ترور در سوریه: اقدام آمریکا در منحرف ساختن توجهها از غزه
نویسنده: خلیل نصرالله ــ
پایگاههای تروریستی مورد حمایت غرب در سوریه از حمله نظامی اسرائیل به غزه بیبهره نماندهاند. با فعال شدن گستردهٔ محور مقاومت در حمایت از غزه، بهویژه در لبنان، دیری نپائید که واشنگتن سربازان پیادهٔ افراطی خود را در شمال سوریه بسیج کرد.
بلافاصله پس از عملیات مقاومت فلسطین «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ـــ و حتی قبل از مشخص شدن روند جنگ و اهداف حزبالله ـــ تروریستها در سوریه شروع به تشدید عملیات خود کردند. حملات تروریستی در شمال لاذقیه و منطقهٔ غربی حلب، جایی که حزبالله، مستشاران ایرانی و ارتش سوریه در آن متمرکز هستند، و همچنین در امتداد خط مرزی بین مناطق تحت کنترل دولت و مناطق تحت کنترل شبهنظامیان ثبت شده است.
تشدید این اقدامات تروریستی، با توجه به سابقهٔ بسیجهای مشابه که در جریان رویدادهای سیاسی و نظامی مهم در سوریه بهراه افتادند، تقریباً بهطور قطع تصادفی نبود. بهخوبی ثابت شده است که واشنگتن برای تأمین منافع آمریکا و اسرائیل، از گروههای تروریستی مسلح در شمال غرب سوریه حمایت میکند تا ارتش سوریه و متحدانش را در وضعیت فرسایشی نگهدارد ـــ بهویژه در بخش شرقی کشور که ایالات متحده در آن حضور نظامی غیرقانونی دارد.
علاوه بر این، نشانههای روشنی وجود دارد که افزایش حملات تروریستی پس از ۷ اکتبر با جنگ غزه مرتبط است. بهنظر میرسد این استراتژی برای منحرف کردن نیروهای مقاومت، بهویژه حزبالله، طراحی شده است و این پیام را میفرستد که تشدید تنش توسط جناحهای مقاومت، جبهههای دیگر را برای کاهش فشار بر تلآویو فعال میکند.
ادلب، پناهگاه اصلی شمالی برای شبهنظامیان تروریست، نهتنها از نظر نظامی، بلکه بهدلیل درگیریهای سیاسی و مشارکت آن در پویاییهای مختلف منطقهای، یک جبههٔ پیچیده است. شرایط برای راهاندازی یک عملیات بزرگ در آنجا قبل از ۷ اکتبر نامساعد بود و در جنگ جاری نیز چنین است.
حمایت آمریکا از فعالیتهای خرابکارانه در سوریه قبل از ۷ اکتبر
قبل از عملیات مقاومت بهرهبری حماس، تلاشهای ایالات متحده بر حمایت از فعالیتهای خرابکارانه در سوریه متمرکز بود و بهطور صریح از شاخهٔ القاعده بهرهبری ابومحمد الجولانی حمایت میکرد.
با کمک اطلاعاتی بریتانیا، واشنگتن پس از یک سری عملیات توسط دولت سوریه و متحدانش در سال ۲۰۲۰، بهدنبال تقویت روابط با «جولانی» بود. این حملات نظامی با بازپسگیری بزرگراه «اِم ۵» حلب ـ دمشق و قلمرو قابل توجهی در جنوب ادلب به اوج خود رسید.
این خصومتها با توافق آتشبس ۵ مارس بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در جریان سفرش به مسکو به پایان رسید و مرحلهٔ جدیدی از درگیریهای منطقهای را رقم زد.
در چندین نوبت، ایالات متحده برای تأثیرگذاری بر مذاکرات ترکیه و سوریه که با حمایت مسکو و تهران با هدف احیای روابط و کاهش تنش بین آنکارا و دمشق انجام میشد، تلاش کرد تا خصومتها را از نو آغاز کند.
با این حال، این مذاکرات با موانع متعددی، از جمله ملاحظات سیاسی داخلی اردوغان و چالشهای ناشی از سیاستهای آمریکا در قبال بحران سوریه، مواجه شد.
بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، ارتش سوریه و متحدانش توانستند آن شرایط نظامی را که تواناییهای شبهنظامیان را محدود میکرد و آنها را از انجام عملیاتهای گسترده باز میداشت، تحمیل کنند. گزارشها حاکی از آن است که در این دوره، شبهنظامیان با حمایت اطلاعات فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده بر بهبود مهارتهای جنگ با هواپیماهای بدون سرنشین تمرکز کردند. این پهپادها در چندین حمله مورد استفاده قرار گرفتند، که مهمترین آنها حملهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۳ به مراسم فارغالتحصیلی در یک آکادمی نظامی در حمص، مرکز سوریه، بود که منجر به کشته شدن بیش از ۱۵۰ پرسنل نظامی و غیرنظامی شد.
پس از ۷ اکتبر: تغییر تمرکز و پویایی جدید خط مقدم
تأثیر حملهٔ تروریستی در حمص بهسرعت محو شد زیرا دو روز بعد جهان توجه خود را بهسوی گردانهای قسام معطوف کرد که به تأسیسات نظامی و شهرکهای اطراف نوار غزه یورش بردند، دهها سرباز و شهرکنشین را به اسارت گرفتند، و اسرائیل را وادار به اعلام وضعیت جنگی کردند. از آنجایی که قدرتهای منطقهای تمرکز خود را به نوار غزه معطوف کردند، وضعیت در ادلب متعاقباً تغییر پیدا کرد.
در اواخر دسامبر، تروریستها حملهٔ گستردهای را در غرب حلب آغاز کردند و به هنگ ۷۶ نزدیک ارم الکبری رسیدند. اما حزبالله و ارتش سوریه موفق شدند این حمله را دفع کنند و تلفات سنگینی به تروریستها وارد کنند، که بسیاری از آنها اویغورهای منطقهٔ «سین کیانگ» چین بودند. بهدنبال چندین حملهٔ دیگر، آنها سعی کردند از درگیریهای منطقهای گستردهتر، بهویژه تنشها در جنوب لبنان سوءاستفاده کنند. این حملات تحت تأثیر نیروهای خارجی و ورای رهبری «جولانی» بود.
این حملات بهصورت پراکنده تا اوایل فوریه ادامه یافت، تا اینکه ارتش سوریه، با پشتیبانی نیروهای روسی، پهبادهای انتحاری با دوربینهای «نمای اول شخص» (FPV)را وارد نبرد کرد. این پهپادها، که در اوکراین کارایی بالایی از خود نشان داده بودند، بهطور قابلتوجهی مانع از حرکت تروریستها در خط مقدم به نقاط لجستیکی پشت سر شدند.
توانایی مهار خطوط مقدم حاکی از آن بود که تاکتیکهای مخربی که واشنگتن ممکن است در هر زمان، بهویژه در ادلب از آن استفاده کند، میتواند خنثی شود. این امر پس از موافقت ایالات متحده با آتشبس در شرق سوریه، پذیرفتن وضعیت موجود، و دادن امتیاز برای جلوگیری از حملات به پایگاههای خود صورت گرفت. این تحولات نشان داد که محور مقاومت توانایی مقابله و آمادگی برای چالشهای جدید و حفظ ثبات منطقه را با وجود فشارهای خارجی دارد.
استواری نیروهای مقاومت در سوریه
چندین شاخص نشان میدهد که علیرغم تلاشهای آمریکا برای ایجاد جبهههای انحرافی برای جناحهای مقاومت، حزبالله همچنان در مبارزه با تروریسم در سوریه ثابتقدم است.
حزبالله، همراه با دیگر نیروهای مقاومت، مانند جناحهای عراقی و مستشاران ایرانی، حضور خود را در حمایت از رویارویی جاری حفظ کرده است. در نهایت، ارتش سوریه و متحدان آن در مقابله با تاکتیکهای انحرافی آمریکا از طریق سازمانهای تروریستی بزرگ، بهویژه در ادلب، موفق بوده اند.
این موفقیت درسهای متعددی را برای آینده ارائه میدهد. نیروهای محور مقاومت چنین تاکتیکهایی را پیشبینی کرده بودند و در انطباق با شرایط هر مرحله واکنش مؤثری نشان دادند. ثابت شده است که اتکای آمریکا و اسراییل به تروریسم برای تغییر واقعیتها در جبهههای پشتیبانی، یک استراتژی واقعبینانه نیست و ناموفق است.
نتایج درگیری کنونی میتواند در آینده شرایط سیاسی مساعدی را برای عملیات نظامی گسترده در ادلب ایجاد کند. علاوه بر این، نیروهای مقاومت در تلاش برای مبارزه با جبهههای تروریستی تنها نیستند و دخالت روسیه نقش مهمی ایفا میکند که نمیتوان آنرا نادیده گرفت.
منبع: وبسایت کریدل، ۳۰ مه ۲۰۲۴
https://english.۱۰mehr.com/terror ـ in ـ syria ـ a ـ us ـ distraction ـ from ـ gaza/