نقش پیشتاز حزب توده ایران در جلب مشارکت سیاسی زنان
نخستین کنگره حزب توده ایران به تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۲۳ برگزار شد.
گروهی از زنان نیز به این کنگره آمدند تا شادباش بگویند.
عده انگشتشماری زن، با ناباوری، شرمگین و سر در جبین، رو به اجتماع مردان آوردند. کوشیدند به مفهوم دعوت حزب پی ببرند و آن فراخوان را با محک تجربه بیازمایند.
آنها به این نتیجه رسیده بودند که با استقبال از فراخوان حزب، راه رسیدن به حقوق خود را برگزیدهاند.
زنی در میان اعضای کنگره نبود.
به زنان تبریک گو اجازه داده شد که از تربیون کنگره، نه تنها شادباشهای خود را تقدیم کنند، بلکه خواستهای خود را نیز عرضه بدارند.
نخستین خواست آنها این بود که در این خانه بزرگ که نامش ایران است، زنان نیز حقوقی داشته باشند؛ حق انسانی، حق مادری، حق شرکت در تعیین سرنوشت و صحنه سیاست و ….
این نخستین بار در تاریخ مبارزات مردم ایران بود که زنان توانستند در جلسه ای رسمی، خواستههای خود را آزادانه مطرح سازند. این افتخار به حزب توده ایران تعلق دارد.
جو سیاسی و محیط اجتماعی آن روز به اندازهای با خرافات و تعبیرات نادرست از موازین قانونی و مذهبی آغشته بود که حتی حزب توده ایران هم در سالهای اول زندگی خود نتوانست مادهای از اساسنامه حزب را عملی سازد و زنان را بهطور رسمی به صفوف خود بپذیرد.
مبارزه برای کسب حقوق زنان در دو جبهه آغاز شده بود:
در جبهه دوستان که آمادگی پذیرش داشتند؛ اما از اتهامات بیم داشتند، و در جبهه وسیع جامعه ایران.
حزب توده ایران در هر کجا که زنان به حق، دست به مقاومت و ایستادگی میزدند، از آنان پشتیبانی میکرد و با نهایت جدیت هر اقدامی را که نمایانگر فشار بر زن و پایمال شدن حق او بود افشاء مینمود.
مخبرین زن و خود زنان، از همه جا گزارشهایی میفرستادند و از همین راه برای نخستین بار برملاء شد که به جای حیوان از زنان برای شخم زدن استفاده میشود و یا دختران را بهدلیل فقر میفروشند.
به تدریج چگونگی وضعیت زنان در روستاها، کارگاهها و کارخانهها روشن گردید. وضع نابسامان بهداشت و مرگ و میر کودکان در نتیجه نداشتن ابتداییترین امکانات، به گوش همه رسانده شد.
حزب توده ایران، نقش بزرگ زنان در امور اقتصادی و تولید ثروت را روشن کرد و این افسانه منحوس و موهن را که زن، زائده، وابسته و بیثمر است، از اعتبار ساقط کرد.
با همه نشیب و فرازها، آرمانها و نظریات حزب توده ایران در میان زنان ایرانی رفته رفته راه مییافت و اثر لازم را بر جای میگذاشت. زنان میشنیدند که میباید از حقوقی برخوردار باشند.
در سراسر ایران، در روستاها و شهرها، از «حقوق زن» گفته میشد.
زنان که دیگر به عضویت حزب درآمده بودند، به چشم خود میدیدند که در جلسات حزبی، در حوزهها و در کنفرانسها، مانند دیگر اعضا، یعنی مردان عضو حزب، میتوانند اظهارنظر کنند، بحث نمایند و نظر درست خود را بقبولانند. همین امر به آنها اعتماد به نفس داد و شخصیت آنها را استحکام بخشید.
زنان را نه تنها به عضویت حزب پذیرفتند، بلکه مسئولیت هم به آنها داده شد.
مسئولیت در سراسر بدنه حزب میان زن و مرد یکسان تقسیم شد. البته ادعا نمیکنیم که مثلاً نیمیاز مسئولین حزب زن بودند و نیمی دیگر مرد، و یا زنان در همه جا همپای مردان بودند. چنین ادعایی نادرست است و با وضعیت اجتماعی ایران در آن دوران هم مطابقت ندارد. به چند دلیل:
نخست این که تعداد زنانی که در شرایط آن روز میتوانستند این آزادی را داشته باشند که در کارهای اجتماعی شرکت کنند، بسیار کم بود. چه بسا آنهایی هم که دل به دریا زده بودند؛ در خانواده خود، گرفتار هزاران مشکل بودند.
دوم آنکه خود مردان هم هنوز بهطور کامل به این امر باور نداشتند.
طرز تفکر مردان در آن دوران، تفکری محافطهکارانه و بر پایه آداب و سنن نادرست بود.
هر اندازه هم که این مردان مترقی بودند، نمیتوانستند و نمیخواستند بپذیرند که زن میتواند همپای آنها در مبارزات شرکت کند.
چه بسا که در گفتار، شرکت زنان در مبارزه را میستودند، اما همین که پای افراد خانواده خود آنها به میان میآمد، عقبگرد میکردند.
بهرغم این مشکلات، زنان در کنفرانسهای حزبی شهرستانها و تهران بهعنوان نماینده شرکت کردند و در کنگره دوم حزب (۵ اردیبهشت ۱۳۲۷) به نمایندگی انتخاب شدند.
در آن شرایط این خود گام بسیار بزرگی به جلو بود.
یگانه سازمان سیاسی در سطح کشور که زنان را در عالیترین جلسه خود همپای مردان شرکت داد، حزب توده ایران بود. نه تنها زنان در این کنگره شرکت کردند، بلکه یکی از زنان نماینده از سوی کنگره بهسمت عضو مشاور کمیته مرکزی انتخاب شد.
باید پذیرفت که حزب توده ایران در شکستن سد عظیمی که زنان را از صحنه سیاست برکنار نگاه میداشت، سهم بسزایی داشته است.
حزب توده ایران اندک اندک موفق شده است در میان مردان عضو خود این عقیده را بهوجود آورد که بهراستی تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد و زنان را نمیتوان از آموختن، کار کردن و بهره بردن از زندگی محروم ساخت و آنان را به گوشه خانه راند.
حزب توده ایران برای زنان در حوزهها و جلسات، ساعات آموزشی ترتیب داد و شعار «سواد برای همه» را تا آنجا که در توان داشت، عملی ساخت. حتی کلاسهای سوادآموزی ایجاد گردید تا زنان الفبا را بیاموزند تا بتوانند بخوانند و بنویسند.
در جلسات، کتب مختلف و مقالات روزنامهها، همراه با توضیحات لازم خوانده میشد.
کلمات «امپریالیسم» یا «دمکراسی»، در آن روزها برای بیشتر مردم، بهویژه زنان، ناآشنا بود. ولی زنان عضو و هوادار حزب توده ایران به مفهوم این کلمات پی بردند و بسیار دیدنی بود هنگامیکه زنان کارگر و نیز زنان وابسته به خانوادههای کارگری، در بحثهای روزانه، این کلمات را بهکار میبردند و معانی آنها را برای دیگران توضیح میدادند.
علاوه بر سوادآموزی، بالا بردن سطح معلومات عمومی افراد برای حزب بسیار اهمیت داشت.
زنان مانند مردان در کلاسهای آموزشی شرکت میکردند و درباره اجتماع، اقتصاد، روابط سیاسی با کشورهای دیگر، تحولات گذشته و روزمره جهان بحث میکردند و باید گفت که زنان با شور و شوق بسیار به این امر میپرداختند.
متأسفانه دوران فعالیت علنی حزب طولی نکشید و در نتیجه بهکار آموزشی هم لطمه وارد آمد. پس از آنکه حزب توانست کار خود را مخفیانه سازمان بدهد، به موازات فعالیتهای سیاسی، کار آموزش هم دنبال شد.
کار آموزش چه در مهاجرت و چه در خود ایران ادامه داشت. در مهاجرت، حزب کوشش فراوان کرد تا زنان را همپای مردان به دانشکدهها و مدارس حرفهای بفرستد.
ممکن است عدهای چنین تصور کنند که دوران مخفی و خاموشی ظاهری، رکودی کامل در جنبش تودهای بهوجود آورده بود. اما در واقع چنین نبود.
حزب یکی از مهمترین وظایف خود را در آن زمان، تألیف و ترجمه و نشر کتب مختلف قرار داده بود.
نه تنها آموزش را از راه رادیو پیک ایران و نشریات گوناگون دنبال میکرد، بلکه با فرستادن کتاب به ایران، راه و رسم مبارزه را به جوانان نشان میداد.
عده زیادی از امکاناتی که حزب بهوجود آورده بود استفاده میکردند و توانستند کار مبارزه سیاسی را بر پایه دانش و اطلاعاتی که حزب در اختیار آنان میگذاشت، ادامه دهند.
در اینجا هم زیاد بودند زنان و دخترانی که نه تنها در پخش نشریات و کتب حزبی شرکت داشتند، بلکه با مطالعه آنها بر معلومات خود میافزودند و آموختهها را در اختیار دیگران میگذاشتند.
اهانت و تحقیر نسبت به زن، در آداب و رسوم، در گفتهها و نوشتهها منعکس است و مردی که عضو حزب شده است، همیشه از این آلودگیها مبرا نیست.
زن هم بهنوبه خود نمیتواند بار سنگین نظریات قرون متمادی را به ناگهان و به آسانی دور بیافکند.
حزب توده ایران بر آنست تا زمانی که زنان از حقوق انسانی کامل برخوردار نشوند، جامعه نمیتواند رشد کند. آزادی مردان هم پیوند مستقیم و ناگسستنی با درجه آزادی زنان دارد.
این گفته را مردان حزبی در هر گام و در هر جا باید مد نظر داشته باشند و حزب مدافع منافع طبقه کارگر نمیتواند این اصل لنینی را نادیده بگیرد که:
«پرولتاریا نخواهد توانست کاملاً خود را آزاد کند، بدون این که آزادی کامل را برای زنان بهدست آورد.»
* تلخیص و تنظیم این نوشتار و انتخاب تیتر، توسط هیأت تحریریه مهر انجام شده است.