مروری اجمالی بر چگونگی دستیابی به فناوری هستهای در ایران
ــ میترا تهامی ــ
هزینه مستقیم و غیرمستقیم فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی تا به امروز به میزان چند صد میلیارد دلار برآورد میشود. از سوی دیگر میزان ذخایر سنگ اورانیوم ایران به قدری ناچیز است که ایران حتی اگر امکانات فنی غنیسازی صنعتی را هم داشته باشد، باز هم وابسته به واردات خواهد بود.
در سالهای پیش از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، مطبوعات تحت کنترل رژیم سلطنتی بهوفور پیرامون «عظمت تصمیماتی که شاهنشاه اتخاذ فرمودهاند» مینوشتند. چرا که شاه مدعی بود که بهزودی تولید برق کشور را به نیروی اتم متکی میکند و ایران نخستین کشور نفتخیزی خواهد بود که نفت و گاز را به مصرف سوخت نمیرساند.
اما چنین ادعایی در زمانی مطرح میشد که رژیم شاه در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی هیچگونه محدودیتی را بهلحاظ سرمایهگذاری اعمال نمیکرد.
در دهه ۵۰ میلادی موافقتنامهای میان ایران و ایالات متحده آمریکا به امضاء رسید که بر اساس آن آمریکا متعهد به ساخت یک راکتور تحقیقاتی در تهران و چندین نیروگاه در نقاط مختلف ایران میشد. پس از امضای موافقتنامه با ایالات متحده، ایران در سال ۱۹۵۸ به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، IAEA درآمد.
در سال ۱۹۶۷ آمریکا یک راکتور تحقیقاتی را به ایران فروخت و این راکتور در دانشگاه تهران نصب و راهاندازی شد. روشن است که فعالیتهای پژوهشی در مدار وابستگی به آمریکا و پیمان مرکزی سنتو انجام میشد. پس از احداث این راکتور، ایران در سال ۱۹۶۸ پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی، NPT را امضا کرد.
سازمان انرژی اتمی ایران، IOFA در سال ۱۹۷۳ تأسیس شد و دولت ایران در سال ۱۹۷۴ قرارداد دو جانبه پادمان (مراقبت و نظارت) را مورد پذیرش قرار داد. پذیرش قرارداد پادمان به این معنا بود که حق بازرسی از تأسیسات هستهای ایران توسط فرستادگان آژانس انرژی اتمی بهرسمیت شناخته میشود. در دانشگاه تهران نیز آموزش دانشجو یان در زمینه فناوری هستهای در دستور کار قرار گرفت. مقامات مسئول در آن زمان اعلام کردند که ۲۰ نیروگاه هستهای، هر یک با قدرت تقریبی هزار مگاوات ایجاد خواهد شد و از اینرو به مذاکره با شرکتهای آمریکایی، فرانسوی و آلمانی جهت احداث نیروگاه پرداختند. از جمله در سال ۱۹۷۵ یک شرکت آلمانی بهنام Union Kraftwerk کار احداث ۲ راکتور در بوشهر را آغاز کرد. همچنین در این سال دولت آمریکا بر طبق مصوبه کنگره این کشور اجازه یافت تا با دولت ایران در زمینه فروش تجهیزات و فناوریهای اتمی به انجام معاملات تجاری بپردازد.
زندهیاد جوانشیر در مقالهای که در «دنیا» (نشریه تئوریک و سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران) به تاریخ مهرماه ۱۳۵۳ انتشار یافته است، برنامه هستهای رژیم شاه را اینگونه ارزیابی میکند: «شاه میگوید و دیگران تکرار میکنند که علت تکیه بر اتم در ایران این است که ما به نفت احترام میگذاریم و به آن «ماده نجیب» میگوییم و گناه کبیره است که ما از نفت برای روشنایی و بهکار انداختن ماشینهای کارخانجات استفاده کنیم.
نفت ما را دیگران میسوزانند و شاه این سوزانیدن را تشویق میکند. طبق برنامه پنجم و طرح کلی برنامه ششم، تولید و صدور نفت و گاز ایران با سرعت باز هم بیشتری افزایش خواهد یافت و به قول شاه در این سالها از میان همه رشتههای اقتصادی تنها نفت و پتروشیمی است که از محدودیتهای سرمایهگذاری و گسترش مستثنی است (سخنرانی در اجلاسیه دوم تجدیدنظر در برنامه پنجم). شاه سالها برای افزایش صدور نفت ایران بهمنظور سوخت در خارج تلاش کرد و در موقع انعقاد قرارداد جدید نفت در تنها موردی که پافشاری کرده رساندن سریع تولید ایران به ۸ میلیون بشکه در روز است. آنوقت این مرد «گناه کبیره» میداند که مردم ایران گاز و نفت را بسوزانند.
قابل توجه است که تکیه به برق اتمی در کشور ما و در شرایط امروز بهمعنای سوزانیدن نفت و گاز است به میزانی بیش از مورد لزوم. ما بهجای اینکه نفت و گاز را مستقیماً بسوزانیم، آنها را به دیگران تحویل میدهیم که بسوزانند و از پولی که بدست میآوریم اورانیوم میخریم تا از آن برق تولید کنیم. با یک حساب ساده میتوان دریافت که با چنین مبادله ملا نصرالدینی، برای تولید هر کیلووات ساعت برق، الزاماً باید صدها برابر نفتی که برای سوخت مستقیم در ایران لازم است، به خارج صادر کرد و سوزانید».
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، دولت ایالات متحده آمریکا ارسال سوخت برای ادامه فعالیت راکتور تحقیقاتی تهران را قطع کرد و کلیه همکاریها و قراردادهای هستهای ایران و آمریکا لغو شد.
علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی درتاریخ ۲۰ فروردین سال جاری در یک برنامه تلویزیونی ویژه بهمنظور بررسی بیانیه اخیر لوزان بهروشنی اعلام کرد که
نخستین تلاش ایران برای غنیسازی اورانیوم با دستگاهها و نقشههای خریداری شده از بازار سیاه آغاز شد. رییس سازمان انرژی اتمی در مورد چگونگی دستیابی به فناوری هستهای چنین میگوید:
«جمهوری اسلامی پس از پایان جنگ ایران و عراق بهطور جدی به فکر توسعه فعالیتهای هستهای و غنیسازی اورانیوم افتاد.
اما از آنجا که هیچ کشوری حاضر نبود فناوری هستهای و حتی ماشین سانتریفیوژ و کیک زرد بهعنوان مواد اولیه در اختیار ایران بگذارد و خرید این مواد در بازار آزاد هم ممکن نبود برای اینکه به کار سرعت بدهیم به سراغ بازار سیاه هم رفتیم …
۱۵ سال طول کشید تا از ماشینهایی که از بازار سیاه تهیه شده بود، یک زنجیرهای راه بیافتد؛ چون که اولین تجربه ما بود، قدری طول کشید … همچنین این ماشینها یک اشکال ذاتی طراحی دارد و ما نتوانستیم این ماشین را آنگونه که مورد اطمینان باشد در بهرهبرداری به درجه مطلوب برسانیم، زیرا خرابی این ماشینها نسبت به معیارهای جهانی، قدری بیشتر است».
قابل ذکر است که در روز ۲۵ تیرماه سال ۱۳۶۷، (۲ روز پیش از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت) محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در نامهای به آیتاله خمینی، برخورداری از سلاحهای لیزری و اتمی را برای پیروزی در جنگ ضروری دانسته بود. وی خواسته بود که بودجهای برای این زمینهها در نظر گرفته شود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۲۰۰۳ اسنادی منتشر کرد که بر مبنای آن بازار سیاه هستهای که توسط عبدالقادر خان هدایت میشد به ایران، لیبی و کره شمالی کمکهایی کرده است. عبدالقادر خان پس از افشاگریهای انجام شده برای مدتی در حبس خانگی بود.
در همان سال، یعنی ۱۲ سال پیش از مذاکرات اخیر لوزان، احمد شیرزاد، از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم طی نطقی در مجلس در باب چگونگی پروژه هستهای ایران چنین گفته بود:
«آن زمانی که سادهلوحانه سر خود را به زیر برف کردند، پروژههای بلندپروازانه بیهدف طراحی کردند، نامعقولترین و نامتعارفترین شیوهها را برای دستیابی به فناوری هستهای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه میکنند روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهان قرار میگیرد؛ آن روزی که سایت عظیم ۵۰هزار متر مربعی زیرزمینی طراحی کردند تا در چند متر مربع از یک گوشه آن چند دستگاه سانتریفوژ نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه، فناوری استراتژیک درنیاید، نان تبلیغات استکباری در خواهد آمد …».
هزینه مستقیم و غیرمستقیم فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی تا به امروز به میزان چند صد میلیارد دلار برآورد میشود. از سوی دیگر میزان ذخایر سنگ اورانیوم ایران به قدری ناچیز است که ایران حتی اگر امکانات فنی غنیسازی صنعتی را هم داشته باشد، باز هم وابسته به واردات خواهد بود. زندهیاد جوانشیر برنامه هستهای رژیم گذشته را به مبادله ملا نصرالدینی تشبیه کرده بود. با درنظر گرفتن هزینههای چند صد میلیارد دلاری و نیز با توجه به جدی بودن آثار تحریمها در وضعیت نابسامان اقتصادی، پروژه هستهای کنونی را چگونه نامگذاری کنیم؟