پس از انتخابات اول نوامبر ترکیه

۱ـ انتخابات‌ تمام ‌شد. نه فقط حزب حاکم انتخابات را در مرکز گفتمان عمومی ‌نگهداشت، بلکه اپوزیسیون نیز به‌مدت چندین ماه، انتخابات را به‌عنوان راه‌حل تمامی ‌مشکلات کشور ارائه کرد.


۲ـ  در مرحله اول این روند انتخاباتی در ۷ ژوئن، با وجود توهمی که توسط نظام حاکم در احزاب اپوزیسیون ایجاد شد، مردم برنده نشدند. اکنون نیز پس از انتخابات اول نوامبر، مردم بازنده نشدند. مردم در صندوق رأی، نه برنده می‌شوند و نه بازنده. اما، این مردم هستند که تعیین خواهند کرد آیا آک پارتی (حزب عدالت و توسعه حاکم) «برنده » انتخابات اول نوامبر خواهد شد یا نه.

۳ـ مردم با رأیی که تمام قدرت و امیدشان را به آن وابسته کنند، پیروز نمی‌شوند. مردم با عزم و اراده، ذکاوت، مبارزه و سازمان برنده می‌شوند.

مردم با نتایج حاصل از صندوق‌های رأی، بازنده نمی‌شوند. مردم وقتی بازنده می‌شوند که از بی‌مرامی ‌و بی‌مسلکی طرفداری کنند، فریب دروغ‌ها را بخورند، به راه‌حل‌های آسان بسنده کنند و تسلیم ظلم و جور شوند. و اگر چنین شد، دیگر مردم نیستند.

۴ـ ما نمی‌توانیم صرفاً با درنظر گرفتن انتخابات اول نوامبر و درصد آرا تعیین کنیم که ترکیه به کدام سو می‌رود. مسلماً بین آن‌هایی که در برابر بی‌عدالتی مقاومت می‌کنند و آن‌هایی که بر آن چشم می‌پوشند، تفاوت است. این که کدام یک از این دو مسلط شوند قطعاً مهم است.

درهر حال، تاریخ توسط مردمی ‌که مقاومت می‌کنند، نوشته می‌شود نه تسلیم‌شدگان.

آنچه در لحظه اول به‌نظر می‌رسد، این موضوع است که‌‌ برنده انتخابات اول نوامبر حزب عدالت و توسعه است. با این حال، این حزب در مقطع ۱۱ـ۲۰۱۰ نیز برنده شده بود. این حزب اصلاحیه‌ای را بر قانون اساسی تحمیل کرد که برای منافع‌اش حیاتی بود و از انتخابات سال ۲۰۱۱ پیروز بیرون آمد.

اما دیرتر، دانش‌آموزان دبیرستانی، زنان، دانشجویان و از همه مهم‌تر مردم مقاوم، ژوئن سال ۲۰۱۳ وارد صحنه شدند. آک پارتی با مبارزه مردم شکست خورد.

در سال ۲۰۰۹، برنده انتخابات محلی آک پارتی بود. اما آن‌هم هنگام مقابله با کارگران تکل (شرکت انحصاری تنباکو و نوشابه‌های الکلی TEKEL) در سال ۲۰۱۰ متزلزل و روبه شکست بود.

در ماه آوریل ۲۰۱۱، دانش‌آموزان دبیرستانی پس از رسوایی آزمون آموزش عالی (YGS) که توهمات پیروزی رفراندوم و دروغ‌های دموکراسی پیشرفته را درهم شکست، دست به اعتراضات خیابانی زدند. این حزب آک پارتی بود که با شکست مواجه شد.

در انتخابات ماه ژوئن سال ۲۰۱۱، آنکه سربلند و پیروز بود باز آک پارتی بود. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۳، این آک پارتی بود که آماده ترک صحنه رودرویی با قیام گسترده مردمی ‌بود.

در حال حاضر، در ماه نوامبر سال ۲۰۱۵، آک پارتی، که ظاهراً ۴ ماه پیش شکست خورده بود، دوباره با کسب نیمی ‌از آرا قدرت را به‌دست گرفت.
آیا برنده شد؟ بازنده خواهد شد؟
مردم به این سئوالات پاسخ خواهند داد.

۵ـ ظاهراً، به‌نظر می‌رسد مخالفان نظام بازندگان انتخابات اول نوامبر باشند. با این حال، همه احزاب مخالف دقیقاً چیزی را کسب کردند که «هدف‌گذاری شده بود». آرای حزب MHP (حزب حرکت ملی؛ حزب ملی‌گرای فاشیست) کاهش یافت، اما به‌نظر نمی‌رسد MHP ابداً شکست خورده باشد. زیرا سردمداران MHP می‌خواستند با آک پارتی کنار بیایند. در این زمینه، نمی‌توان گفت که آن‌ها ناموفق بودند.

آرای حزب CHP (حزب جمهوریخواه خلق؛ حزب سوسیال دموکرات) افزایش نیافت، اما رهبری CHP کاملاً آسوده است: آن‌ها آنچه می‌خواستند به‌دست آوردند. آن‌ها از قبل برای تشکیل ائتلافی با آک پارتی تقلا می‌کردند؛ آن‌ها می‌خواستند با آک پارتی ترکیه آشتی کنند. در این زمینه، به هیچ‌وجه نمی‌توان آن‌ها را ناموفق تلقی کرد.

و اما حزب HDP (حزب سوسیال دموکرات جدید به رهبری جنبش ملی کرد) برخی از آرای خود را در ۵ـ۴ ماه گذشته از دست داد. با این حال، جنبشی سیاسی که از سال ۲۰۰۲ برای ایجاد برنامه‌های دمکراتیزاسیون از آک پارتی‌ حمایت کرد، نباید «ناموفق» در نظر گرفت، چرا که همان آک پارتی آرای خود را به ۵۰ درصد افزایش داد!

به این دلایل، به‌نظر نمی‌رسد اپوزیسیون نظام در انتخابات اول نوامبر شکست خورده باشد.

۶ـ با پذیرش نتایج مشکوک انتخابات اول نوامبر، بدون به چالش کشیدن مجموع آن نتایج، احزاب اپوزیسیون نظام ثابت کردند که جایگزین آک پارتی نبودند.

احزاب نظام با احترام به نتایج انتخابات، نشان دادند به میلیون‌ها نفری که از این احزاب انتظار ایستادگی در مقابل آک پارتی را داشتند، احترام نمی‌گذارند. به این معنا که آن‌ها از صحنه‌ای که در آن آک پارتی حد نصاب لازم را برای تشکیل دولت کسب کرد، ناراحت نیستند. حزب CHP نه پیش می‌رود نه پس، حزب HDP از  آرایی که در ماه ژوئن از دست داده بود عبور می‌کند و به حزبی کلیدی برای اصلاح قانون اساسی تبدیل می‌شود، و حزب MHP مقداری از خون حامیان خود را به حزب حاکم تزریق می‌کند.

۷ـ آن‌هایی که بر پیروی از امید‌های بیهوده، راه‌حل‌های آسان، و سیاست‌های غیراصولی  احزاب سیستم پافشاری می‌کنند، بازنده واقعی این انتخابات‌ خواهند بود. با این حال، گذران امور چندان هم به آسانی گذشته نخواهد بود، به‌ویژه برای احزاب جناح چپ نظام که به فریب دادن مردم ادامه می‌دهند.

۸ـ به‌نظر می‌رسد سرمایه‌داران بزرگ که صاحبان واقعی این نظام‌اند نیز از صحنه‌ای که بعد از انتخابات اول نوامبر پدید آمد، خشنود هستند. گروهی که در آن کارفرمایان ناراضی از اردوغان قرار داشتند، با هدف تعدیل افراط‌گری اردوغان، موضع خود را تغییر دادند. آن‌ها بلافاصله با جایگزینی برنامه قبلی خود مبنی بر بی‌خاصیت کردن اردوغان، با ائتلافی بزرگ و برنامه هویت‌بخشی جدید به آک پارتی عمل کردند.‌

به‌نظر می‌رسد، این امر دلیل ستایش‌های اخیر از داوود اوغلو (نخست وزیر) در مطبوعات داخلی و خارجی باشد. آن‌ها امیدوارند که آک پارتی به سیاست‌های اولیه خود برگردد، مانند سال‌های اول حکومت خود عمل کند، و آن‌ها به اردوغان هشدار می‌دهند: در فکر اتکاء به ۵۰ درصد نباش!

۹ـ ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، انحصارات بزرگ، اپوزیسیون نظام، با برگشت حزب آک پارتی به سیاست‌های اولیه موافق‌اند. تا هر جایی که لیبرال‌ها بروند، خائنان، آن به اصطلاح چپ‌گراهایی که در باطن مرتجع‌اند، آن‌هایی که سال‌ها تحت عنوان پروژه دمکراتیزاسیون در مقام ابزار آک پارتی و در خدمت فریب مردم بوده‌اند، مشتاقانه چشم انتظار دورانی مشابه سال‌های اولیه آک پارتی هستند. CHP و HDP سهم خود را در فرایند برگرداندن آک پارتی به روزهای «پرسوز و گداز» آن انجام داده‌اند. «احترام به نتایج انتخابات»‌شان به‌همین خاطر است.

۱۰ـ سیاست‌های اولیه آک پارتی کدامند؟ آیا می‌توان گفت که آک پارتی، حزبی معقول و مقبول بوده که تاکنون به حقوق و آزادی‌ها احترام گذاشته است؟

سیاست‌های اولیه آک پارتی، کارخانه‌ها و موسساتی هستند که به غارت برده می‌شوند؛
سیاست‌های اولیه آک پارتی، در اختیار گذاشتن منابع دولتی به کارفرمایان و افزایش نابرابری‌های اجتماعی است؛
سیاست‌های اولیه آک پارتی، ارتجاع‌گرایی پیشرونده تا هجوم است؛
سیاست‌های اولیه آک پارتی، همکاری مطلق با مراکز قدرتمند امپریالیستی است؛
در سیاست‌های اولیه آک پارتی، چیزی به‌نفع طبقه کارگر وجودندارد.

۱۱ـ انرژی مردمی ‌که از سال ۲۰۱۰ در مقابل آک پارتی ایستادند و نزدیک بود سلطنت آن را سرنگون کنند، به‌تدریج با حسابگری اپوزیسیون نظام روی آرا، با طرح راه‌حل‌های فریب‌دهنده و با نقش بازی کردن در مجلسی که هیچ اثری از چپ، جز در صحنه نگهداشتن مردم، ندارد، تحلیل رفته است. و حالا، توده عظیم وحشت‌زده‌ای درانتظار است تا آک پارتی آن‌هارا از شر افراط‌گرایی خلاص کند.

۱۲ـ آک پارتی نمی‌تواند خود را از شر افراط‌گرایی خلاص کند. زیرا انحصارات بزرگ به نمایندگی آک پارتی می‌خواهند مردم را در حال خفگی نگهدارند تا منافع خود را حفظ کنند. زیرا ارتجاع‌گرایی مذهبی که با ارکستر آک پارتی عرضه می‌شود، حد و مرزی ندارد. و زیرا ترکیه خواب‌های طلایی آک پارتی، ترکیه‌ای است که ثبات آن غیرممکن است.

۱۳ـ طبقه سرمایه‌دار که همیشه در خطر زندگی می‌کند، رویارو با خطرات، با ترس از کارگرانی که روزی به‌طور ناگهانی قیام کنند و با ترس از اینکه توازن منطقه‌ای یک شبه تغییر کند، ترس از کارفرمایان امپریالیست‌شان که روزی آن‌ها را به‌طور ناگهانی طرد کنند و ترس از سر برآوردن ناگهانی بحرانی جهانی، به زندگی خود ادامه می‌دهد.

این طبقه سرمایه‌دار بنا بر ماهیت واقعی خود، ثبات را می‌پرستد و برای آن بیش از هر چیز دیگری، اولویت قائل است.

این پدیده قابل درک است اما چیزی که نمی‌تواند به‌سادگی به عنوان مسأله‌ای «عادی» تلقی شود، این واقعیت است که طبقه سرمایه‌دار، کارگران را به این «جنون» آلوده است.

طبقه کارگر ما، آن‌هایی که به ترس‌هایی همچون ترس از بیکاری و یا یک بحران بالقوه مالی، ترس از دست دادن تمام پس‌انداز خود به‌دلیل کاهش ارزش پول، ترس از زمین‌لرزه‌ها، بی‌خانمانی و ترس از پلیس خو می‌گیرند، می‌توانند آینده خود را در راه «ثبات» قربانی کنند.

در واقع، برای کارگران، علاقمندی غیرعقلانی به خود «ثبات» دقیقاً همان چیزی است که حتی یک لحظه از صلح را در اختیار آن‌ها نمی‌گذارد.

اشتغال به کاری که هر لحظه ممکن است از دست برود، زندگی با ترس از بدبخت شدن تمام خانواده، بیرون انداخته شدن ناگهانی از ملک اجاره‌ای که با پرداخت قیمت‌های گزاف در آن‌ها زندگی می‌کنند … این‌ها عناصر تونل وحشتی هستند که به اماکن معمولی در زندگی زحمتکشان ما چنگ انداخته است.

وسواس «ثبات»، به‌جای دیدن نور در انتهای آن، این تونل وحشت را طولانی‌تر می‌کند.

۱۴ـ برای آینده‌ای امن و مطمئن، مبارزه بدون افتادن در دام وعده‌های «ثبات» لازم است. شرط اصلی مبارزه علیه آک پارتی، و استثمار و تخریبی که این حزب، نماینده آن است، به زانو درآوردن آک پارتی به‌عنوان حزب حاکم و گسستن رابطه با احزاب موافق با آن است.

۱۵ـ پیروزی، نتیجه مقدری برای آک پارتی نیست و مهم‌ترین نقطه ضعف آک پارتی در اساس آن یافت می‌شود. آک پارتی، بیانگر نظام استثمار و ضعف‌های این نظام نیز نقاط ضعف آک پارتی‌اند.

۱۶ـ اپوزیسیونی که ناتو را زیر سئوال نمی‌برد؛ اپوزیسیونی که تلاش می‌کند تا سعیدی نورسی (یک شخصیت مهم دینی معروف به طرفداری از آمریکایی‌ها و داشتن مواضع ضدکمونیستی ) پرچم خود را بالا ببرد و با آک پارتی در مورد موضوعاتی که علت وجودی آن هستند رقابت می‌کند، اپوزیسیونی که در تمامی ‌فعالیت سیاسی خود در مورد موضوعاتی که آک پارتی برای مشروعیت خود از آن‌ها استفاده می‌کند با این حزب همراهی می‌کند، صرفاً به آنجا ختم خواهد شد که آک پارتی حیات تازه‌ای پیدا کند.

******

آرای ریخته شده به‌نام حزب ما در انتخابات اول ماه نوامبر و مهم‌تر از آن، تحرکات سیاسی و سازمانی حزب در ماه‌های اخیر به «راه برون رفت» اشاره می‌کند که از این تصویر تاریک کاملاً خارج است.

۱ـ چنان که آشکار است، حزب کمونیست در یک دوره چهار ماهه آرای خود را بیش از پنج برابر افزایش داد.

۲ـ حزب کمونیست رأی خود را در همه حوزه‌های انتخاباتی به درجات متفاوتی افزایش داد. مهم‌ترین نکته در نظر ما گرایش‌های مربوط به جدا شدن کارگران فقیر از نظام و جریان اصلی اپوزیسیون نظام است. افزایش آرای کسب شده از محله‌های کارگری در استانبول و آنکارا یک شاخص واقعی این امر است.

چنان که افزایش آرا در دیگر شهرستان‌ها هم نشان داد، نتیجه‌ای که می‌تواند گرفته شود این است که کارگران فقیر پیام‌های حزب کمونیست را درک کردند و به فراخوان آن پاسخ دادند. هر مثال واقعی در این زمینه مهم است، زیرا ایده بهتری از بخش‌های طبقه کارگر را که به درخواست حزب پاسخ دادند، دراختیار حزب می‌گذارد و افزون بر آن مسئولیت‌ها و وظایف جدیدی را برای حزب تعیین می‌کند.

در روزها و یا حتی ساعات آتی، حزب کمونیست فعالیت خود را تشدید خواهد کرد تا به کسانی که به حزب رأی دادند دست یابد و آن‌ها را سازماندهی کند.

۳ـ آرای حزب در اول نوامبر تقریباً با همان تعداد آرایی که توسط حزب کمونیست ترکیه در انتخابات سال ۲۰۱۱ کسب شد، برابری می‌کند، به‌ویژه در شهرستان‌های آناتولی. روشن است که ده‌ها هزار نفری که قبلاً به حزب کمونیست ترکیه رأی می‌دادند و در کنار آن می‌ماندند از تزلزلی که در ماه ژوئن تجربه کردند بیرون آمده‌اند و تصمیم گرفتند یک‌بار دیگر به حزب کمونیست ترکیه رأی بدهند، و بر رنجش بسیار قابل فهم اما موقت‌شان از حزب غلبه کردند.

۴ـ تعداد کسانی که با حزب کمونیست همسو شدند، به سراغ حزب رفتند و از آن استقبال کردند، به‌ویژه در شهرستان‌هایی که در آن‌ها ارتجاع‌گرایی مثل یک کابوس، بزرگ‌تر از واقعیت جلوه می‌کند، نیز افزایش قابل‌توجهی یافته است.

کسانی که هیچ امیدی به احزاب جریان اصلی نظام که به‌دنبال آشتی با ارتجاع‌گرایی‌اند ندارند، حزب کمونیست را تجربه می‌کنند.

۵ـ ما نه فقط در ماه نوامبر بلکه در ماه ژوئن گفتیم: آنچه در انتخابات‌ مهم است و به‌عنوان بخشی از سازوکارهای حاکمیت و سلطه سرمایه مفهوم خاصی دارد، عبارت است از شمار زیادی از کسانی که در مقابل نظام می‌ایستند، و از تسلیم به آن خودداری می‌کنند. این شمار فقط یک «نتیجه انتخابات» نیست بلکه بر وجود پایگاه اجتماعی جنبش سازمان یافته‌ای دلالت دارد که با جسم و روح زندگی می‌کند.

باید برای حزب کمونیست کاملاً روشن شده باشد که این رأی‌دهندگان جدید نه فقط به این دلیل که حزب به پیشرفت‌های بزرگ در پنج ماه گذشته نایل شد بلکه به این دلیل که حزب کمونیست از همان ابتدا به مبارزه آگاهانه و مستمر وفادار مانده است، به‌سوی آن متمایل شده‌اند.

۶ـ پاسخ ما به هر کسی که به حزب کمونیست رأی داد، صرف‌نظر از ریشه‌ها و پس‌زمینه‌های سیاسی، سازماندهی است. حزب کمونیست اعضای جدیدی را به‌دست خواهد آورد و همراه با آن‌ها به کارگران ستمدیده کشورمان کمک خواهد کرد که برخیزند. همان‌طور که حزب روز قبل از انتخابات گفت: سکون، دروغ است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *