نگاهی از زاویه دیگر به بحران اخیر در روابط ایران و عربستان
یکی از انتقادات شدید از سیستم دیپلماسی ایرانی در زمینه برخورد با عربستان سعودی رفتار بسیار خونسردانه بود اما متولیان این دیپلماسی اعتقاد داشتند که فعلاً سبک کبوترها برای سیاست تنشزدایی در سطح بینالمللی پیش است چرا که همین سیاست طرف مقابل را وادار به واکنشهای حساب نشده میکند و معمولاً میتوان از سبک بازها اشتباهات بیشتری را گرفت تا سبک کبوترها و امروزه جامعه جهانی حامی دیپلماسی کبوترها است و از تندروی خسته شده.
عربستان سعودی طی چند سال اخیر مخصوصاً طی یک سال اخیر و بهویژه پس از مشخص شدن اینکه برجام در حال به نتیجه رسیدن است سبک بازها را پیش گرفته و تلاش دارد با تحریک ایران به واکنش یک درگیری ایجاد کند و کل تعاملهای بینالمللی را بهم بزند چرا که تصور میکنند تعداد زیادی از کشورهای جهان ترجیح خواهند داد در صورت بروز یک درگیری و یا جنگ میان ایران و عربستان سعودی طرف عربستان را بگیرند، البته فقط عربستانیها چنین تصوری را نداشتند بلکه خیلی کشورهای دیگر هم چنین میپنداشتند.
قطعاً عربستانیها قبل از اعدام شیخ نمر النمر پیشبینی میکردند که با یک واکنش تند از طرف ایران مواجه شوند، که البته خواهان چنین واکنشی هم بودند، و خود را آماده کرده بودند تا فضا را به تشنج بکشند و یک دعوای زرگری با ایران شروع کنند و اگر حتی بحث آتش زدن سفارت آنها در تهران نبود مورد دیگری را مستمسک بهانهگیری خود قرار میدادند.
میتوان گفت آتش زدن سفارت در تهران بهترین بهانه را در اختیار آنها قرار داد آنقدر این ماجرا دور از انتظار بود که حتی برخی تحلیلگران و سیاستمداران ایرانی یقین دارند که آتشسوزی عمدی بوده و ماجرا را گردن افراد نفوذی و دشمن انداختهاند، چون هیچ دلیلی برای چنین رفتاری را نمیشد تصور کرد مخصوصاً که سادهترین افراد هم میتوانستند متوجه شوند که این ماجرا کاملاً به ضرر ایران است. نظام جمهوری اسلامی ایران بههیچوجه و در هیچ شرایطی تمایل ندارد چهره کشوری که نمیتواند به تعهدات بینالمللی خود عمل کند و امنیت دیپلماتها و مراکز دیپلماتیک را تأمین کند در سطح جهان از خود نشان دهد و قطعاً این اراده را در سخنان رهبر جمهوری اسلامی پس از حمله به سفارت انگلیس در تهران نیز میتوانستیم دریافت کنیم. بههر حال عالیرتبهترین مقامات جمهوری اسلامی به اتفاق اعتقاد دارند ماجرای حمله به سفارت ایالات متحده در ابتدای انقلاب در شرایط خاصی پیش آمد ولی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی دیگر هیچ بهانهای برای بیاعتبار کردن امنیت در جمهوری اسلامی وجود ندارد و وقتی رهبر جمهوری اسلامی بهصراحت دیدگاهش را بیان میکند، آنهایی که با ساختار جمهوری اسلامی آشنا هستند میدانند، ماجرا شبیه یک قانون است و به این دلیل حملهکنندگان به سفارت عربستان سعودی در تهران در واقع قانونشکنی کردهاند. تقاضای رئیس جمهوری ایران از قوه قضائیه برای رسیدگی خارج نوبت به این مورد و برکناری مسئولین مرتبط با موضوع خود بیانگر این است که این بار دولت و نظام جمهوری اسلامی تصمیم دارند با یک برخورد شدید این عادت را از سر همه بیاندازند و دولت ایران خود بهعنوان شاکی محکم وارد ماجرا شده است.
اما از یک سوی دیگر میتوان گفت این ماجرا سودهایی هم برای ایران داشت.
عربستان سعودی بالاترین تلاشهای سیاسی خود را برای به انزوا کشاندن ایران در پی این ماجرا انجام داد و با تهدید و ترغیب تلاش کرد کشورهای دیگر را به سمت همکاری و تحریم سیاسی و اقتصادی ایران بکشاند. عربستانیها تصور میکردند که میتوانند با استفاده از این ماجرا تحریمهایی را که قرار است دیگر کشورها از سر ایران بردارند، برگردانند.
اما با تعجب ملاحظه کردند که از کشورهای عرب حوزه خلیجفارس گرفته تا کشورهای عربی و غیر عربی هیچ کدام حاضر نشدند در این راستا با عربستان سعودی همکاری کنند. توجه داشته باشید کشورهایی که اعلام کردند در حمایت از عربستان سعودی رابطه خود با ایران را قطع خواهند کرد در واقع رابطهای با ایران نداشتند.
عربستان سعودی تا این جا پیش رفت که به همه این کشورها ابلاغ کرد که یا با ما هستید یا با ایران، یعنی همان شعار قدیمی جرج بوش پسر را پیش کشید، و حتی کار به جایی رسید که میخواست از سبک آمریکاییها در تحریم موسسات و شرکتهایی که با ایران تعامل میکنند استفاده کند. عربستان سعودی حتی به این سمت پیش رفت که از قطر و امارات خواست تا پروازهای هوایی خود با ایران را متوقف کنند و به مسافران ایرانی اجازه سفر ترانزیت از خاک خود را ندهند چون اکثر پروازهای بینالمللی ایران از این کانالها انجام میشود تصور میکرد با تهدید به تحریم هواپیمایی آنها میتواند فشار بزرگی را به ایران وارد کند.
در نهایت ناباوری حتی قطر و امارات هم حاضر نشدند با عربستان سعودی همکاری کنند.
با این حال عربستان سعودی به سمت دیگر کشورهای عربی رفت و باز هم شاهد آن بود که این کشورها حاضر نشدند ایران را تحریم کنند و فقط به صادر کردن بیانیه محکوم کردن حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران اکتفا کردند، محکومیتی که ترجمه عربی بیانات مقامات ایرانی در همین زمینه نیز بود.
در مورد کشورهای غربی همپیمان عربستان هم که نه فقط شرایط نسبت به کشورهای عربی فرق نمیکرد بلکه حتی در مواردی برخی اقدام به محکوم کردن عربستان در زمینه اعدامهای فلهای و اعدام شیخ نمر نمودند.
با این شرایط شاید بتوان گفت ماجرای حمله به سفارت عربستان شرایطی را فراهم کرد تا عربستانیها فرصت پیدا کنند در مورد فضاهای تصورات بینالمللی خود تجدیدنظر کنند و متوجه شوند که چهارچوبهای روابط بینالمللی فرق کرده و همانگونه که آنها از طریق مصاحبه وزیر دفاع خود عدم تمایل خود برای جنگ با ایران را از کانال رسانههای آمریکایی میفرستند امروزه ایرانیها، وزیر امور خارجه ایران، از طریق سرمقاله نوشتن در همان روزنامههای آمریکایی به آنها جواب میدهند و کبوترهای ایرانی بازها را به انزوا کشاندهاند.
این ماجرا یک پیام دیگر که خیلی مهمتر از پیام اولیه است را برای آنها داشته است. در صورت ورود به یک جنگ و یا درگیری با ایران به همین نسبت اکثر کشورهایی که عربستان تصور میکند کنار آن خواهند ایستاد پشتاش را خالی خواهند کرد و عربستان در این جنگ تنها خواهند ماند.
بههر حال تلاش برای نگاه داشتن و یا ارتقای سطح روابط در شرایط قبل بینتیجه بوده و شاید خوب شد که روابط فیمابین دو کشور کاملاً قطع شد تا اگر قرار باشد مجدداً برقرار گردد طرفین پای میز مذاکره بنشینند و چهارچوب روابط مد نظر خود را از صفر بچینند و یک رابطه جدید شروع کنند نه اینکه کوزههای شکسته قبلی را بخواهند وصله پینه کنند.