آن‌ها نمی‌توانند با خونریزی ما را به پذیرش نظم خود وادار کنند

صریح بگوییم، ما همیشه بر این نکته تاکید کرده بودیم که فاشیزم اردوغان در ترکیه ریشه نخواهد زد. به‌طور دقیق‌تر، این که تغییر رژیم به‌سمت فاشیزم کامل در کار نخواهد بود. اما در این لحظه، احتمال یک کودتا دارد بیشتر می‌شود.
دلیل این‌که در طول سال‌های ۲۰۰۰ ارتش از مداخله علیه حزب عدالت و توسعه پرهیز کرد، عدم تمایل ایالات متحده و بورژوازی ترکیه بود. سرهنگ‌ها خودشان به صراحت آن را اعلام کردند.

اما امروز ما نمی‌توانیم اجازه دهیم مرگ، چیزی بدیهی فرض شود. ترکیه قتل‌عام اول ماه مه سال ۱۹۷۷ را به‌مدت ۴۰ سال با دقت مورد بحث قرار داده بود. این امر باید با دقت مورد بحث و سئوال واقع می‌شد و باید ازعادت کردن به آن اجتناب می‌شد.

ماراش، چوروم، سیواس … روبوسکی، سوروچ … وقتی شروع کنیم سه نقطه و یا عبارت «و غیره » را اضافه کنیم، مرگ عادی می‌شود.

آن‌ها دارند ما را به قتل‌عام و خونریزی عادت می‌دهند.

جامعه‌ای که خاطره قتل‌عام سال ۱۹۷۷ را سال‌ها در دستور کار خود حفظ می‌کند مسلماً سالم‌تر است. آن‌ها با خونریزی، سلامت جامعه را هدف قرار می‌دهند. به‌منظور این‌که همه چشم بسته‌تر و فلج‌تر شوند ….

ما نباید بگذاریم مرگ به چیزی عادی بدل شود و به آن عادت شود. یا به تلاش برای استقرار نظم از طریق خونریزی میدان دهیم ….

بنابراین، نه تنها باید در برابر چنین تلاش‌هایی مقاومت کرد، بلکه باید آن را به چالش کشید.

از طریق بیداری و گوش به زنگ بودن.

بیانیه‌های حزب عدالت و توسعه را بررسی کنید: پوچ و بی‌اعتبار! آن‌ها دستخوش پیشامدها در ترکیه‌ای هستند که خودشان ساخته‌اند یا تصور می‌کنند که ساخته‌اند. آن‌ها نمی‌توانند کسی را بخاطر ابراز بی‌شرمانه و شریرانه این‌که «حزب دمکراتیک خلق به خود بمب پرتاب کرد» حتی به چالش بکشند. حزب عدالت و توسعه چنان بهت‌زده شده است که از درک منطق تبدیل این رود خون، که خود مسئول آن است، به دریایی از خون عاجز است.

در این‌که حزب عدالت و توسعه مسئول درجه اول هر مرگی است، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. با این حال، فوق‌العاده پوچ و بی‌معنا است که فکر کنیم، هدف حمله به توده‌های سیاسی شده در دیاربکر، سوروچ و آنکارا عبارت بود از کاستن آرای حزب دمکراتیک خلق و یا سوق دادن این حزب به تحریم انتخابات. به‌همین ترتیب، کسانی که ادعا می‌کنند اردوغان تلاش کرد با چنین بازی‌هایی، فرصت لغو انتخابات را به‌دست آورد، فراموش می‌کنند که سیاست قوانینی اساسی دارد.

قتل‌عام ده‌ها نفر از مردمی‌ که وابسته به طرفی هستند که وی هر روز در پایتخت خود به آن‌ها توهین می‌کند، نه به نفع اردوغان است، و نه راه برون‌رفتی برای وی فراهم می‌کند. هم شرایط داخلی و هم بین‌المللی، نامناسب‌اند. حزب عدالت و توسعه دیگر قادر به اداره کشور نیست. این تلقی رو به گسترش است.

اگر آن‌ها از انتخابات فرارکنند، این کار آن‌ها را به یک حزب بی‌قابلیت برای هدایت، حتی انتخابات، بدل خواهد کرد: بن‌بستی برای حزب عدالت و توسعه.

و آن‌ها به این طریق هرگز نمی‌توانند آرای حزب دمکراتیک خلق را کاهش دهند؛ برعکس، این حزب، تقریباً همان نتایج ماه ژوئن را حتی بدون یک مبارزه انتخاباتی کسب خواهد کرد.

بله، آن‌ها دچار یک سردرگمی‌اند، اما حزب دولت از همه این‌ها به‌طور قطع آگاه است. آن‌ها فکر کرده بودند که می‌توانند با ابزار مرگ و خون بازی کنند، و در حال حاضر، آن بازی با قواعد جدیدی انجام می‌شود.

من آگاهانه در مورد قتل‌عام در آنکارا صحبت نمی‌کنم، چون هنوز هم جنبه‌های ناشناخته زیادی در مورد آن وجود دارد. با این‌حال، می‌توانم بگویم که ترکیه به‌سوی روند تبدیل شدن به کشوری غیرقابل کنترل پیش می‌رود. در واقع به آن سمت سوق داده می‌شود.

همه توافق دارند که اردوغان برای حفظ خود، آماده هر ریسکی است!

این به این معنی است که او یک رهبر غیرقابل اعتماد با تصمیم‌گیری‌های غیرقابل پیش‌بینی و در نتیجه، یک مین شناور برای قدرت‌هایی است که اجازه می‌دهند بماند.

ترکیه به کنار، آیا سیاست جهانی اجازه این امر را می‌دهد؟

صرفاً دو نمونه ….

ادعاهایی می‌شود مبنی بر این‌که به‌دلیل بحران مهاجرت، اتحادیه اروپا تصمیم گرفته از اردوغان حمایت کند. کسانی که چنین چیزهایی می‌نویسند از آن چه می‌گویند بی‌اطلاع‌اند. بسیاری از نهادهای سیاسی غرب، اردوغان را مسئول این بحران تلقی می‌کنند. آن‌ها سیاست‌های مهاجرت و جریان نیروی کار ارزان را تا همین اواخر کنترل می‌کردند، و در عین‌حال حزب عدالت و توسعه با تلاش‌های خود در سوریه آن‌ها را با این مشکل مواجه کرد. در حال حاضر، هجوم مهاجران از کنترل خارج است.

حمایت غرب از اردوغان در این خصوص، چه ایده تابناکی!

آن‌ها ممکن است فشار بر ترکیه را افزایش دهند، و از طرفی ممکن است به آن کمک مالی بدهند. اما آنچه اردوغان انجام داد ثبت شده است، در کنار اعمال قبلی‌اش ….

و پس از آن، سوریه ….

ناتو در واقع می‌تواند با روسیه مقابله کند اما آن‌ها هرگز قبول نمی‌کنند که تصمیم‌گیری را به اردوغان واگذار کنند. مداخله روسیه در سوریه برخی ازقابلیت‌های مانور را برای اردوغان فراهم می‌کند اما این امر حد وحدود خود را دارد. دو دولتی که سیاست‌های ناتو را تعیین می‌کنند، ایالات متحده و آلمان نمی‌خواهند دستخوش پیشامدهای یک جنگ پس از اردوغان شوند. وی هیچ درکی از شرایط حال حاضر ندارد، قادر به پیش‌بینی عواقب یک گام اشتباه نیست، و اگر می‌توانست هم، باز توجهی نمی‌کرد.

بنابراین، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا کسی انتظار دارد اردوغان، جنگ جهانی سوم را آغاز کند درست مثل آن صرب ناسیونالیست جنگ‌طلب که یک قرن پیش چنین کرد؟

امپریالیست‌ها دیگر با روش‌های قدیمی‌تر در کار افرادی مانند اردوغان دخالت نمی‌کنند. آن‌ها درصدند تا ترکیه را به نقطه‌ای تبدیل کنند که دیگر وی نتواند بر آن حکومت کند.

اجازه دهید در این نقطه توقف کنیم.

کسانی که اردوغان را در سال ۲۰۱۳ (قیام گزی) و بسیاری دیگر از لحظات بحرانی نجات دادند، و کسانی که از اعلام این پشتیبانی پرهیز نکردند، در حال حاضر خطرات محتمل دوران پسا حزب توسعه و عدالت را در میانه این حمام خون خاطرنشان می‌شوند که امپریالیسم و بنیادگرایی اسلامی ‌به آن میدان دادند. به علاوه، آن‌ها از این بابت دارند به حزب عدالت و توسعه هشدار می‌دهند.

صریح بگوییم، ما همیشه بر این نکته تاکید کرده بودیم که فاشیزم اردوغان در ترکیه ریشه نخواهد زد. به‌طور دقیق‌تر، این که تغییر رژیم به‌سمت فاشیزم کامل در کار نخواهد بود. اما در این لحظه، احتمال یک کودتا دارد بیشتر می‌شود.

دلیل این‌که در طول سال‌های ۲۰۰۰ ارتش از مداخله علیه حزب عدالت و توسعه پرهیز کرد، عدم تمایل ایالات متحده و بورژوازی ترکیه بود. سرهنگ‌ها خودشان به صراحت آن را اعلام کردند. اما امروز ….

در چنین شرایطی، آیا خطر کودتا ما را ملزم به دفاع از حزب عدالت و توسعه می‌کند؟

تا همین چندی پیش، پاسخ چپ‌های لیبرال به این سئوال «بله» بود، با این که تهدیدی جدی وجود نداشت. در حال حاضر واقعی است، و این به برکت دفاع‌شان در گذشته از اردوغان حاصل شده است.

رک و پوست کنده، آن‌ها علیه مردم از اردوغان دفاع کردند، در نتیجه کودتا به یک تهدید واقعی تبدیل شد!

بگذارید ببینیم آن‌ها در حال حاضر چه خواهند کرد؟

در هر حال، نه یک کودتا و نه هیچ نوع دیگری از مداخله جایگزین حزب عدالت و توسعه و بالعکس نیستند. صرف‌نظر از توازن قدرت در ترکیه امروز، هر یک از این دو به‌معنای یک فاجعه برای مردم ترکیه خواهد بود. خروج از این حمام خون با به حساب آوردن و یا تکیه بر شکل‌بندی فعلی قدرت، غیرممکن است. نیاز به تغییر، فوری است.

تنها راه، سازماندهی شدن مردم در جهت صحیح سیاسی است.

وقت نیست؟

زمان را برای چه می‌خواهیم؟

برای شمارش مرده‌های‌مان؟

تعدادی از آنکارا می‌رسند، و این سئوال «تعداد بعدی چند نفراست» به اندازه کافی وحشتناک است. اردویی از مجریان وجود دارد که از آنان استفاده می‌شود تا با خون‌ریزی خط مشی خود را پیاده کنند. در عین‌حال تلاش می‌کنند ما را خرفت و گیج کنند.

قاتل کیست؟ قدرت سیاسی موجود.

قاتل کیست؟ بنیادگرایی بین‌المللی.

قاتل کیست؟ کشورهای امپریالیستی.

قاتل کیست؟ طبقه سرمایه‌دار.

اگر می‌توانید سعی کنید آن‌ها را متمایز کنید. این کار غیرممکن است و شکست خواهید خورد.

آه ای بشریت، تسلیت ما بر شما باد!

سرنگون باد این نظم اجتماعی منسوخ مبتنی بر منفعت و خون!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *