یمن: کشوری استراتژیک بر سر راه نفتکشها
از زمانی که یمن در سالهای ۱۹۶۰ میلادی به یک جمهوری تبدیل شد، از فراز و نشیبهای بسیاری گذر کرده است. بهرغم این فراز و نشیبها، خلق این کشور چندین ابتکار پیشبرنده را تجربه کرده است. ابتکاراتی که در دیگر کشورهای شبه جزیره عرب ناشناخته میباشد.
این خلق تنگدست ولی بااستعداد از تجربه تاریخی غنیای برخوردار است. در این چارچوب است که آنانی که بهنام شورشیان حوثی معروف شدهاند، یعنی طرفداران قبیلههای زیدیه (۱) از جنبش انصارالله (که اغلب بهعنوان شیعه شناخته شدهاند)، موفق شدهاند تقریباً تمامی سرزمین یمن شمالی را در اختیار گیرند و گام در سرزمینی که گذشتهها یمن جنوبی نامیده میشد، بگذارند. یمن جنوبی تنها کشور عربی بود که کمونیستها توانستند طی مدت زمانی قدرت را در این کشور بدست بگیرند.
شورشیان انصارالله که از سوی ایرانیان و بدون تردید از سوی حزبالله لبنان مورد پشتیبانی قرار میگیرند، آن هوش و ظرافت نظر لازم را داشتند که علی عبدالله صالح رئیس جمهوری پیشین یمن و حزب او را بهنام «کنگره خلق یمن» در قدرت خود شریک کنند. با چنین رویکردی، آنها از کاردانی حزبی که پیش ازین قدرت را در دست داشت و پشتیبانی شبکههای مهمی از سنیها نیز بهرهمند شدند و بدین سان پایههای اجتماعی قدرت جدید را گسترده تر کردند، زیرا که زیدیهها فقط ۴۰ درصد از اهالی یمن را تشکیل میدهند. هوش و ذکاوت انصارالله را از آنجا میتوان درک کرد که رهبرانشان موفق شدند نفرت از طرفداران صالح را ـ که در زمانی که قدرت را در دست داشتند آنها را بهگونه وحشیانهای قتلعام کرده بودند ـ به کنار بگذارند. این آشکار است که امروزه قدرت جدید در صنعا از پشتیبانی گسترده خلق یمن، از جمله شمار بزرگی از نظامیان ارتش کشور برخوردار است.
از دیرباز، عربستان سعودی پس از الحاق ایالت عصیر یمن به عربستان و رفتار تحقیرآمیز ویژهاش با مهاجران یمنی که در جستوجوی کار به این پادشاهی ثروتمند، ولی بیبهره از گشادهدستی، مهاجرت میکنند، مورد نفرت یمنیهاست.
سعودیها همواره در پی بکارگیری و پشتیبانی مالی از مزدورانی بودهاند که با کمک آنها بتوانند یمن را تحت کنترل خود درآورند و از سلطهجویی خود در منطقه دفاع کنند. اما این استراتژی به شکست انجامید و بدین دلیل ریاض برای نخستین بار مجبور شد بهطور مستقیم، و آنهم در همسایگی خود، مداخله نماید. برخی بر این عقیدهاند که پادشاهی عربستان در پی این مداخله از هم خواهد پاشید. امری که میتواند احتیاط واشنگتن و همچنین پاکستان، ترکیه و تا حدودی مصر را در برابر درخواستهای سعودیها برای درگیر کردن این کشورها، توجیه کند. تعهد بهسود عبدرب المنصور هادی ـ رئیس جمهوری مستعفیای که دوره ریاست جمهوریاش به پایان رسیده بود ولی در پی فشار ریاض دوباره بر مسند قدرت قرار گرفت ـ پایان میپذیرد. رویکردی که شامل یک گچکاری دوباره برای ایجاد ظاهری قانونی در پی مداخله عربستان میشود. البته یکی از دلایلی که منجر به پشتیبانی از ریاض توسط روسای کشورهای عرب و ایالات متحده شد ترس مشترک آنان از این بود که بابالمندب محل گذر نفتکشهای بزرگ، تحت کنترل ایران قرار گیرد. اما مشاهده میشود که در حال حاضر برای خروج از بحران، تهران مشغول مذاکره با آنکاراست و روسیه و چین نیز ناوهای خود را به خلیج فارس آوردهاند و بدینسان به دیگران نشانههای لازم را دادهاند که در این بحران هم باید از این پس راهحل را با حضور آنان یافت. بنابراین با وجود خشونت زیاد بمبارانهای عربستان سعودی، هنوز خیلی زود است که در، بر روی سازشی دیپلوماتیک بسته شود.
از دیگر سو، نیروهای انصارالله و متحدانش در خود یمن، با مقاومت بسیار اندک محلی از سوی دولتی روبهرو میشوند که «قانونی» اعلام شده ولی فقط چند تکه از عدن، دومین پایتخت کشور و چند تکه از ایالتهای جنوب را در تصرف خود دارد. وانگهی، جنبش جداییطلب یمن جنوبی که کمابیش در حسرت جمهوری تودهای سابق است، توسط نیروهای القاعده به حاشیه رانده شده است و بهنوبه خود نگرانیاش را از نابود شدن در صورت پیروزی سعودیها بر انصارالله، بیان میکند. کوتاه سخن، این یک بازی چهار طرفه است که در یمن تحت نظارت یک قدرت محلی که در بحران ژرف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هویتی، مذهبی و حتی خانوادگی قرار دارد، در حال رخ دادن است. با وجود این در چنین چارچوبی، مشاهده میکنیم که تل آویو از عربستان سعودی، که تحت نظارت دورادور پشتیبانش آمریکای شمالی قرار دارد، از این بحران که تنشزدایی بین واشنگتن و تهران را مشکلتر میسازد، زیاد هم ناراضی نیست.
طی این مدت زمان، بمبارانهای کورکورانه موجب مرگ غیرنظامیان بسیاری میشود و آن هم در کشوری که با اجرای چندین دوره سیاست نولیبرالی، اگر از واردات دارویی سخن نگوئیم، بیش از ۹۰ درصد از نیازهای غذایی خود را وارد میکند و بنادر کشور را در پی بمبارانهای سعودیها بسته است. به عبارت دیگر، استفاده از حربه سیاسی گرسنگی و قحطی … و ما نیز در پی سکوت رسانههای مسلط غرب که عادت به اخبار گزینشی دارند رفته رفته به آن عادت میکنیم.
(۱) شاخهای از مذهب شیعه که زید ابن علیالسجاد را بهعنوان پنجمین و آخرین امام قبول دارند.