بهیاد ناخدا افضلی و یارانش
اسفند ماه هرسال، جنایتی فراموش ناشدنی را بهیاد میآورد. در هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲، ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی و تلاشگر خستگیناپذیر راه دستیابی به استقلال تکنیکی نیروی دریایی، بنیانگذار کارخانجات نیروی دریایی در بوشهر، دانشکده افسری نیروی دریایی ایران و دانشکده فرماندهی و ستاد دریایی ، و ۹ تن دیگر از مدافعان میهن و انقلاب، سرهنگ بیژن کبیری، فرمانده عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان، سرهنگ هوشنگ عطاریان، فرمانده عملیات غرب کشور و مشاور وزیر دفاع، سرهنگ حسن آذرفر، استاد دانشکده افسری و معاون پرسنلی نیروی زمینی و از برجستهترین افسران وقت ارتش ایران و ۶ تن از کادرهای برجسته حزب توده ایران، شاهرخ جهانگیری عضو مشاور کمیته مرکزی حزب توده ایران، محمد و ابوالفضل بهرامینژاد، رضا خاضعی، فرزاد جهاد و خسرو لطفی به جوخههای اعدام سپرده شدند.
از «انوشه» تا «افضلی»
نه بدین «دم» و آن، «آن»
به سالیان،
نا رام،
پشت چهرهی آرام،
بحر و بر،
بریدی
طومار علم و آزمون
درنوردیدی
و
توفنده دل
چونان موج
خروشان،
ماندی.
از سپیده تا شامگاه،
از غروب تا پگاه،
مرغان دریایی،
مژده میدادند،
چرا که ابر سترون بارید
رود خشک، جوشید
و دریای ساکن
غرید.
دریاییان را
شبچراغ دل تو، رهنما
و ساحلنشینان را
زورق سپید تو، امید!
ناخدا! ناخدا! شب است
شبچراغ تو کو؟!
جدایی، دریا دریاست
زورق تو کجاست؟!
مرغ دریا آشیان!
به کدام افق پریدی
«مروارید» یگانه!
در کدام صدف غنودی؟!
آه ای کبوتر طوقدار!
به کدام توده مِه فروشدی
که سفیدپوشان
هرچه پارو میکشند
جز باد بدست ندارند؟!
من میگریم، اما
در غریو مرغک دریا، باز پیامی است
گلخند «ناوی انوشه»
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش میکشیم
من میگریم و دریا
همچنان
موج بر موج میکوبد …
زندهیاد سیاوش کسرایی
۱۰ اسفند ۱۳۶۲