انتفاضه آینده در فلسطین

نگذاریم این سومین انتفاضه، به سرنوشتی دچار شود که امید‌هایمان را از بین ببرد. بگذاریم که تبدیل به انقلاب نهایی فلسطین شود که به اشغال سرزمین‌مان پایان خواهد داد. بگذاریم همه فلسطینی‌های شایسته و پشتیبانان بین‌المللی آن‌ها، آنچه را که لازم است برای نجات پرندگانِ آزادی ما انجام دهند. ما باید اداره جمعی و شور و شوق اخلاقی انقلاب‌مان را در برابر تمام ستمگران داخلی و خارجی، برای آزادسازی نهایی خلق‌مان و سرزمین‌مان نگهداریم.

واپسین سخنرانی محمود عباس در سازمان ملل متحد با ادعای این که همانند یک «بمب» منفجر خواهد شد، در نهایت سخنانی تکراری، یکنواخت و خسته‌کننده آکنده از شکایت و دعوت از جامعه بین‌المللی برای مداخله بود. این سخنرانی به‌گونه انکارناپذیری در برانگیختن چالش‌های جدید، در ارائه استراتژی‌های نوین یا در دمیدن امید به فلسطینی‌های پُرشور، با شکست رو‌به‌رو شد. چند روز پس از سخنرانی نامبرده، هنگامی‌ که اسرائیل اعلام کرد که مقامات فلسطینی به دستگیری یک گروه در نابلس که متهم به حمله به شهرک‌نشینان غیرقانونی بودند، کمک کرده‌اند، پاسخ عباس (با تهدید خسته‌کننده همیشگی که هیچ نوع قراردادی را امضاء نخواهد کرد چون اسرائیل آن را محترم نخواهد شمرد) فقط «بمب کر کننده»‌ای بود.

جوانان فلسطینی امید داشتند که این پاسخ به معنای این است که ارتش فلسطین دیگر به عنوان پیمانکار دست دوم اسرائیل برای خرد کردن مقاومت فلسطین، عمل نخواهد کرد. بنابراین آن‌ها برای مبارزه با تصرف مسجدالاقصی در اورشلیم توسط اسرائیل؛ برای مقاومت در برابر ممانعت‌های ایجاد شده برای رفت‌و‌آمد اهالی شهر (اورشلیم)؛ و برای ممانعت از حملات بی‌وقفه شهرک‌نشینان به دهکده‌های کرانه باختری مانند حمله‌ای که به زنده زنده سوزاندن یک خانواده فلسطینی انجامید (جنایتی که هیچکس پاسخگوی آن نبود)، از جای برخاستند.

این پرندگانِ آزادی را یکی پس از دیگری تعقیب می‌کنند. آن‌ها را به قفس‌های اسرائیلی، و همچنین فلسطینی می‌کشانند. به‌رغم این امر، مقاومت آن‌ها مورد ملامت قرار می‌گیرد: «آن‌ها هستند که سبب تمام این رنج و عذاب برای خود و خانواده‌شان شده‌اند.»  ما پیش‌ترها، هنگامی ‌که یک زن مورد تجاوز قرار می‌گرفت، تفسیر‌های مشابهی شنیده بودیم: «تقصیر خودش بود. او بود که مرد را تحریک کرد. او را باید به خاطر این مطلب مورد نکوهش قرار داد.» اسرائیل تیراندازی بر روی هر کودک فلسطینی را که در حال پرتاب سنگ دیده شده باشد، مجاز شمرده است، برای هر یک از آن‌ها حداقل ۴ سال زندان و برای والدین‌اشان جرائم سرسام‌آوری در نظر گرفته شده است. نتیجه تمام این تصمیم‌ها، در واقع دعوت کودکان بیشتری برای به چالش کشیدن شقاوت قوانین اسرائیل است.

محمد ١۹ ساله، امجد ١۷ ساله، فادی ١٨ ساله، حدیل ١٨ ساله و شروک ١٨ ساله فقط نام چند تن از جوانان فلسطینی است که در چند هفته اخیر، بدون محاکمه تیرباران شده اند. آن‌ها متهم به داشتن سلاح، حمله به شهرک نشینان یا به سربازان اسرائیلی، با کارد بودند. برای مجازات والدین آن‌ها به‌علت داشتن پیوند بیولوژیکی با آن‌ها، خانه‌هایشان را تخریب خواهند کرد، حتی اگر بر اساس قوانین بین‌المللی مجازات گروهی ممنوع شده باشد.

پلیس اسرائیل در مقابل فلسطینی‌ها ماشه را به راحتی می‌چکاند، ولی در برابر تبهکاران یهودی بسیار شکیباست. ئیشائی شلیسل در ماه مارس گذشته، در تظاهرات «گی پراید» (تظاهرات همجنس‌گرایان) با کارد به ٦ شرکت‌کننده حمله کرد ولی هیچ افسر پلیسی به سمت او شلیک نکرد. جنایات شهرک‌نشینان نسبت به فلسطینیان نظاره می‌شود، پنهان می‌گردد و حتی توسط مقامات اسرائیلی تشویق می‌شود، در حالی‌که هیچ فلسطینی، حتی به‌علت کوچک‌ترین عمل مقاومت، از مجازات رهایی نمی‌یابد. پلیس اسرائیل وارد بیمارستان‌های فلسطین می‌شود و فلسطینی‌های زخمی ‌را در برابر چشمان پلیس فلسطینی می‌رباید ولی همین پلیس اسرائیلی، هیچگاه موفق نمی‌شود اسرائیلی‌هایی که فلسطینی‌ها را کشته‌اند دستگیر کند. هنگامی ‌که فلسطینیان از اعمال جنایت‌کارانه اسرائیلی‌ها عکس می‌گیرند، مقامات اسرائیلی همواره بهانه‌هایی می‌یابند که مسأله را کم اهمیت جلوه دهند.

به هنگام آخرین درگیری‌ها، اسرائیل از شهرک‌نشینان غیرقانونی که بدون ترس از مجازات عمل می‌کردند، استفاده کرد. آن‌ها بر روی عابرین تیراندازی می‌کردند، املاک، مزارع زیتون، خودروها و خانه‌هایشان را به آتش می‌کشیدند. شهرک‌نشینان مسلح را پیش از ورود سربازان به دهکده‌های اطراف نابلس دیده‌اند. به‌علت مصونیت کامل مقامات اسرائیلی، شگفت‌آور نیست که جوانان بی‌باک فلسطینی تلاش می‌کنند تا برای بازیافت احساس جمعی، در یک کنش دراماتیک، زنجیر ناتوانی خود را پاره کنند و در پی انتقامِ ملت تحقیر شده و کشور مورد تجاوز گرفته خود باشند.

امروزه بسیاری از خود می‌پرسند که آیا شورش کنونی به سمت سومین انتفاضه کشیده خواهد شد. این نام، همانند نخستین و دومین انتفاضه، پیشگو‌کننده سرنوشت نگران کننده‌ای است: و آن این‌که پیش از پایان اشغال سرزمین، این انتفاضه نیز به پایان برسد. آیا این انتفاضه پس از آن که سیاستمداران و مذاکره‌کنندگان توانستند امتیازات شخصی را برا ی خود دست و پا کنند، نیز به پایان خواهد رسید؟ ترسم از آن است که این انتفاضه از سوی نمایندگان خسته و مومیایی شده‌مان که زیاد نگران آزادی و هدف ملی نیستند، بلکه تنها هدف‌شان به‌عنوان پیمانکار دست دوم اسرائیل، به‌دست آوردن امتیاز از مقاومت فلسطین برای نقش میانجی‌گر خود و حفظ سکوت است، مورد استفاده قرار گیرد.

نگذاریم این سومین انتفاضه، به سرنوشتی دچار شود که امید‌هایمان را از بین ببرد. بگذاریم که تبدیل به انقلاب نهایی فلسطین شود که به اشغال سرزمین‌مان پایان خواهد داد. بگذاریم همه فلسطینی‌های شایسته و پشتیبانان بین‌المللی آن‌ها، آنچه را که لازم است برای نجات پرندگانِ آزادی ما انجام دهند. ما باید اداره جمعی و شور و شوق اخلاقی انقلاب‌مان را در برابر تمام ستمگران داخلی و خارجی، برای آزادسازی نهایی خلق‌مان و سرزمین‌مان نگهداریم.

 

* http://www.ism-france.org/analyses/La-prochaine-intifada-devrait-etre-une-revolution-palestinienne-jusqu-a-la-fin-de-l-occupation-article-19769

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *