تیر خلاص سیاست به محیطزیست
فعالان محیط زیست سالها بود که از ارتقاي سازمان محیط زیست به وزارتخانه سخن میراندند اما وقتی طرح دو فوریتی ادغام محیطزیست در وزارت جهاد و کشاورزی با ۸۲ امضا تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد همه آنها حرف خود را پس گرفتند.
جواد کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد در مجلس در توجیه ارائه این طرح گفته بود: «خانم ابتکار طوری عمل میکند که گویا محیط زیست برای وی اولویت دست چندم است و مباحث سیاسی اولویت اول محسوب میشود.» اما جمله بعدی این عضو کمیسیون امنیت ملی خانه ملت موضوع را روشنتر میکرد: «خانم ابتکار به توصیههای نمایندگان توجهی نمیکند که در همین زمینه وکلای ملت برای نظارت بیشتر بر عملکرد مجموعه محیط زیست و انتقال بهتر دغدغههای عمومی به این مجموعه طرحی تهیه و تدوین کردند که به موجب آن امکان نظارت وجود دارد.»
با این حال اغلب توصیههای پیشین نمایندگان به ابتکار در راستای «دغدغههای عمومی» و حفاظت از محیط زیست نبود. اغلب این توصیهها اعمال فشار برای صدور مجوز پروژههای مخرب محیط زیست همچون جاده، معدن، تونلهای انتقال آب، سد و … را شامل میشد که متأسفانه بسیاری از آنان نیز به کسب مجوز نائل میآمد.
وقت کشور را هدر ندهید
درخواستها و توصیههای فراقانونی نمایندگان باعث شد که طرح ادغام سازمان محیط زیست واکنش نهادهای مردمی را نیز به دنبال داشته باشد. به گزارش «قانون» جمعیت داوطلبان سبز در نامهای به علی لاریجانی، این ادغام را «یک اشتباه راهبردی اساسی» دانست و نوشت:
«محیطزیست مهمترین سرمایه ملموس ملی است. کشاورزی یا هر نوع توسعه دیگر میباید به شکل مشتریان این صندوق سرمایه دیده شوند که برای توسعه خود مقدار بسیار محدود و حساب شدهای، بدون ضایع کردن اصل سرمایه، از این صندوق وام میگیرند و با وسواسی چند چندان بازگشت اصل سرمایه ایشان به صندوق رصد میشود.»
جمعیت داوطلبان سبز، طرح ادغام را «شبیه به بردن بانک مرکزی زیر چتر وزارت راه یا صنایع» دانست و افزود که نهاد متولی محیط زیست «به مدد قوای مقننه و قضاییه میباید ضابط قدرتمند و سختگیر محیطزیست ایران باشد. نتیجه ضعف در این ضابطهگری همان اتفاقات ناخجسته محیطزیستی هستند که همین حالا سرزمین ایران را آماج تاخت خود قرار دادهاند.»
جمعی دیگر از نهادهای مردمی نیز تحت عنوان شبکه محیط زیست استان تهران در نامهای به ریاست مجلس خواستار پس گرفتن امضای نمایندگان از این طرح شده و نوشتهاند: «مشکلات بیشمار محیط زیست کشور و تعهدات جهانی جمهوری اسلامی ایران، نیازمند تقویت سازمان حفاظت محیطزیست و جامعیت مدیریت آن بر کلیه منابع است.» به اعتقاد نویسندگان این نامه کمترین زیان ارائه این گونه طرحها که خلاف نیازها و الزامات جامعه است، «هدر رفت انرژی، منابع مالی و وقت مجلس و قوه مجریه کشور و نیز ایجاد ابهام در چرایی مطرح شدن آن، در خانه ملت» است.
اعضای شبکه محیط زیست استان تهران با برشمردن مشکلات متعدد محیط زیستی کشور و بیان این که «از دست دادن حتی یک روز برای برنامهریزی علمی و کارساز نابخشودنی است» تاکید کردهاند که «مخالفت یا موافقت نمایندگان مجلس با این طرح، در حافظه مردم و تاریخ کشور ثبت خواهد شد.»
هیچکس باور نمیکند
نگاه کارشناسان حوزه محیط زیست نیز به طرح نمایندگان خوش نیست. دکتر ناصر کرمی با بیان این که «بحث تبدیل سازمان محیط زیست به وزارتخانه، در جهت برقراری امکان پاسخگویی آن به نمایندگان مردم از دیرباز وجود داشته است» در اینباره میگوید: «همین طرح خیرخواهانه و برخوردار از برخی دیدگاههای علمی، همواره با دو انتقاد جدی روبهرو بوده است: نخست آنکه جایگاه فرابخشی مدیریت محیطزیست را فرو میکاهد و امکان نظارت بر نهادهایی همچون وزارت راه، وزارت صنایع و وزارت کشور و غیره را کم میکند. دوم آنکه تجربه نشان داده نگاه نمایندگان مجلس به عرصههای طبیعی ایران نه از جنس دغدغههای اکولوژیک، بلکه عمدتاً در جهت بهرهبرداریهای سودجویانه و اقتصادی است.»
به گفته او هماکنون هم عمده اعتراضهایی که از سوی مجلس به محیط زیست ابراز شده این است که چرا همین حفاظت نیمبند مانع شده که بسیاری از جادهها و گاوداریها و شهرکها و ویلاسازیها برای استقرار در پارکهای ملی با سختگیری و افزایش هزینه روبهرو شوند. این استاد دانشگاه برگن نروژ تصریح میکند: «به واقع تبدیل محیط زیست به معاونت وزارتخانه، مالیدن کچاپ است به عرصههای طبیعی و فرو کردن آن به دهان باز مدافعان این طرح و موکلان حریصشان.»
این اقلیمشناس درباره ادغام سازمان محیط زیست در وزارت جهاد و کشاورزی میگوید: «چهطور ممکن است نمایندگان مجلس بخواهند سازمانی با ماموریت فرابخشی را که وظیفه مراقبت از زیست بوم و آینده ایران را بهعهده دارد به یک معاونت در وزارت کشاورزی انتقال دهند که خودش هم اکنون در گرداب خشکسالی فرورفته است؟»
او انگیزه اصلی نمایندگان پیشنهاد دهنده این طرح را علاوه بر سهمخواهی از سازمان محیطزیست برای اجرای پروژههای صنعتی مخرب، مسأله دعوای بنزین پتروشیمی و وارداتی میداند: «مروری بر حال و هوای مجادلات ماههای اخیر مدیریت سازمان محیط زیست و اردوگاه اصولگرایان منتسب به یک نهاد قدرتمند گره این سئوال را باز میکند. این به واقع ادامه همان دعوای بنزین پتروشیمی و وارداتی است.»
به گفته کرمی، دولت روحانی با هدف کاهش آلودگی شدید هوای شهرها تولید وفروش بنزین در پتروشیمیها را محدود کرد: «البته به جای بنزین پتروشیمی بنزین از خارج وارد کردند که همان هم ظاهرا استاندارد لازم را نداشت. همسر خانم ابتکار متهم شد که واردات بنزین آلوده کار اوست و همین بود که باعث شد فریاد رسانههای وابسته به آنان به آسمان برود که اگر بنا به تداوم آلایندگی است که ما هم داشتیم همین کار را میکردیم.»
او هجوم نمایندگان برای برکناری ابتکار در ماجرای ریزگردهای خوزستان را نیز ادامه همین دعوا میداند و میگوید: «اگر فرض کنیم که منشأ همه ریزگردها داخلی است و همه هم ناشی از فعالیت های انسانی و همه هم برآمده از سوء مدیریتها در دو سال اخیر که البته هیچ کدام از این فرضها درست نیست باز هم متهمان نهادهایی همچون وزارت نیرو و سازمان جنگلها و مراتع و وزارت نفت خواهند بود نه سازمان حفاظت محیط زیست که عملاً جز در حوزه حفاظت مناطق چهارگانه طبیعی اختیار اجرایی چندانی ندارد.»
ناصر کرمی ادامه میدهد: «همه آن ضربه عجیب زینالدین زیدان بازیکن تیم ملی فوتبال فرانسه به ماتراتزی بازیکن تیم ایتالیا را در جام جهانی ۲۰۰۶ بهخاطر دارند. سال بعد کتابی منتشر شد از ۲۷۰ حدس در اینباره که ماتراتزی به زیدان چه گفت که او را عصبانی کرد. اغلب حدسها درباره تروریست خواندن او، تحقیر تبارش یا فحش ناموسی به خانوادهاش بود اما کسی هم مدعی شده بود ماتراتزی به زیدان گفته است: آیا قبول داری که بعد از مرگ میشل فوکو حالا دیگر فلسفه در فرانسه با افول روبهرو شده است؟» این استاد دانشگاه، باور اینکه هدف از طرح ادغام سازمان محیط زیست افزایش امکان نظارت بر عملکرد این سازمان باشد را همانقدر دشوار میداند که تصور کنیم زیدان به دلیل اشاره ماتراتزی به افول فلسفه در فرانسه به او حمله کرده است.
این نویسنده، روزنامهنگار و استاد محیطزیست در پاسخ به این پرسش که اصولگرایان در ادامه انتقام بنزینیشان میخواهند با محیطزیست ایران چه کار کنند، میگوید قابل تصور است که گام بعدی مثلاً واگذاری زیستگاههای طبیعی به روستاییان با هدف افزایش اشتغال یا صدور مجوز شکار همه زیستمندان باقیمانده با هدف کاهش اثر تورم باشد. گاه برای نجات وطن، یک چاره هم این است که چشمانت را ببندی و تصور کنی این دود سمی سرطانزا که توی سینهات فرو میدهی پاکترین نسیم کوهستان است.