این دیگر رسمی است: ایالات متحده آمریکا با القاعده همکاری میکند
کارزار تبلیغاتی علیه سوریه، از اشغال شهر ادلیب توسط جبهه نصرت و دیگر گروههای اسلامیست بهره میبرد. مضمون کلی تبلیغات حاکی از این است که «اسد در حال باختن است» و بر خلاف هر منطقی، این کارزار تبلیغاتی را با درخواست از آمریکا برای بمباران کردن ارتش دولتی سوریه هماهنگ میکنند. آنچه شگفتانگیز است این است که اگر دولت سوریه واقعاً در حال باختن است دیگر چه نیازی به مداخله آمریکا وجود دارد؟
بهترین نمونه درباره آنچه که در بالا گفته شد از سوی چارلز لیستر، تحلیلگر «انستیتو بروکینگز دوها» در نشریه «مسائل خارجی» که با سرمایههای قطر پشتیبانی میشود و اغلب با دولت اوباما همکاری میکند، بیان شده است. عنوان درشت مقاله حکایت از این دارد که اسد در حال باختن است و نویسنده مقاله با واژههای ستایشبرانگیز از یورش به ادلیب سخن میگوید. سپس مؤلف مقاله میپذیرد که این پیروزی کوچک بر ارتش سوریه، که در حال عقبنشینی بود، فقط به این دلیل امکانپذیر شده است که این یورش از سوی نیروهای القاعده انجام شده است.
در مقاله همچنین آمده است ایالات متحده که مایل است تعادل بین نیروهای القاعده و ارتش دولت سوریه حفظ شود به امید این که هر دو نیروی متخاصم جنگ را ببازند، در پشت این دسیسه قرار دارد:
«شرکت این گروههای مسلح در به اصطلاح “ارتش آزاد سوریه” در واقع این مطلب را فاش میکند که پشتیبانان این جناحها درباره هماهنگی با اسلامگراهای تندرو تغییر عقیده دادهاند. چندین فرمانده که در رهبری عملیات اخیر در ادلیب مداخله کرده بودند، به من اطمینان دادند که مرکز عملیات تحت فرماندهی آمریکا که در جنوب ترکیه مستقر شده است و تأمینکننده ابزار مرگبار یا غیر مرگبار برای گروههایی است که با وسواس گزینش شدهاند، کمک کرده است تا شرکت آنها در عملیات انجام یافته در اوائل ماه آوریل (۲۰۱۵) تسهیل شود. بهنظر میرسد که طی هفتههای اخیر، این مرکز و همچنین مرکز دیگری که در اردن قرار دارد و جنوب سوریه را پوشش میدهد سطح کمکهای خود را از لحاظ لجستیکی و اطلاعاتی به گروههایی که با دقت گزینش شدهاند، بهشکل قابل ملاحظهای افزایش دادهاند.»
«با در نظر گرفتن این موضوع که این مراکز عملیاتی چند ملیتی پیشترها، گروههایی را که از کمکهای نظامی بهره میبردند مجبور میکردند به هر نوع هماهنگی با گروههایی مانند جبهه نصرت پایان بخشند، رویدادهای اخیر در ادلیب نشان میدهد که وضعیت تغییر یافته است. نه تنها تحویل تسلیحات به “گروههای با دقت گزینش شده” افزایش یافته است، بلکه مرکز عملیات، گروهها را به هماهنگی تنگاتنگتر با گروههای اسلامگرای تندرو که در فرماندهی خطوط نخستین جبهه قرار دارند، وامیدارد.»
مرکز عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده، همکاری بین اسلامگراهای تندرو را در بهاصطلاح ارتش آزاد سوریه و القاعده، تشویق میکند. یک پهباد آمریکایی که در ماه مارس گذشته در لاتکیه سرنگون شد به گردآوری اطلاعات برای حمله القاعده به شهر ادلیب مشغول بود. در شمال سوریه، بیش از ۶۰۰ موشک آمریکایی ضد تانک «تاو» علیه ارتش سوریه بهکار گرفته شده است. این شمار موشک، جزو ۱۴هزار موشکی است که عربستان سعودی به تأمینکننده آمریکایی خود سفارش داده بود.
حتی اگر ایالات متحده تا آنجا پیش نرود که مزدورهایش را به همکاری با جبهه نصرت مجبور کند، این همکاری بالفعل که امروزه دیگر مورد پذیرش قرار گرفته، هرگز از دید آنهایی که چشم بصیرت دارند، پوشیده نمانده است:
«در جنوب سوریه، …، جناحهایی که در اواسط ماه آوریل ادعا میکردند گروههایشان ربطی به تندروهایی مانند جبهه نصرت ندارند، فقط چند روز پس از آن در درعا، در حال همکاری فعالانه با جبهه نصرت غافلگیر شدند.»
واقعیت آن است که مزدوران جهادگرای «میانهرو» در ارتش آزاد سوریه که ایالات متحده آنها را تحت پشتیبانی قرار میدهد، مجهز میکند و مستقیماً منابع مالی در اختیارشان قرار میدهد بههمان اندازه نیز مخالف جبهه نصرت، این شاخه القاعده و داعش در سوریه، هستند. شاید آنها سر کسانی را که بهعنوان کافر به حساب میآورند، قطع نکنند ولی بههمان اندازه آنها را به قتل میرسانند.
در حالی که ایالات متحده القاعده را در سوریه تغذیه میکند، ترکیه از داعش نگهداری مینماید. مقادیر زیادی سولفات آمونیم که بهکار ساختن بمبهای دستساز تعبیه شده در جادهها میآید با صلاحدید مقامات رسمی ترکیه به صورت «قاچاق» برای داعش برده میشود. مسئولان سربازگیری ترک، مسلمانهای خلقهای اویغور یا ترکمن غرب چین و تاجیکستان را وامیدارند که به داعش بپیوندند. به آنها گذرنامههای ترک میدهند تا آنها بتوانند به ترکیه و از آنجا به سوریه و عراق بروند. همزمان، عربستان سعودی تمام اهالی و تمام زیرساختهای یمن را، به جز شهرها و مناطقی را که القاعده در شبه جزیره عربی به اشغال خود درآورده است، بمباران میکند.
در حال حاضر، ایالات متحده و همپیمانانش، کاملاً از جهادگران سنی مذهب و خشن در تمام خاورمیانه پشتیبانی میکنند، در حالیکه از «خطر القاعده» برای ترساندن مردم و سرکوب اپوزیسیون در کشورهای خودشان استفاده میکنند.
چارلز لیستر و سایر تبلیغاتچیهای انستیتو بروکینگز میخواهند که ایالات متحده سوریه را بمباران کند تا اسد را به پای میز مذاکره بکشانند. اما آن دولت سوریهای که باید با آن به مذاکره پرداخت کدام است؟ القاعده؟
اگر دولت سوریه واقعاً در جنگ شکست بخورد یا تسلیم شود، چه کسی برنده است؟ آیا در آنصورت «شورشیان میانهرو» اسلامگرا که از سوی ایالات متحده پشتیبانی میشوند و قادر نبودند در جنگ با دولت سوریه پیروز شوند بر جای دولت سوریه خواهد نشست و بر القاعده و داعش پیروز خواهند شد؟
چه کسی هنوز به داستانهای کودکان باور دارد؟
http://www.moonofalabama.org/2015/05/its-official-the-us-collaborates