لحظۀ حساس در مینسک

نخست‌وزیر آلمان آنجلا مرکل و رئیس‌جمهور فرانسه فرانسوا اولاند روز جمعه در دیداری اضطراری با رئیس‌جمهور روسیه ولادیمیر پوتین به‌منظور کوشش برای پایان بخشیدن به خونریزی فزاینده در شرق اوکراین به مسکو پرواز کردند. مذاکرات ۵ ساعت به طول انجامید و «بدون حضور سایر مقامات رسمی» تشکیل شد تا کاملاً محرمانه بماند و به رسانه‌ها درز پیدا نکند. غیبت محسوس نمایندگان آمریکا در این کنفرانس، در حالی که وزیر امور خارجه آمریکا جان کری در کیف به‌سر می‌برد که تا آنجا کمتر از یک ساعت فاصله دارد، نشان می‌دهد که ممکن است میان رویکردهای رهبران اتحادیه اروپا و آمریکا بر سر بحران اوکراین تفاوت جدی وجود داشته باشد. در حالی که سیاستمداران و دیپلمات‌های آمریکا از تأمین سلاح‌های به‌اصطلاح «دفاعی» برای اوکراین به‌طور متفق‌القول حمایت می‌کنند، رهبران اروپا مخالف آن‌اند. به‌ویژه مرکل در این‌باره با صراحت اظهارنظر کرده است. وی روز دوشنبه چنین اظهار داشت: «من کاملاً متقاعد هستم که ممکن نیست با ابزار نظامی بتوان این جنگ را حل‌و‌فصل کرد. من نمی‌توانم شرایطی را تصور کنم که در آن با سلاح‌های پیشرفته برای ارتش اوکراین بتوان پرزیدنت پوتین را آنقدر تحت تأثیر قرار داد که معتقد شود جنگ را خواهد باخت. مجبورم به‌صراحت این را بیان کنم.»


این اظهارات نشان‌دهنده موضع‌گیری خوبی از سوی مرکل است. ارسال سلاح به اوکراین فقط هیزم برای آتش جنگ فراهم خواهد کرد. همچنین دلایلی وجود دارند مبنی بر این که اگر به آمریکا اجازه داده شود که برنامه‌های خود را پیش ببرد، جنگ، تشدید و گسترش خواهد یافت و آمریکا به‌تدریج حمایت نظامی و لجستیکی‌اش از کیف را افزایش خواهد داد و دولتی که در منتهی‌الیه شرق اروپا قرار دارد گرفتار هرج‌و‌مرجی همچون سومالی خواهد شد. در حالی که این سناریو ممکن است به‌سود تنها ابرقدرت جهان باشد، برای برلین و پاریس هیچ نفعی دربر نخواهد داشت؛ چرا که هر دو معتقدند شکوفایی آینده‌شان به روابط خوب با بازارهای نوظهور آسیا وابسته است. اگر به واشنگتن اجازه داده شود که سیاست رهبری خود را اعمال کند، آنگاه رویای مشترک پوتین و مرکل در مورد منطقه تجارت آزاد رنگ خواهد باخت، چرا که آمریکا خود را میان دو کشور قرار خواهد داد و با این تقاضا که معاملات تجاری به دلار انجام شوند در مورد انتقال انرژی به زور باج‌خواهی خواهد کرد و قفل امنیت منطقه در دستان او باقی خواهد ماند. اروپا به رهبر رانت‌جو نیازی ندارد، رهبری که از هر بشکه نفت سهمی برای خود بردارد و در مسایل امنیتی منطقه دخالت کند. و با شرکای تجاری خود مانند یک میانجی رفتار کند. اروپا و آسیا به‌خوبی قادرند مسایل خود را حل‌و‌فصل کنند، از شما متشکریم.


در زیر کمی بیشتر به سابقه اجلاس روز جمعه در مسکومی‌پردازیم:


«تمام مذاکرات بازتاب یافته دیروز و صبح امروز در رسانه‌های غربی درباره شکاف میان اروپا و آمریکا است. شکافی که عمیق‌تر می‌شود. به‌هر حال، اروپا برای اولین بار بر سر مسأله اوکراین به‌طور علنی با آمریکا مخالفت کرد. این که آیا این مخالفت به‌شکل سرپیچی واقعی از واشنگتن متبلور شود یا نه مسأله دیگری است، مخالفتی که به تلاش جدی و پایدار از سوی اروپا برای دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک برای بحران اوکراین بر خلاف خواست واشنگتن منجر می‌شود. باید بگویم که در این لحظه در این مورد به‌شدت تردید دارم.


«من عمیقاً در مورد کل این فرایند خوش‌بین باقی می‌مانم. بهترین موقعیت برای حل‌و‌فصل دیپلماتیک این منازعه بهار سال گذشته فراهم بود. کاری نمی‌توانم بکنم اما احساس می‌کنم که قطار هم اکنون ایستگاه را ترک کرده است ….


«موضوع آزاردهنده کل این بحران این است که اروپایی‌ها هرگز نه راه‌حلی نشان داده‌اند و نه واقع‌گرایی برای مواجه شدن با افراطی‌ها، اگرچه به یقین قدرت چنین کاری را دارند. در مورد مرکل این تردید وجود دارد که آیا در اظهاراتش صادق است یا نه. من بر این نظرم که این موقعیت را فقط جنگ حل‌وفصل می‌کند، و این که مذاکرات مسکو ثابت خواهد کرد که حادثه فرعی دیگری بر این امر است.» ( مذاکرات در مسکو ـ تجزیه و تحلیلی دو قسمتی، آلکساندر مرکوریز، The Vineyard of the Saker)


در حالی که به‌نظر می‌رسد موضع مرکل در موضوع سلاح‌ها تغییرناپذیر است، وی هنوز قاطعانه در اردوی آمریکایی‌ها قرار دارد. روز شنبه در کنفرانس سالانه امنیت در مونیخ، مرکل در مورد مذاکرات‌اش با پوتین اظهار خوش‌بینی کرد و افزود از مسکو به‌خاطر نقض «اصول و مبانی زندگی در کنار یکدیگر در اروپا» به‌شدت انتقاد خواهد کرد … «نخست در کریمه، آنگاه در شرق اوکراین.» او همچنین افزود که «تمامیت ارضی اوکراین و حق حاکمیت این کشور زیر پا گذاشته شده است.» از این‌رو، در حالی که این خطابه ممکن است برای نمونه از خطابه جان مک کین کمتر آتشین باشد؛ از نظر محتوا با اظهارات وی کمترین تفاوت را دارد.


اگر آن‌طور که پوتین می‌گوید، «ما موفق شویم به توافق برسیم»، در روزچهارشنبه، جلسه‌ای متشکل از «چهار نرماندی» ( پوتین، مرکل، اولاند، و پترو پروشنکو، رئیس‌جمهور اوکراین) در بلاروس پایتخت مینسک برگزار خواهد شد. ممکن است این اجلاس تبدیل به مانعی در راه نیل به هدف شود، چون شرایط توافق اولیه در مینسک باید تغییر کند تا بازتاب تغییراتی در این زمینه باشد. نیروهای مسلح نوو روسیه اخیراً سرزمینی را اشغال کرده‌اند که قصد تسلیم شدن ندارند، چرا که پروشنکو با نقض شرایط آتش‌بس اولیه و با حمله به فرودگاه دونتسک در اواسط ژانویه آن را تصرف کرد. کیف در مورد این موضوع چون و چرا خواهد داشت، اما به احتمال نه به آن شدتی که پوتین در مورد شرط دیگر چون و چرا دارد (شرطی که اولاند روز یکشنبه آن را افشا کرد) یعنی وجود «منطقه‌ای غیرنظامی به وسعت ۵۰ تا ۷۰ کیلومتر در امتداد خط مقدم.» پوتین به احتمال اصرار خواهد کرد که ارتش روسیه منطقه غیر نظامی را بین شرق و غرب اوکراین حفظ کند تا کیف را از ماجراجویی آینده دلسرد کند و مانع گسترش بیشتر ناتو شود. این حقیقت که نه اوباما و نه مرکل هیچکدام در نشست خبری خود در روز دوشنبه به این نکته مهم اشاره‌ای نکردند نشان می‌دهد که هر دو طرف فاصله بسیاری با این مسأله دارند. در حالی که اوباما به احتمال بر این اساس که این پیشنهاد نقض حق تمامیت ارضی اوکراین است این پیشنهاد را وتو خواهد کرد، از نظر مرکل این تنها راه جدا کردن طرف‌های درگیر و پایان بخشیدن به جنگ است (اگرچه او به یقین از نیروهای بین‌المللی حافظ صلح خواهد خواست که بر ناحیه غیرنظامی نظارت کنند). در هر حالت، ناگزیر این موضوع در اجلاس چهارشنبه مایه دشمنی خواهد بود، به این معنی که تیم اوباما به پروشنکو، عروسک شعبده‌بازی خود خواهد گفت به‌هنگام طرح این پیشنهاد چه واکنشی نشان دهد.

