یرواند آبراهامیان: تحریم ایران بازگشتپذیر نیست
فکر نمیکنم یک جمهوریخواه پیروز انتخابات شود، اما دراین صورت هم، مشکل اینجاست که در آمریکا برگرداندن مسیر سیاستخارجی ازسوی یک رئیسجمهوری بسیار دشوار است. شاید آنها حالا از اوباما انتقاد کنند. درحالحاضر اوباما دست به هر اقدامی بزند با انتقاد جمهوریخواهان روبهرو میشود، اما زمانیکه به قدرت برسند، با واقعیات روبهرو میشوند و وزارتخارجه و پنتاگون آنها را در جریان واقعیات قرار خواهند داد.
همانطور که میدانید توافق هستهای ایران انجام شده و از یکشنبه (۲۶ مهر) «روز تصویب» و روند اجرا آغاز شد؛ میخواهم نظر شما را درمورد آینده این توافق بدانم. به عقیده شما طرف ایران یعنی گروه ۱+۵ بهویژه آمریکا در آینده به اجرای کامل این توافق پایبند خواهد بود، بهخصوص با توجه به اینکه پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶، ممکن است یک جمهوریخواه در آمریکا به قدرت برسد و همانطور که شاهد هستیم برخی از همین نامزدهای جمهوریخواه از عقبنشینی از توافق هستهای ایران سخن میگویند؟
تحریمهای اصلی تحریمهای سازمانملل هستند و مسائل مربوط بهاین تحریمها اساساً حلوفصل شده است. با توجه به توافقات انجامشده تحریمهای سازمانملل لغو خواهد شد و این مسئله بههیچوجه برگشتپذیر نیست و نمیتوان آن را تغییر داد، مگر اینکه اتفاق بسیار غیرمترقبهای رخ دهد. تا جایی که به ایران مربوط میشود مهمترین مسئله تحریمهای سازمانملل است که خوشبختانه حل شده و آنچه آمریکا ممکن است انجام دهد واقعاً در درجه دوم اهمیت قرار دارد. آمریکا و بهخصوص مجلس سنا میتواند با افزایش تحریمهای آمریکا یا امتناع از لغو تحریمهای پیشین مشکلاتی ایجاد کند و رئیسجمهوری جدید ممکن است سیاست فعلی را تغییر دهد اما این مسئله هیچ تأثیری بر روند برداشته شدن تحریمهای سازمانملل نخواهد داشت. بنابراین هرقدر هم جمهوریخواهان بخواهند در این مسیر مشکلساز شوند، خسارت اقدامات آنها بسیار محدود خواهد بود. شاید مهمترین و بزرگترین کاری که بتوانند انجام دهند، ممانعت از شکلگیری تجارت و مراودات اقتصادی میان ایران و آمریکا باشد اما فکر نمیکنم این مسئله مشکلی جدی برای ایران ایجاد کند چراکه منفعت اصلی ایران توانایی برای تجارت با سراسر جهان است و اگر آمریکا نخواهد روابط تجاری با ایران داشته باشد، این شرکتهای آمریکایی هستند که ضرر خواهند کرد، نه اروپاییان یا ایران. به عقیده من اروپا تصمیم خود را در اینباره گرفته و بهطور جدی خواهان ورود به روابط تجاری با ایران است و آنچه تابهامروز آنها را از این کار بازمیداشت، تحریمهای سازمانملل بود که امروز اساساً حل شده است.
فرانک اشتاین مایر، وزیرخارجه آلمان، یک روز پس از «روز تصویب» تأکید کرد تحریمها تا ماه ژانویه برداشته نمیشود و در آن زمان نیز بار دیگر پایبندی ایران باید بررسی شود و امکان برگشتپذیری تحریمها وجود دارد. آیا این اظهارات بیانگر تردیدهایی نیست که هنوز در میان غربیها برای اجرای توافق به چشم میخورد؟
خب به عقیده من اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند، اروپاییان هم از توافق عقبنشینی خواهند کرد اما بههیچوجه نمیتوانم تصور کنم که چرا ایران ممکن است نخواهد به تعهدات خود عمل کند. ایران واقعاً خواستار دستیابی به توافق بوده و فکر نمیکنم بخواهد از این توافق عقبنشینی کند، بنابراین فکر میکنم منظور اروپاییان این است که تنها تا زمانی به توافق متعهد میمانند که ایران متعهد باشد.
با توجه به اینکه ایران به تعهدات خود پایبند خواهد ماند، چرا آقای اشتاین مایر باید با این لحن، از عقبنشینی احتمالی حرف بزند؟
فکر میکنم این اظهارات برای دریافت اطمینان بیشتر ازسوی دولت ایران در پایبندی به توافق صورت میگیرد، بهخصوص با توجه به فشاری که ازسوی تندروهای داخلی ایران به دولت وارد میشود.
در حال حاضر این توافق را انجامشده میدانیم، بهنظر شما این توافق چه تأثیری بر روابط ایران و آمریکا خواهد داشت. آیا میتوان این توافق را عاملی برای افزایش همکاریهای دو کشور در دیگر زمینهها دانست؟
نه بهطور رسمی و نه بهطور آشکار. فکر میکنم اساساً دو کشور بهخصوص در افغانستان و عراق دارای منافع مشترک هستند اما هر دو دولت تمایلی نخواهند داشت که علناً از همکاری با طرف مقابل صحبتی به میان بیاورند. باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا هم نمیخواهد از جانب جمهوریخواهان متهم به همکاری با ایران شود، پس اگر همکاریهایی هم صورت بگیرد، بهصورت علنی و آشکار نخواهد بود.
درمورد سوریه چطور؟ آیا دو کشور میتوانند همکاریهای علنی برای پایان دادن به بحران سوریه داشته باشند؟
دولت آمریکا پیشازاین بهطور رسمی از رفتن بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، سخن به میان آورده بود اما حال دریافته است که اسد نقش سازندهای در ممانعت از ورود جهادیها (گروههای تروریستی) به دمشق ایفا میکند. با آنکه آمریکاییها از مداخله روسیه و نقشآفرینی ایران شکایت میکنند، فکر میکنم آنها بهخوبی میدانند این مداخله از جهاتی به حفظ رژیم اسد کمک میکند و این مسئله بهواقع چندان هم برای آمریکا بد نیست چراکه به عقیده من آخرین چیزی که ایالات متحده خواهانش است، افتادن دمشق به دست جهادیها (تروریستها) است. مسئله اینجاست که زمانیکه نگاهی به منافع آنها میکنیم، بهخوبی روشن است که منافع آمریکا در دمشق کاملاً منطبق بر منافع روسیه و ایران است اما دولت واشنگتن بهاین موضوع هم اعتراف نخواهد کرد.
اگر نگاهی به موضعگیریهای اخیر کشورهای اروپایی درمورد بحران سوریه داشته باشیم، بهخصوص همین هفته گذشته که وزیرخارجه آلمان بر لزوم نقشآفرینی ایران در بحران سوریه تاکید کرد، میبینیم آنها رویههای گذشته را کنار گذاشتهاند و حال بهطور علنی و رسمی خواستار همکاری ایران در حلوفصل بحرانهای خاورمیانه میشوند؛ نظرتان در اینباره چیست؟
بله، اروپاییان مانع چندانی برای اعلام رسمی این نوع همکاریها ندارند اما دولت اوباما بهدلیل سیاستهای داخلی آمریکا معذوریتهایی دراین زمینه دارد، بهخصوص بهدلیل موضعگیریای که ممکن است جمهوریخواهان در اینباره داشته باشند؛ بنابراین آنها بهطور غیررسمی دست کم حاضر به همکاری تاکتیکی با ایران و روسیه هستند.
همانطور که میدانید طی هفته گذشته آقای اشتاین مایر در صحبتهای خود در نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران خواستار همکاری تمام بازیگران منطقهای در حل بحران سوریه شد و اعلام کرد پس از تهران راهی ریاض میشود تا دراین زمینه با مقامات سعودی نیز صحبت کند. آیا به عقیده شما ممکن است در شرایط فعلی مذاکراتی شکل بگیرد که بازیگران مهم منطقهای مانند ایران و عربستان در آن شرکت داشته باشند؟
به عقیده من درحالحاضر اختلاف جدی میان ایران و عربستان بر سر سوریه وجود دارد؛ چراکه سعودیها حمایت زیادی از نیروهای مخالف اسد در سوریه داشتند و خود را متعهد به برکنار کردن اسد از قدرت میدانند، اما این سیاستی نیست که دولت آمریکا دنبال میکند. بنابراین دراین زمینه حتی میان سعودیها و آمریکا هم اختلاف نظر وجود دارد. من بر این عقیدهام که درست یک سال پیش یک تغییر رسمی علنی در موضعگیری آمریکا درقبال سوریه رخ داد. سیاست آمریکا این بود که ایران نباید بخشی از مذاکرات باشد اما درحالحاضر آنها خواستار نقشآفرینی ایران هستند و این مسئله به معنای درک تغییر شرایط است.
بله، بخشی از مسئله سوریه موضعگیریهای قبلی و فعلی آمریکا درقبال ایران بود، اما مسئله دیگری که درحالحاضر تأثیرگذار بهنظر میرسد، اختلافات ایران عربستان و تأثیر آن بر روند حلوفصل بحرانهای منطقه است. حسن روحانی از زمان رویکارآمدن بهعنوان رئیسجمهوری ایران، خواستار کاهش تنشها و بهبود روابط با ریاض بوده اما بهنظر میرسد سعودیها تمایل چندانی بهاین مسئله ندارند. این مسئله تا چه اندازه بر روند حل بحرانهای منطقه تأثیرگذار خواهد بود؟
کاملا موافقام که روابط ایران و عربستان هیچوقت تا این اندازه بد و پرتنش نبوده و فکر میکنم این طرف سعودی است که مشکلآفرینی میکند، چراکه ایران واقعاً بهدنبال کاهش تنشها با عربستان است، اما از زمانیکه پادشاهی جدید عربستان به قدرت رسیده، شرایط به مراتب بدتر شده است. عربستان مدتهاست آرزوی سرنگونکردن اسد را دارد و تا زمانیکه آنها این موضع خود را تغییر ندهند، گمان نمیکنم امکان بهبود روابط دو کشور فراهم شود. مسئله یمن هم به بحرانهای فعلی اضافه شده و بهخصوص مواضع تهاجمی سعودیها در حوزه سیاستخارجی بر وخامت شرایط دراین کشور افزوده است. تمامی این مسائل در کنار هم باعث شده آمریکا بهتدریج دریابد بهجای قرارگرفتن تحتتأثیر منافع سعودیها هم در یمن و هم در سوریه، بهتر است سیاستهای خود را داشته باشد.
درمورد دیگر بازیگران منطقهای چه عقیدهای دارید؟ اخیرا بر لزوم نقشآفرینی کشورهایی مانند ترکیه نیز تاکید شده است.
ترکیه در حوزه سوریه میتواند تأثیرگذار باشد، اما بهطور کلی درمورد مسائل خاورمیانه، هرچه تعداد بازیگران بیشتر باشد، تعداد مشکلات هم بیشتر خواهد بود. برای مثال مسئله فلسطینیان نیز باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. بنابراین وقتی تمامی مسائل با هم مطرح شوند نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد.
خب، درمورد نقشآفرینی ایران نیز تنها پس از نهاییشدن توافق هستهای میان ایران و شش کشور بود که قدرتهای جهان حاضر بهپذیرش نقش منطقهای ایران شدند و بهاین امر اعتراف کردند. نظرتان دراین مورد چیست؟
به عقیده من این روش درستی برای ارزیابی میزان اهمیت کشورها نیست. چراکه هر کشوری همواره سعی میکند قدرت خود را نسبت به دیگر کشورها افزایش دهد. بههمین جهت است که برای مثال آمریکاییها نفوذ روسیه در منطقه را برای خود یک شکست میدانند، اما ممکن است دو طرف دارای منافع مشترکی هم باشند. بنابراین اگر آمریکا توافقی با ایران در حوزه هستهای داشته، این به معنای افزایش یا کاهش قدرت ایران نیست. این کشور پیش از توافق هستهای در منطقه بوده و پس از آنهم خواهد بود و فکر نمیکنم رقابتی در میزان نفوذ کشورها دراین حوزه مطرح باشد.
اما پیش ازاین توافق قدرتهای جهان حاضر بهپذیرش نقش و نفوذ ایران در منطقه نبودند و همانطور که اشاره کردید حتی ایران را به مذاکرات درمورد سوریه دعوت نکردند.
فکر نمیکنم پذیرش یا عدمپذیرش ایران و حتی حضور یا غیبت آن در کنفرانسهایی از این دست تأثیر چندانی در جایگاه این کشور داشته باشد. برای حل بحرانهایی مانند بحران سوریه ایران باید حضور داشته باشد، اما اثبات نفوذ ایران چندان حیاتی نیست. بیشتر حل بحران سوریه با حضور ایران اهمیت دارد.
درمورد نقش روسیه چه نظری دارید؟ بهنظر میرسد درحالحاضر در واشنگتن نگرانیهایی درباره نزدیکی ایران و روسیه در خاورمیانه شکل گرفته و این مسئله را چندان برای منافع آمریکا مثبت نمیدانند.
فکر نمیکنم این یک بازی برد و باخت برای آمریکا باشد، البته نگاه برخی مقامات در ایالات متحده همینطور است که میگویید، اما این بازی قدرتهای بزرگ نیست بلکه مسئله اصلی حلوفصل بحران سوریه است. اگر اسد شکست بخورد، شاهد آن خواهیم بود که بغداد هم به دست تروریستها بیفتد و تمام مدیترانه تا مرزهای ایران به دست تروریستهایی میافتد که بهدنبال خلافت هستند؛ بنابراین هرآنچه بتواند مانع این امر شود، برای همه طرفها خوب خواهد بود. پس اگر روسها در حمایت از اسد وارد بازی شوند تا مانع از پیشروی تروریستها شوند، و اینطور فکر کنید که این بهنفع روسیه است، باید بگویم که این بهنفع همه است؛ بهنفع آمریکا، ایران و سوریه. مگر اینکه فکر کنید برقراری یک خلافت از مدیترانه تا مرزهای ایران، گزینه بهتری است.
آیا مقامات کاخ سفید هم همین عقیده را دارند؟ نگرانی بیرونراندهشدن آمریکا از خاورمیانه و از دست رفتن جایگاه منطقهای این کشور در پی شکلگیری اتحادهایی مانند اتحاد روسیه و ایران وجود ندارد؟
نه فکر نمیکنم آمریکا درحال بیرونراندهشدن از خاورمیانه باشد. سیاست اوباما از زمان ورود به کاخ سفید بهجای گذاشتن ردپای کمتر در خاورمیانه بوده و بههمین دلیل هم بهدنبال خارج کردن نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان بود. شاید آخرین مسئلهای که او خواهانش است، مشارکت در مسائل منطقه باشد. شاید مقامات آمریکایی بهطور رسمی اعلام نکنند، اما از مداخله نظامی روسیه در سوریه برای دورنگهداشتن تروریستها از دمشق خوشحال هستند، اما به عقیده من آنها باید بار دیگر دراین مورد بیندیشند و بهتر است نیروهای آمریکایی نیز در مسئله دمشق مشارکت داشته باشند؛ چون آنچه اساساً جایگزین دولت اسد خواهد شد شکلگیری نوعی دولت تروریستی است و این بهنفع آمریکا نخواهد بود. شاید برخی جمهوریخواهان این شرایط را درک نکنند، البته برخی مواقع متقاعد کردن جمهوریخواهان برای درک هرگونه شرایطی سخت است؛ آنها میتوانند از سیاستهای اسد شکایت کنند، اما آیا واقعاً میخواهند یک گروه تروریستی جایگزین او شود.
دقیقاً میخواستم بههمین نکته اشاره کنم. این امکان وجود دارد که رئیسجمهوری بعدی آمریکا یک جمهوریخواه باشد. آیا چنین رئیسجمهوریای دنبالهروی سیاستها و استراتژی اوباما در خاورمیانه خواهد بود؟
هرکسی که به قدرت برسد باید مطابق آنچه وزارتخارجه و پنتاگون میگویند، عمل کند؛ بنابراین تغییر کلی سیاستها برای رئیسجمهوری بعدی سخت خواهد بود و زمانیکه سیاستی تعیین و تبیین میشود، تغییر آن دشوار است مگر اینکه یک بحران مهم رخ دهد. تغییر سیاستها از سوی رئیسجمهوری آسان نیست. شاید جمهوریخواهان اوباما را بهدلیل اینکه در مداخله در سوریه به اندازه کافی تهاجمی عمل نمیکند، مورد انتقاد قرار دهند، اما اگر یک رئیسجمهوری جمهوریخواه هم به قدرت برسد، واقعیات مانند امروز خواهد بود و تغییر چندانی نخواهد کرد و آنها مجبور بهپذیرش واقعیات هستند، اما احتمال اینکه رئیسجمهوری بعدی آمریکا یک جمهوریخواه باشد، بسیار اندک است. همین حالا نتایج بیانگر آن است که دموکراتها پیروز خواهند شد. سوال این است آیا هیلاری کلینتون سیاست تهاجمی را اتخاذ خواهد کرد یا دنبالهروی سیاستهای اوباما خواهد بود؟ به عقیده من سیاستگذاریهای او بیشتر متوجه اسراییل خواهد بود تا عربستان و سوریه.
خب همانطور که میدانید هیلاری کلینتون منتقد سیاستهای اوباما درقبال اسراییل بهخصوص در آستانه توافق هستهای ایران بود و طی ماههای اخیر روابط اوباما و بینامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، چندان مطلوب نبوده است.
فکر میکنم اوباما طی ماههای پیش از پایان دوره ریاستجمهوری خود، نتانیاهو را مجبور به مذاکره خواهد کرد. باید صبر کنیم و ببینیم چه میشود، اما بخشی از دکترین اوباما دستیابی بهنوعی حلوفصل مسئله فلسطین بوده است.
به قدرت رسیدن کلینتون چه تأثیری بر مناسبات ایران و آمریکا خواهد داشت؟
به عقیده من از آنجایی که او کار خود را با همان ترکیب دولت قبلی آغاز خواهد کرد، بهخصوص در وزارتخارجه، درمورد ایران به سیاستهای اوباما ادامه خواهد داد.
پس آمریکا به ریاستجمهوری کلینتون توافق هستهای را مانند دولت اوباما اجرایی خواهد کرد؟
بله، یک دولت دموکرات به ریاست کلینتون به توافق هستهای پایبند خواهد بود.
با آنکه احتمال روی کار آمدن یک رئیسجمهوری جمهوریخواه را بسیار اندک ارزیابی کردید، اگر یک جمهوریخواه وارد کاخ سفید شود، دولت آمریکا باز هم به توافق پایبند میماند؟
فکر نمیکنم یک جمهوریخواه پیروز انتخابات شود، اما دراین صورت هم، مشکل اینجاست که در آمریکا برگرداندن مسیر سیاستخارجی ازسوی یک رئیسجمهوری بسیار دشوار است. شاید آنها حالا از اوباما انتقاد کنند. درحالحاضر اوباما دست به هر اقدامی بزند با انتقاد جمهوریخواهان روبهرو میشود، اما زمانیکه به قدرت برسند، با واقعیات روبهرو میشوند و وزارتخارجه و پنتاگون آنها را در جریان واقعیات قرار خواهند داد.