برخلاف رأی اولیهٔ دیوان بین‌المللی دادگستری، اسرائیل و آمریکا با توسل به همهٔ توطئه‌ها به پاکسازی قومی در غزّه ادامه می‌دهند

در روز جمعه ۲۶ ژانویهٔ ۳۰۲۴، دیوان بین‌المللی دادگستری، با ۱۶ رأی مثبت و یک رأی منفی، قرار موقت و رأی اولیه خود را در تأیید نظر آفریقای جنوبی، به‌نفع مردم فلسطین و به ضرر اسرائیل صادر کرد. رأی اولیه بر آن است که آنچه در نوار غزه می‌گذرد از مصادیق جنایات بین‌المللی، از جمله نسل‌کشی است. واضح است که این جنایات بین‌المللی از جمله نسل‌کشی، با حمایت همه‌جانبهٔ دولت آمریکا از رژیم کودک‌کُش صیهونیستی صورت پذیرفته و به طرق مختلف و در نهایت قساوت هنوز هم ادامه دارد.

بیش از ۱۶ هفته است که اسرائیل با پشتیبانی کامل ایالات متحدهٔ آمریکا شب و روز و بلاوقفه بر سر زن و مرد و کودک در غزه بمب فرو می‌ریزد و با توپ و تانک و بولدوزر خانه‌های مردم را بر سرشان خراب، و مدارس، بیمارستان‌ها و هر جای دیگری را هم که در این بزرگترین زندان روباز جهان تا حدودی سالم مانده باشد ویران می‌سازد. آن‌طور که رسماً و از طریق سازمان بهداشت این نوار کوچکِ زیر بمباران اعلام می‌شود، تاکنون بیش از ۲۶۵۰۰ نفر، که نزدیک به نه هزار نفر آن کودک بوده‌اند، کشته و بیش از شصت هزار نفر زخمی و معلول شده‌اند، و تعداد بسیار زیادی زیر آوار جان داده‌اند که هنوز تعداد آنان دقیقاً معلوم نشده است.

فاجعهٔ غزه بسیار دردآور است و در سرتاسر جهان دل‌های میلیون‌ها انسان را نسبت به بانیان و حامیان این جنایت هولناک مالامال از خشم و کینه کرده است. جنایات هولناکی که در کمال خونسردی از سوی برخی «انسان»‌ها نسبت به انسان‌های دیگر صورت می‌پذیرد، ننگی است نازدودنی در تاریخ معاصر و نمونه‌ای است کامل از نژادپرستی و آپارتاید. نه چشم تاب دیدن این‌همه کشتار و خونریزی کودکان نو نهال را دارد، و نه گوش توان شنیدن ضجه‌های مادران و پدرانی که در یک روز چند فرزند را به‌دست خود کفن می‌کنند.

در بیت‌اللحم، در شب کریسمس، «مونتر اسحاق» کشیش فلسطینی گفت:

آنچه که ما به‌عنوان غزه می‌شناسیم دیگر وجود خارجی ندارد. این نابودی مطلق است، نسل‌کشی است. ما زیر شکنجۀ این سکوت جهانی قرار داریم. رهبران باصطلاح جهان آزاد پشت سر هم به‌صف شده‌اند تا به یک نسل‌کشی علیه اسرای غزه چراغ سبز دهند. نه‌تنها از قبل ترتیب پرداخت صورت حساب را دادند، بلکه بر حقیقت و بستر آن پوشش سیاسی گذاشتند. پوشش الهیاتی آن با ورود «کلیسای غربی» در کانون توجه قرار گرفت.

از کل جهان مسیحیت تنها هیأتی بین‌المللی از آفریقای جنوبی در همبستگی با مردم فلسطین شب کریسمس را در کنار ما در بیت‌اللحم می‌گذراند. آفریقای جنوبی طرح و مفهوم «الهیات دولتی» را به ما آموخت. «الهیات دولتی» به‌عنوان توجیه وضعیت موجود نژادپرستی، سرمایه‌داری و توتالیتاریسم تعریف می‌شود. «الهیات دولتی» بسترهای تئولوژیک و متون مقدس را در خدمت هدف‌های سیاسی خود قرار می‌دهد. اینجا، در فلسطین، کتب مقدس را سلاحی کرده‌اند علیه خود ما، همین متون مقدس خودمان را. در اینجا ما با الهیات یک امپراتوری روبرو هستیم؛ پوششی برای مهتری، استیلا، برگزیدگی، امتیازوری و مستحق جلوه دادن خود.

در ادامهٔ این‌همه بیرحمی و قساوت از سوی دولت کودک‌کش اسرائیل، که با بی‌توجه به اعتراض میلیون‌ها انسان در جهان همچنان شبانه‌روز سر به کشتار و تخریب دارد، «مارتین گریفیث»، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور بشردوستانه، در بیانیه‌ای گفت: نوار غزه به محل مرگ و ناامیدی تبدیل شده است و یک فاجعهٔ بهداشتی در راه است. و «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل، روز یکشنبه ۲۱ ژانویه، جنایات رژیم صهیونیستی را که منجر به جان باختن اندوه‌آور غیرنظامیان فلسطینی در غزه شده است محکوم کرد.

گوترش در شروع نشست گروه ۷۷+چین در پایتخت اوگاندا، در خصوص شرایط فعلی غزه گفت: این مایهٔ دل‌شکستگی و واقعاً غیرقابل قبول است. خاورمیانه انبار باروت است، ما باید هر آنچه می‌توانیم برای جلوگیری از جنگ در سراسر منطقه انجام دهیم.

رأی اولیهٔ دیوان بین‌المللی دادگستری اسرائیل را ملزم می‌کند تا از تمامی اختیاراتش برای جلوگیری از اقداماتی که می‌توانند منجر به نسل‌کشی شوند جلوگیری، و به‌طور مشخص در رساندن کمک‌های انسانی و ارائهٔ گزارش ظرف یک ماه اقدام کند. در واکنش به رأی دیوان بین‌المللی دادگستری، نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در کمال وقاحت و بی‌شرمی می‌گوید: «تمایل دیوان بین‌المللی دادگستری برای بحث دربارهٔ ادعاهای نسل‌کشی علیه اسرائیل شرمی است که تا نسل‌ها از یادها پاک نخواهد شد. ما این جنگ را تا زمان پیروزی کامل ادامه خواهیم داد، تا زمانی که همهٔ گروگان‌ها بازگردانده شوند و غزه دیگر تهدیدی علیه اسرائیل نباشد.»

درست همزمان با صدور حکم دیوان بین‌المللی دادگستری، نتانیاهو در راستای عملی کردن سریعتر همین سیاست جنون‌آمیز و جنایتکارانهٔ خود مبنی بر پاکسازی قومی، علاوه بر بمباران و آتشباران موشک و توپخانه، توطئه تازه‌ای هم ابداع کرد تا با بی‌اعتبار کردن «آنروا» (آژانس امدادرسانی سازمان ملل به آوارگان فلسطین)، جان بی‌پناهانی را هم که در سرمای زمستان هنوز در غزه باقی مانده‌اند بگیرد. رژیم اسرائیل به‌بهانهٔ این‌که تعدادی از کارمندان «آنروا» در ۷ اکتبر در طوفان الاقصی شرکت داشته‌اند، علی‌رغم این‌که همه می‌دانند و تأکید هم می‌شود که نقش «آنروا» «برای نیازهای اساسی مردم فلسطین حیاتی است»، خواهان توقف کامل فعالیت آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در غزه شد.

وزارت خارجۀ آمریکا هم اعلام کرد که پرداخت کمک‌های مالی به آژانس امدادرسانی را متوقف می‌کند و دلیل این تصمیم را اتهام اسرائیل به ۱۲ نفر از کارکنان این آژانس مبنی بر مشارکت آنها در واقعۀ ۷ اکتبر عنوان کرد. بلافاصله با پیروی از آمریکا تعدادی از کشورهای غربی نیز کمک‌های خود را به این آژانس متوقف کردند.

«جرمی کوربین»، رهبر سابق حزب کارگر بریتانیا، در توئیتر خود نوشت: «دیروز “دیوان بین‌المللی دادگستری” متوجه خطر قابل‌قبول نسل‌کشی در غزه شد. امروز، بریتانیا به دیگر کشورها [آمریکا، ایتالیا، فنلاند، هلند، استرالیا، آلمان و…] در تعلیق کمکهای مالی به “آنروا” (آژانس امدادرسانی سازمان ملل به آوارگان فلسطینی) پیوسته است. این یک مجازات جمعی است ـــ دولت ما باید از انحطاط اخلاقی در قبال فلسطینیان در حال مرگ از گرسنگی شرم کند.»

پس از چنین رویکردی از سوی اسرائیل و غرب به سرکردگی ایالات متحده، معلوم نیست که سرنوشت این آژانس، که مهم‌‌‌ترین تأمین کننده نیازهای ضروری فلسطینیان بوده است، چگونه خواهد بود. هم‌اکنون بیش از ۹۳ درصد از جمعیت نوار غزه قادر به دسترسی به غذا نیستند. متأسفانه، علی‌رغم اهمیت حیاتی رفع این مشکل، هنوز صدای امیدبخشی از سوی کشورهای عرب منطقه و یا سازمان همکاری اسلامی برای تأمین هزینه‌های آژانس شنیده نشده است.

واضح است که بدون توقف جنگ، اقدامات در اجرای رأی اولیهٔ دادگاه لاهه ناممکن به‌نظر می‌رسد. هم‌اکنون وضعیت نوار غزه اسفناک است و روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود. همان‌طور که از یک‌سو در دریای سرخ و در مواضع شجاعانه انصارالله یمن در دفاع از مردم غزّه و از سوی دیگر بمباران این کشور و مردم آن توسط آمریکا و متحدانش می‌بینیم، این امر می‌تواند ضمن تأثیر بر مناطق اطراف غزّه، جنگ را گسترش دهد و تهدیدی نه‌تنها منطقه‌ای بلکه جهانی را ایجاد کند.

ایالات متحدهٔ آمریکا این واقعیت را درک می‌کند که با نزدیک شدن کشورهای منطقه به یکدیگر، و در پیش گرفتن سیاست حسن همجواری به‌جای منازعه و دشمنی، حضور نیروها و پایگاهای نظامی آن زائد و غیرضرور خواهد بود. با منتفی شدن ضرورت حضور ایالات متحده در منطقه، موقعیت هژمونیک آن در غرب آسیا، این خطّۀ پراهمیت نفت و گاز به‌خطر می‌افتد. آمریکا، که برای پیشبرد مقاصد و منافع خود استاد استفاده از جنگ‌های نیابتی است، با حمایت کامل از جنگ بی‌رحمانهٔ اسرائیل علیه مردم غزه، و سوء‌استفاده از این موقعیت و ورود به جنگ با کشور یمن، در صدد احیای تهدیداتی تازه در منطقه و برافروختن آتش جنگ، بدون در نظر گرفتن پی آمدهای ویرانگر احتمالی آن، برای اثبات ضرورت حضور نظامی خود است. مردم منطقه بر این باورند که تا آمریکا در این منطقه حضور دارد آنها روی آرامش نخواهند دید. ایالات متحده فعلاً برای شروع مجبور به تخلیهٔ پایگاه عین‌الاسد شده است، و چنین بنظر می‌رسد که کم‌کم باید بساط خود را در غرب آسیا برچیند.

نیروی مقاومت در منطقه، در نهایت درایت و با احساس مسؤولیت بالا، ضمن ستودن ایستادگی غیرقابل‌ باور ملت شجاع و دردمند فلسطین و حمایت همه‌جانبه از آنان، توانسته است بسیاری از توطئه‌های دولت کودک‌کش اسرائیل به‌منظور گسترش جنگ و به‌میان کشیدن پای دیگر کشورها به منطقه را خنثی کند. نیروی مقاومت خواهان پایان فوری جنگ و خونریزی در نوار غزّه، تحت پیگرد قرار گرفتن بانیان و مجریان جنایتی که دادگاه لاهه آن را مصداق نسل‌کشی نامید، تشکیل کشور مستقل فلسطین، و خروج ایالات متحده آمریکا از منطقه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *