یاشار کمال، نویسنده و مبارز فعال چپگرا
او میگفت : «… ۲۴ ـ ۲۳ سال جنگ دولت با کردها ثمرهای جز ویرانی شهرها و روستاها و کشته شدن ۲۰هزار نفر از طرفین نداشته است. باید نه از طریق جنگ بلکه بهوسیله مذاکره، مسائل و مشکلات موجود را حل کرد … باید به جنگ برادرکشی پایان داد. باید ترک و کرد در یک جامعه دموکراتیک با همدیگر زندگی کنند.»
نام اصلی وی، «کمال صادق گوکچلی» بود ولی آثارش را تحت نام یاشار کمال مینوشت. در ۶ اکتبر ۱۹۲۳ در دهکدهای کرد زبان به نام «همیت» از استان عثمانیه در جنوب شرقی ترکیه در خانوادهای تنگدست که در کلبهای میزیست، چشم به جهان گشود. وی در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ در استانبول چشم از جهان فرو بست.
کودکی او به سختی میگذرد. هنگامی که به تماشای پدرش، سرگرم چیدن پشمهای گوسفندی برای یکی از اعیاد مذهبی نشسته بود، قیچی به چشم راست او فرو میرود و آن را برای همیشه از دست میدهد. در پنج سالگی، فرزند خوانده پدرش، در پیش روی او پدرش را میکشد. این رویدادهای غمانگیز، بر روح حساس او چنان تأثیر میگذارد که تا سن دوازده سالگی دچار لکنت زبان شدید میشود. در نه سالگی، با وجودی که تنها مدرسه آن حول و حوش در ده کیلومتری کلبه پدری قرار داشت، عزمش را جزم میکند، روزی دو ساعت پیاده رفتن و برگشتن را به جان میخرد و تحصیلات خود را آغاز میکند و آن را تا سال سوم متوسطه ادامه میدهد. سپس برای ادامه زندگی، تحصیل در دبیرستان را رها میکند و به کار مشغول میشود. او از جمله بهعنوان کارگر ساده ساختمان، کارگر کارخانه تولید چرخ دنده، سرکارگر، نگهبان شالیزار و کتابدار به کار مشغول میشود. در این زمان، سرودن اشعار را نیز آغاز میکند و آنها را در نشریات گوناگون به چاپ میرساند.
در سال ۱۹۵۰ تحت اتهام تبلیغات کمونیستی به زندان افکنده میشود. پس از آزادی، به استانبول میرود و در روزنامه حریت بهعنوان روزنامهنگار مشغول به کار میشود. رپرتاژ وی تحت عنوان «هفت روز در گستردهترین مزرعه دنیا» برایش جایزه انجمن روزنامهنگاران ترکیه را در سال ۱۹۵۵ به ارمغان میآورد. او در سال ۱۹۷۲ نامزد دریافت جایزه نوبل میشود و در سال ۱۹۸۴ مدال لژیون دونور را دریافت میکند.
در سال ۱۹۶۳، عضو فعال کمیته مرکزی حزب کارگران ترکیه میشود. فعالیتهای وی برای صلح و آزادی و دفاع از خلق کرد او را بارها و بارها روانه زندان میکند. زندانی که در آن او را شکنجه میکنند ولی او هر بار پختهتر و پربارتر از پیش موضع مستقل خود را حفظ کرده و دفاع از آزادی را از سر میگیرد. واپسین بار، در سال ۱۹۹۶، بهخاطر نوشتن مقالهای زیر عنوان «آسمان سیاه در ترکیه» (درباره مسأله کردها و ترکیه) بهمدت بیست ماه را در زندان میگذراند. او همواره از حقوق کردها دفاع میکرده و برای مسأله زبان اهمیت ویژهای قائل بوده است. یاشار کمال در قالب رمان امروزین به فرهنگ عامیانه ترک غنا و گستردگی چشمگیری میبخشد و شکل داستانسرایی ترک را پالایش میدهد. هر چند که نخستین داستانهای وی در بستر جریان اصلی رمان اجتماعی و واقعگرایی سیر کرده است ولی خیلی زود مشخص میشود که رمانهای او، از جریان مزبور فراتر میرود. وی گذشتههای تاریخی و اسطورهها و افسانههای عامیانه آنان را نیز همچون بخشی از فرهنگ آن اجتماعات ذکر مینماید. آثار یاشار کمال در مجموع نشانگر نوعی جریان معکوس نگرش از روستا به شهر است. عصیان و مقاومت، وجه دیگر آثار یاشار کمال است. مبارزه با بیعدالتی، ظلم و ستم و بهرهکشی در آثار وی نقش عمدهای ایفاء میکند. وارد کردن ادبیات شفاهی در ادبیات کتبی، پختگی و غنای زبان یکی از ویژگیهای بارز نوشتههای وی است. تلفیق ماهرانه واقعیت و تخیل، شخصیتپردازی زیبا، غلیان احساسات و درهم آمیزی عشق و نفرت، امید و یأس از ویژگیهای دیگر داستاننویسی یاشار کمال است. طبیعت و انسان همواره در مرکز توجه و دقت وی قرار دارد.