مسأله این است که آیا، در این مورد خاص، مرکل و اولاند از موضع آمریکا فاصله خواهند گرفت و با اکراه از منطقه غیرنظامی پوتین حمایت خواهند کرد یا نه؟


چرا چنین خواهند کرد؟


از آنجا که اقتصاد اوکراین در حال فروپاشی است (این کشور به ۵۰ میلیون دلار بودجه اضطراری نیاز دارد)، پول رایج در حال سقوط آزاد است (هفته قبل ارزش پول اوکراین به نصف رسید) و ارتش اوکراین در آستانه نابودی است. در حال حاضرارتش کوچکی متشکل از ۷۰۰۰ اوکراینی عادی در یک مرکز استراتژیک مهم راه‌آهن به نام دبالتسوو در شرق اوکراین، دچار مخمصه شده است.


ارتش از خطوط تدارکاتی‌اش جدا شده است و جنگجویان کاملاً مسلحی آن را محاصره کرده‌اند و حلقه محاصره را هر روز تنگ‌تر می‌کنند. در هر زمانی ممکن است حمام خون قریب‌الوقوعی اتفاق افتد. بنا به‌گفته فایننشال تایمز، یک شکست در دبالتسو می‌تواند در جنگ اوکراین «نقطه آغاز شکست» باشد. «کنترل محموله‌های ذغال سنگ راه‌آهن منطقه در خطر است، ذغال سنگی که از قسمت‌های تحت کنترل شورشیان استخراج می‌شود و ژنراتورهای برق اوکراین و بخش فولاد صادراتی آن وابسته به آن است.» اوضاع ناامید کننده است و به احتمال زیاد وخیم‌تر هم می‌شود. شکست کیف درقسمت شرق بسیار قریب‌الوقوع است. خسارت‌های ویرانگری به ارتش، اقتصاد و روحیه جنگجویان وارد شده است.


بنابراین زمان به زیان پروشنکو و افرادش است. اگر مرکل توافق صلح را در روز چهارشنبه به پیش نبرد ـ حتی صلحی که مطلوب وی نباشد، یا از نظر سیاسی منفور باشد ـ خصومت‌ها ادامه خواهند یافت، بازها دست بالا را خواهند داشت، و دولت اوباما سلاح‌ها و مربیان را وارد صحنه خواهد کرد، و آمریکا از بحرانی که عمیق‌تر می‌شود به‌عنوان بهانه‌ای برای به دست گرفتن ابتکار عمل استفاده خواهد کرد و اوضاع را به سطح بالاتری از تشنج خواهد رساند، سطحی که خسارت فراوانی را بر دنباس تحمیل خواهد کرد، سطحی که پوتین را مجبور خواهد کرد برای حمایت از مردم روسی زبان به منطقه درگیری نیرو اعزام کند. یک جنگ نیابتی قابل کنترل در منطقه شرق به جنگی تمام عیار میان دشمنان مجهز به سلاح اتمی تبدیل خواهد شد.


مرکل یا باید این خطر را ببیند و یا نباید جمعه گذشته به مسکو سفر می‌کرد. اما دیدن تنها کافی نیست. باید اقدامی انجام شود. او چه اقدامی خواهد کرد؟ آیا از نفوذش برای انعقاد قرارداد صلح استفاده خواهد کرد، قرارداد صلحی که مانع خواهد شد اوضاع از کنترل خارج شود، و یا دست روی دست خواهد گذاشت واجازه خواهد داد این فرصت بر باد رود؟


Carpe diem, Angela. Carpe diem

دم را غنیمت دان، آنجلا. دم را غنیمت دان.


مایک ویتنی در ایالت واشنگتن زندگی می‌کند. وی یکی از شرکت کنندگان Hopeless: Barack Obama and the Politics of Illusion – AK Press است. Hopeless در Kindle edition نیز قابل دسترس است. وی ازطریق این نشانی هم می‌تواند در دسترس باشد:
 fergiewhitney@msn.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *