بنبست صهیونیسم لیبرال آمریکایی
نویسنده: اَبا سولومون و نورمن سولومون ــ
در سال ۲۰۱۴ مقالهای به نام «کوشش بیحاصل «جِی استریت» (J Street) و صهیونیسم لیبرال آمریکایی» نوشتیم. در آن زمان و در حالی که رئیس جمهور اوباما در دورهٔ دوم ریاست جمهوری خود بود، بنیامین نتانیاهو برای ششمین سال متوالی بهعنوان نخستوزیر اسرائیل خدمت میکرد. و «جِی استریت» یک سازمان نوظهور از یهودیان همسو با دولت دموکرات، بهعنوان «خانهٔ سیاسی آمریکاییهای طرفدار اسرائیل و صلح» محبوبیتی رو بهرشد داشت.
«جِی استریت»، از زمان آغاز به کار خود در سال ۲۰۰۷، بهطور ضمنی خود را بهعنوان یک جایگزین لیبرال برای کمیتهٔ روابط عمومی آمریکا ـ اسرائیل (AIPAC)، که بیش از چهار دههٔ قبل از آن تأسیس شده بود، معرفی کرد. هدف اعلام شدهٔ «جِی استریت» این بود که در عین حفظ وفاداری پرشور به اسرائیل بهعنوان یک «دولت یهودی”، به دنبال راه حلی انسانی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین باشد.
۱۰ سال پس از مقالهٔ ما، «جِی استریت» ـــ در تلاش برای آشتی دادن تناقضات بین تعهد «طرفداری از اسرائیل» و خشونت فزایندهٔ اسرائیل علیه فلسطینیان ـــ به هدف اساسی (یا سراب) «وفادار ماندن به یک دولت یهودی و دموکراتیک» وفادار مانده است. جنگ علیه غزه از اکتبر این تضادها را تشدید، تاریخ واقعی ایجاد و گسترش اسرائیل را با وضوح بیشتر نمایان، و ظلم و سرکوب خشونتآمیز آنان علیه مردم فلسطین و اخراج آنان از سرزمینشان را آشکار کرد.
تعداد قابلتوجهی از یهودیان آمریکایی اکنون مایلند پروژهٔ صهیونیستی را زیر سؤال ببرند و اشاره میکنند که این پروژه ذاتاً برای سرکوب حقوق انسانی غیریهودیان در فلسطین طراحی شده است. «نائومی کلاین» ماه گذشته در تظاهراتی در نزدیکی خانهٔ سناتور «چاک شومر» در بروکلین گفت: «ما به بُتِ دروغینِ صهیونیسم نیاز نداریم یا آن را نمیخواهیم. ما خواهان رهایی از پروژهای هستیم که به نام ما نسلکشی میکند.»
با اعتراضات گستردهٔ دانشجویان یهودی و غیریهودی علیه شکنجه و کشتار آشکار مردم غزه در بهار امسال در دانشگاههای ایالات متحده، ادعاهای استاندارد در مورد «اسرائیل دموکراتیک» با موجی از بدنامی مواجه شده است. یک دهه پیش، زمانی که گروه دانشجویی یهودی هیلل درگیر با مناقشهای بر سر این که آیا رهبری ملی آن میتواند شعبههای هیلل را در محوطههای دانشگاهی از میزبانی منتقدان تند سیاستهای اسرائیل منع کند، سر و صداها و شایعات بسیاری به گوش میرسید. ما در آن زمان نوشتیم که این مناقشه «از یک سابقهٔ طولانی فشار بر یهودیان آمریکایی برای پذیرش صهیونیسم و ”دولت یهودی» بهعنوان بخشی جداییناپذیر از یهودیت ناشی میشود.» همان موقع، برخی از دانشجویان یهودی ـــ «با فشار برای گسترش مرزهای گفتمان قابل قبول» ـــ «میراث قدرتمند همنوایی را به چالش کشیدند.»
در اواسط فوریهٔ سال جاری، «جِی استریت» بیانیهای خطاب به رئیسجمهور بایدن منتشر کرد و از وی خواست تا بهرسمیت شناختن کشور فلسطین «غیرنظامی» را بهعنوان راهحلی که منجر به پذیرش اسرائیل توسط عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه میشود، پیشنهاد کند. این تقریباً معادل کار بر روی سقف سازهای است که بر روی پایههای بهشدت لرزان و ترکخورده بنا شده است: «اخراج اجباری غیریهودیان از بسیاری از مناطق فلسطین ـــ اسرائیل امروزی ـــ و امتناع از حق بازگشت آنها با حفظ حق، بازگشت (از جمله به کرانهٔ باختری اشغالی) برای هر کسی که بتواند ادعای هویت یهودی داشته باشد.»
بسیاری از آمریکاییها، چه یهودی باشند چه نباشند، این بیهودگی متکبرانه را زیر سؤال میبرند که یک آمریکایی در بروکلین را قادر میسازد تا ادعای فلسطینی بودن کند، در عین حال که هرگونه ادعای فلسطینیهای محلی پاکسازی شده را رد میکنند. در حالی که «جِی استریت» «حق بازگشت» را فقط برای خود و همدینهایشان تضمین و محفوظ میدارد، و همسو با دیگر گروههای صهیونیستی، فرض میکند که فلسطینیها باید در مناطقی که استعمارگران اسرائیلی تعیین کردهاند (که نمیتوان آنها را استعمارگر نامید) ساکن شوند.
«جِی استریت» با پیشنهاد خود برای «توافقی بهمنظور پایان دادن به درگیریای که در آن در نهایت اسرائیل کشور فلسطین را بهرسمیت میشناسد» چای بسیار کمرنگی ارائه میدهد. در چنین سناریویی، فلسطینیها بهعنوان یک گروه خود را متعهد به همکاری، عدم مقاومت و ـــ در واقع با توجه به الزام یکجانبه برای «غیرنظامی سازی» ـــ حقوق صهیونیستها برای کنترل فلسطین را میپذیرند.
ایدهٔ «جِی استریت» برای حل این مشکل این است که دولت ایالات متحده طرحی را ارائه دهد که «دربرگیرندهٔ گامهای مشخصی باشد که فلسطینیها باید برای احیا و نوسازی دولتی با رهبری جدید بردارند، دولتی که متعهد به مبارزه با فساد، غیرنظامیسازی،.چشمپوشی از تروریسم و خشونت، و تأیید مجدد بهرسمیت شناختن اسرائیل باشد.» این طرح همچنین شامل «گامهای مشخصی است که اسرائیل باید برای کاهش اشغال و بهبود زندگی روزمره در کرانهٔ باختری، رسیدگی به خشونت شهرکنشینان و بحران انسانی در غزه بردارد.» و رئیسجمهور بایدن باید برای «بهرسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی آمریکا، تأیید مجدد ابتکار صلح عربی و تضمینهای امنیتی برای همهٔ طرفها، تعهد به حمایت از قوانین بینالمللی ــ و سرانجام «قطعنامهٔ شورای امنیت سازمان ملل متحد که حمایت متفقالقول جهانی از چشمانداز را تأیید میکند» ـــ اقدام کند. فرایند و پارامترهای مذاکراه منجر به توافق نهایی و پذیرش فلسطین در سازمان ملل متحد بهعنوان یک کشور و عضو کامل خواهد شد.
پیشنهاد «ابتکار جامع دیپلماتیک» «جِی استریت» بهدلیل کارهایی که انجام نمیدهد قابلتوجه است. ناکامی این پیشنهاد در بهرسمیت شناختن تصرف اراضی اورشلیم شرقی و کرانهٔ باختری توسط اسرائیل برای شهرکسازی یهودیان (که در واقع از زمان شروع جنگ در غزه افزایش یافته است) واقعیتهای سرزمین فلسطین را که توسط شهرکسازیهای شهروندان اسرائیلی متلاشی شده است نادیده میگیرد. یک استراتژی از سال ۱۹۶۷ برای تقسیم کردن مردم فلسطین به بانتوستانها* با نسخههای واقعی اسرائیلی.
تعداد اسرائیلیهایی که در اورشلیم شرقی و کرانه باختری اشغالی مستقر شدهاند، از زمان مقالهٔ ما در ده سال پیش، ۳۵ درصد افزایش یافته و به ۷۰۰ هزار نفر رسیده است، که تصور واقعبینانهٔ یک «راهحل دو کشور» را بسیار دشوارتر میکند. هیچ پیشنهادی در دیدگاه «جسورانهٔ» جدید «جِی استریت» وجود ندارد که اسرائیل زمینهایی را که برای «یهودی کردن» بخشهای بزرگتری از فلسطین اشغال کرده است، ممکن است واگذار کند.
صهیونیستهای لیبرال آمریکا و دولتهای آمریکا گاهاً به آخرین «حقایق غیرقانونی و غیراخلاقی در زمین» که توسط اسرائیل تحمیل شده اعتراض کردهاند، اما بعد آنها را بهعنوان حقایق تغییرناپذیری که قابلتغییر نیست پذیرفتهاند. و بنابراین، همانطور که کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل اخیراً گزارش داد، «شتاب چشمگیر در شهرکسازی، الگوهای طولانیمدت ظلم، خشونت، و تبعیض علیه فلسطینیها را تشدید میکند.»
«ولکر ترک»، نمایندهٔ حقوق بشر سازمان ملل متحد، گزارش داد که «بهنظر میرسد سیاستهای دولت کنونی اسرائیل به میزان بیسابقهای با اهداف جنبش شهرکنشینان اسرائیل برای گسترش کنترل بلندمدت بر کرانهٔ باختری، از جمله بیتالمقدس شرقی، مطابقت دارد و بهطور پیوسته در حال ادغام این سرزمینهای اشغالی در کشور اسرائیل است.»
در همین حال، پیشنهاد «جِی استریت» برای یک کشور فلسطینی «غیرنظامی» با طرح نتانیاهو برای اسرائیل برای حفظ «کنترل امنیتی» بر تمام فلسطین تا رود اردن مطابقت دارد.
محقق اسرائیلی، «دیوید شولمن»، در بحبوحهٔ بحران اخیر مینویسد: «موج احساسات ضداسرائیلی که بسیاری از مردم جهان غرب را فراگرفته است، تنها بهخاطر جنگ غزه با تلفات غیرنظامی غیرقابل تحمل و گرسنگی گستردهٔ آن نیست. آنچه این موج بهشکلی عمیقتر منعکس میکند انزجار موّجه از اشغال مستمر، ادامهٔ ظاهراً ابدی و بیرحمانهتر آن، و سیاستهای دزدی گسترده و آپارتاید است که در بطن آن نهفته است.»
امروز، جوهر تفسیر ما در ۱۰ سال پیش، پس از یکدههٔ دیگر ظلم سیستماتیک، و اغلب کشنده نسبت به مردم فلسطین، بهطرز وحشتناکتری صادق است: «جِی استریت» به تلاش خود برای ایجاد یک گروه لابی انسانی برای اسرائیل ادامه میدهد، بدون اینکه افراد آشکارا ظالم و ستمکار را بهچالش بکشد ـــ و در نتیجه همیشه ناپایدار ـــ همانطور که در وهله اول اسرائیل را ایجاد کرد و از آن زمان تاکنون آن را حفظ کرده است. در اصل، صهیونیسم لیبرال، در حالی که مردمی شکستخورده و استعمارزده را به پذیرش و تسلیم دعوت، و برای افراطگرایی نتانیاهو خود را جایگزینی دلسوز معرفی میکند، اشتیاق آن به «صلح» مستلزم حمایت از تجاوزات و دستاوردهای اساسی اسرائیل در ۷۵ سال گذشته است.
ده سال پیش، دربارهٔ استقبال یهودیان آمریکایی از ناسیونالیسم یهودی نوشتیم: «در دههٔ ۱۹۵۰ و دهههای بعد، راهحل اجتناب از نفاق ناخوشایند نوعی جراحی پیشگیرانه بود. یهودیت نبوی جهانی ، پس از قطع عضو، در خدمت ایدئولوژی یک دولت قومی در خاورمیانه قرار گرفت و به یک عضو خیالی یهودیان آمریکایی تبدیل شد. فشار برای پیروی در میان یهودیان آمریکایی، که موفقیتشان بر اساس آرمان برابری آمریکایی بدون توجه به منشأ قومی بود، بسیار زیاد شد.
بهطور خلاصه: رؤیای صهیونیسم انسانگرا در حال فروپاشی است، اما، مانند دیگر گروههای یهودی ریشهدار و تعداد رو به کاهش یهودیان آمریکایی، «جِی استریت» امیدی به حفظ فانتزی حمایت همیشگی ندارد. نوشداروی راهحل دو دولتی برای کشور کوچک و شکنجهشدهٔ فلسطین بهطوری فزاینده ضعیف میشود، اما سازمانهایی مانند «جِی استریت» و اکثریت قریببهاتفاق دموکراتهای منتخب، از قبول این موضوع که شهرکسازیهای روزافزون و فزایندهٔ اسرائیل آن را بیمعنی کرده است، خودداری میکنند. ناسیونالیسم یهودی با نسلکشی مردم فلسطین مشکلی ندارد.
هنگامی که پس از حملهٔ غافلگیرکننده و ویرانگر «طوفان الاقصی» به شهرکهای اسرائیل در ۷ اکتبر، که در آن ۱۲۰۰ نفر کشته و ۲۴۰ نفر ربوده شدند، با بیانیههای پیدرپیِ «جِی استریت» تحت تأثیر قرار گرفتیم؛ واکنشهای اولیهٔ آنها ابراز همبستگی با اسرائیلیهای حیرتزدهای بود که با «جِی استریت در مقابل حملهٔ تروریستی حماس در کنار اسرائیلیها ایستاده است» شروع میشد، امّا با ادامه حملات به غیرنظامیان فلسطینی، لحن بیانیههای «جِی استریت» تغییر کرد. «جِی استریت» که از محاصره و ویرانی نوار غزه توسط ارتش اسرائیل و حملات روزافزون شهرکنشینان شبهنظامی به جوامع فلسطینی در کرانهٔ باختری نگران شده بود، مکرراً از ایالات متحده خواست که اسرائیل را مهار کند تا تصویر رؤیایی «جِی استریت» از اسرائیل بهعنوان یک کشور انسانی و خیرخواه یهودی نجات یابد.
متأسفانه، آنچه را که در سال ۲۰۱۴ نوشتیم بارها و بارها با پیامدهای وحشتناک به حقیقت پیوسته است: «هر جنبهٔ مفهومی «جِی استریت»، «طرفدار اسرائیل» بودن را با حفظ دکترین دولتی که در آن یهودیان برابرتر از دیگران هستند، یکسان میپندارد. با نگاهی به گذشته، این رویکرد مستلزم تلقی اشغال تاریخی صهیونیستها در جایی بین ضروری و بیعیب است. با نگاهی به حال و آینده، این رویکرد مخالفت صریح با برتری حقوق یهودیان را افراطی یا فراتر از آن میداند؛ و نه “طرفدار اسرائیل”.»
تعریف فعلی «جِی استریت» از خود اینگونه آغاز میشود: «جِی استریت» آمریکاییهای طرفدار اسرائیل، طرفدار صلح و دموکراسی، را سازماندهی میکند تا سیاستهای ایالات متحده را که مظهر ارزشهای عمیق یهودی و دموکراتیک ما است، و به امنیت کشور اسرائیل بهعنوان یک سرزمین دموکراتیک برای قوم یهود کمک میکند، ترویج کنند.
«موریس س. لازارون»، خاخام سابق صهیونیست بالتیمور، در یک زندگینامهٔ منتشر نشده درباره «فلسفهٔ ناسیونالیستی صهیونیسم سیاسی، که در این کشور تحت عنوان ترویج «یهودیت»، «وحدت یهودیان»، و «آموزش یهودی» ارائه شده است، نوشت: «سرانجام به این نتیجه رسیدم که صهیونیستها از نیاز یهودیان فقط برای اهداف سیاسی خود بهرهبرداری میکنند. هر احساس مقدس یهود، هر غریزهٔ انسانی، هر نگرانی ریشهدار برای خانواده، هر خاطرهای گرامی، به ابزاری برای ترویج آرمان صهیونیستی تبدیل شده است.»
یهودیان باید پروژهای را که دولت «یهودی» را در فلسطین تحمیل میکند دوباره ارزیابی کنند. درک کور و خودفریبی عمدی ما، که سوءاستفاده از غیر یهودیان فلسطین را تسهیل میکند، بهمعنای کنار گذاشتن تسکینگریزان از موضع گیریهای شبهانسانگرایانه از سوی گروههایی مانند «جِی استریت» است. مبارزهٔ اساسی با یهودستیزی نمیتواند بهمعنای تحقیر و سرکوب مداوم مردم دیگر باشد. پس از بیش از ۷۵ سال اشغال خشونتآمیز، در حالی که از دینداری و خداترسی، و از میل به صلح صحبت میشود، باید تناقض بین آن صلحطلبی ظاهری و تسلط رژیم صهیونیستی بر این سرزمین حل شود.
مهم نیست که راه «جِی استریت» تا چه اندازه با نیتهای خوب و خیر هموار شده است، امّا بهعنوان جادهای مناسب برای صهیونیسم لیبرال آمریکایی عمل میکند که حامی ظلم و ستم بر مردم فلسطین و خشونتهای مرگباری است که در حق آن انجام میشود. «جِی استریت» بهشدت از کمک ایالات متحده برای مسلح کردن اسراییل به سلاح بیشتر برای ایجاد تلفات گسترده حمایت کرده است.
«جرمی بنآمی»، رئیس با سابقهٔ «جِی استریت»، در ایمیلی در ۹ مه به حامیان خود نوشت: «از ۱۵ سال پیش که جِی استریت را راه اندازی کردیم، از هر دلار بستهٔ امنیتی ایالات متحده برای اسرائیل حمایت کردهایم. طبق معمول، در هماهنگی و همگامی با کاخ سفید دموکرات، بنآمی به حامیان خود اطمینان داد: «رئیسجمهور تصمیم مبنی بر توقف ارسال تسلیحات خاص را ساده نمیگیرد و ما نیز چنین نمیکنیم.»
حمایت «جِی استریت» از ادامهٔ کمکهای نظامی عظیم به اسرائیل، موضع انسانی این سازمان را رد میکند. بنآمی نوشت: «کمکهای آمریکا به اسرائیل نمیتواند یک چک سفید باشد. دولت اسرائیل باید از استانداردهای یکسانی برای همۀ دریافتکنندگان کمک، از جمله الزامات حمایت از قوانین بینالمللی و تسهیل کمکهای بشردوستانه، استفاده کند.» اما این جملات نیز در همان ایمیل ظاهر شد و به این نکته اشاره کرد که «جِی استریت» همیشه از «هر دلار» کمک نظامی ایالات متحده حمایت کرده است. با توجه به این که اسرائیل چندین دهه است که آشکارا وقیحانه «قوانین بینالملل» را نقض کرده است ـــ و تا زمانی که کنگره در اواخر آوریل ۱۷ میلیارد دلار کمک نظامی جدید را تصویب کرد، بهطرز مرگباری «کمکهای بشردوستانه» در غزه را برای بیش از شش ماه مسدود کرده بود ـــ حمایت همهجانبهٔ «جِی استریت» از کمکهای نظامی به اسرائیل نشانگر دو رویی و اختلاف در گفتمان دوگانهٔ این سازمان است.
«بنآمی» مینویسد: «صداهایی در چپ افراطی، رئیسجمهور را متهم میکنند که ناتوان است و بهاندازهٔ کافی کاری نکرده، و همین امر موجب امکان پذیرشدن نسلکشی شده است، حتی اگر ممکن است تصور شود که آنها این را گامی در مسیر درست میدانند، آنها خواستار پایان دادن به سیاستهای ایالات متحدهاند که امکان نسلکشی را فراهم میکند.
در سال ۲۰۲۴، عبارت «طرفدار اسرائیل، طرفدار صلح»، عبارتی ناسازگار و ضد و نقیض است که انکار آن تا نقطهٔ فروپاشی کشیده میشود. اسرائیل همان چیزی است که الان هست، نه یک فانتزی فروزان که حامیان گروههایی مانند «جِی استریت» میخواهند آن را باور کنند. برای سوت زدن از گورستان یک رؤیای اومانیستی صهیونیستی، باید به این توهم چسبید که مشکل حول محور نتانیاهو و حتی متحدان راستگراتر دولت او میچرخد. اما یک کشور را نمیتوان بهطور معناداری از جامعهٔ خود جدا کرد.
«مگان استک»، خبرنگار خارجی، هفتهٔ گذشته در یک مقالهٔ نظری غیرعادی در «نیویورک تایمز» نوشت: «اسرائیل اصلاحناپذیر شده است، و نشانههای آن بهوضوح قابل مشاهده است.» «زبان غیرانسانی و وعدههای رهبران نظامی و سیاسی در مورد نابودی، نظرسنجیهایی که حمایت گسترده از سیاستهایی را نشان میدهد که به ویرانی و گرسنگی در غزه منجر شده است. سِلفی سربازان اسرائیلی که با افتخار در محلههای بمبگذاری شدهٔ فلسطین عکس گرفتهاند؛ سرکوب حتی اَشکال جزئیِ مخالفت در میان اسرائیلیها.» بافت اجتماعی چیزی جز حاشیهای است که در کنترل دفتر نخست وزیری و کابینه جنگ قرار دارد.
همانطور که «استک» توضیح داد: کشتار اسرائیل در غزه، قحطی خزنده، تخریب کامل محلهها ـــ این همان جنگی است که مردم اسرائیل میخواستند. یک نظرسنجی در ژانویه نشان داد که ۹۴ درصد از یهودیان اسرائیلی گفتهاند که نیروی مورد استفاده علیه غزه مناسب یا حتی ناکافی است. در ماه فوریه، یک نظرسنجی نشان داد که اکثر یهودیان اسرائیلی با واردات غذا و دارو به نوار غزه مخالفاند. نهفقط آقای نتانیاهو، بلکه اعضای کابینه جنگ او (از جمله «بنی گانتز»، که اغلب بهعنوان جایگزینی میانهرو برای آقای نتانیاهو توصیف میشود) بودند که بهاتفاق آرا توافق حماس برای آزادی گروگانهای اسرائیلی را رد و در عوض حمله به شهر رفح را آغاز کردند ـــ رفحِ مملو از غیرنظامیان آواره.
در عین حال، «استک» افزود: «این نشان نمیدهد که مقامات آمریکایی وضعیت سیاسی اسرائیل را درک میکنند. مقامات دولت بایدن مدام در مورد تشکیل یک کشور فلسطین صحبت میکنند. اما سرزمینی که برای تشکیل کشور در نظر گرفته شده است دائماً با شهرکهای غیرقانونی اسرائیل پوشیده میشود و خود اسرائیل بهندرت تا این حد بیشرمانه با حاکمیت فلسطین مخالفت کرده است.»
به همین ترتیب، نشانی از درک وضعیت سیاسی اسرائیل از سوی «جِی استریت» هم وجود ندارد. حتی مسؤولین این سازمان نیز مدام از تشکیل کشور فلسطین صحبت میکنند. اما در واقعیت، «راهحل دو کشور» تنها به یک راهحل برای صهیونیستهای لیبرال آمریکایی، دموکراتهای منتخب و کارشناسان مختلف تبدیل شده است که پیوسته تلاش میکنند تا از اذعان به آنچه اسرائیل واقعاً بدان تبدیل شده است طفره روند.
هفتهٔ گذشته، «آریه نیر»، بنیانگذار «دیدهبان حقوق بشر»، نوشت: «اکنون متقاعد شدهام که اسرائیل در حال ارتکاب نسلکشی علیه فلسطینیان در غزه است.»
در سال ۲۰۲۴، معنای «طرفدار اسرائیل، طرفدار صلح» وحشتناک شده است: در حالی که این کشور همچنان از سلاحها و مهمات آمریکایی برای کشتار جمعی و نسلکشی بهره میبرد، «جِی استریت» از درخواست پایان دادن به کمکهای نظامی ایالات متحده به اسرائیل خودداری میکند.
ـــــــــــــــــــــــــ
* بانتوستان مناطقی بود که طبق سیاست آپارتاید برای ساکنان سیاهپوست آفریقای جنوبی و آفریقای جنوب غربی (که اکنون با نام نامیبیا شناخته میشود) در نظر گرفته شده بود. ده بانتوستان در آفریقای جنوبی و ده بانتوستان در آفریقای جنوب غربی تأسیس شد. هدف از تأسیس این مناطق، متمرکز کردن اعضای گروههای قومی مد نظر و همگنسازی هر یک از این مناطق بهعنوان پایهای برای تشکیل دولتهای خودمختار برای گروههای قومی سیاهپوست آفریقای جنوبی بود. این اصطلاح نخستین بار در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ میلادی به کار رفت و از دو بخش بانتو (در برخی زبانهای بانتو به معنی مردم) و ستان (پسوند فارسی بهمعنی سرزمین) مشتق شده بود. (ویکی پدیا)
منبع: وبلاگ کانترپانچ، ۲۱ ماه مه ۲۰۲۴
https://www.counterpunch.org/۲۰۲۴/۰۵/۲۱/the ـ dead ـ end ـ of ـ liberal ـ american ـ zionism/