فیدل کاسترو: تبرئه شده تاریخ!
دو روز قبل، رفیق فیدل کاسترو که بهندرت ظاهر میشود در اختتامیه کنگره هفتم حزب کمونیست کوبا شرکت کرد. فیدل کاسترو، انقلابی کبیر، انسانی شگفتانگیز و شایسته احترام فراوان از سوی همه کمونیستهاست، از سوی هر کسی که به ایدهآلهای مارکسیسم ـ لنینیسم اعتقاد داشته باشد.
«سوسیالیسم، امید است و چنین بودنی استمرار خواهد داشت، امید یگانه، راه یگانه مردم، مردم ستمدیده، مردم استثمارشده، و مردم غارتشده. سوسیالیسم یگانه انتخاب است!» ـ فیدل کاسترو روز
در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ بود که گروهی متشکل از تقریباً ۱۶۰ شورشی، تحت رهبری فیدل کاسترو، وکیل ۲۶ ساله کوشید تا پادگان مونکادا در سانتیاگو دو کوبا را مورد هدف حمله مسلحانه قرار دهد. هدف این حمله ارسال اولین پیام مقاومت در برابر دیکتاتوری باتیستا بود. حمله موفقیتآمیز نبود. ۶۱ شورشی کشته و بقیه از جمله کاسترو، دستگیر و توسط مقامات رژیم زندانی شدند. با این حال، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ در تاریخ کوبا بهعنوان روزی باقی ماند که ماشه انقلاب بعدی در آن کشیده شد. جنبش انقلابی ۲۶ ژوئیه (Movimiento 26 de Julio) نام خود را از آن روز گرفته است و چند سال بعد منجر به پیروزی گروه مسلح فیدل، چه گوارا، رائول و کامیلو در برابر رژیم فاسد و طرفدار امپریالیسم باتیستا شد.
سالگرد حمله ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ فرصت نوشتن درباره بعضی نظرات، همچنین بعضی شواهد درباره انقلابی را فراهم میآورد که در جزیره خوزه مارتی روی داد. بهخصوص در شرایط تاریخی امروز و تحریف هدفمند و بدنامکردنهایی که علیه کوبا و مردم کوبا بهراه انداخته شده است.
به لحاظ تاریخی، انقلابهای معدودی مانند انقلاب ۱۹۵۹ کوبا اینچنین، عمدی، تحریف و تفسیر غلط شدهاند. دشمنان متعدد انقلاب و کاستروئیسم، صدها دلیل و برهان اختراع کردهاند تا ارزشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای را که اکنون ۵۳ سال از تثبیت آنها در این جزیره میگذرد بدنام کنند. از جمله تلاشی که بلافاصله پس از سرنگونی دیکتاتوری باتیستا، رژیم فاسد و تحت حمایت آمریکا در ژانویه ۱۹۵۹ آغاز شد. مصادره اموال انحصارات و بورژوازی کوبا، اصلاحات ارضی و اجتماعی کردن ابزار تولید که در اولین نیمه دهه ۱۹۶۰ انجام شدند، یک پیروزی غیرمنتظره و بزرگ برای طبقه کارگر در سطح بینالمللی بود.
دولت فیدل با برخورداری از حمایت اتحاد شوروی، بهمدت حداقل سه دهه متوالی، موفق به برقراری یک سیستم اقتصادی کاربردی، همزمان با ارتقاء قابلتوجه بخشهای بهداشت و آموزش و پرورش و علاوه بر آنها، از بین بردن نرخهای بیسوادی در دوره طرفداری از انقلاب شد. مسلماً، دستاوردهای انقلاب «خاری در چشم» ابرقدرت سرمایهدار و همچنین نیروهای ضدکمونیستی متعددی ازجمله محافظهکاران، نئولیبرالها، سوسیال دموکراتها و فرصتطلبها و غیره بود و خواهد بود.
چنان که همه میدانند، در دوره دیکتاتوری باتیستا، کوبا کارخانه بزرگ تولید شکر و کازینو ـ گردشگری بهطور عمده برای آمریکاییهای طبقه بالاتر بود. قدرت ایجاد شده توسط «جنبش ژوئیه ۲۶» نه تنها امتیازات بورژوازی حریص کوبا را بهکلی از بین برد، بلکه «بند ناف» الیگارشی مالی کشور با امپریالیسم آمریکا را برید. این امر، با ظهور مردمان عادی کشور (کارگران، کشاورزان، جوانان) بهعنوان پیشاهنگان واقعیت اجتماعی کوبا به تغییر قدرت در سطح طبقه منجر شد.
در پنج سال نخست انقلاب، مصرف گوشت و منسوجات دوبرابر شد (این محصولات در دسترس تمام شهروندان قرار گرفت)، بهای مسکن بهسرعت کاهش یافت، قصرهای لوکس رها شده کسانی که کوبا را ترک میکردند به مسکن ۸۰هزار دانشجوی مناطق روستایی بدل شد و اتومبیلهای گرانقیمت ضدانقلابیون خود ـ تبعید به خدمتکاران سابق تعلق گرفت تا بهعنوان راننده تاکسی کار خود را آغاز کنند.
برای اظهارنظر در مورد دستاوردهای انقلاب کوبا ما باید شرایطی را که قبل از ۱۹۵۹ وجود داشت درنظر بیاوریم. واقعیت این است که قبل از تسخیر هاوانا توسط نیروهای شورشی، این جزیره چیزی بیش از یک مستعمره کوچک واشنگتن نبود. تقریباً تمام محصولات در ازای گشوده شدن بازارهای آمریکا بهروی محصول شکر کوبا از آمریکا وارد میشدند. مردم «بومی» مجبور بودند کالاهای اساسی را (ازجمله از بازار گوشت) از منابع خارجی (وارداتی) که رژیم استعماری عرضه میکرد بهدست آورند.
شرکت بدنام یونایتد فروت، انحصار تجارت میوه مستقر در ایالات متحده، شرکت قدرتمندی بود که از طریق بهرهبرداری از زمین مردم کوبا برای صاحباناش سودهای هنگفتی فراهم میکرد. بدون استثنا ـ همه شرکتهای تأمینکننده برق و تلفن، و همچنین شرکتهای تهیهکننده مواد دارویی، لباس، اتومبیل و سایر وسایل نقلیه (اتوبوس، کشتی، هواپیما) در ایالات متحده مستقر بودند. کارگران کوبا مجبور بودند با مصرف محصولات وارداتی آمریکا که با قیمتهایی بالاتر از قیمتشان در خود ایالات متحده ارائه میشد زندگی کنند، در واقع تبدیل شدن به بردههای یک الیگارشی وابسته به امپریالیسم.
امروز، ۵۳ سال پس از انقلاب، (کیفیت) سطح بخشهای دولتی ازجمله بهداشت، آموزش و پرورش و مسکن بسیار بالاتر از بسیاری از کشورهای سرمایهداری آمریکای لاتین است. نرخ سواد تقریباً ۹۸ درصد است، آموزش و پرورش برای همه شهروندان بدون استثنا فراهم است در حالیکه سیستم بهداشت ملی (رایگان برای همه) بهراستی، یکی از بهترین سیستمهای بهداشتی دنیا محسوب میشود.برخی دادهها خود گویای واقعیتاند:
ـ در سال ۲۰۰۷ نرخ امید به زندگی در کوبا بهطور متوسط ۷۸/۲۶ سال بود، با روندی رو به افزایش. در همان سال، نرخ امید به زندگی در ایالات متحده ۷۷/۹۹ سال بود. (بانک جهانی)
ـ در سال ۲۰۱۰، نرخ مرگومیر کودکان در کوبا در ازای هر ۱۰۰۰ تولد ۷/۴ بود، کمتر از همه کشورهای قاره آمریکا، از جمله ایالات متحده آمریکا.
ـ در سالهای اخیر، یک میلیون و ۳۹۰ هزار بیمار از ۳۲ کشور در ۵۹ مرکز چشم پزشکی تحت حمایتهای مالی کوبا و ونزوئلا بینایی خود را بهبود و یا بهطور کامل ترمیم کردند.
ـ اقتصاد متمرکز دولتی به کوبا امکان داد نظام سلامت کشور را بهطور مستمر ارتقا دهد، حتی پس از فروپاشی اتحاد شوروی و سخت شدن محاصره اقتصادی ایالات متحده. از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۳، تعداد پزشکان کوبا ۷۶ درصد، دندانپزشکان ۴۶ درصد و پرستاران ۱۶ درصد افزایش یافتهاند. در همان دوره، پوشش جمعیتی نهاد اجتماعی «پزشک خانواده» تا ۲/۵۲ درصد افزایش یافته بود، در سال ۲۰۰۳ به میزان ۲/۹۹ درصد رسید.
ـ در نوامبر ۲۰۰۸، کوبا بیش از ۷۰ هزار پزشک داشت. از میان آنها تقریباً ۱۷۶۰۰ تن برای ارائه خدمات پزشکی به ۷۵ کشور مختلف اعزام شدند. در ۲۷ کشور (ازجمله کشورهای آفریقایی مانند غنا، بوتسوانا، نامیبیا و غیره) کوبا پرسنل پزشکی فرستاده است که خدمات با کیفیت بالا ارائه میدهند. برای مثال، تخمین زده میشود که بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸، در تیمور شرقی، هیأت پزشکی کوبا جان ۱۱۴۰۰ نفر را نجات داد که بهطور قابلتوجهی به سقوط نرخ مرگومیر در هنگام تولد کمک کرد.
ـ بدون تردید احساس همبستگی بالایی در میان مردم کوبا وجود دارد. اولین تیم پزشکی کوبا در سال ۱۹۶۰ به شیلی ویران شده با زلزله فرستاده شد. از سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۸۰، دولت کوبا کمکهای پزشکی فوری به ۱۶ کشور که با بلایای طبیعی و یا درگیری مواجه بودند ارسال کرد. در اوت ۲۰۰۵، پس از طوفان فاجعهآمیز کاترینا در ایالات متحده، دولت کاسترو داوطلب شد تیمی از پزشکان را به ایالت لوئیزیانا اعزام کند. دولت بوش این پیشنهاد را رد کرد. در همان سال، در اکتبر سال ۲۰۰۵، پس از زلزله پاکستان، کوبا بیشترین تعداد پرسنل متخصص پزشکی (۲۵۰۰ مرد و زن) را، بلافاصله به این کشور فرستاد. علاوه بر این، دولت کوبا به ۱۰۰۰ دانشآموز خانوادههای فقیر پاکستانی که آرزو داشتند در رشته پزشکی درس بخوانند بورسیه تحصیلی داد.
افزون بر اینها …
ـ ۹۹/۸ درصد کوباییهای بالاتر از پانزده سال از خواندن و نوشتن برخوردارند (یونسکو).این رقم بالاترین نرخ سواد در آمریکای لاتین و یکی از بالاترینها در سطح جهان است.
ـ در سال ۲۰۱۰، یک میلیون جوان کوبایی از دانشگاههای این کشور فارغالتحصیل شدند.
ـ نقش زنان در جامعه ارتقا پیدا کرده است. ۴۳ درصد از کرسیهای پارلمان را زنان اشغال کردهاند، در عینحال ۶۵ درصد نیروی کار در بخشهای فنی را نیز زنان تشکیل میدهند.
ـ با وجود اینکه کوبا کشور کوچک و کمجمعیتی است (۱۱ میلیون نفر)، این کشور در ورزش، وزنهای قابلتوجه محسوب میشود. برای نمونه، در بازیهای پان آمریکن در سال ۲۰۱۱ که در مکزیک برگزار شد، این کشور با ۵۸ مدال طلا مقام دوم را کسب کرد.
به فهرست بالا باید این حقیقت را اضافه کنیم که هر شهروندی، بدون درنظر گرفتن جنسیت، نژاد یا قومیت، میتواند کار پیدا کند، بدون مواجه شدن با وضعیت وحشتناک بیکاری که بسیاری از کشورهای سرمایهداری «توسعه یافته» غرب را آشفته میکند.
بدون تردید، کسی نمیتواند بگوید که انقلاب، همه مشکلات را حل کرده است. مشکلاتی وجود دارند که دائما تغییر میکنند و به راهحلهای جدید و پیچیدهتری نیاز دارند. این نیز روشن است که با استانداردهای کشور همسایه شمالی کوبا (جایی که حدود ۵۰ میلیون تن دارای هیچگونه تأمین اجتماعی نیستند)، کشور فیدل در واقع کشور نسبتاً فقیری است. اما، در اینجا این سئوال مطرح میشود: کوبا و مردم کوبا طی بیش از چهار دهه، تحت چه شرایطی کوشیدهاند زندگی و پیشرفت کنند؟
پاسخ ساده است. از زمان استقرار انقلاب و تا به امروز، مردم کوبا با خصومتی چند بعدی مواجهاند که هدف آن فروپاشی این کشور سوسیالیستی کوچک، اما مقاوم است، که فقط در چند کیلومتری جنوب ایالت فلوریدا قرار دارد. تحریم غیرانسانی (محاصره اقتصادی) که توسط دولت ایالات متحده بر این کشور تحمیل شده است شامل خط مقدمی چند بعدی، جنگ غیراخلاقی میشود که امپریالیسم علیه دولت کاسترو اعلام کرده و همچنان برقرار است. تخمین زده میشود که به لحاظ اقتصادی، ۸ ساعت محاصره اقتصادی برابر با بازسازی ۱۴۰ ساختمان مدرسه و سه روز محاصره، برابر با ۱۰۰ تن مواد دارویی است.
در آغاز دهه ۱۹۹۰ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ علیه دولت کاسترو و مردم کوبا بیامانتر شد. هر کسی میتوانست انحلال تدریجی سوسیالیسم در جزیره را انتظار داشته باشد. با این حال، کوبا نه تنها موفق شد محکم بماند، بلکه تحت شرایط نامطلوب ویژه، پیشرفت کند. این یعنی اثبات بیگناهی بدون ابهام و بدون شک فیدل کاسترو.
رهبری که تاریخ (که او در سخنرانی معروف خود در دادگاه عنوان کرد) چند بار در گذشته او را تبرئه کرده است: هنگامیکه ارتش انقلابی جنبش ۲۶ ژوئیه پیروزمندانه وارد هاوانا شد و در نتیجه باتیستا را سرنگون کرد. هنگامی که ارتش کوبا با موفقیت در حمله خلیج خوکها که با حمایت آمریکا انجام شد جنگید. هنگامی که روحیه انقلابی این کشور کوچک و سربلند یک منبع الهامبخش برای جنبش طبقاتی و استقلالگرای کشورهای دیگر(در ویتنام، السالوادور، نیکاراگوئه، آنگولا، الجزایر) شد.
صرفنظر از این که سوسیالیسم در کوبا پس از مرگ بیولوژیکی فیدل چه سرنوشتی خواهد داشت، یک چیز قطعی است: بهطور غیرقابل انکار و برگشتناپذیری، همانطور که خودش پیشبینی کرده بود، تاریخ فیدل کاسترو را تبرئه کرده است. اگر حمله به پادگان مونکادا، در شب ۲۶ ژئوئیه ۱۹۵۳، هرگز اتفاق نیفتاده بود هیچکس نمیداند که چه فرآیندی پیش میآمد. واقعیت این است که این عمل کافی بود تا ماشه انقلاب کشیده شود. انقلابی که دارای شواهد واقعی موفقیت است و انقلابی که الهام بخشیده است، الهام میبخشد و همچنان به همه کسانی که «واقعگرا و خواهان غیرممکنها باشند» الهام خواهد بخشید.