نخستین اثر مهم چهار جلدی وی به نام «اینجه ممد» که شورش دهقانزادهای را در برابر بزرگ زمینداران به تصویر میکشد از اقبال بسیار خوبی برخوردار میشود (برخی خود را تا آن اندازه با قهرمان داستان نزدیک مییافتند که به دیگران سوگند میخوردند اینجه ممد را دیدهاند و با او به گفتوگو نشستهاند!) این اثر به بیش از چهل زبان زنده جهان برگردانده شده و بهصورت فیلم و نمایشنامه نیز در آمده است. از او در مجموع ۳۶ رمان و شمار زیادی شعر، نمایشنامه، رپرتاژ، داستان برای کودکان بر جا مانده است. دولت ترکیه، سالهای سال مواضع صریح یاشار کمال را بر نمیتابید و ضمن تهدید وی، او را به تجزیهطلبی متهم میکرد. او میگفت : «… ۲۴ ـ ۲۳ سال جنگ دولت با کردها ثمرهای جز ویرانی شهرها و روستاها و کشته شدن ۲۰هزار نفر از طرفین نداشته است. باید نه از طریق جنگ بلکه بهوسیله مذاکره، مسائل و مشکلات موجود را حل کرد … باید به جنگ برادرکشی پایان داد. باید ترک و کرد در یک جامعه دموکراتیک با همدیگر زندگی کنند.»
یاشار کمال در اکتبر سال ۱۹۹۷ به جهت دفاع از صلح و حقوق بشر، موفق به دریافت جایزه صلح ناشران آلمانی شد. در مراسم اهداء جایزه، گونتر گراس نویسنده بزرگ و مترقی آلمان و برنده جایزه نوبل، سخنرانی درباره یاشار کمال و آثار او را بر عهده گرفت و از جمله گفت:«… کسی که آثار یاشار کمال را میخواند، در مییابد که چقدر او ریشهای به کندوکاو رنجها و دردهای مردم عادی میپردازد و احساس میکند که چگونه او خود را در رویاها، امیدها و نیازهای مردم خود جاری کرده است.» گونتر گراس ادامه میدهد: «… ناظم حکمت، عزیز نسین و یاشار کمال ـ معرفان ادبیات ترکیه به جهانیان – اعتبار ترکیه هستند. آرزو و مبارزه این سه تن، چیزی نیست مگر آرزوی به وجود آوردن تساوی حقوق زندگی برای همه خلقهای کشور.»
گونتر گراس در مراسم اهدای جایزه افزود که با وجود دوری جغرافیایی سرزمینهایشان چه وجه اشتراک عظیمی با یاشار کمال دارد. نوشتههای هر دو از سوی مردمانشان تأیید میشود ولی نه از سوی حکومتهایشان. هر دو از ستمی که بر اقلیتهای کشورهایشان اعمال میشود مخالفند؛ هر دو با نژادپرستی در کشورهای خود و دیگر کشورها مخالفند؛ هردو طرفدار آزادی در تمام وجوهش هستند؛ هر دو مخالف خودخواهیها و عدم تحمل دیگران، هر دو مخالف جنگ و جنگافروزی و هر دو مدافع انسان و طبیعت هستند. در یک کلام، چشمهای که هر دو از آن سیراب گشتهاند، چشمه یگانه ایست: چشمه زلال و جاری فرهنگ مردمی؛ و چه بجا آنها با استفاده از میراثهای فرهنگی مردم و ارائه آن با کیفیتی نوین، با مضمونی پویا و زندگیساز در تلاش مشترک هستند و ادبیات پلی است بین آنها برای شرکت در رویدادهای یکدیگر و برای همدردی متقابل.
اغلب آثار یاشار کمال به زبان فارسی برگردانده شده است.
منابع مورد استفاده: ویکی پدیا؛ بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، ۱۳ اسفند ۱۳۹۳؛ سایت اخبار روز، ۱۱ اسفند ۱۳۹۳