط کار و زندگی تودۀ زحمتکش، گامهایی استوار و جدی برداشته شود.
آرزو داریم سال نو سالی بهتر برای همگان و سال صلح، سازندگی، و پیشرفت برای مردم و میهن ما باشد.
نوروزتان پیروز و عیدتان مبارک.