بسیجهای همبستگی یا تاکتیکهای سردرگم کردن کارگران؟
علاوه بر اعلام «همبستگی» اخیر کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری (ITUC) با مردم یونان، در روزهای اخیر ما شاهد تبلیغ و ترویج کارزاری موسوم به «همبستگی» با مردم یونان توسط رسانههای متعلق به گروههای انحصارات، سازمانهای بینالمللی و حتی دولتهای امپریالیستی هستیم. در این کمپین، برخی از رهبران اتحادیههای کارگری نیز که به مدت طولانی بهسمت سازش طبقاتی رفتهاند نقشی کلیدی ایفا میکنند، کسانی که در حال حاضر از اتحادیه اروپا، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و حتی ناتو و جنگ امپریالیستی حمایت میکنند.
چنین بسیجهایی نه تنها «خود به خودی» نیستند، بلکه توسط احزاب سوسیال دمکرات، رفرمیست و حتی برخی از جناحهای راست افراطی، احزاب سیاسی نژادپرست (بهعنوان مثال در یونان) سازماندهی میشوند.
پرسشی که مطرح میشود این است:
این گروهها و دولتهای انحصارات که خون مردم رادر شیشه کردهاند از چه زمانی به خیرخواهان بشر تبدیل شدهاند و شروع کردهاند به اشک ریختن برای مردم یونان که ما خبر نداریم؟ (و اینها همان سازمانهایی هستند که در حمایت از تحمیل توافقنامهها و سیاستهای ضد کارگری که به بینوایی مردم یونان منجر شد نقش کلیدی داشتند).
آنها چگونه ماسک «همبستگی» با مردم یونان را به چهره میزنند، در حالی که از اِعمال سیاستهای ضد کارگری بر کشورهای خودشان پشتیبانی میکنند؟
جبهۀ رزمنده سراسری کارگران (PAME) حتی پیش از انتخابات یونان در مورد تلاشهای بهعمل آمده برای معرفی دولت جدید سیریزا SYRIZA بهعنوان یک حزب جدید چپ که تغییرات به نفع مردم را به ارمغان خواهد آورد، هشدار داده بود. حقیقت این است که سیریزا یک حزب جدید است، اما یک حزب جدید سوسیال دموکرات، و در دولتی که سیریزا تشکیل داده است حداقل ۱۰ نفراز اعضای دولت سوسیال دموکرات قدیمی پاسوک PASOK نقش رهبریکنندهای دارند، آنانی که سیاستهای ضد کارگری را سالها به مردم یونان تحمیل کردند. همچنین، دولت جدید یونان تشکیل شده است از سوسیال دموکراتهای سیریزا و حزب ناسیونالیستهای افراطی یونانیان مستقل (ANEL)، و از رئیسجمهوری که بهعنوان وزیر در دولت لیبرال حزب دمکراسی جدید (ND) خدمت میکرد و بهدلیل سیاست تحریکآمیز ضد کارگری خود توسط سرسختترین بخش سرمایهداران یونانی، صاحبان کشتیها مورد تقدیر قرار گرفت.
دولت جدید در اولین روزهای خود قول فرمانبرداری و حمایت از سرمایه را داد؛ تلاش کرد پیمانهایی با دولتهای ضد کارگری اولاند در فرانسه و رنزی در ایتالیا منعقد کند؛
حمایتی را که از دولت ایالات متحده آمریکا دریافت کرد تبلیغ میکند (دولتی که هنوز هم پایگاه گوانتانامو را باز نگهداشته است، به مداخلات امپریالیستی ادامه میدهد و در حالی که مردم ایالات متحده آمریکا در فقر زندگی میکنند، میلیاردها دلار به بانکها و شرکتهای چند ملیتی آمریکایی بذل و بخشش میکند)؛ با حمایت از تحریمهای اتحادیه اروپای امپریالیستی علیه روسیه در اوکراین، دقیقاً سیاست خارجی دولت قبلی یونان را دنبال میکند.
دولت جدید اعلام کرد که اقدامات مندرج در تفاهمنامه را لغو نخواهد کرد و ۷۰٪ اصلاحات تفاهمنامه را دست نخورده نگه خواهد داشت!!! و این که دربارۀ ۳۰٪ موارد باقیمانده نیز در قالب اقدامات جبرانی مذاکره خواهد کرد، چنان اقدامات جبرانی که مورد قبول سازمان توسعه و اقتصادی اروپا OECD باشد!!!
«مذاکراتی» که بین دولت یونان و ترویکا دربارۀ منافع بانکها و شرکتهای چند ملیتی انجام خواهد شد، نه رفاه مردم یونان. دولت یونان دربارۀ اقدامات، بهمعنای تحتالفظی آن مذاکره میکند نه ماهیت آنها، که سیاستی ضد کارگری است که مردم یونان را فقیر میکند. پیشاپیش بهنظر میرسید که این مذاکرات به بسته جدید اقدامات منفوری در قالب تفاهمنامه جدید منجر شود که خیلی ساده، اسم دیگری (مثلا پل ـ توافق) به آن داده خواهد شد.
دولت جدید با برچسب قلابی «چپ»، از حمایت مطلق ـ رسمی ـ سرمایه یونان برای خریدن زمان برخوردار است، تا کارگران را از وحدت عمل و انسجام خارج کند و آنها را در امضای اقدامات منفور جدید شریک کند، قوانین ضد کارگری را گسترش دهد و به آنها ثبات دهد، یا حداقل آنها در برابر اقدامات ضد کارگری جدید مقاومت نکنند. در این راستا در حال حاضر آنها از GSEE (کنفدراسیون عمومی کارگران یونانی) استفاده میکنند که به ایفای نقش خائنانه در قبال طبقۀ کارگر مشهور است.
همزمان، در سطح بینالمللی، آنها از اقدامات به اصطلاح «همبستگی با یونانیان» برای غیرفعال کردن جنبش در هر کشور، ایجاد «ناجی جدید» مربوط به خودشان (بهعنوان مثال، پودموس PODEMOS در اسپانیا) استفاده میکنند.
این وضعیت است که موجب طرح این سئوال میشود، آیا این اتحادیههای کارگری و نیروهای سیاسی که یک چنین جنبش همبستگی را در کشور خود سازماندهی میکنند در کشور خودشان از دم و دستگاههای زیر حمایت میکنند:
ناتو
سیاستهای صندوق بینالمللی پول و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا
دولت اولاند، رنزی، اوباما
یا در یک جمله، آیا آن اتحادیههای کارگری و نیروهای سیاسی، چنین اقداماتی را به نفع همکاری طبقاتی و توسعه سرمایهداری سازماندهی میکنند یا به نفع مبارزه طبقاتی و تحقق نیازهای معاصر طبقه کارگر علیه سرمایه؟
رفقا، جبهۀ رزمنده سراسری کارگران PAME در زمان تشکیل دولت جدید در یونان اظهار داشت:
«حریفمان همین جا است! گروههای کسب و کار، صنعتگرها، صاحبان کشتیها، هتلدارها، صاحبان مراکز خرید، همه آنها همراه با دولتهایشان و پیامهای بحران و بدهی تحمیلی اتحادیه اروپا بر گردۀ مردم، و آنها بر فراز درد و رنج و بدبختی اکثریت قریب به اتفاق مردم همچنان ثروتمندتر میشوند. این حریف با تغییر دولت ما را رها نمیکند. حریف با استفاده از این تغییر آماده و مجهز باقی میماند.
حریف در همه بخشها باقی میماند و حملات کارفرمایان را تشدید میکند. اخراج، بیکاری، تسلط روابط کار منعطف، «برنامه اشتغال» غیر قابل قبول، خرد کردن دستمزد از هر راه ممکن برای تداوم بقا تحت یک آرمان واحد: کاهش مستمر «هزینه نیروی کار» به بهای غنیترشدن و چند برابر کردن سود حاصل از گروههای کسب و کارهای بزرگ. مادامی که انحصارات و گروههای کسب و کار بزرگ، اقتصاد و قدرت را در چنگشان دارند، جنبش کارگری ـ خلقی باید در حالت آماده باش دائمی بهسر ببرد، آماده برای نبرد. مبارزه برای بازیافت ضرر و زیانهایمان و برای به اجرا درآوردن و تحقق نیازهای کنونی طبقه کارگر.»
اقدامات «همبستگی» در حمایت از دولتی اعمال میشود که
اتحادیه اروپا را «خانه مشترک ما» میداند
طرفدار «رقابت» است
طرفدار «منافع کسب و کار سالم» است
که دولتی است بدون برنامه مردمی
دوره بعد، مردم یونان، جنبش کارگری یونان با چالشهای جدیدی، با مبارزات جدیدی مواجه خواهند شد. در این مبارزات، اعلام گسترده همبستگی با مبارزه علیه دشمن واقعی، سرمایه داخلی و خارجی، بانکدارها، صاحبان کشتیها، شرکتهای چند ملیتی ضرورت خواهد داشت.
پشتیبانی واقعی از مردم یونان، بهمعنای تقویت مبارزه طبقاتی در هر کشور در برابر انحصارات و سازمانهای امپریالیستی، اتحادیه اروپا و ناتو است. مبارزه برای پاسخگویی به نیازهای کنونی طبقه کارگر، مبارزه برای لغو استثمار سرمایهداری.
جبهۀ رزمنده سراسری کارگران PAME
دبیرخانه روابط بینالمللی