عملیات «طوفان الاقصی»: شکستی بزرگ برای اسرائیل

جنگ علیه مردم غزه پس از ۴۵ روز بمباران وحشیانۀ مردم با بیش از ۱۸ هزار کشته، چندین هزار مفقود و چند ده هزار زخمی و معلول که تعدادی از اعضای خانواده اسماعیل هنییه، از رهبران ارشد حماس، نیز در میان آنها بودند، با قبول آتش‎بس «موقت» از جانب اسرائیل متوقف شد. صدمات به ارتش اسرائیل اگرچه بی‌سابقه بود ولی با ابعاد فاجعهٔ انسانی در غزه قابل مقایسه نیست. اسرائیل و غرب جمعی، و در رأسشان امپریالیسم آمریکا، بزرگترین شکست را در تاریخ ۷۵ سال حاکمیت تحمیلی بر فلسطین متحمل شدند. چرا؟

پیروزی در یک نبرد نظامی را اهداف سیاسی دو طرف نبرد تعیین می‎کند. مقاومت فلسطین نه‌تنها به اهداف سیاسی خود دست یافت، بلکه از آن اهداف فراتر رفت، در حالی که اسراییل در دستیابی به اهدافش ناموفق ماند.

اهداف سیاسی مقاومت فلسطین چه بود و چگونه به‌دست آمد؟

هدف اول در همان روز ۷ اکتبر به‌دست آمد. مقاومت فلسطین با یک برنامهٔ بسیار سری، که به تأیید حسن نصرالله «صد‎در‏صد فلسطینی» بود، توانست هیمنۀ قدر‎قدرتی موساد و سیا را بشکند و وارد مناطق اشغالی شود. باید توجه کرد چنین حمله پیچیده‎ای بدون نفوذ سایبری در دستگاه امنیتی اسرائیل نمی‏توانست انجام شود. تمام جهان، از جمله دول غربی، نتوانستند این پیروزی بزرگ را انکار کنند، ناچار شدند به طرق مختلف آن را تأیید کردند.

هدف دوم مقاومت فلسطین، که باز هم با بررسی دقیق از بحران داخلی در اسرائیل و پیش‎بینی از عکس‏العمل جنون‎آمیز نتانیاهو تعیین شده بود، آمادگی برای یک مقاومت طولانی در مقابل بمباران هوایی وحشیانه و بی‎سابقه از‎ جانب اسرائیل بود. به‎روایتی گفته می‎شود که مقاومت برای اجرای عملیات طوفان الاقصی یک برنامهٔ ۱۵ ساله ریخته بوده، که گسترش و پیچیده کردن تونل‏های عمیق تنها بخشی از آن بوده است. لذا مقاومت می‎بایست نیروی خود را تا‏حدامکان برای نبرد زمینی حفظ کند و دچار عصبانیت حسی در مقابل بمباران هوایی نشود. مقاومت، با صبوری، نتانیاهو را در جهان افشا و در داخل اسرائیل ایزوله‎تر از گذشته کرد. پایان جنگ حتماً عواقب بسیار ناگواری برای نتانیاهو خواهد داشت.

هدف سوم، یا یکی از پیامد‏های مقاومت مردم فلسطین، شکست نقشهٔ ابراهیم، به‎ویژه جلوگیری از نزدیکی و تعمیق روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با اسرائیل، از طریق بسیج افکار‎ عمومی در کشور‎های عربی بود. بسیاری از صاحب‎نظران معتقدند که روابط دیپلماتیک میان کشور‏های عرب با اسرائیل اکنون بسیار دشوار، یا حتی غیر‎ممکن، شده است.

هدف چهارم، آزادی زندانیان و گروگان‎های فلسطینی بویژه زنان و کودکان بود، که اکنون با پذیرش شروط حماس از جانب اسرائیل، در معاهده آتش‏بس وارد مرحله عملی می شود.

هدف دیگر جنبش مقاومت به‎ویژه حماس، خنثی کردن تبلیغات امپریالیسم و صهیونیسم در معرفی مقاومت به‌عنوان «تروریست» بود. اگرچه در ابتدای عملیات، امپریالیسم و صهیونیسم موفقیت‏هایی در این زمینه داشتند، ولی با برخورد انسانی مقاومت به گروگان‏های اسرائیلی، در مقابل کشتار غیر‎انسانی مردم عادی بویژه کودکان و زنان توسط اسرائیل، خورشید از پشت ابر‏ها بیرون آمد و مردم جهان و حتی بسیاری شخصیت‎های دولتی تروریست واقعی را شناختند. خلق‎های جهان نه‏تنها در جنوب جهانی، بلکه در غرب، به‌صورتی حیرت‎انگیز به خیابان‎ها ریختند و پرچم فلسطین را در سراسر جهان بر افراشته نگه‌داشتند، و از حماس به‎عنوان یک نیروی رهایی‎بخش دفاع کردند. هزاران تظاهرات، هزاران زخمی و یا دستگیر شده، نتیجۀ چنین اعتراضاتی بود. کنترل رسانه‎ای بر افکارعمومی جهان هیچ‏گاه در این‏حد از دست امپریالیسم و صهیونیسم خارج نشده بود. حتی درون دولت‏های دوست اسرائیل شکاف‌های قابل‏توجهی مشاهده شد و برخی از عناصر این دولت‏ها از مقام‌های خود استعفا دادند.

تأثیر جهانی دیگر نبرد غزه، ضربه به اجرای کریدور ارتباطی هند ـ خاورمیانه ـ اروپا (آیمک) بود. این پروژه، که با کوشش آمریکا و با هدف مقابله با پروژه یک کمربند ـ یک جادۀ جمهوری توده‏ای چین شکل گرفت، اگرچه از‏ همان‏ابتدا بی‏بنیه بود، ولی نبرد غزه به‌طور جدی عملی‎شدن آن را زیر سؤال برد. باید توجه داشت که از این جنبه، طولانی شدن نبرد غزه برای منافع امپریالیسم آمریکا زیان‎آور است و برای دولت بایدن خوشایند نیست. نبرد غزه کاملاً در خدمت حرکت جهان به‌سوی نظم نوین چند قطبی در جهان قرار گرفت.

در مقابل این پیروزی‏های ارزشمند، اسرائیل، و به‏ویژه نتانیاهو، در تمام اهداف خود شکست خورد. نتانیاهو از سال‎ها قبل در سازمان ملل نقشه خاورمیانۀ بزرگ بدون فلسطین را نشان داد و بعد از انتخاب مجدد، نقشۀ حمله به غزه را داشت. اما جنبش مقاومت از این نقشه مطلع بود. عملیات «طوفان الاقصی» در واقع یک پیش‏دستی تاکتیکی نظامی نیز بود.

نقشه اسرائیل برای نابودی حماس به‌عنوان یک گروه «تروریستی» و تسخیر کامل غزه و ایجاد خاورمیانۀ بزرگ، به‏ویژه با مقاومت قهرمانانۀ مردم غزه که حاضر نشدند غزه را ترک کنند، به‌طور قطع شکست خواهد خورد.

نتانیاهو، که ادعا کرده‏بود بدون نابودی حماس به‌عنوان یک سازمان «تروریستی» به حملات نظامی ادامه خواهد داد، همان‏طور که حسن نصرالله پیش‌بینی کرد، ناچار شد پای‎میز مذاکره با حماس بنشیند و در مقابل شروط حماس برای معاوضه گروگانها تسلیم شود.

به‌اعتقاد بسیاری صاحب‎نظران، بازگشت دوبارهٔ اسرائیل به سیاست ترور جمعی مردم فلسطین دست‎آوردی نخواهد داشت.

یک نظر

  • سیروس

    ایا دولت اسرائیل برای مذاکره با حماس به سطح یک دولت تروریست کاهش یافته، یا گروه مقاومت حماس “تروریست” در قامت نماینده یک ملت به رسمیت شناخته شده است؟
    دراین معامله این اسرائیل است که چوب دو سر طلاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *