بهمن بحران اقتصادی ـ پولی در راه اروپا و امریکاست!
رفع خطر با توسل به دعا، چاپ اسکناس و بچاپ بچاپ ادامه دارد. رکود جهانی باز اقتصاد را تهدید میکند. «قدرتهای بزرگ اقتصادی» نقشهای برای مقابله ندارند.
دولتها و بانکهای مرکزی تن به این خطر میدهند که جهان را به بحران مالی دیگری دراندازند. این هشداری است که صندوق بینالمللی پول چند روز پیش داد. Andy Haldane مدیرکل بخش اقتصادی «بانک انگلستان» وضعیت کنونی را با پرده سوم یک نمایشنامه در باره بحران مقایسه میکند. همانطور که میدانیم در پرده سوم است که بدترین واقعه رخ میدهد. «آنکتاد» (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) از کشورهای غربی که اقتصاد نیرومند دارند خواسته که بر هزینههای خدمات عمومی بیافزایند تا میزان تقاضا در جامعه بالا برود، یعنی به کنار نهادن اصل تعصبآمیز نولیبرالی. فقط در این صورت است که میتوان مانع فروافتادن کشورهای آستانهای به ورطه بحران اقتصادی شد. بانک BIZ (که آن را بانک مرکزی برای همه بانکهای مرکزی نیز مینامند) در بازل ( سوئیس) اخیراً هشدار داد مدت زمانی که میزان ربح پول بسیار اندک است، سخت بدرازا کشیده است. این امر سبب بالا رفتن آمادگی برای استقبال از خطر در بازارهای بورس شده است.
چه خبر شده است؟
ناگهان هر روز بر تعداد کارشناسانی افزوده میشود که خبر از نزدیک شدن بحران نظام پولی جهان میدهند. این بحران میتواند با یک رکود تازه آغاز گردد. آیا این هشدار ناشی از واقعبینی یا برای ترسآفرینی است؟ یونگه ولت طی هفت سال گذشته بارها و بارها تأکید کرده که بحران مالی، بحران بدهی و بحران اقتصادی که در سال ۲۰۰۸ پدید آمد هیچگاه علاج نشده و آتش زیر خاکستر است و پیوسته در زیر پوسته ظاهری به حیات خود ادامه میدهد. نه شعبدهبازیهای خلاقانه با ارقام اقتصادی و نه بهبه چهچه رسانههای خریداری شده درباره وضع مالی اقتصادی هیچکدام نمیتوانند پرده بر ابرهای سیاهی بکشند که از آن زمان تا کنون در آسمان اقتصاد متراکم شدهاند.
از سال ۲۰۰۷ مقامات مسئول در عرصه سیاسی و اقتصادی تقریباً هیچ گامی برای رفع علل بحران برنداشتهاند. در عینحال موسسات پولی و بانکها با «ابزار مشتقه» Drivaten و دیگر «سلاحهای کشتار انبوه مالی» به قمار خود ادامه دادند. چنانکه گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است در حالی که اقتصاد واقعی، دست کم در کشورهای صنعتی غرب ـ یا اصلاً رشد نکرده و یا اگر رشدی هم در کار بوده بسیار کند بوده است.
اقدامات پولی بانکهای ناشر اسکناس غرب که در پی تعقیب دکترین نئولیبرالیسم سرهمبندی کردند با شکست مواجه شده است. نه «آسانسازیهای کمی» (ایجاد دریای بیلیونی پولی) و نه روی آوردن به سیاست نرخ بهره صفر هیچکدام نتوانستند موجبات رشد را فراهم آورند. و از آنجا که از QE1 (آسان سازی کمی یکم) نتیجهای بدست نیامد، QE2 را به راه انداختند. وقتی آن هم باری نیاورد، بویژه بانک ناشر اسکناس آمریکا با QE3 بازارهای پولی را غرق در پول کرد. انیشتاین چنین عملی را «دیوانگی» نام مینهاد، به این معنی که کار مشخصی را بارها و بارها تکرار کردن به این امید که حاصل آن غیر از آن باشد که در دفعات پیش بوده است.
البته بازیگران بازار مالی از آن سود میبردند. افزایش دلار، یورو، پوند، ین، یوآن در کامپیوترهای بانک مرکزی آتشبازی رنگینی دربورسها به نمایش میگذاشتند. حاصل آن پیدایش بادکنکهای تازه مالی در بورسها بود، بویژه در عرصه خرید و فروش سهام املاک. این کار هم ثروتمندان را غنیتر ساخت، هم میزان بیکاری را زیادتر کرد و هم بر تعداد مشاغل با دستمزدهای کم افزود. نابرابری اجتماعی عمیقتر شد.
سیاست بانکهای ناشر اسکناس وضع شگفتانگیزی پدید آورد به این معنی که اخبار بد از عرصه اقتصاد واقعی خبرهای خوبی بودند برای بازارهای بورس و هر بار تضمینکننده تن دادن به ریسکهای بزرگتر میشدند. این تناقض امروز هم بر رویدادهای «بازار» مسلط است. بورسبازان میتوانند کاملاً مطمئن باشند که اگر وضعیت اقتصادی خراب شود، بانکهای ناشر اسکناس از ترس این که مبادا با تغییر سیاست پولی خود سبب پیدایش رکود اقتصادی شوند سیاست پولی خود را تغییر نخواهند داد. در نتیجه قماربازان با تکیه بر نرخ بهره صفر میتوانند پیوسته اعتبار تازه بگیرند و با آن پول سهام و اوراق بهادار دیگر بخرند. این کار بهای آن اوراق را بیشتر و بیشتر خواهد کرد. البته هر یک از این باصطلاح سرمایهگذاران همیشه به این امید سوار چرخ و فلک بازار میشوند که هرگاه آثار نخستین رکود هویدا شود او نخستین کسی باشد که بتواند از این چرخ و فلک بیرون بجهد.
در هفته گذشته گروه Citigroup-Ökonom Willem Buiter رسماً هشدار داد که در سال ۲۰۱۶ بیم پیدایش یک رکود جهانی میرود. ولی آیا واقعیت چنین نیست که این رکود از مدتها پیش آغاز شده است؟ با توجه به روند رو به کاهش اقتصاد جهانی که دیگر پنهان کردنی نیست بسیاری از کشورها هم اکنون در مرحله کاهش توان اقتصادی هستند( تعریف عمومی رکود این است که دستکم در دو سه ماهه متوالی رخ دهد). بویژه کشورهای بزرگ آستانهای مانند برزیل در این وضع قرار دارند. کانادا هم رسماً در مرحله رکود قرار دارد. در آمریکا نه تنها میزان مصرف بشدت کم شده بلکه خدمات حمل و نقل نیز سخت کاهش یافته، چه در عرصه حمل و نقل در بازار داخلی و چه در بازار خارجی. مثلاً ماه سپتامبر هشتمین ماه متوالی بود که تعداد کانتینرهائی که خالی بندر «لانگ بیچ» را ترک میکردند بیشتر از کانتینرهایی بودند که بار حمل میکردند. این بندر را موتور داد و ستد بازرگانی با آسیا میدانند، که این خود وضع صادرات آمریکا را بوضوح آشکار میسازد.